آیا امام علی علیه السلام در نهج البلاغه از خلفا تعریف کرده است؟

پرسش:

آیا امام علی علیه السلام در نهج البلاغه از ابوبکر و عمر تعریف کرده است؟

پاسخ:

با سلام و ادب
کدام تعریف ؟آنرا به صورت روشن بیان کنید  اگر مربوط به خطبه 228 نهج البلاغه است در این باره می گوییم:
نخست به متن خطبه 228 نهج البلاغه  توجه می کنیم.آن خطبه بدین شرح است:
لله بلادُُِ فُلاَنٍ، فَلَقَدْ قَوَّمَالاََْوَدَ، وَدَاوَى الْعَمَدَ وَأَقَامَ السُّنَّةَ، وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ)ِ! ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيْبِ، أَصَابَ خَيْرَهَا، وَسَبَقَ شَرَّهَا، أَدَّى إِلَى اللهِ طَاعَتَهُ، وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ.
 رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مَتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ، وَلاَ يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي
خداوند به او خير دهد!كه كژي ها را راست كرد و بيماري ها را مداوا نمود،سنت را به‏پاداشت،و فتنه را پشت‏سر گذاشت،با جامه‏اى پاك و كم عيب از اين جهان رخت‏بربست‏به خير و نيكى آن رسيد،از شر و بدى آن رهائى يافت!وظيفه خويش را نسبت‏به خداوندانجام داد،و آن چنان كه بايد از مجازات او مى‏ترسيد!
خود رفت و مردم را بر سر چند راهى باقى گذاشت كه نه گمراهان در آن هدايت مى‏يافتندو نه جويندگان هدايت‏به يقين راه خويش را پيدا مى‏كردند.
توضيح:
لله بلاء فلان... در اين كه منظور از اين سخن چه كسى است شارحان نهج البلاغه‏گوناگون سخن گفته اند:
1-«ابن ابى الحديد»طبق آنچه از«سيد فخار ابن معد موسوى‏»شنيده مى‏گويد:
منظور از آن‏«عمر»است و دليل وى اين است كه در يكى از نسخه‏هاى نهج البلاغه‏كه به خط‏«شريف رضى‏»يافت‏شده زير كلمه‏«فلان‏»«عمر»نوشته شده بود.
2-«طبرى‏»در تاريخ خود آن را سخن دختر«ابى حنتمة‏»مي داند كه‏على(ع)پس از شنيدن آن به‏«مغيره‏»گفته است اين سخن درست است ولى دختر«ابى حنتمه‏»نگفته بلكه به او بسته‏اند ولى در هر صورت امام(ع)آن را امضاء كرده است. (1)
3-«قطب راوندى‏»كه شرح نهج البلاغه را پيش از ابن ابى الحديد تاليف‏كرده مى‏گويد: اين سخن را امام(ع)در باره يكى از اصحابش فرموده(بعضى از شارحان‏نهج البلاغه گفته‏اند او مالك اشتر مرد مبارز و مجاهد بود). علاوه‏«صبحى صالح‏»كه خود از دانشمندان اهل سنت است تصريح مي كندكه اين سخن را امام(ع)درباره يكى از اصحابش فرموده است .(2)
4-«جاروديه‏»كه گروهى از«زيديه‏»هستند معتقدند كه امام(ع)اين سخن‏را درباره‏«عثمان‏»گفته است ، گرچه ظاهرش مدح است  اما تعریض به او و مذمت او است .
5-شارح‏«بحرانى‏»مى‏گويد: اين سخن درباره ابو بكر بهتر مي سازد تا عمر زيرا امام(ع)در خطبه شقشقيه‏براى عمر اوصافى بيان مى‏دارد كه با اين گفته تناسب ندارد. (3)
به نظر می رسد همه این پاسخ های پنجگانه مخدوش است چرا که :
1- دليل وى اين است كه در يكى از نسخه‏هاى نهج البلاغه‏ زير كلمه‏«فلان‏»«عمر»نوشته شده بوده است. اين نمى‏تواند دليل باشد زيرا ممكن است كسى كه اين نسخه‏در اختيارش بوده خيال كرده است اين سخن با عمر تطبيق مى‏كند لذا در نسخه‏تصرف كرده و زير كلمه‏«فلان‏»عمر نوشته است.
2- مطالب سخن آن حضرت‏طورى است كه نمى‏توان گفت آن را درباره عمر گفته زيرا مسئله تغيير مسيرخلافت و حكومت اسلامى و جسارت هائى كه نسبت‏به دختر پيامبر نمود و همچنان ‏اعتراض هائى كه در موارد مختلف به پيامبر كرده است چيزهائى نيست كه بتواندامام(ع)از آن تعبير كند به‏«ذهب نقى الثوب‏»به ويژه كه تعبيرات امام در خطبه‏شقشقيه درباره او مخالف با اين حرف است.و احتمال تقيه در سخن بعيد به‏نظر مى‏رسد و اگر چنين بود مسلما سيد رضى به آن اشاره مى‏كرد.
4- در مورد عثمان نیز درست نیست  به جهت توضیحی که در ذیل بیان می شود .
5- در مورد ابوبکر نيز نمى‏تواند صحيح باشد زيرا دوران زمامدارى ابو بكر بامطالب مندرج سخن امام(ع) در خطبه شقشقيه سازگار نيست . در همان خطبه شقشقيه ازاو نيز نكوهش شده و جملات‏«فصبرت و فى العين قذى و فى الخلق شجى ارى‏تراثى نهبا»نمى‏تواند با جملات‏«نقى الثوب و قليل العيب‏»سازگار باشد.
وخلاصه این که این سخن نمی توتند در مورد یکی از یاران حضرت باشد چون که در پایان از او مذمت شده است. و نمی تواند در مورد ابوبکر یا عمر وعثمان باشد چون که صدر وذیل این سخن متضاد است و نمی توان به یکی از اقوال پنجگانه را پذیرفت.
پاسخی که در این مورد می دهیم این است که صدر سخن(( لله بلادُُِ فُلاَنٍ، فَلَقَدْ قَوَّمَالاََْوَدَ، وَدَاوَى الْعَمَدَ وَأَقَامَ السُّنَّةَ، وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ)ِ! ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيْبِ، أَصَابَ خَيْرَهَا، وَسَبَقَ شَرَّهَا، أَدَّى إِلَى اللهِ طَاعَتَهُ، وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ؛ خداوند به او خير دهد!كه كژي ها را راست كرد و بيماري ها را مداوا نمود،سنت را به‏پاداشت،و فتنه را پشت‏سر گذاشت،با جامه‏اى پاك و كم عيب از اين جهان رخت‏بربست‏به خير و نيكى آن رسيد،از شر و بدى آن رهائى يافت!وظيفه خويش را نسبت‏به خداوندانجام داد،و آن چنان كه بايد از مجازات او مى‏ترسيد! )) از دختر عمر یا دختر ابی حنتمه است که او آن را در ستایش عمر بیان نمود.اما جمله پایانی آن ((رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مَتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ، وَلاَ يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي؛ خود رفت و مردم را بر سر چند راهى باقى گذاشت كه نه گمراهان در آن هدايت مى‏يافتندو نه جويندگان هدايت‏به يقين راه خويش را پيدا مى‏كردند.)) از امام علی (ع) است که نقدی و اعتراضی  به سخن دختر ابی حنتمه در ستایش عمر است .
با این توضیحی که داده شد تضاد و ناهماهنگی بین صدر وذیل این خطبه مرتفع می گردد.

1- تاریخ طبری،ج 3، ص 285.
2- براى آگاهى از احتمالات سه گانه بالا به مصادر نهج البلاغه ج،3 ص170مراجعه ‏شود.
ولى مى‏دانيم اين نمى‏تواند دليل باشد زيرا ممكن است كسى كه اين نسخه‏در اختيارش بوده خيال كرده است اين سخن با عمر تطبيق مى‏كند لذا در نسخه‏تصرف كرده و زير كلمه‏«فلان‏» کلمه عمر را نوشت .
3- در مورداحتمالات چهارم و پنجم به شرح نهج البلاغه خوئى جلد 14 صفحه 372-373 مراجعه شود.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت