پرسش:
با توجه به اين كه هر موجودي مبدأيي دارد و از چيزي به وجود آمده است، مبدأ خداوند از كجا ميباشد؟
پاسخ:
با سلام و ادب سلامتي، سعادت و موفقيت شما را از درگاه ايزد منان خواستاريم
از ارتباط جنابعالی با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم
قانون "هر معلولي داراي علتي مي باشد" يكي از قوانين اصلي در فلسفه الهي است كه در اين علم مطرح مي شود و معنايش اين است كه هر موجود ممكن الوجودي داراي علت و مبدأ مي باشد. حال آيا اين قاعده در مورد خداوند هم صادق است؟
براي توضيح ذكر اين نكته لازم است كه موجودات عالم به دو قسم تقسيم مي شوند و هر موجودي از اين دو قسم خارج نيست:
1- واجب الوجود، 2- ممكن الوجود.
موجودات امكاني وجودشان متكي به وجود علّت است و هيچ ممكني بي علت نيست. در مورد خدا كه واجب الوجود است، چنين چيزي صدق نمي كند و نياز به علت ندارد، چرا كه نياز داشتن و فقر از خصوصيات موجودات امكاني است و خدا چون واجب است، بي علت است. اگر خداوند مانند ممكنات نيازمند علت باشد، محذورهاي مختلفي پيش مي آيد كه يكي از آنها تسلسل است كه باطل است. براي توضيح اين محذور مثالي ساده ارائه مي كنيم:
ميدان جنگي را تصور كنيد كه لشكر قصد حمله به دشمن را دارد. به سرباز شماره يك گفته مي شود به دشمن حمله كن. او حمله خود را بر حمله شخص دوم مشروط مي كند و شخص دوم نيز حمله خود را مشروط به حمله كردن نفر سوم مي كند، تا به آخر. حال اگر هيچ يك از اين سربازان بدون قيد و شرط حمله نكنند، جنگي صورت نخواهد گرفت مگر اين كه فرمانده آنان حمله كند و به پيروي از او بقيه حمله كنند، يعني حداقل يك نفر بايد باشد كه حمله او، مشروط به ديگري نباشد.
حال در جهان هستي اين همه موجودات آفريده شده اند و هر كدام از اينها نياز به علت دارند تا برسد به خدا. اگر خدا هم نيازمند علت باشد، آن علت نيز علت مي خواهد و هيچ وقت اين سلسله به انتها نمي رسد و مستلزم تسلسل است كه باطل است. پس يقيناً در رأس اين سلسله موجودي است كه بي نياز از هر گونه علت است و خود، علت همه چيز است و اين موجود كسي جز خدا نيست، پس خداوند مبدأ و علت ندارد و هر چه در جهان هستي موجود است، نيازمند و معلول اويند.
به عبارت ديگر اصولاً فرض سؤال در مورد اين كه خداوند را چه كسي به وجود آورده اشتباه است؛ زيرا اين مسئله كه هر موجودي داراي علت است، اشتباه است. اصل مسئله از اوّل اشتباه طرح شده و شكل صحيح اين قضيه آن است كه هر پديده يا هر موجود ممكن الوجودي داراي علت است، اما اگر بگوييم هر موجودي داراي علت است، مشكل تسلسل پيش مي آيد كه باطل است، و هم اين جمله غلط است، زيرا وجود داشتن هر موجود، نشانه بي نيازي آن موجودي است، يعني اگر چيزي وجود دارد به دليل وجود داشتن نياز به علت ندارد، بلكه به جهت اين كه زماني نبوده و الآن به وجود آمده، مي گوييم كه علت به وجود آمدن آن چيست، اما الآن كه وجود دارد، نياز به علت ندارد.
وجود داشتن آن، نشانه بي نيازي آن از علت است، چون چيزي كه وجود دارد، نياز به علت ندارد تا آن را بدهد.
براي اطلاع بيشتر از اين مطلب به كتاب علل گرايش به مادي گرايي، بخش نارسايي مفاهيم فلسفي غرب، اثر استاد شهيد مطهري مراجعه. در آن جا عيناً همين سؤال مطرح شده و به صورت روشن و آشكار پاسخ داده شده است.