معراج رسول خدا(ص)، جسمانى بوده يا روحانى؟

پرسش:
معراج رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، جسمانى بوده يا روحانى؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
 درباره چگونگى معراج پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سه ديدگاه وجود دارد:
1. برخى معتقدند كه اين معراج از آغاز روحانى بوده است.[2] اين ديدگاه از نظر اغلب دانشمندان مسلمان ردّ شده است. ظاهر آيه نخست سوره اسرا بيان گر آن است دست كم بخشى از سفر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)جسمانى و روحانى توأمان بوده است؛ زيرا در اين آيه، خدا از سير دادن بنده خود (رسول خدا) سخن مى گويد و همين تعبير (عبده = بنده اش) اشاره به حضور جسم پيامبر در سفر دارد.
اگر سفر تنها با روح بود، آيه قرآن نمى فرمود: «عبده» بلكه مى گفت: «روحه».
عبد به مجموع جسم و روح گفته مى شود نه به روح تنها.[3]
2. بر اساس ديدگاه دوّم، رسول خدا با جسم و روح شريفش از مسجدالحرام به مسجدالاقصى و از آن جا نيز با همان جسم و روح به آسمان ها عروج نمود. اين ديدگاه، عقيده بسيارى از مفسّران شيعه و اهل سنت است. شيخ طوسى در تبيان،[4] مرحوم طبرسى در مجمع البيان،[5] علاّمه مجلسى در بحارالانوار[6] و آية الله مكارم شيرازى در تفسير نمونه[7] ـ از علماى شيعه ـ اين نظر را انتخاب نموده اند. از ميان علماى اهل سنت كه چنين باورى داشته اند نيز مى توان به افرادى همچون ابن جرير طبرى،[8] ابن حيّان اندلسى،[9] ابن كثير،[10] بيضاوى،[11] فخر رازى،[12] سيد قطب[13] و مراغى[14] اشاره كرد.
3. ديدگاه سوّم آن است كه سفر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى با جسم و روح بوده، از مسجدالاقصى تا اوج آسمان ها تنها با روح بوده است. علاّمه طباطبايى(رحمه الله)در اين باره مى فرمايد:
«بر اساس ظاهر آيه نخست سوره اسرا و روايات ـ كه ظهور آن ها با توجه به قرائنى كه دارند غير قابل رد است ـ رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) با روح و جسمش ـ توأمان ـ از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى رفته است. امّا عرو ج آن حضرت به آسمان ها نيز با توجّه به ظاهر آيات سوره نجم و صريح روايات بسيار، واقع شده و به هيچ روى نمى توان آن را انكار نمود؛ البته مى توان گفت كه اين عروج، روحانى بوده است؛ ولى نه آن طور كه قائلين به معراج روحانى مى گويند كه معراج، به شكل يك رؤياى صادقه بوده است؛ زيرا اگر معراج فقط يك رؤيا بود، ديگر جا نداشت كه آيات قرآن اين گونه درباره آن سخن بگويند و در مقام اظهار قدرت خدا و كرامت براى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) باشند. و نيز ديگر دليلى براى آن مخالفت شديد قريش هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) ماجرا را تعريف كرد و معناى معقولى براى خبر دادن پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از حوادث بين راه، باقى نمى ماند. مقصود از روحانى بودن معراج اين است كه روح مقدّس آن جناب، به ماوراى اين جهان مادى يعنى آن جا كه فرشتگان بزرگوار منزل دارند و اعمال بندگان بدان جا منتهى مى شود و تقديرها از آن جا صادر مى گردد، عروج نموده و نشانه هاى بزرگ تر پروردگارش را مشاهده كرده و حقايق اشياء و نتايج اعمال برايش مجسّم شده و ارواح پيامبران بزرگ را ملاقات و با آنان گفت و گو كرده و فرشتگان بزرگوار را ديده و با آنان سخن گفته و از نشانه هاى الهى چيزهايى ديده كه جز با عباراتى مانند «عرش» و «حجاب ها» و «سرادقات» تعبير از آن ها ممكن نيست.[15]
آية الله جوادى آملى، نظرى نزديك به ديدگاه سوّم دارند و علاوه بر سير پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
از مسجدالحرام به الاقصى، سفرهاى كهكشانى را نيز با جسم ممكن مى دانند و مى نويسند: «اثبات معراج جسمانى، در محدوده حركت هاى زمينى، مانند اسرا و سير از مسجدالحرام تا بيت المقدس و نيز در محورهاى آسمان و كهكشان هاى مادّى، مانند سير در مدارج آسمان و طبقات آن كاملا ممكن خواهد بود؛ زيرا حركت بدن در قلمرو جسم زمينى يا آسمانى، هيچ محذورى ندارد.»[16]

[2]. نهج البيان عن كشف معانى القرآن، محمد بن حسن الشيبانى، ج 3، ص 221، نشر الهادى.
[3]. تفسير موضوعى، آية الله جوادى، ج 9، ص 87، نشر اسرا.
[4]. تفسير تبيان، محمد بن حسن طوسى، ج 6، ص 446، منشورات مؤسسه اعلمى، بيروت.
[5]. تفسير مجمع البيان، طبرسى، ج 9، ص 261، نشر دارالفكر، بيروت.
[6]. بحارالانوار، علاّمه مجلسى، ج 18، ص 289، نشر مؤسسة الوفاء، بيروت.
[7]. تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 12، ص 9، دارالكتب الاسلامية.
[8]. تفسير طبرى، طبرى، ج 8، ص 16، نشر دارالكتب العلمية، بيروت.
[9]. النهر المادّ من البحر المحيط، ابن حيّان اندلسى، ج 3، ص 538.
[10]. تفسير القرآن العظيم، ابن كثير، ج 3، ص 25، نشر دارالمعرفة، بيروت.
[11]. تفسير بيضاوى، بيضاوى، ج 2 ص 291، نشر دار الرشد، دمشق، بيروت.
[12]. تفسير فخر رازى، ج 19 و 20 و 21، ص 269، نشر داراحياء التراث.
[13]. تفسير فى ظلال القرآن، سيد قطب، ج 5، ص 302، نشر داراحياء التراث، بيروت.
[14]. تفسير مراغى، ج 13، ص 32، نشر مؤسسة الاعلمى، بيروت.
[15]. تفسير الميزان، علاّمه طباطبايى، ج 13، ص 32، انتشارات جامعه مدرسين.
[16]. تفسير موضوعى، جوادى آملى، ج 9، ص 84.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

آخرین ارسال سایت