معنای احاطه قيومی خداوند چيست؟

پرسش:
معنای احاطه قيومی خداوند چيست؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
از آن جا كه خداخالق مخلوقات است، و وجودي است فوق زمان و مكان و نامحدود و غير متناهي، احاطة‌ قيّومي به همة عالم دارد و همواره با مخلوقات است. قرآن مي فرمايد: "و هم معكم اين ما كنتم؛ او با شما است هر جا كه باشيد".[25]
بودن خدا با همة اشيا مانند بودن دو چيز پيش هم يا مثل بودن آب در كوزه نيست. امير مؤمنان(ع) در اين باره مي فرمايد: خدا با هر چيز هست، اما نه به معناي چسبيدن به آن، و غير از هر چيزي است اما نه به گونه اي كه جداي از آن باشد".[26
حضرت راجع به خدامي فرمايد:خدا با هر چيزي هست، يعني با من با شما، با آسمان و زمين، با خورشيد و با ... منتها وقتي مي گوييم "مع = با" آن معيّتي كه در ذهنمان مي آيد معيّت جسمي است، مثل اين كه دو جسم پهلوي يكديگر قرار گرفته باشند، يا اين كه يكي در ديگري قرار گرفته باشد و ديگري محل آن باشد ، مثل آبي كه در كوزه است، به اين معني كه آب با كوزه و كوزه هم با آب است، يعني حال و محل يكديگرند. دو موجود مادي كه پهلوي هم باشند چنين است. به عبارت ديگر "معيت= با هم بودن" امر اضافي است، يعني اضافة بين دو چيز است، پس دو چيزي كه كنار هم باشند، ‌يا يكي حال و ديگري محلّ باشد، به اين با هم بودن "معيّت" مي گويند..
خدا با هر چيزي هست،‌ اما نه آن معيّتي كه اجسام با هم دارند چون خدا جسم نيست. جسم داراي زمان ومكان و جهت است، وخدا نه زمان دارد و نه داراي مكان و جهت است. پس معيّت حق تعالی با موجودات به اصطلاح معيّت قيّومي است. معيّت قيّوم نسبت به متقوّم، و معيّت علّت نسبت به معلول، يعني احاطة علت نسبت به معلول، و چون خدا علت موجودات است، به همة موجودات احاطه دارد.
اگر بخواهيم مثالي در اين مورد بزنيم كه يك مقدار نزدیک به ذهن باشد،‌ مثل روح شما نسبت به بدن شما. روح كه با بدن شما است اگر در بدن نباشد،‌ چشم و دست و پا نمي توانند حركتي داشته باشند. پس از مرگ  ،تمام اعضا و سلول هاي بدن سر جاي خود هستند،‌ مي گويند تا چند ساعتي وضع سلول ها به هم نمي خورد ، ولي عاملي كه علت تحرك آن ها بود (روح) از بدن جدا شده است. پس شما موجودي هستيد وراي اين بدن، و آن روح شما است كه اين بدن را اداره مي كند. اگر روح از بدن بيرون رود، اعضا و جوارح نمي توانند كاري بكنند. حالا روح (جان) با شما واعضاي شما است، اما بودن جان با چشم شما غير از بودن دو چشم است با يكديگر. دو چشم كه با هم اند، دو موجود مادي هستند. هر دو مكان دارند و كنار هم قرار گرفته اند، اما اين كه جان شما با چشم شما است، به اين معني است كه جان به چشم تان احاطه دارد و بينايي چشم به جان بسته است،‌ از اين رو همراهی جان با بدن مثل همراه بودن دو جسم نيست،‌ بلكه همراهی چیز احاطه دارنده بر احاطه شده است، زیراجان به همة بدن احاطه دارد، يعني اداره كنندة بدن است، و بدن مسخّر جان است،‌ بنابراين وقتي روح تصميم مي گيرد،‌ دست و پا و چشم حركت مي كند،‌ و همه اين حركت ها و سكون هايي كه در بدن هست،متعلق به جان و روح  است،‌پس جان با شما است اما اين "با شما" با آن جايي كه مي گوييم دوست شما با شما است فرق دارد. جان بر شما احاطه دارد، ولي دوست در كنار شما است.
بنابراین خدا در بدن است ، به معنای بودن یک جسم در جسم دیگر مانند بودن خون در بدن ، اشتباه است ؛زیرا خدا جسم نیست تا در جسمی باشد ومحدود به آن گردد ، بلکه حضور خداوند در هر جا و مکان ، به معنای احاطه خداوند به هر چیز و حاضر بودن در تمام ذرات عالم است و همه چیز پیش خداوند حاضر است و خداوند ناظر بر تمام ذرات عالم و حتی اعضای بدن انسان ها است و در آیات قرآننیز آمده است که او از رگ گردن به انسان نزدیک تر است ، مانند زمانی که شما در حالت خاصی متوجه خدا می شوید و حضور او را به صورت نزدیک ترین چیز در کنار خود یا در درون احساس می کنید.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

آخرین ارسال سایت