پرسش:
سلام
من یه سوالی برام پیش اومده.
میخواستم بدونم چرا خداوند خوردن شراب رو حرام اعلام کردن در حالی که مصرف مواد مخدر مثل تریاک رو حرام نکردن؟
پرسش:
سلام
من یه سوالی برام پیش اومده.
میخواستم بدونم چرا خداوند خوردن شراب رو حرام اعلام کردن در حالی که مصرف مواد مخدر مثل تریاک رو حرام نکردن؟
پرسش:
سلام یکی از پستارو دیدم که عکس های از مرده ها و قبر بود برام این سوال پیش آمد که چرا ما مرده هامونو با این شیوه دفن میکنیم؟ چرا کفن رو دورشون محکم میبندیم؟ آیا میدونه چرا؟
پاسخ:
سلام سوال خوبی پرسیده اید.در جواب باید عرض كنم كه در هر حكم شرعی سه امر متفاوت را باید از هم جدا كرد:
الف. دلیل حكم كه منظور آیه و روایتی است كه مستند این حكم شرعی قرار گرفته است. مثلا آیه شریفهی(1) یا ایّها الّذین آمنوا كتب علیكم الصّیام كما كُتب علی الّذین من قبلكم دلیل بر وجوب روزه بر هر مسلمان مكلف میشود.
ب. علت حكم كه در همة احكام دینی ارادهی خداوند متعال است كه بر اساس مصالح و مفاسد واقعی و موجود در موضوعات مختلف پیدا میشود و باعث حكم به وجوب و حرمت و استحباب و كراهت و اباحه میشود.
ج. فلسفهی حكم، هر حكم شرعی دارای حكمت یا حكمت های متعددی است كه مجموعة آنها باعث دستورات الهی میگردند. حكمت احكام برخی روشن و برخی مخفی است. به مواردی آیات قرآن و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ اشاره فرمودهاند و مواردی را هم عقل میتواند كشف كند و نكتههای بسیار زیادی هم هست كه بر حكیم مطلق آشكار است ولی بر ذهن محدود ما واضح نیست. به همین جهت گفته میشود كه احكام شرعی تعبدی است و ما به صرف اینكه این حكم، دستور خدا و پیامبر است باید بپذیریم و عمل كنیم، گر چه حكمت حكم برای ما معلوم نباشد و در آینده معلوم شود. از سوی دیگر افعال الهی قطعاً و عقلاً بدون ملاك و مصلحت مفسده نیست و محال است حكمی بدون هیچ حكمت و دلیلی صادر شود.
بر انسانهای فكور و عالم است كه در اسرار عبادت و احكام آسمانی تعمق و غور كنند تا پی در پی به نكات و ظرافتهای بیشتر و بیشتری برسند، كما اینكه قرآن و روایات هم مكرراً ما را دعوت به تفكر و تدبر و تعقل كردهاند.
اكنون در مورد فلسفهی كفن كردن میت به روایتی از عالم آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ، علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ در این زمینه اشاره میكنم.(2)
حضرت در این زمینه چند حكمت و نكته را ذكر میكنند:
1. دستور به تكفین میت برای این است كه انسان با جسد طاهر پروردگار متعال را ملاقات كند.
2. و برای اینكه عورت و زشتیهای انسان برای كسانی كه او را حمل و دفن میكنند پیدا نشود.
3. و برای اینكه مردم به حال و صورت زشت او نگاه نكنند.
4. و برای اینكه قلب از دیدن فساد و عیب بدن مرده، قساوت پیدا نكند.
5. و برای اینكه برای نفوس زندهها پاكیزهتر باشد.
6. و برای اینكه دوستان نزدیك مرده از دیدن وضعیت او غضبناك و دل زده نشوند و در نتیجه از او یاد نكنند و محبت او از بین برود و سفارشهای او و آنچه مورد نظر او و یادگار اوست، در معرض بی اعتنایی قرار گیرد.
این موارد را امام ـ علیه السّلام ـ جزو مصالح پوشاندن میت ذكر فرمودهاند. با تأمل در احكام مربوط به تكفین و تجهیز میت میتوان نكات دیگری را هم به دست آورد. مثل اینكه:
الف. لباس آخرت در نهایت سادگی و اختصار و قابل دسترسی انتخاب شده است.
ب. لباس همة انسانها نهایتاً شبیه هم و بدون تأثیر از موقعیت اجتماعی و سیاسی و دنیوی است.
ج. انسان هر كه باشد و هرچه داشته باشد، زر و زیور و عاریهها را باید بگذارد و بدون جلوههای دنیا، از این عالم برود.
و نكات دیگری كه با دقت و تفكر میتوان دریافت. البته باید توجه داشت كه برخی موارد مربوط به اصل پوشاندن است و برخی ناظر به كیفیت و سادگی كفن و برخی به اینكه از جنس حریر و طلاباف نباشد و همة این ابعاد در خور نظر و بررسی است.
1. بقره : 183.
2. وسائل الشیعه، همان، ج2، ابواب تكفین، باب 1، ح 1.
پرسش:
جمال:چرا زنها نمی توانند با چند مرد ازدواج کنند؟ چون دوره عرب بدوی گذشته و با راههای جلوگیری و علم ژنیتک مشکلی برای شناسائی بچه احتمالی و ارتباط با پدر وجود ندارد. لطفا سوال را منطقی و علمی پاسخ دهید.
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و تشکر از سؤال خوبتان.
ممنونم از حضور شما در سایت و مطرح کردن سوال خوبتان.
ببینید دوست عزیز در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم بعضی ها اسلام را متهم می کنند که اصل مساوات بین زن و مرد را در موضوع تعدد همسران رعایت نکرده است زیرا بر اساس این حکم به مردان چنین حقی داده شده است اما زنان چنین حقی ندارند.
مسلماً وضع قوانین تابع سلائق و علاقه های افراد نیست بلکه تابع مصالح و مفاسدی است که در اثر آن خداوند جهت وصول بندگان به کمال این قوانین را وضع می نماید.
که بعضاً این مصالح و مفاسدی برای بشر قابل درک نبوده ولی در بعضی موارد هم بعضی از حکمتهای این قوانین را درک می نماید با توجه به این نکته به مسئله چند همسری که می رسیم و واقعیت را در نظرمی گیریم نکاتی چند بر ما روشن می شود:
1. با مطالعه بعد جنسی که حیاتی ترین بعد اگرنگوئیم تنهاترین بعد، رابطه زناشویی است، درمی یابیم که مرد، گاه با یک زن به بسندگی جنسی نمی رسد و این را تاریخ مردان ثابت می کند چه بسا مردانی که در عین داشتن یک رابطه زناشوئی روابط جنسی متعدد دیگر هم داشته اند، از این رو در طول تاریخ، زنا همدوش روابط زناشویی وجود داشته است و حتی امروزه که جهان غرب که تک همسری را ترویج می کنند فی الواقع روابط غیر مجاز و خارج از حوزه روابط مشروع را به صورت قانونی و غیر قانونی ترویج می نمایند. حتی برخی از قوانین غربی، به روابط غیرقانونی (همجنس بازی) جنبه ای قانونی داده است به نظر شما معنای این کار چیست؟ چیزی غیر از تعدد و تنوع جنسی که تاریخ انسان شاهد آن بوده را می فهماند.
2. انگیزش مرد سریع تر از زن است و در بیشتر موارد نیاز جنسی مرد شدید تر به گونه ای که یک زن نیازش را برآورده نمی کند و این خلأ به گونه ای بایستی پر شود هر چند اکثریت را شامل نمی شود که مسأله چند همسری راه حل خوبی برای این مسأله است.
3. تاریخ انسان از بدو خلقت تاکنون شاهد جنگهای خانمان سوز و بسیار خونینی بوده است که در تمام آنها مردان هیزم آتش این جنگها بوده اند و زنان مشارکت بسیار کمی در جنگها داشته اند و کمتر مورد کشتار و نابودی قرار گرفته اند و این عملاً موجب عدم توازن جمعیت بین زنان و مردان می شود و به نظر می رسد محروم کردن آن عده زنان اضافی از رابطه جنسی و یا وادار کردن آنها به انحرافات جنسی نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد که باعث پیچیدگی بیشتر آن خواهد شد. خوب طبیعتاً ازدواج دوم و... هر چند نکات منفی نیز دارد ولی از این جهت بسیار مثبت است.
و اگر پرسیده شود چند همسری چرا فقط برای مردان و نه برای زنان؟
گفته می شود بررسی و مطالعه تاریخ نشانگر عدم تعدد خواهی زن است مگر زنی که گناه پیشه است. درباره چنین زنی هم، بیش از نیاز جنسی، شرایط و نیاز اقتصادی است که او را وادار به این کار می کند تاریخ زن، یک تاریخ تک رابطه ای است، طبیعت زن خواهان رابطه منفرد است و نه رابطه متعدد.
زن نمی تواند وجودش را بین دو مرد تقسیم کند. او می خواهد همه وجودش را به یک مرد بسپارد، وانگهی مشکلاتی که باعث می شود مرد چند همسری شود اصلاً در زن وجود ندارد، زن عموماً در انگیزش و هیجان جنسی کندتر است و غالباً یک مرد برای برآورده کردن نیاز جنسی یک زن کافی است مگر در شرایط خاص، غالب مشکلات خانوادگی هم به سبب ارضا نشدن مرد در نتیجه کندی و کم تحرکی زن است.
از جهت دیگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی خواهد كه گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می خواهد كه قلب او را در اختیار داشته باشد ؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداكاری نماید و غمخوار او باشد.
زن در چند شوهری هرگز نمی توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداكاری یك مرد را نسبت به خود جلب كند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و گرایش های زنان. علاوه بر این ، یكی دیگر از مشكلاتی كه در صورت چند همسری برای زنان ذكر شده، مشخص نبودن پدر برای فرزند می باشد.
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که اسلام مصلحت نظام خانواده را در پدر محوری می داند، با توجه به این که خانواده نیازمند سرپرست و مسؤول است و مرد قدرت بیشتری برای تحمل مسؤولیت دارد علاوه بر جنبه طبیعی از نظر اجتماعی نیز پذیرفته شده است و در این مسأله قدرت و توانائی جسمی فقط ملاک نیست بلکه محدودیت زن به لحاظ جنسی بارداری شیر دهی و... موجب عدم آزادی در انجام بعض امور و قبول چنین مسؤولیتی می شود.
نظام خانوادگی پدر محور با چند همسری زنان سازگار نیست زیرا در این صورت نسب فرزندان تباه می شود و حتی در غرب هم این پذیرفته شده از این روست که زن بعد از ازدواج نام خانوادگی شوهر را می گیرد و فرزندان هم همین طور. پس نظام خانوادگی جهان، نظام پدر محوری است و اساساً مدیریت خانوادگی مرد با مدیریت خانوادگی زن متفاوت و این امر تأثیر خود در تربیت فرزندان بسیار متجلی خواهد کرد.
تصور کنید که در خانه ای یک زن همسر چند مرد است! وضع به چه شکلی درخواهد آمد. آرامش و راحتی چگونه خواهد بود و بقیه مسائل را خود تصور کنید.
مسئله تعلق فرزند و معین شدن پدر فرزند، اگر چه تحقیقات امروزی و آزمایش های پزشكی آن را مشخص میكند، اما از نظر روانی همچنان مسئله حل نشدنی است؛ زیرا اولاً: همان گونه كه دانشمندان می گویند: نتایج آزمایشهای تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای اشتباه انسانی یا … وجود دارد.
ثانیاً: مسئله اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست كه با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد كه پدر و مادر او واقعی هستند و همین طور پدر و مادر. تا زمانی كه اقناع و اطمینان قلبی و درونی صورت نگیرد ، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود
نکته:
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتابهای نظام حقوق زن در اسلام نوشته شهید مطهری و فروغ ابدیت ج 1 و زندگانی حضرت محمد(ص) نوشتة رسول محلاتی در بحث تعدد زوجات در اسلام مراجعه نمائید.
پرسش:
----------------------------------------------
ذهابی:
با عرض سلام بر همسنگر عزیز
برادرم امروز یکی از دوستان سئوالی کرد گه جوابش را بلد نبودم گزاشتم تا پیرامون ان تحقیق نمایم . اگر شما جوابش را می دانید متشکر می شوم که به ایمیلم جواب انرا ودلیل روائی وسندش وحکم انرا برایم بنویسید .اما سئوال :
به چه دلیل دیه یهودیان در ذمه اسلام نصف دیه مسلمانان است وایا این حکم خاص یهودیان است ویا شامل سایر اهل کتاب می گردد.
با تشکر از برادر ارجمندم .
الاحقر ذهابی ...
پاسخ:
-------------------------------------------------------
سلام
دوست عزیز این بحث بسیار مفصل است چون این حكم بین فقها اختلافی است و بنده بسیار اجمالی عرض میكنم.
به طور کلى، سه دسته روایات دراین باب نقل شده که آنها را جداگانه عرض میكنم:
دسته اول روایاتى است که مىگوید دیه اهل کتاب چهار هزار درهم مىباشد . مانند روایت ابو بصیر از ابى عبدالله علیه السلام که فرمود:
دیه یهودى و نصرانى چهار هزار درهم و دیه مجوسى هشتصد درهم است .
و روایت مرحوم صدوق:
گفت: روایتشد که دیه یهودى، نصرانى و مجوسى چهار هزار درهم استبه دلیل این که آنها اهل کتاب هستند .
دسته دوم روایاتى است که می گوید دیه آنها مساوى با دیه مسلمانان می باشد . مانند روایت صحیحه ابان بن تغلب از ابى عبدالله علیه السلام:
فرمود: دیه یهودى، نصرانى و مجوسى، برابر دیه مسلمان است .
و روایت صحیحه زراره از ابى عبدالله علیه السلام:
فرمود: هر کسى که رسول خدا صلى الله علیه و آله با او قرارداد ذمه منعقد کند، دیه او کامل است .
و دسته سوم که مؤید نظر مشهور فقهاى شیعه است و مىگوید که دیه اهل کتاب هشتصد درهم می باشد . مانند روایت صحیحه ابن مسکان از ابى عبدالله علیه السلام:
فرمود: دیه یهودى، نصرانى و مجوسى، هشتصد درهم است .
دسته اول باید گفت که هر دو روایت از نظر سندى ضعیف می باشند .دلایل مفصل است بماند...
روایات دسته دوم گرچه از نظر سندى صحیح می باشند ولى مانند دسته اول، مورد عمل فقها قرار نگرفته که این نکته خود یکى از عوامل سقوط اعتبار این روایات و مستندى براى راى مشهور به حساب می آید . چرا که، بر اساس نظریه معروف و سیره رایج در عمل به احادیث، عمل مشهور فقها به یک روایت و یا اعراض و عمل نکردن آنها به روایتى می تواند به عنوان دلیل مستقلى براى یک راى فقهى به حساب آید .
اما علت حكم را می توان اینگونه گفت:
1. ما به علت و فلسفة واقعی احكام دسترسی نداریم، اما براساس متون اسلامی به قدر بضاعت خود می توانیم به مقداری از فلسفة احكام دسترسی پیدا كنیم.
2. كافر حربی براساس رویاروئی با اسلام جان و مالش محترم نیست و دیه ندارد.
3. در قوانین فعلی جمهوری اسلامی دیه مسلمان و اهل كتاب یكی است.
4. دیه قیمت انسان نیست بلكه جبران خسارت مالی است. لذا نمی توان گفت كه اگر دیة كافر كمتر باشد به شخصیت او توهین شده. اگر دیه براساس شخصیت بود باید دیه و قصاص انبیاء و دانشمندان بیشتر باشد در حالیكه دیه آنان یكسان است.
5. حق دیه به مقتضای مصونیتی است كه حكومت در قبال پیمانی كه با اهل كتاب بسته به آنان اعطاء می كند.
6. اصل، عدم ستم و لزوم رفتار عادلانه است چنانكه قرآن می فرماید: كونو قوامین بالقسط ولی عدالت بمعنای مساوات و برابری نیست بلكه هر كس بر طبق شایستگی هایش از مواهب بیشتری برخوردار می شود. بر فرض كه دیه مسلمان با غیرمسلمان یكی نباشد، ظلمی صورت نگرفته چون مسلمان براساس ایمان به خدا دارای ارزشی بالاتر است.
یا علی
پرسش:
سلام.سوالی داشتم
چرا مسلمان ها نمی تونن با افرادی از ادیان دیگه ازدواج كنن ؟