چرا امام باید معصوم باشد؟

پرسش:

آیا امام معصوم است و اگر بله چرا؟

پاسخ:

با سلام و ادب
به عقیده شیعیان امام و پیشوا باید معصوم باشد و عالمان شیعی با استفاده از ایات قرآن و دلایل عقلی آن را اثبات کردذه اند که در ذیل به برخی از ان دلایل اشاره می شود.
1) آیه امامت« و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلك للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين»
«به ياد آوريد هنگامى را كه پروردگار ابراهيم، او را با وسايل گوناگونى آزمود، و او آزمايش خود را كامل كرد (و از عهده آنها بر آمد) خدا به او فرمود من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم گفت: از خاندان من نيز امامانى قرار ده خداوند فرمود: پيمان من - يعنى امامت - هرگز به ستمكاران نمى‏رسد.» (1)
طبق آيه فوق خداوند منصبهاى الهى را به كسانى اختصاص داده است كه آلوده به «ظلم‏» نيستند; زيرا وقتى كه حضرت ابراهيم عليه السلام منصب امامت را براى فرزندانش از خداوند درخواست كرده بود، جواب آمد: پيمان من به ستمگران نمى‏رسد..
سخن در معنى و مفهوم «ظالم‏» است; بايد ديد منظور از ظالم چه كسى است كه عهد خدا به او نمى‏رسد. بايد دانست كه هر گناهى ظلم به نفس است‏ .خواه اين ظلم به معنى كفر باشد آنچنان‏كه قرآن مى‏فرمايد: «ان الشرك لظلم عظيم‏» (2) و يا به معنى گسترده، هر فسق و گناهى; كه باز هم ظلم به نفس است; زيرا هر گنهكارى در عرف قرآن «ظالم‏» است اما آيا ظالم فقط كسى است كه در هنگام تقاضاى منصب الهى موصوف به صفت ظلم است‏يا براى رسيدن به عهد الهى بايد هيچگاه ظالم نباشد؟ بسيار بعيد به نظر مى‏رسد، بلكه محال است كه ابراهيم عليه السلام چنين تقاضايى را براى آن دسته از ذريه‏اش كه بالفعل ظالم بودند داشته است. بنابراين، منظور از «ظالم‏» در اينجا كسى است كه در گذشته و يا حال حتى براى يك لحظه از عمر خود موصوف به اين صفت‏بوده باشد و در واقع خداوند با بيان آن، حقيقت را براى ابراهيم عليه السلام روشن مى‏كند كه مقام امامت و رسالت مقامى والاست و تنها كسانى شايسته اين منصب هستند كه در تمام عمر از هرگونه شرك و كفر و گناه پاك و معصوم باشند) (3)) .
و با اين استدلال، غيرمعصوم، ظالم و ستمكار است و هيچ ستمكارى براى امامت‏شايسته نيست. در نتيجه هيچ غيرمعصومى صلاحيت و قابليت امامت را نخواهد داشت.
اين آيه بيان گر آن است كه مقام امامت چنان رفيع و بلند است كه تنها به انسان هاي پاك(داراي مقام عصمت) مي رسد. بنابراين امامان و پيشوايان ديني به خاطر و موقعيت رهبري انسان ها به سوي خداوند بايد از مقام عصمت برخودار باشند.  
2 )   آيه اولى الامر
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم‏» اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا و رسول و اولى الامر، اطاعت كنيد. (4)طبق روایات فراوانی که از اهل سنت شيعه رسيده است منظور از «اولى الامر» در آيه شريفه، ائمه اثنى عشر عليهم السلام است..
با استدلال به اين آيه شريفه مى‏توان به روشنى عصمت اولى الامر (امامان) را به اثبات رساند. در اين آيه، كلمه «اطيعوا» دو بار به كار رفته است، يك بار فقط به خدا نسبت داده شده و بار ديگر به رسول و اولى الامر; از بخش دوم آيه مى‏توان روشن نمود كه «اطيعوا» (دوم) بين رسول و اولى الامر مشترك است و به دليل آن كه قيد و شرطى به همراه ندارد اطاعتى همه جانبه و بى‏چون و چرا و مانند اطاعت‏خدا، مطلق است اما اين مطلب جز با عصمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و اولوا الامر، سازگار نيست; زيرا اطاعتى اين چنينى، تنها در برابر كسى سزاوار است كه از كج‏انديشى و كج‏روى در گفتار و رفتار و كردار در امان است و مردم را جز به آنچه امر خداوند است نمى‏خواند. (5))
بنابراين مقتضاى «اطيعوا الرسول و اولى الامر» اين است كه اطاعت آنها به طور مطلق واجب است و آنها به يقين، از هر لغزشى مصون و معصوم هستند و اوامر آنها با اوامر الهى، تناقض ندارد; زيرا اگر امر آنها به ظاهر با امر خدا مخالفت داشته باشد باز مقتضاى اطلاق آيه اين است كه اطاعت آنها واجب است و اين يعنى دو امر متناقض در يك مورد; مثلا - العياذ بالله - اگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به گناهى امر كند مقتضاى «اطيعو الله‏» اين است كه آن گناه را مرتكب نشويم ولى به مقتضاى «اطيعوا الرسول‏» بايد آن را انجام دهيم و اين يعنى دو تكليف متضاد در يك مورد كه صدور آن از طرف شارع مقدس پذيرفته نيست. پس در واقع، آيه يادشده تضمينى است‏بر اين كه هيچگاه اوامر رسول و اولى الامر با اوامر الهى تناقض ندارد بلكه بر عصمت امامان عليهم السلام دلالت دارد. (6))
دلالت اين آيه بر عصمت امام به قدرى روشن است كه حتى فخر رازى يكى از علماى بزرگ اهل سنت نيز از آيه شريفه بر عصمت اولى‏الامر استدلال نموده است. (7)
) آيه تطهير 3
8)) انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»
اين آيه همواره كانون توجه علما و انديشمندان شيعه و اهل سنت‏بوده و بحثهاى گوناگونى را برانگيخته است. همه دانشمندان اسلامى بر اين باورند كه اين آيه فضيلت والايى را براى اهل‏بيت عليهم السلام به اثبات مى‏رساند. شيعه اين فضيلت را برابر با عصمت اهل بيت عليهم السلام مى‏داند; يعنى بر اساس اين آيه، اراده تخلف‏ناپذير خداوند بر طهارت اهل بيت عليهم السلام تعلق گرفته است تا آنها را از هرگونه پليدى دور سازد.
اين فضيلت‏با توجه به اين نكته كه قرآن كريم هرگونه آلودگى ظاهرى و باطنى را رجس مى‏شمارد، تفسيرى جز عصمت ندارد (9)
در گروه دلایل عقلی نیز چندین دلیل وجود دارد ، از جمله :
1- امامت ادامه شأن نبوت است ، غیر ازدریافت وحی و ابلاغ آن .
همان گونه که پیامبر (ص) غیر از دریافت و ابلاغ وحی ، احکام الهی را بیان می کرد و تفسیر صحیح آیات قرآن را بیان می فرمود و چون در زمان پیامبر تمام احکام الهی بیان نشد و تفسیر صحیح تمام آیات معلوم نشد ، در زمان بعد از پیامبر نیز نیاز به تفسیر صحیح آیات و بیان احکامی است که پیامبر بیان نکرده بود (یا فرصت آن پیش نیامد ، یا مورد ابتلای مردم نبود و یا بعد ها پیش آمد ) ، یا بیان احکامی که پیامبر بیان کرده بود و مردم در آن اختلاف داشتند ، پس نیاز به کسی بود که دچار خطا و اشتباه در تفسیر آیات و بیان صحیح احکام دین نباشد و این کس جز معصوم نیست ؛ پس بعد از پیامبر نیاز به امام معصوم بود و او کسی جز امام و پیشوا نیست.
2- نیاز به امام در دین آن است که مسائل مورد اختلاف در دین بیان شود و راه صحیح دین شناخته شود و اگرامام نیز مانند یکی از مردم خود دچار خطا شود ؛ این بر خلاف فرض نیاز به امام است که راه صحیح را باید نشان دهد و نقض غرض است.

1) سوره بقره آیه 124
2) سوره لقمان آیه 13
3) ر.ك: شهيد مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، مؤسسه چاپ فجر، چاپ دوم، تهران، 1374 ش.، ج‏4، صص‏923- 922; شيخ جعفر سبحانى، الالهيات، پيشين، ج‏2، صص‏627- 623; جعفر سبحانى، منشور جاويد، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ج‏5، ص‏271 به بعد; باب حادى عشر، پيشين، ص‏231
4) سوره  نساء/59.
5) علامه سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج‏4، صص‏401- 387
6) ر.ك: محمدتقى مصباح يزدى، راه و راهنماشناسى، اميركبير، تهران، 1375 ش.، ج‏4، صص‏207- 206
7) خلاصه بيان وى از اين قرار است: خداوند در آيه كريمه به طور قطعى اطاعت اولى‏الامر را لازم دانسته است، و كسى كه اطاعتش اين گونه واجب گردد ناگزير معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود; زيرا اگر معصوم از خطا و اشتباه نباشد در فرضى كه اقدام بر خطا كند بر اساس اين آيه بايد از او اطاعت كرد و اين به معناى امر به آن عمل خطا و اشتباه است، در حالى كه كار خطا و اشتباه مورد نهى است و نبايد از امر به آن پيروى شود. اين لازمه‏اش اجتماع امر و نهى در فعل واحد است. ر. ك. فخر رازى، التفسير الكبير، دارالكتب العلمية، بيروت، 1411ق.، ج‏10، ص‏116 ذيل آيه شريفه‏59 سوره نسا
8) احزاب/33
9) ر.ك: علامه سيدمحمد حسين طباطبايى، تفسيرالميزان، ترجمه سيدمحمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، (بى‏تا)، ج‏16، صص‏313- 309

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

آخرین ارسال سایت