معجزه بلند شدن کوه طور, رد کدام آیه بیان شده؟

پرسش:

آيه 63 سوره بقره آيا کوه کاملا بر سر قوم موسي قرار گرفت مانند اينکه يک کله قند را بر بالاي سر کسي نگهداري يا قضيه ديگري بود و شأن نزول آن چه بود يا احساسي کردند کوه در حال سقوط است؟

پاسخ:

با سلام و احترام

در قرآن در چهار مورد به اين جريان تصريح شده:
وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرينَ (63-64بقره)
به ياد آريد آن زمان را كه با شما پيمان بستيم . كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. آنچه را كه به شما داده‏ايم، با اطمينان بگيريد . آنچه را كه در آن است، به خاطر بسپاريد. باشد كه پرهيزگار شويد.
ولى از آن پس از فرمان سرباز زديد . اگر فضل و رحمت خدا نبود، از زيانكاران ‏بوديد.
وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا في‏ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ ( 93بقره)
 با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. اكنون آنچه را كه برايتان فرستاده‏ايم ،با ايمان استوار بگيريد و كلام خدا را بشنويد. گفتند: شنيديم و به كار نخواهيم بست. بر اثر كفرشان عشق گوساله در دلشان جاى گرفت. بگو: اگر بدانچه مى‏گوييد باور داريد، باورتان شما را به بدكارى وا مى‏دارد.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِم (154نساء)
 به خاطر پيمانى كوه طور را بر فراز سرشان بداشتيم .
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ    (171اعراف)
 كوه را بر فراز سرشان چون سايبانى نگه داشتيم . مى‏پنداشتند كه اكنون بر سرشان خواهد افتاد. كتابى را كه به شما داده‏ايم، با نيرومندى بگيريد و هر چه را كه در آن آمده است ،به ياد داريد، باشد كه پرهيزگار شويد.
در اين که  بالا نگه داشتن کوه به چه سان بوده ،نظر هايي هست، از جمله:
جمعى از مفسران معتقدند كه به فرمان خداوند، طور از جا كنده شد . همچون سايبانى بر سر آن ها قرار گرفت (1)
بعضى ديگر مى‏گويند: زلزله شديدى در كوه واقع شد . چنان كوه به لرزه درآمد كه افرادى كه پائين كوه بودند، سايه قسمت هاى بالاى آن را بر سر خود مشاهده كردند . احتمال مى‏دادند هر لحظه ممكن است بر سر آن ها فرود آيد، ولى به لطف الهى زلزله آرام گرفت و كوه به جاى خود قرار گرفت (2)
اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعه عظيمى از كوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شديد از جا كنده شد،  از بالاى سر آن ها گذشت، به طورى كه چند لحظه، آن را بر فراز سر خود ديدند و تصور كردند كه بر آن ها فرو خواهد افتاد.(3)
 ظاهرا قول اول صحيح باشد. جريان از اين جهت بود که خدا موسي را به نبوت و نجات بني اسرائيل فرستاد. ايشان با ارائه معجزات فراوان، اين قوم را از رنج فرعونيان نجات داد . با نجات يافتن، وقتي با اقوام بت پرست مواجه شدند. از موسي تقاضاي خداي ديدني و محسوس مانند خدايان مشرکان کردند. به خاطر اين تقاضاي نابجا مورد توبيخ شديد واقع شدند . موسي عليه السلام به طور براي ميقات رفت . گروهي از منتخبان آن ها را با خود برد . در آن جا باز هم آنان از ايمان آوردن به خداي يگانه ابا  و اعلام کردند تا خدا را با چشم نبينند ، ايمان نمي آورند . خدا آنان را ميراند و دوباره زنده کرد .بقيه بني اسرائيل هم گوساله پرست شدند .آنان به خداي يگانه ايمان نمي آوردند . وقتي حضرت موسي تورات را هم بر آنان عرضه کرد، از پذيرش آن به عنوان کتاب آسماني و دستور عمل زندگي ابا داشتند . خدا کوه را کند و بالاي سر آنان نگه داشت تا نشانه و آيت يکتايي خدا، نبوت موسي و وحيانيت تورات باشد .آنان با توجه به اين معجزه يقين کنند و آن را با قوت بپذيرند و بدان ملتزم  شوند ،ولي آنان با مشاهده اين معجزه عظيم گرچه تورات را به عنوان وحي و دستور زندگي پذيرفتند، ولي در عمل باز هم سرپيچي و عصيان پيشه کردند.
بنا بر اين رفع طور و نتق جبل در اين جا يک عمل خارق العاده و نشانه و آيت ارتباط موسي با غيب و وحيانيت تورات بود.  مانند ديگر معجزات پيامبران با توجيهات شبه علمي نبايد با آن مواجه شد. خدا اين آيت را نشان داد تا يقين بني اسرائيل به خداي يگانه و نبوت موسي و وحيانيت تورات زياد شود . اين معجزه براي ترساندن از عاقبت نافرماني و دعوت آنان به ايمان به موسي و تورات بود مانند ديگر معجزات که براي بشر خيره سر ترساننده و يقين آورنده است اما اين ترس به گونه اي نيست که اختيار را از او گرفته ، او را به ايمان اجباري وادارد ،زيرا خدا ايمان اجباري نمي خواهد . بني اسرائيل هم مجبور نشدند. با اين که وحيانيت تورات را پذيرفتند و عهد بستند که بدان وفادار بمانند،  به عهد خود پايبند نماندند و بدان عمل نکردند.
پي نوشت:
1. مجمع البيان، ذيل آيه171 اعراف.
2. المنار، ذيل آيه مورد بحث.
3. نمونه، ج1، ص294.

آيه 63 سوره بقره آيا کوه کاملا بر سر قوم موسي قرار گرفت مانند اينکه يک کله قند را بر بالاي سر کسي نگهداري يا قضيه ديگري بود و شأن نزول آن چه بود يا احساسي کردند کوه در حال سقوط است؟

پاسخ: @@در قرآن در چهار مورد به اين جريان تصريح شده:

وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرينَ (63-64بقره)

به ياد آريد آن زمان را كه با شما پيمان بستيم . كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. آنچه را كه به شما داده‏ايم، با اطمينان بگيريد . آنچه را كه در آن است، به خاطر بسپاريد. باشد كه پرهيزگار شويد.

ولى از آن پس از فرمان سرباز زديد . اگر فضل و رحمت خدا نبود، از زيانكاران ‏بوديد.

وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا في‏ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ ( 93بقره)

 با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. اكنون آنچه را كه برايتان فرستاده‏ايم ،با ايمان استوار بگيريد و كلام خدا را بشنويد. گفتند: شنيديم و به كار نخواهيم بست. بر اثر كفرشان عشق گوساله در دلشان جاى گرفت. بگو: اگر بدانچه مى‏گوييد باور داريد، باورتان شما را به بدكارى وا مى‏دارد.

وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِم (154نساء)

 به خاطر پيمانى كوه طور را بر فراز سرشان بداشتيم .

وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ    (171اعراف)

 كوه را بر فراز سرشان چون سايبانى نگه داشتيم . مى‏پنداشتند كه اكنون بر سرشان خواهد افتاد. كتابى را كه به شما داده‏ايم، با نيرومندى بگيريد و هر چه را كه در آن آمده است ،به ياد داريد، باشد كه پرهيزگار شويد.

در اين که  بالا نگه داشتن کوه به چه سان بوده ،نظر هايي هست، از جمله:

جمعى از مفسران معتقدند كه به فرمان خداوند، طور از جا كنده شد . همچون سايبانى بر سر آن ها قرار گرفت (1)

بعضى ديگر مى‏گويند: زلزله شديدى در كوه واقع شد . چنان كوه به لرزه درآمد كه افرادى كه پائين كوه بودند، سايه قسمت هاى بالاى آن را بر سر خود مشاهده كردند . احتمال مى‏دادند هر لحظه ممكن است بر سر آن ها فرود آيد، ولى به لطف الهى زلزله آرام گرفت و كوه به جاى خود قرار گرفت (2)

اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعه عظيمى از كوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شديد از جا كنده شد،  از بالاى سر آن ها گذشت، به طورى كه چند لحظه، آن را بر فراز سر خود ديدند و تصور كردند كه بر آن ها فرو خواهد افتاد.(3)

 ظاهرا قول اول صحيح باشد. جريان از اين جهت بود که خدا موسي را به نبوت و نجات بني اسرائيل فرستاد. ايشان با ارائه معجزات فراوان، اين قوم را از رنج فرعونيان نجات داد . با نجات يافتن، وقتي با اقوام بت پرست مواجه شدند. از موسي تقاضاي خداي ديدني و محسوس مانند خدايان مشرکان کردند. به خاطر اين تقاضاي نابجا مورد توبيخ شديد واقع شدند . موسي عليه السلام به طور براي ميقات رفت . گروهي از منتخبان آن ها را با خود برد . در آن جا باز هم آنان از ايمان آوردن به خداي يگانه ابا  و اعلام کردند تا خدا را با چشم نبينند ، ايمان نمي آورند . خدا آنان را ميراند و دوباره زنده کرد .بقيه بني اسرائيل هم گوساله پرست شدند .آنان به خداي يگانه ايمان نمي آوردند . وقتي حضرت موسي تورات را هم بر آنان عرضه کرد، از پذيرش آن به عنوان کتاب آسماني و دستور عمل زندگي ابا داشتند . خدا کوه را کند و بالاي سر آنان نگه داشت تا نشانه و آيت يکتايي خدا، نبوت موسي و وحيانيت تورات باشد .آنان با توجه به اين معجزه يقين کنند و آن را با قوت بپذيرند و بدان ملتزم  شوند ،ولي آنان با مشاهده اين معجزه عظيم گرچه تورات را به عنوان وحي و دستور زندگي پذيرفتند، ولي در عمل باز هم سرپيچي و عصيان پيشه کردند.

بنا بر اين رفع طور و نتق جبل در اين جا يک عمل خارق العاده و نشانه و آيت ارتباط موسي با غيب و وحيانيت تورات بود.  مانند ديگر معجزات پيامبران با توجيهات شبه علمي نبايد با آن مواجه شد. خدا اين آيت را نشان داد تا يقين بني اسرائيل به خداي يگانه و نبوت موسي و وحيانيت تورات زياد شود . اين معجزه براي ترساندن از عاقبت نافرماني و دعوت آنان به ايمان به موسي و تورات بود مانند ديگر معجزات که براي بشر خيره سر ترساننده و يقين آورنده است اما اين ترس به گونه اي نيست که اختيار را از او گرفته ، او را به ايمان اجباري وادارد ،زيرا خدا ايمان اجباري نمي خواهد . بني اسرائيل هم مجبور نشدند. با اين که وحيانيت تورات را پذيرفتند و عهد بستند که بدان وفادار بمانند،  به عهد خود پايبند نماندند و بدان عمل نکردند.

1. مجمع البيان، ذيل آيه171 اعراف.

2. المنار، ذيل آيه مورد بحث.

3. نمونه، ج1، ص294.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

آخرین ارسال سایت