پرسش :
اگر حضرت محمد(ص) زبان دیگری به جز زبان عربی داشت، مثلاً فرانسوی یا فارسی، آیا قرآن نیز به زبان فرانسه و فارسی نازل میشد، اگر پاسخ مثبت است، پس چرا نماز را به آن زبان نمیتوانیم بخوانیم؟
پاسخ:.
با سلام و عرض ادب و احترام
اگرحضرت محمد(ص ) زبان ديگري به جز زبان عربي داشت قرآن نيز به همان زبان نازل مي شد ؛ زيرا هر سخنور و دانشمندي مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي كند يا مي نويسد، مگر آن كه پيمودن چنين مسيري طبيعي به دلايلي، غير ممكن باشد يا در پيش گرفتن رويّه اي ديگر ضروري به نظر برسد..
خداوند در ارسال پيامبران و ابلاغ پيامهاي خويش همين رويه را تأييد كرده و به كار گرفته است: "و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم ؛ ما هر فرستاده اي را با زبان مردمش فرستاديم تا بتواند حقايق را براي آنان به روشني بيان كند.(1)
رسولان الهي هم پيام را با زبان قوم و مخاطبان خويش مي آورند و هم معارف را متناسب با سطح فرهنگي و علمي آنان بيان مي كنند. ليكن به فرض هم پيامبر زبان ديگري غير از عربي داشت مى بايست همان زبان وحي و كلام الهي ، آموخته و محافظت مى شد تا كلام الهي حفظ بماند ؛ زيرا علاوه بر تمام آثار و فوايدي كه ذكر مي شود ، براي فهم بهتر مقصود هر گوينده اي ، بايد سعي نمود تا با كلامي كه بدان سخن مي گويد آشنا شد.
اما چرا نماز را نبايد به فارسي خواند ؟
خواندن نماز به صورت عربي و با همان الفاظ و كلماتي كه پيامبر وديگر مسلمانان صدر اسلام مي خواندند دلائل مختلفي دارد كه به برخي ازآن ها اشاره مي كنيم.
اول: تعبدى و توقيفى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به اين معنا كه شريعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به اين كه روح عبادت بر تسليم و تعبد است طبعا انساني كه مي خواهد عبادت خدا كند آن چيزي را انجام مي دهد كه خداوند خواسته است وبر طبق آيات و روايات و سيره پيامبر اين واجب و تكليف ديني به اين شكل واجب شده است، اگر چه انسان مي تواند در غير اوقات نماز با هر زباني با خداوند سخن گويد.
دوم: جهت ايجاد زبانى مشترك ميان همه پيروان اسلام و در واقع فراهم سازى وحدت و پيوند بين المللى دينى است.
سوم: قرائت و اذكاري كه در نماز است به صورت دقيق در هيچ زباني ترجمه ندارد. يعني نمي توان همان مفاهيمي كه در اذكار نماز است به صورت دقيق ترجمه كرد و آن را بيان نمود . چه بسا برخي از كلمات يا جملات معاني بسياري در خود جاي داده كه با يك يا چند جمله نتوان همه آن ها را بيان نمود.(1)
هم چنين غناي معنايي زبان عربي نسبت به زبانهاي ديگر بسيار بيشتر است بطوري كه با بررسي هاي انجام شده بسياري از مفاهيم موجود در الفاظ قرآن درهيچ زباني معادل ندارند. جالب آن است كه با تحقيقات كارشناسان ترجمه هاي قرآني تاكنون عبارت «بسم الله الرحمن الرحيم » به هيچ زباني ترجمه درست نشده و ترجمه آن از طريق معادل گذاري و بدون تكيه بر تفسير اصلا ممكن نيست
يا مثلا از سوره حمد نام مىبريم كه هيچ ترجمهاى كه بتواند تمام مفاهيم آن را به زبان ديگر بيان كند، نيست. حتى تنها كلمه الله، هيچ معادلى در زبان ديگر ندارد و كلمه خدا در زبان فارسى دقيقا معادل معناى الله نمى باشد.
چهارم: عربي بودن نماز انس مسلمين باز زبان دين و كتابشان را بيشتر مي سازد و در نتيجه زمينه ساز آشنايي بيشتر باتعاليم و فرهنگ ديني شان مي باشد.
پنجم : تجربه زندگي انسان ها نشان داده است آنجا كه دست ها ي انساني در كارهاي مختلف دخالت كرده است ، آن را به صورت هاي مختلف در آورده كه گاهي با اصل و حقيقت خود فاصله بسيار دارد. در مورد احكام و تكاليف ديني نيز ما اين مسئله را در اديان ديگر مشاهده مي كنيم كه دست بردن انسان ها در احكام و دستورات ديني آنها را به چه وضعي در آورده و گاهي آن را به صورت كلي پاك كرده و از بين برده است.
در مورد نماز و عبادت نيز ما امروزه در اديان ديگر چيزي نمي بينيم كه خواسته الهي باشد تا پيروان آن اديان خود را موظف به انجام آن بدانند و به همين خاطر آن ارتباط دائمي و هميشگي كه مسلمانان با خداي خويش دارند ، در اديان ديگر مشاهده نمي كنيم.
اگر چه با توجه به اسبابي كه ذكر كرديم نماز بايد به زبان عربي خوانده شود ، اما اين بدان معني نيست كه انسان نتواند به هيچ زبان ديگري با خداوند سخن بگويد .
انسان مي تواند با هر زباني كه خواست در غير وقت نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نياز كند و درد ها و نياز هاي خود را با او در ميان گذارد .حتي در قنوت نماز كه جای خواستن حاجت ها است ، به فتواي اكثرمراجع انسان مي تواند به فارسي يا هر زبان ديگر با او سخن گويد.
پىنوشتها:
ابراهيم (14) آيه 4.1- سوره
2 - استاد محمد تقى مصباح يزدى، قرآنشناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخيص، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمينى، 1380 ه' ش.