پرسش:
با توجه به عدل خداوند، چگونه میتوان تولد نوزادان ناقص الخلقه را توجیه کرد؟
چرا عدهای باهوش و عدهای کم خردند، چرا برخی زشت و برخی زیبا هستند؟ آیا این تفاوتها نوعی تبعیض و بی عدالتی در حق پارهای از مخلوقات نیست؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
آنچه در پاسخ به اين پرسش و سؤالات مشابه آن است در ابتدا بايد توجه داشت، كه تمام مواردي كه در آفرينش انسان ها و موجودات ديگر به عنوان نابرابري لحاظ مي شود ، تفاوتهايى است كه در جهان وجود دارد، نه تبعيضها.
فرق تفاوت و تبعيض آن است كه در فرض تبعيض، چند موجود قرار دارند كه همه شايستگى و حق يكسان دارندو به يكى داده مى شود و به ديگرى داده نمى شود يا كم تر داده مى شود، اما در صورت تفاوت در آفرينش اصلاً حقى مطرح نيست تا بحث تبعيض به ميان آيد . در مورد آفرينش انسان، از ابتدا انسانى نبوده تا حقى مطرح باشد.
بنابر اين اين تصور كه از طرف خداوند حق انسان ها ادا نمي شود تصور صحيحي نيست.
از طرف ديگر دليلي وجود ندارد كه خداوند بين آفريده ها تبعيض قائل شود يا ظلمي بر كسي روا دارد.چون تبعيض و ظلم يا ناشي از جهل است يا كمبود و نياز ويا...در حالي كه همه آفريده گان نسبت مساوي با خداوند داشته و همه آفريده او هستند و او از هر عيب و نقصي مبرا است.
اگر هم نابرابري ها در جامعه انساني و مربوط به خود انسان ها باشد اين بحث مستقل و جدا گانه اي است.
اما اين كه راز تفاوت هاي انسان ها براي چيست بايد گفت : اشيا از نظر خوبى و بدى اگر تنها و منفرد و مستقل از اشياى ديگر در نظر گرفته شوند، يك حكم دارند و اگر جزء يك نظام و به عنوان عضوى از اندام در نظر گرفته شوند، حكم ديگرى پيدا مى كنند، مثلاً اگر از ما بپرسند كه خط راست بهتر است يا خط كج، ممكن است بگوييم خط راست بهتر از خط كج است، ولى اگر خط مورد سؤال جزئى از يك مجموعه شد، در يك مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقيم پسنديده است و نه خط منحنى. وقتى كه جهان را جمعاً مورد نظر قرار مى دهيم، ناچاريم بپذيريم كه در نظام كل و در توازن عمومى، وجود پستى ها و بلندى ها، فراز و نشيبها، تاريكى و روشنايى ها، همه لازم است .
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
كه هر چيزش به جاى خويش نيكو است
اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، ديگر مجموعه و نظام مفهومى ندارد. شكوه و زيبايى جهان در تنوع و اختلاف هاى رنگارنگ آن است. قرآن كريم وجود اختلافها را از آيات و نشانه هاى قدرت الهى مى شمرد. زشتى ها، نه تنها از اين نظر ضرورى مى باشند كه جزئى از مجموعه جهانند و نظام كل به وجود آنها بستگى دارد، بلكه از نظر نمايان ساختن و جلوه دادن به زيبايىها نيز وجود آنها لازم است.
اگر در جهان زشتى نبود، زيبايى هم نبود. اگر همه مردم زيبا بودند، هيچ كس زيبا نبود، همان طورى كه اگر همه مردم زشت بودند، هيچ كس زشت نبود.(1)
ممكن است اين سؤال پيش آيد: چرا زشت زيبا نشد و بالعكس؟ در پاسخ استاد مطهرى مى گويد: «خداوند متعال به هر موجودى همان وجود و همان اندازه از كمال و زيبايى را مى دهد كه مى تواند بپذيرد. نقصانات از ناحيه ذات خود آنها است، نه از ناحيه فيض بارى تعالى، نظير خواص اَشكال هندسى كه ذاتى موجودات است، مثلاً خاصيت مثلث اين است كه مجموعه زاويه هايش برابر با دو قائمه است و خاصيت مربع اين است كه مجموع زوايايش برابر با چهار قائمه است. معنايش اين نيست كه به آن، خاصيت دو قائمه و به اين خاصيت چهار قائمه داشتن را اعطا كرده اند تا گفته شود چرا به مثلث ستم كرده اند. تفاوت موجودات جهان همين طور است. بوعلى سينا گفته است: خدا زردآلو را زردآلو نكرده بلكه زردآلو را ايجاد كرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشيا را آفريده از آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجيد اين مطلب را با يك تمثيل بيان كرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه اى به قدر ظرفيت خودش سيلان يافت».(2) يعنى رحمت فيض پروردگار هيچ موجود مستعدى را محروم نمى سازد و براى همه يكسان است، ولى استعداد و ظرفيت موجودات يكسان نيست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى كه گنجايش دارد، از رحمت خدا لبريز مى گردد. پس هر موجودى، حق خود را كه امكان داشته دريافت دارد، دريافت كرده است.» (3)
نبايد تصور كرد كه خداوند يكى را كه ممكن بود زيبا باشد، زشت قرار داد و ديگرى را كه ممكن بود زشت باشد، زيبا قرار داد و با قيد قرعه و يا يك اراده تبعيض آميز هر يك از آنها را انتخاب كرد، بلكه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همين جور كه هست، امكان وجود داشته و خدا همان آفرينش را به آن داده است. اگر بخواهيم از ديدگاه علمى سخن گوييم، اين گونه نمى توان گفت كه هر ماده با توجه به ويژگى و شرايط خود از وجود و كمالات وجود برخوردار مى شود. تفاوت هايى كه در جهان مادى و طبيعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً كسى كه از نظر زيبايى يا زشتى، شكل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتيكى و عوامل محيطى و مادى وراثت و... است كه هزاران مورد شناخته شده و يا ناشناخته در طبيعت در آنها دخالت دارد و يا حتى امور غير مادى مانند نحوه آميزش يا مواد و غذاهايى كه پدر و مادر قبل از آميزش، يا مادر بعد از آن در دوران جنينى تغذيه مى كنند يا مانند تأثير الكل و مواد اعتيادزا در شكل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد كودك كه امروزه بدون ترديد شناخته شده است.
طبق اين سخن فيض الهى از ناحيه خدا تمام است و او در حق هيچ موجودى تبعيض روا نمى دارد، بلكه موجودات هستند كه به فراخور شأن و جايگاه و مرتبه خود و و قابليت و استعداد و عوامل ديگر فيض الهي را مي پذيرند و به اندازه استحقاق، در مرتبه اى از عالم هستى قرار مي گيرند. در جهان خلقت آنچه كه وجود دارد تبعيض نيست، بلكه تفاوت است، همان طور كه ظرف يك ليترى نسبت به ظرف پنج ليترى مقدار كمترى آب در خود جاى مى دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به ميزان ظرفيت خود دريافت فيض مى كند.
در عين حال آنچه در پايان مى تواند مكمل اين پاسخ باشد و هرگونه اشكالى را برطرف كند، آن است كه: نبايد نگاهمان را فقط معطوف به دنيا و زندگى دنيا نماييم و همچنان اين اشكال براى ما وجود داشته باشد كه تفاوتها ربط به انسان ندارد. درست است كه تفاوتهاى ايجاد شده به سبب وراثت و محيط و... انسان نقشى در آنها ندارد، اما زندگى انسان كه منحصر به اين عالم نيست، بلكه اين عالم تنها بخش كوچكى از حيات است و در مقابل حيات جاودانه و حقيقى بسيار ناچيز است.
در اين نگاه هر چه بيشتر از نعمتهاى دنيا و كمالات هستى داده شده باشد، به همان اندازه داراى مسئوليت بيشتر بايد باشد و در مقابل هر يك از نعمتهاى الهى از او سؤال شود كه آيا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن كه كمتر به او داده شده، سبكبارتر است. از طرف ديگر با توجه به روايات به دست مى آيد كه خداوند بعضى از كاستى هاى دنيا را در عالم ديگر جبران مى نمايد و به هيچ بنده اى ظلم روا نمى شود.
پى نوشتها:
1 - استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 167 - 166، با تلخيص.
2 - رعد (13) آيه 17.
3 - استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 172 - 171، با تلخيص.