پرسش:
چرا در اين دنيا بايد لذات را از بين برود تا خدا در بهشت آن را در اختيار ما بگذارد؟
پاسخ:
با سلام و احترام
يكي از گرايش هاي فطري انسان، گرايش به لذت و خوش گذراني است. قرآن مجيد اين ميل فطري را به رسميّت مي شناسد و مانع آن نمي شود، ولي هيچ گاه آن را رها و آزاد نمي گذارد، بلكه آن را در جهت صحيح هدايت مي كند. اصلِ لذت نيست كه منشأ نكوهش و مذمت شده، بلكه به خاطر عوامل جنبي همراه آن است، مثلاً گاهي غرق شدن در لذايذ آني، باعث غفلت از لذت هاي ارزنده تر مي شود و يا موجب غرق شدن در لذت هاي پس و هوس هاي كم اهميت مي شود. استفاده از نعمت ها و لذت بردن از آن ها از ديد قرآن بي اشكال است، از اين رو مي فرمايد: «بگو چه كسي زينت خدا را (كه براي بندگان خود آورده) و روزي پاك و پاكيزه را منع كرده است؟!».(1) آن چه منع شده، ترجيح دادن لذت هاي آني بر لذايذ ابدي است. دليلش آن است كه ظرفيت لذت براي انسان محدود است و طوري آفريده شده كه در اين عالم نمي تواند همه لذت ها را يك جا به دست آورد. او ناگزير است از ميان آن ها، انتخاب كند. لذت ها به چند قسم تقسيم مي شوند:
1ـ لذت مباح: لذاتي كه انسان را از لذت ابدي محروم نمي كند و موجب عذاب اخروي نيست، مانند لذتي كه از غذاي لذيذ حاصل مي شود و يا لذتي كه از مسافرت و تفريح و ازدواج شرعي به دست مي آيد.
2ـ لذت مكروه: لذاتي كه انسان را از لذايذ بيش تر در آخرت محروم مي كند، ولي موجب عذاب اخروي نمي شود. با وجود اين لذت ها آدمي وارد بهشت مي شود، ولي از مراتب عالي محروم خواهد بود، مانند پرخوابي، پرخوري و پرگويي.
3ـ لذت حرام: لذاتي كه مانع لذات ابدي و موجب عذاب اخروي اند. اين لذات از نظر اسلام بار منفي دارد. دليلش آن است كه اين امور انسان را از مقام انسانيت دور مي سازد و به مرتبة حيوانيت نزديك مي كند، در نتيجه از هدف اصلي كه نزديكي به خدا است باز مي ماند.
اگر انسان در برخورد با لذائذ مراقب حلال و حرام باشد و از وظيفه الهي غافل نباشد و از آن ها جهت تكامل خود استفاده كند، با بهشت رفتن منافاتي ندارد اما اگر به لذت ها به چشم هدف نگاه كند، به طوري كه از خدا غافل شود و همه تلاشش فقط براي رسيدن به آن ها باشد و بالاتر از آن چيزي را در نظر نگيرد، انسانيت خود را فراموش كرده و به جرگة حيوانات پيوسته است. قرآن مجيد مي فرمايد: «در حقيقت بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ آفريده ايم، چون دل هايي دارند كه با آن ها حقايق را دريافت نمي كنند. و چشماني دارند كه با آن ها نمي بينند و گوش هايي دارند كه با آن ها نمي شنوند. آنان مانند چهار پايان بلكه گمراه ترند».(2) آنچه خداوند در آيات قرآن بر مفهوم گناه تأكيد مي كند، ظلم به خويشتن است. كسي كه غرق در لذات مادي مي شود و تمام همّ و غمّ او همين است، حال از هر راهي حاصل شود، چنين شخصي به انسانيت خود ظلم كرد و نتيجة آن را خواهد ديد.
كسي كه راه را گم كرد، طبيعي است به مقصد كه برخورداري از رحمت الهي و ورود در بهشت و محشور شدن با اولياي الهي است، نخواهد رسيد.
1. اعراف (7) آية 32.
2. همان، آية 179.