چگونه بدانیم قرآن از طرف خدا نازل شده است؟

پرسش:

چگونه مي توان ثابت کرد که قرآن از جانب خداوند نازل شده است.البته اينجانب تفسير آيه 23 سوره بقره را در اين ارتباط خوانده ام (تفسيرنمونه)ولي من دوست دارم دليلي آورده شود  که خودم  بتوانم تشخيص دهم اين آيات ازجانب خداوند است.

پاسخ:

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان
 وجود قرآن دلالت مي کند که از جانب خداست و غير خدا را توان بر انشاي چنين کتابي نيست.  با صراحت تمام هم  اعلام کرده که از جانب خداست و پيامبر و غير پيامبر را در ايجاد آن دخالتي نيست . خود را آيت خدايي  شمرده و اعلام کرده اگر در خدايي بودنم شک داريد و مرا ساخته بشر  مي دانيد ، و معتقديد و مدعي هستيد که بشر را توان انشاي چنين کتابي هست ، پس يک سوره مثل سوره هاي من  بياوريد و به جامعه عرضه کنيد و در معرض قضاوت سخن شناسان قرار دهيد.
با وجود آن که دشمنان از صدر اسلام  در صدد  بودند که آسماني بودن قرآن را انکار کنند و آن را ساخته ذهن پيامبر يا ديگران معرفي کنند ، ولي  نتوانستند به مبارزه طلبي قرآن پاسخ دهند و تا ابد هم نخواهندتوانست . الان سرسخت ترين دشمن اسلام ، يهوديان صهيونيست هستند كه از تمام امكاناتشان براي نابودي اسلام استفاده مي كنند، ليكن تاكنون نتوانسته‌اند حتي يك سوره مثل قرآن را بنويسند.
قرآن مجيد از جهات گوناگون معجزه  است و خدايي بودن خود را فرياد مي زند. دو نمونه را ذكر مي‌كنيم :
يكي جنبه فصاحت و بلاغت است. قرآن از فصاحت و بلاغتي برخوردار است كه از عهده بشر خارج است. از اين رو عرب جاهلي که  در فصاحت و بلاغت و  شعر و ادب تخصص بلكه نبوغ داشت، وقتي در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت كرد، به معجزه بودن آن پي برد و اظهار عجز و ناتواني نمود. به سبب اعجاز فصاحتي قرآن ، عده‌اي از آنان وحي بودن قرآن را پذيرفته و نبوت پيامبر اسلام را تصديق نمودند . بقيه نيز گرچه ايمان نياوردند ولي هماوردي نکردند و عجز خود را از آوردن حتي سوره اي کوچک فرياد زدند  و اين خود بزرگ ترين دليل بر آسماني بودن قرآن است و ثابت مي‌كند كه آوردن كتابي مثل قرآن از دايره قدرت بشر بيرون است . بنا بر اين  قرآن  بهترين گواه بر آسماني بودن خويش است.
ديگر اين كه همه قبول دارند رسول خدا (ص) امي يعني درس نخوانده بود ، ولي با وجود اين، كتابي آورد كه پر است از معارف عقلي و دقايق علمي و فلسفي ، به طوري كه اين كتاب افكار فلاسفه و دانشمندان را به خود جلب كرده و متفكران شرق و غرب عالم را مبهوت و متحير ساخته است.
امي و درس ناخوانده بودن پيامبر و بيگانه بودن ايشان و محيط زندگي شان از  دانش روز و ناتواني او از مراحل ابتدايي خواندن و نوشتن که معلوم همگان بود ، بهترين دليل بر اين است که قرآن محصول فکر و فهم ايشان يا تعليم گرفته از ديگران نبوده  . پيامبر پيش هيچ کسي زانوي شاگردي به زمين نزده است و از هيچ کس تعليم نگرفته و قبل از بعثت هيچ سخن و کلامي شبيه قرآن از او شنيده نشده و اين معارف و آيات به ناگاه بر زبان او جاري شد .
قرآن  بر اين موضوع تکيه کرده و آن را يکي از نشانه هاي آسماني بودن خود شمرده است:
«و ما کنت تتلوا من قبله من  کتاب و لا تخطه بيمينک اذا لارتاب المبطلون؛(1)
 پيش از نزول قرآن هيچ نوشته اي را نمي خواندي و با دست راست خود (که وسيله نوشتن است)نمي نوشتي . اگر قبلا مي خواندي و مي نوشتي ، ياوه گويان شک و تهمت به وجود مي آوردند».
«و کذلک اوحينا اليک روحا  من امرنا ما کنت تدري ما الکتاب و لا الايمان ؛(2)
 قرآن را که روح و حيات است ،از امر خود بر تو وحي کرديم . قبلا نمي دانستي نوشته  و ايمان چيست».
اين آيات صراحت دارد که پيامبر قبل از نزول قرآن با خواندن و نوشتن و معارف بلند قرآن بيگانه بوده ، اين ها نه تراوش ذهن او ،بلکه نازل شده از جانب خداوند حکيم است.
دليل محکم ديگر بر وحي بودن و آسماني بودن قرآن اين است که پيامبر مومن و خدا ترس و راستگو بود . در اين ايمان و خداترسي و راستگويي هيچ شکي نيست. چنين کسي هيچ گاه به خود اجازه نمي دهد تراوش فکر و ذهن خود را به خدا و آسمان نسبت دهد ، زيرا يقين دارد که نسبت دادن مطلبي به خدا،  افترا به خدا و بزرگ ترين گناه است و با قهر خدا مواجه خواهد شد و هيچ قدرتي نيست تا او را از قهر خدا برهاند.
 اگر افرادي غير از پيامبر بودند، ممکن بود به خود اين جرات را بدهند که مطالب ساخته ذهن و روح خود را به خدا نسبت دهند تا بهتر مقبول خلق گردد ولي از مومن بي نظيري چون پيامبر با آن مرحله خداترسي چنين کاري محال است .
 قرآن افترا و نسبت دادن چيزي را  به خدا  بزرگ ترين گناهان مي شمارد :
و من اظلم ممن افتري علي الله کذبا ؛(3)
و چه کي ستمکارتر از کسي است که به دروغ چيزي به خدا ببندد؟!
 از زبان پيامبر اعلام مي کند که  از خدا چنان ترسي دارد که هيچ گاه چيزي بر خدا نمي بندد، زيرا مي داند کسي نمي تواند نگهدار او از قهر خدا باشد:
قل ان افتريته فلا تملکون لي من الله شيئا ؛(4)
بگو اگر آن را به خدا بسته باشم ، نمي توانيد در قبال خدا مالک و نگهدار من باشيد.
با توجه به دلايلي که گذشت ،نمي توان گمان کرد قرآن از  از جانب غير خدا باشد.

پي نوشت ها:
1. عنکبوت(29)،آيه 48.
2.شوري(42)،آيه 52.
3. انعام(7)،آيه 21 و آيات فراوان ديگر.
4.احقاف(46)،ايه 8.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت