پرسش :
هر فردی که در جامعه شغلی را انتخاب میکند، هدفش خدمت به مردم است. خدمت یک روحانی چیست؟ آیا خدمت و وظیفه او تنها راهنمایی مردم و فعالیت و تدریس در حوزه میباشد؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
هر جامعه انسانی، مخصوصاً جامعه مسلمان مکلّف است تا گروهها و تخصصهایی در علوم گوناگون جهت خدمت به آن جامعه تشکیل دهد و برای آن سرمایهگذاری نماید.
روحانی بودن و تخصص در علوم دینی نیز از این قاعده مستثنا نیست و طبق این آیه شریفه «چرا از هر گروهی، طایفهای نمیروند تا در دین (معارف و احکام اسلام) آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنان را بیم نمایند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند»(1)؛ خداوند متعال، جامعه انسانی را برای آشنایی به احکام حلال و حرام و امور دینی، مکلّف و دستور داده تا گروهی از آن جامعه جهت تخصص در این علوم الهی بگمارند.
بنابراین، خدمت و وظیفه یک روحانی بر محور هدایت و تزکیه مردم دور میزند. پیش از بیان محورهای اساسی خدمات روحانیون به مردم، توجه به این نکته لازم و ضروری است که نیازهای جامعه انسانی، تنها در نیازهای جسمی خلاصه نمیشود، لذا جامعه تنها به پزشک، مهندس و... (که مربوط به جسم و بدن و نیازهای آن هستند) نیاز ندارد، بلکه علاوه بر آن، انسانها از نیازهای روحی و معنوی نیز برخوردارند. این نیازها نیز باید برآورده شده و به پاسخگویی نیاز دارند. بخش عمده برآورده کردن این نیازها بر عهده روحانیون است. در واقع نقش روحانیون در جامعه مانند پزشک و طبیب است.
با ذکر این مقدمه، مهمترین محورهای فعالیت روحانیون بدین شرح است:
1ـ فراخوانی مردم به خداباوری. این همان وظیفه انبیا و امامان(ع) است که در عصر حاضر این وظیفه بر دوش عالمان دین است.
2ـ آشنا کردن مر دم با معارف اسلامی: عالمان دینی با ایجاد حوزههای علمیه، تدریس و تربیت شاگردان وتدوین کتابهای مفید، مردم را با آموزههای اسلام آشنا مینمایند. عملکرد بعضی از عالمان دینی نشان از آن دارد که آنان به عنوان مرجع دینی به مسایل شرعی مردم پاسخ داده و به تعلیم و تربیت آنان پرداختهاند.
در برخی از روایات از عالمان دینی به عنوان وارثان پیامبران یاد شده است(2).
یکی از مصادیق مهم وارث بودن، انتقال فرهنگ اسلام به نسلهای بعد و آشنا کردن مردم به دستورهای اسلام است. در بعضی روایات مردم به پیروی از عالمان دینی سفارش شدند. از سوی دیگر یکی از وظایف مهم عالمان دینی، استنباط و برداشت احکام بیان شده است؛ بدین معنا که آنان باید احکام الهی را از منابع اجتهاد استخراج کنند و در اختیار مردم قرار دهند.
3ـ حفظ و گسترش معارف دینی. آنان وظیفه دارند با بدعتها مبارزه کنند و به شبهات جواب دهند، از این رو است که عالمان دینی با تدوین کتابهای مفید به حفظ اسلام پرداخته و با بدعتها مبارزه کردند. اگر فعالیتهای عالمان نبود، امروزه شاهد بالندگی و پویایی و حفظ اسلام ناب محمدی(ص) نبودیم.
4ـ تشکیل حکومت دینی: عالمان دینی وظیفه دارند که به اجرای قوانین اسلامی پرداخته و با ظلم مبارزه کنند. از سوی دیگر آنان وظیفه دارند به قضاوت پرداخته و از جامعه دینی و مرزهای اسلامی دفاع نمایند.
امر به معروف و نهی از منکر، اجرای عدالت و... از وظایف دیگر عالمان دینی است. این وظایف با بهرهگیری از حکومت امکان پذیر است. انبیای الهی و امامان(ع) نیز در صدد تشکیل حکومت بودند که با استفاده از آن با ظالمان مبارزه کنند و قوانین الهی را اجرا نمایند. عالمان دینی که وارث انبیااند، باید حکومت تشکیل دهند، تا با تشکیل آن به جامعه خدمت نمایند.
هم چنین آنان وظیفه دارند رشد سیاسی مردم را بالا ببرند تا آنان در تحلیل و مسایل سیاسی دچار اشتباه نشوند.
از سوی دیگر آنان وظیفه دارند با رهبران ظالم و استعمارگران داخلی و خارجی مبارزه نمایند، از این رو عالمان دینی علیه استعمارگران مبارزه نموده، در رشد سیاسی مردم نقش بنیادی داشتهاند.
مبارزه همه جانبه امام راحل(س) علیه شاه ایران و تشکیل حکومت اسلامی در راستای انجام همین وظیفه بوده است.
بر این اساس خدمت رسانی عالمان دینی تنها در تدریس و تعلیم معارف دینی خلاصه نمیشود. آنان وظیفه دارند در صحنههای مختلف فعالیت نمایند. در طول تاریخ بعضی از عالمان دینی، طلایهداران و پیشتازان خدمترسانی بودند. وجود حوزههای علمیه و میراث گرانسنگ فرهنگی و عالمان برجسته شاهد بر این ادعا است.
در راستای نقشآفرینی و خدمت رسانی عالمان دینی است که آنان در اسلام از جایگاه بالایی برخوردارند. پیامبر(ص) فرمود: «عالمی که از وجود او سود برده شود، بهتر از هزار عابد است»(3) همو فرمود: «برتری عالم بر عابد همانند برتری ماه شب در بدر بر دیگر ستارگان است»(4).
5ـ عالمان دینی علاوه بر بیان ارزشهای اخلاقی و دینی و احکام الهی میتوانند الگوهای مناسب رفتاری و کرداری را در جامعه ارائه دهند، به همین خاطر در روایات به پیروی از عالمان دین (که از هواهای نفسانی پیروی نمیکنند و در عمل انسانهای شایسته هستند) توصیه شده است.
پینوشتها:
1ـ توبه (9) آیه 122.
2ـ الکافی، ج 1، ص 33.
3ـ بحار، ج 1، ص 164.
4ـ کنز العمال، ج 10، ص 143.