چرا نبايد بدون وضو به آيات قرآن دست كشيد؟

پرسش:

چرا نبايد بدون وضو به آيات قرآن دست كشيد؟
پاسخ:

با سلام و ادب
 دليل اين حكم، آيه و رواياتى است كه در اين باره از پيشوايان معصوم(عليهم السلام)نقل شده است.[1] چنان كه قرآن كريم مى فرمايد: (لا يَمَسُّهُ اِلاَّ المُطَهَّرون؛[2]جز پاكان نمى توانند به آن دست زنند [دست يابند].)
«مسّ» در آيه شريف (لا يَمَسُّهُ اِلاّ المُطَهَّرونَ) دو معنا دارد: 1. مسّ ظاهرى و جسمى؛ 2. مسّ معنوى و روحى.
الف) مسّ ظاهرى و جسمى، يعنى دست زدن يا تماس پيدا كردن بدن انسان با خط قرآن كه در اين صورت، مقصود از «مطهّرون» آن هايند كه طهارت شرعى داشته باشند و معناى آيه چنين مى شود: دست يا بدنتان بدون وضو و طهارت شرعى با خط قرآن تماس پيدا نكند.
امام هفتم موسى بن جعفر(عليه السلام) هم در روايتى به اين معنا اشاره كرده، مى فرمايد: «قرآن را بى وضو و در حال جنابت مس نكن و به خط آن دست نزن ...؛ زيرا خداوند متعال مى فرمايد: (لايمسّه الاّ المُطَهَّرون)[3]
ب) مس معنوى و روحى، به معناى درك و فهم حقايق و معارف قرآن و تماس پيدا كردن آن ها با روح و جان انسان است؛ در اين صورت، مقصود از «مطهّرون» كسانى هستند كه دل هايشان از شوائب شرك و گناه و پليدى پاك باشد و معناى آيه شريف اين مى شود كه حقايق و معارف عالى قرآن را كسانى جز پاكان درك نمى كنند و پاكان كسانى هستند كه قرآن به عمق جانشان مى نشيند و دل هايشان را صفا مى دهد و بنابر آيه تطهير (اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَكُم تَطهيرا)[4]پيامبر و خاندان پاكش، از مطهرون هستند. بنابراين هر قدر پاكى و تقواى انسان بيش تر باشد، بهره بيش ترى از قرآن مى برد و به مفاهيم عميق تر و بيش ترى از قرآن مجيد دست مى يابد؛ به همين جهت است كه هيچ كس نمى تواند مانند پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)حقايق قرآن را درك كند. در برخى روايات، به اين معنا (طهارت معنوى) نيز اشاره شده است.[5]


[1]. ر.ك: وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملى، ج 1، ص 383 ـ 385.
[2]. واقعه/79.
[3]. وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 1، ص 384.
[4]. احزاب/33.
[5]. اقتباس از: تفسير نمونه، ج 23، ص 268 ـ 272؛ تفسير الميزان، علامه طباطبايى، ج 19، ص 137 ـ 138.

 

چرا نماز در حال سفر شكسته خوانده می شود؟

پرسش:

چرا نمازهاى ظهر و عصر و عشا در حال سفر شكسته بايد خوانده شود؟ حكمت آن چيست؟ آيا به سبب آن نيست كه در سفر، خوف و ترس وجود دارد؟
پاسخ:

با سلام
 لزوم شكسته خواندن نمازهاى چهار ركعتى در سفر يك امر تعبدى است و ارتباطى به مسئله ترس در هنگام سفر و يا وجود مشقت و مانند آن ندارد و اما اگر خداوند در آيه 101 سوره نساء مى فرمايد: (و اِذَا ضَرَبتُم فِى الاَرضِ فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوةِ اِن خِفتُم اَن يَفتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا اِنَّ الكافِرينَ كانوا لَكُم عَدُوًّا مُبيناً؛ هنگامى كه سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد، اگر از فتنه و خطر كافران بترسيد؛ زيرا كافران براى شما دشمن آشكارى هستند.)
در تفسير آيه وجوه مختلفى بيان شده است:
1. مقيّد شدن شكسته شدن نماز به خوف و ترس به خاطر وضع مسلمانان در صدر اسلام است، چرا كه به سبب خطرهاى فراوانى كه آن ها را تهديد مى كرد، يكسره در ترس و وحشت قرار داشتند. به اصطلاح فنى «قيد غالبى» است. در علم اصول بررسى شده كه «قيد غالبى» مفهوم ندارد، بدين معنا كه هرگز مفهوم آيه اين نيست كه «پس اگر نترسيديد، نماز را كامل بخوانيد» بلكه فقط گزارشى از وضعيت مسلمانان است. موارد ديگرى از اين قبيل در قرآن وجود دارد.[1]
2. بعضى مفسّران معتقدند كه مسئله نماز قصر نخستين بار هنگامى كه مسلمانان در ترس و وحشت از دشمن قرار داشتند، وضع شده است؛ سپس اين حكم توسعه پيدا كرده و در همه موارد سفر (چه همراه با ترس باشد يا نباشد) وارد شده است.
3. ممكن است اين قيد، جنبه تأكيد داشته باشد؛ يعنى نماز شكسته در هر حال بر مسافر لازم است، امّا هنگام خوف از دشمن تأكيد بيش ترى بر آن هست.[2]
4. معنى جمله (فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوةِ) اين نيست كه پس نماز كامل خواندن نيز اشكال ندارد؛ زيرا كلمه «جناح» در قرآن براى مواردى به كار مى رود كه شنونده فكر مى كند نبايد كارى را انجام دهد در اين گونه موارد خداوند مى فرمايد «جناح» اشكالى ندارد كه ممكن است معنى آن اين باشد كه نه تنها اشكالى ندارد بلكه انجام آن واجب است. چنانكه در آيه 158 سوره بقره مى خوانيم: (اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَيتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ اَن يَطَّوَّفَ بِهِما ...؛ همانا صفا و مروه از شعائر (و نشانه هاى) خداوند است. پس كسى كه حج يا عمره انجام مى دهد گناهى ندارد كه بر آن دو طواف كند (سعى صفا و مروه انجام دهد) ... .)
در اين آيه نيز براى وجوب سعى بين صفا و مروه از كلمه «لا جناح» استفاده شده است.[3]
در روايتى مى خوانيم:
دو تن از ياران و شاگردان امام صادق و امام باقر(عليهم السلام) به نام هاى زراره و محمد بن مسلم گويند: از امام باقر(عليه السلام) پرسيديم نظر شما درباره نماز مسافر چيست؟ چگونه و چند ركعت خوانده مى شود؟
فرمود: خداوند مى فرمايد: وقتى به مسافرت مى رويد (در سفر) بر شما گناهى نيست كه نمازتان را شكسته بخوانيد پس شكسته خواندن نماز بر مسافر واجب است چنانكه در حَضَر (وطن) واجب است كه نماز كامل به جا آورده شود. پرسيديم: خداوند فرموده: (لا جناح عَلَيكُم ...) يعنى بر شما گناهى نيست ... و نفرموده بايد شكسته بخوانيد پس چگونه شكسته خواندن واجب است؟ حضرت فرمود: مگر خداوند براى سعى بين صفا و مروه نفرموده: «فلا جناح ...»؟ در حالى كه سعى واجب است كه خداوند فرموده و پيامبرش(صلى الله عليه وآله وسلم) انجام داده است. شكسته خواندن نماز نيز چنين است: پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در مسافرت نمازش را شكسته مى خواند و دستور خداوند در قرآن است. [4]
با توجه به آنچه گذشت شكى نيست كه نماز مسافر شكسته است، حتى اگر ترس و وحشتى در كار نباشد. پيروان اهل بيت(عليهم السلام) يعنى شيعيان و نيز پيروان ابوحنيفه شكسته خواندن نماز را در سفر جايز مى دانند.[5] روايات فراوانى نقل شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)هنگام سفر در حجة الوداع و سفر از مكّه به مدينه و سفرهاى ديگر نماز را شكسته مى خواندند.[6] در جنگ حنين نيز حضرت نماز را شكسته خواندند.[7]
ابن عباس از پيامبر نقل مى كند كه از مدينه به مكّه در حالت امنيت مسافرت كرد كه هيچ ترسى نبود (جز ترس از خدا) پس دو ركعت خواند.[8] بارها از رسول خدا پرسيده شد: آن روزها كه در سفرها از دشمن مى ترسيديم، گذشته است و الان در امنيت سفر مى كنيم. آيا باز نماز شكسته است؟! رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «صدقةُ اللّهِ عَليكُم فَاقْبَلُوها؛ (نماز شكسته در سفر) هديه اى است از جانب خدا براى شما، پس قبول كنيد».[9]
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «افطار در سفر و نماز قصر از هداياى الهى است. كسى كه از اين كار صرف نظر كند (و نماز خود را در سفر تمام بخواند) هديه الهى را ردّ كرده است.»[10]
روايات وارده نيز نشان مى دهد كه خدا خواسته مسافر، در سختى زياد قرار نگيرد و كارها را بر او سهل گرفته و حكم واجب بودن روزه را نيز برداشته است.
پس به تعبير پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) شكسته بودن نماز در سفر هديه اى است الهى كه انسان نبايد ردّ كند. نكته ديگر اين است كه امروزه نيز سفر با سختى ها و مشكلات جسمى و روحى همراه است، اگر چه وسايل مسافرت بسيار راحت شده، ولى باز هم با خطرات دغدغه ها و خستگى هاى فراوانى همراه است كه به هيچ وجه با بودن در وطن قابل مقايسه نيست.
در پايان اين نكته را متذكر مى شويم كه همه ما در احكام دينى بايد به متخصص در فقه، رجوع كنيم و اين همان تقليد از مجتهدى است كه ساليان طولانى از عمر خود را در فهم احكام دين سپرى نموده است و به نظر همه مراجع تقليد واجب است كه مسافر، نمازش را شكسته بخواند و اگر ما به اين دستور عمل نكنيم نمازمان صحيح نمى باشد پس بايد روحيه تعبّد در احكام شرعيه را در خويش پرورش دهيم و توجه داشته باشيم كه مراجع تقليد هم چنين فكرهايى به ذهنشان مى رسد، ولى با تحقيق، فتوا مى دهد.


[1]. تفسير الميزان، علامه طباطبايى، ج 5، ص 61.
[2]. تفسير جامع آيات الاحكام، زين العابدين قربانى لاهيجى، ج 3، ص 78 ـ 80.
[3]. الميزان، ج 1، ص 386؛ نمونه، ج 4، ص 96؛ مجمع البيان، ج 3، ص 154.
[4]. مجمع البيان، همان؛ تفسير عياشى، ج 1، ص 272.
[5]. مغنى المحتاج، محمد بن شربينى، ج 1، ص 263؛ كتاب الام، شافعى، ج 1، ص 207؛ مجمع البيان، ج 3، ص 154.
[6]. السنن الكبرى، بيهقى، ج 3، ص 134، كتاب الصلاة.
[7]. همان، ص 136.
[8]. همان، ص 135.
[9]. همان، ص 134.
[10]. وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 8، ص 520.

فلسفه وجوب نماز جمعه چيست؟

پرسش:

با توجه به سفارش قرآن به نماز جمعه فلسفه وجوب نماز جمعه چيست؟
پاسخ:
با سلام و ادب

نماز جمعه، قبل از هر چيز يك عبادت بزرگ دسته جمعى است، و اثر عمومى عبادت را كه تلطيف روح و جان و شستن دل از آلودگى هاى گناه و زدودن زنگار معصيت از قلب مى باشد در بردارد به ويژه اين كه دو خطبه دارد كه مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوا و پرهيزگارى است.
و اما از نظر اجتماعى و سياسى، يك كنگره عظيم هفتگى است كه بعد از كنگره سالانه حج، بزرگ ترين كنگره اسلامى مى باشد، و به همين دليل در روايتى كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده اند، آمده كه جمعه حج كسانى است كه براى شركت در مراسم حج قدرت ندارند.[1]
در حقيقت، اسلام به سه اجتماع بزرگ اهميت مى دهد: اجتماعات روزانه كه در نماز جماعت حاصل مى شود، اجتماع هفتگى كه در مراسم نماز جمعه است و اجتماع حج كه در كنار خانه خدا هر سال يك بار انجام مى گيرد.
نقش نماز جمعه در اين ميان بسيار مهم است به خصوص اين كه يكى از برنامه هاى خطيب در خطبه نماز جمعه، ذكر مسائل مهم سياسى و اجتماعى و اقتصادى است و به اين ترتيب اين اجتماع عظيم و پرشكوه مى تواند منشأ بركات فراوانى شود؛ مانند:
الف) آگاهى بخشيدن به مردم در زمينه معارف اسلامى و رويدادهاى مهم اجتماعى و سياسى؛
ب) ايجاد همبستگى و انسجام هر چه بيش تر ميان صفوف مسلمانان، به گونه اى كه دشمنان را به وحشت افكند و پشت آنان را بلرزاند؛
ج) تجديد روح دينى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان؛
د) جلب همكارى براى حل مشكلات عمومى؛
هـ ) ذكر و ياد خداوند همانگونه كه در سوره جمعه مى فرمايد: (يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اِذا نُودىَ لِلصَّلوةِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا اِلى ذِكرِ اللّهِ)[2]به همين دليل هميشه دشمنان اسلام، از يك نماز جمعه جامع الشرائط كه دستورهاى اسلامى دقيقاً در آن رعايت شود بيم دارند. و نيز به همين دليل نماز جمعه هميشه يك اهرم نيرومند سياسى در دست حكومت ها بوده است، و حكومت هاى عدل هم چون حكومت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) از آن بهترين بهره بردارى ها را به نفع اسلام مى كردند. امام خمينى (قدس سره) در اين باره مى فرمايد:
يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، همين اقامه نمازجمعه هاست، در صدر اسلام هم نمازجمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيله اى بودند براى رفع گرفتارى هاى مسلمين و تصميم گيرى درباره مقابله با دشمنان اسلام ...[3]
در طول تاريخ مواردى را مشاهده مى كنيم كه هر كس مى خواست، بر ضد حكومتى قيام كند، نخست از شركت در نماز جمعه او خوددارى مى كرد، چنان كه در داستان عاشورا مى خوانيم كه گروهى از شيعيان كوفه در خانه سليمان بن صرد خزاعى جمع شدند، و نامه اى خدمت امام حسين(عليه السلام)فرستادند؛ در نامه آمده بود، نعمان بن بشير والى بنى اميه بر كوفه، منزوى شده و ما در نماز جمعه او شركت نمى كنيم، و چنانچه بدانيم شما به سوى ما حركت كرده ايد او را از كوفه بيرون خواهيم كرد.[4]
امام سجاد على بن الحسين(عليهما السلام) در صحيفه سجاديه مى فرمايد: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا المقامَ لِخُلفائِكَ و اَصفيائِكَ وَ مواضِع اُمنائِك فى الدَّرجةِ الرفيعةِ الّتى اخْتَصَصْتَهُم بها قَد ابْتَّزُوها؛[5]خدايا اين (نماز جمعه و عيد قربان) جايگاهى براى جانشينان و برگزيدگان تو و مكان امانتداران توست در آن درجات متعالى كه مخصوص ايشان گردانيده اى، ولى ديگران به ناحق آن را ربوده اند.
گاه مى شود كه دشمنان اسلام يك هفته تمام شبانه روز تبليغات مسموم مى كنند، ولى با يك خطبه نماز جمعه و مراسم پرشكوه و حيات بخش آن، همه خنثى مى شود، روح تازه اى در كالبدها دميده، و خون تازه اى در عروق جامعه اسلامى به حركت در مى آيد.
توجه به اين نكته كه طبق فقه شيعه در محدوده يك فرسخ در يك فرسخ بيش از يك نماز جمعه جائز نيست[6] و حتى كسانى كه در دو فرسخى (تقريباً 11 كيلومترى) از محل انعقاد جمعه قرار دارند در آن نماز شركت مى كنند، روشن مى شود كه عملا در هر شهر كوچك يا بزرگ و حومه آن يك نماز جمعه بيش تر منعقد نخواهد شد، بنابراين، چنين اجتماعى، عظيم ترين اجتماع آن منطقه را تشكيل مى دهد.


[1]. بحارالانوار، ج 86، ص 197.
[2]. جمعه/9.
[3]. صحيفه نور، ج 17، ص 53.
[4]. ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 37.
[5]. صحيفه سجاديه، دعاى 48.
[6]. نهاية الاحكام، علامه حلى، ج 2، ص 30؛ دروس، شهيد اول، ج 1، ص 187؛ ذكرى، شهيد اول، ص 234 و ... .

چرا در نماز جمعه بايد در خطبه اول مردم را به تقوا دعوت كرد؟

پرسش :

و در خطبه دوم درباره مسائل جامعه صحبت كرد؟
پاسخ:

با سلام و ادب

 نماز جمعه داراى دو خطبه است كه قبل از نماز بايد خوانده شود و در هر دو خطبه لازم است خطيب جمعه به حمد و ثناى الهى بپردازد، سپس به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)درود فرستد و مردم را به تقوا سفارش كند و يك سوره كوچك از قرآن تلاوت نمايد، و احتياط مستحب و مؤكد آن است كه در خطبه دوم پس از درود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به ائمه معصومين(عليهم السلام) نيز درود بفرستد و براى مؤمنان از خداوند طلب آمرزش نمايد؛[1] بنابراين دعوت مردم به تقوا و پرهيزگارى اختصاص به خطبه اول ندارد، بلكه در هر خطبه بايد انجام شود.
نماز جمعه يك نماز عادى نيست، بلكه عملى عبادى ـ سياسى است، و در واقع برنامه اى ويژه براى ارتباط مستقيم مسئول نظام اسلامى با مردم مسلمان است تا هم او با مردم تماس داشته باشد و هم مردم بدون واسطه با او در تماس باشند. لذا سزاوار است خطيب جمعه در ضمن خطبه، مسائل مهمى كه با دين و دنياى نمازگزاران ارتباط دارد مطرح كند، و آنچه مورد نياز مسلمانان در داخل و خارج كشور است تذكر دهد و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى و دينى را با در نظر گرفتن اولويت ها مطرح نمايد، به مردم آگاهى بخشد، آنان را از توطئه هاى دشمنان با خبر سازد و برنامه هاى كوتاه مدت و بلند مدت را براى حفظ جامعه اسلامى و خنثى كردن نقشه هاى دشمنان به آنان گوشزد شود.[2] لذا معمولا امام جمعه در خطبه دوم درباره مسائل جامعه صحبت مى كند.
در روايتى امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد: «خطبه در نماز جمعه براى اين تشريع شده است كه نماز جمعه يك برنامه عمومى است، خداوند مى خواهد، به امير مسلمانان (امام جمعه) امكان دهد تا مردم را موعظه كند، به اطاعت ترغيب نمايد و از معصيت بترساند و آنان را از آنچه مصلحت دين و دنيايشان است آگاه سازد و خبرهايى را كه از اطراف جهان رسيده و سود و زيانشان در آن است به اطلاع آنان برساند، تا مردم از آنچه در اطرافشان مى گذرد بى خبر نباشند ... در نماز جمعه دو خطبه قرار داده شده تا در آن ها حمد و ثناى الهى صورت گيرد و نيازها و احتياجات مردم يادآورى شود و مردم از اوامر و نواهى و دستوراتى كه با صلاح و فساد جامعه اسلامى در ارتباط است آگاه شوند»[3]
قرآن كريم بارها به رعايت تقوا و پرهيزگارى سفارش نموده است[4] و نماز جمعه فرصت مناسبى براى مسئولين فرهنگى جامعه اسلامى است كه اين امر را تثبيت كنند و در واقع نماز جمعه بزرگ ترين اجتماع عبادى سياسى هفته است كه مشتمل بودن آن بر انواع مواعظ، اندرزها و امر به تقوا و پرهيزگارى، در تلطيف روح و جان نمازگزاران، و  پاك شدن دل آنان از آلودگى هاى گناه، تأثير بسزايى دارد و آگاهى مردم از مسائل سياسى و اجتماعى باعث خنثى شدن توطئه هاى دشمنان و منافقان مى شود كه شبانه روز در طول هفته مشغول آن هستند، لذا قرآن كريم به نماز جمعه اهميت زيادى داده، به مؤمنان دستور مى دهد؛ به محض شنيدن اذان جمعه، هر گونه كار و كسب و برنامه مزاحم را ترك كرده، به سوى نماز جمعه بشتابند.[5]


[1]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع، بنى هاشمى، ج 1، ص 878 ـ 879.
[2]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع، همان، ص 879 ـ 880؛ تفسير نمونه، ج 24، ص 138؛ نماز معراج خاكيان، عزيزاللّه محمدى، ص 247 ـ 280.
[3]. ر.ك: وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 7، ص 333 ـ 334؛ تفسير نمونه، همان.
[4]. ر.ك: بقره/141 و 189 و 194 و 282؛ آل عمران/50 و 102؛ نساء/1 و 128 و 129؛ مائده/2 و ... .
[5]. ر.ك: جمعه/9.

فلسفه سلام نماز چيست؟

پرسش:

فلسفه سلام نماز چيست؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب
 آخرين مرحله نماز، سلام و درود فرستادن بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، بندگان صالح و همه نماز گزاران است. «تكبيرة الاحرام» اعلان ورود به نماز و «سلام» اعلان خروج از آن است. درباره حكمت و فلسفه «سلام» مى توان به موارد زير اشاره كرد:
1. احساس يگانگى و همدلى مسلمانان؛ نمازگزار وقتى در سلام نماز به همه مؤمنان و بندگان صالح و بر خودش سلام مى دهد، احساس مى كند كه تنها نيست و يكى از آحاد امت بزرگ اسلام است و با مردان خدا، در هر جاى زمين احساس همبستگى مى كند.
2. امان خواستن از خدا؛ واژه سلام در ميان دو معنا مشترك است: الف) درود و تحيت ب) نام مقدس خداوند. طبق معناى اول، معناى سلام هاى نماز روشن است؛ ولى بر اساس معناى دوم؛اشاره به اين است كه نماز گزار به اذن پروردگار، سلامتى و امن از عذاب را براى مؤمنان مى خواهد. چنان كه امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «معنى سلام در آخر هر نمازى،امان است» يعنى اگر نماز را در حالى كه قلب خاضع است به جاى آورد از بلاهاى آخرت در امان خواهد بود».[1]
3. جلب رحمت الهى؛ امام على(عليه السلام) مى فرمايد: در معناى «السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» از خدا ترحم خواستن براى خود و همه بندگان است، اين خود سبب ايمن شدن از عذاب قيامت است»[2]
4. ياد آورى نام الهى؛ امام صادق(عليه السلام) فرموده است: «سلام، يكى از اسم هاى خدا است و اگر مى خواهى سلام نماز را به خوبى انجام داده و معنايش را ادا كنى، پس بايد از خدا بترسى و دين و قلب و عقلت را سالم نگه دارى و آن ها را به ظلمت گناه نيالايى»[3]
5. تلقين نيكى ها و شايستگى ها؛ يكى از درس ها و ثمرات نماز اين است كه هر نمازگزارى، در هر شبانه روز پنج بار به خود تلقين مى كند كه از بندگان نيكوكار و شايسته خداوند است (السلام علينا و على عباداللّه الصالحين). كسى كه نماز مى خواند، اگر به معناى اين جمله توجه كند، وجدانش تحت تأثير قرار مى گيرد و سعى مى كند با پيام آن تلقين مخالفت نكند و اعمال خلاف مرتكب نشود و خود را هر چه بيش تر به نيكوكاران الگو نزديك سازد.
6. پيوند دوستى و محبت با ديگران؛ سلام، خواستارى سلامتى، امنيت، خير و بركت و سعادت است. نمازگزار با سلام دادن، نشان مى دهد كه دوست دار و خير خواه همه خوبان و نيكوكاران است و همواره آرزوى سلامتى آنان را دارد. اين مسأله باعث نزديكى قلب ها به هم و مستحكم تر شدن دوستى ها و برادرى ها است.


[1]. مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، ج 5، ص 25؛ مصباح الشريعة، ص 95.
[2]. همان، ج 4، ص 108؛ بحارالانوار، ج 81، ص 254.
[3]. آداب الصلاة، امام خمينى، ص 399.

Publish modules to the "offcanvas" position.