ماجرای پاره کردن سند بازگرداندن سند فدک توسط عمر چه بود؟

پرسش:

آیا پاره کردن سند بازگرداندن فدک هم نقشه ای از پیش تعیین شده بود؟

پاسخ:

با سلام و ادب

نوشتن و پاره كردن سند براى فدك     

محكوميت اجتماعى ماجراى غصب فدك به ضميمه‏ى اقداماتى كه توسط اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام انجام گرفت بصورتى بود كه غاصبين را وادار كرد تا حدى گفته‏هاى خود را پس بگيرند. تا آنجا كه چند بار تا مرز نوشتن سندى به عنوان بازپس دادن فدك به حضرت فاطمه عليهاالسلام پيش رفتند.
اگر چه در برخورد اول، عمر سند فدك را كه توسط پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نوشته شده بود پاره كرد و علامت سؤال بزرگى در آغاز ماجراى غصب فدك بر جاى گذاشت.

نقشه‏ ى جديد براى سند فدك

از آنجا كه آنان هرگز حاضر به بازگرداندن فدك نبودند و نمى‏خواستند به محكوميت خود در پيشگاه مردم اقرار كنند، و از جهتى استدلالهاى دندان‏شكن حضرت زهرا عليهاالسلام كار را به مراحل حساسى منتهى كرده بود، لذا نقشه‏ى جديدى براى حل اين مشكل طرح كردند. توطئه چنين بود كه ابوبكر مدركى بنويسد و به حضرت زهرا عليهاالسلام تحويل دهد تا نشان دهند كه خواسته‏ى آنحضرت را به انجام رساندند، ولى عمر در راه سند را از حضرت بگيرد و پاره كند تا عملاً نتيجه خنثى شود. اين صورت توطئه بود كه در قالب يك فاجعه به اجرا درآمد كه در اينجا بطور بسيار مختصر آن را ذكر مى‏كنيم:
آنگاه كه حضرت زهرا عليهاالسلام از راههاى مختلف ابوبكر را محكوم كرد، او نوشته‏اى به عنوان بازگرداندن فدك براى حضرت نوشت و بدست آن حضرت داد تا عملاً اجرا شود. فاطمه زهرا عليهاالسلام آن را برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد.

از بين بردن سند در سايه ‏ى جنايت

عمر در راه حضرت را ديد و گفت: اى دختر محمد! اين نوشته‏ى همراه تو چيست؟! فرمود: نوشته‏اى است كه ابوبكر به عنوان بازپس دادن فدك نوشته است. گفت: آن را به من بده! حضرت ابا كرد و آن را نداد.

در اينجا عمر كه ديد از راه عادى نمى‏تواند آن را از حضرت بگيرد جسارتى كرد كه صفحه‏ى تاريخ را سياه كرد و سوز جانكاه آن براى هميشه دل محبان فاطمه عليهاالسلام را سوزانده مى‏سوزاند. او با قساوت تمام در ميان كوچه و رهگذر مردم به دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اهانتى عظيم كرد و با پا به فاطمه عليهاالسلام زد و با اين كار خود صفحه‏ى سياهى در دفتر تاريخ اسلام رقم زد، و به اين اكتفا نكرد و سيلى به صورت مبارك آن حضرت زد بطورى كه در اثر آن گوشواره‏ى حضرت شكست. او با اين اقدام ددمنشانه‏ى خود ننگى بر جاى گذاشت كه براى هميشه باعث سرافكندگى در برابر ساير ملل شد.

سپس عمر نوشته را به زور از دست حضرت گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشته‏ هاى آن را پاك كرد و آن را پاره نمود و گفت: «اين سرزمينى است كه پدر تو هم با اسب و لشكر آنجا را فتح نكرده است! بيا كوهها را بر گردن ما بگذار»!
منظره‏اى كه در ميان كوچه ايجاد شده بود و فاطمه‏اى كه با چادر خاك‏آلود از زمين برمى‏خاست و حالى كه به آنحضرت عارض شده بود بخوبى قابل تصور است و از همه بيشتر بر شخص اميرالمؤمنين عليه‏السلام تأثير داشته است.

سوز اميرالمؤمنين عليه‏السلام در مصائب

اميرالمؤمنين عليه‏السلام در خانه منتظر بودند. وقتى حضرت زهرا عليهاالسلام پشت در آمد حضرت به استقبال او رفت و فرمود: اى دختر پيامبر، چرا اينگونه غضبناك هستى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام جسارت عمر را بازگو كرد.
اميرالمؤمنين عليه‏السلام به عنوان شريك غم و تسلاى حضرت فرمود: «آنچه نسبت به من و پدرت مرتكب شده‏اند از اين بالاتر است».

اين فاجعه دلهايى را لرزانده و مى‏لرزاند كه در محبت فاطمه بال و پر مى‏زنند و قلب خود را در طبق اخلاص به زهرا عليهاالسلام سپرده‏اند. آيا واقعاً فدك به اين حد براى غاصبين ارزش داشت يا قساوت و شقاوت باطنى آنان بود كه اينگونه ظهور يافت؟ آيا حفظ حرمت ناموس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اينگونه است؟! باشد تا مهدى زهرا عليه‏السلام بيايد و عمق جنايت را آنگونه كه بوده بيان فرمايد.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

آخرین ارسال سایت