با چه آیاتی میتوان، امامت را اثبات نمود؟

پرسش:

دوست من آیاتی که درباره امامت است، نفی میکند. من چند مثال مي‌آورم.
1-سوره احزاب آيه 33 توجه به اين آيه که ما شيعيان اين آيه را به امام حسن و امام حسين عليه السلام آمده است مورد قبول دوست ما نيست. ايشان مي‌گويند اين آيه در مورد زنان حضرت محمد مي‌باشد و ربطي‌ به امامت ندارد.
2-سوره الکوثر: ايشان بر اين عقيده معتقد است که سوره الکوثر هيچ رابطه‌اي با  حضرت فاطمه ندارد.
3-سوره البقره آيه 124

پاسخ:

با سلام و سپاس

 آياتي که آورده ايد، ادله امامت نيستند تا دوست شما با انکار و خدشه  بتواند از پذيرش امامت شانه خالي کند. ادله امامت بي شمار است. از ادله عقلي و قرآني و روايي که در جاي خود به تفصيل ذکر شده ( و اگر لازم داشتيد، بگوييد تا شمه اي از آن را برايتان بيان کنيم). به عنوان نمونه دو آيه اولي الامر(آل عمران(3)آيه59)و آيه ولايت(مائده(5)آيه55) و حديث ثقلين و حديث غدير را يادآوري کرديم.

اما آياتي که اشاره کرده ايد:
1-آيه 33 احزاب؛
قرآن مي فرمايد:
أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏(1)
آيا کسي که به حق هدايت مي کند( هدايت شده خدايي است و به حق مطلق هدايت مي کند و جهل و خطا و اشتباه و فراموشي و گناه در او راه ندارد)سزاوار است که پيروي شود( و امام و راهبر باشد) يا کسي که  براي هدايت شدن محتاج هدايتگر است؟ شما را چه مي شود؟ چگونه حکم مي کنيد؟
اين آيه بر يک برهان متين عقلي تکيه دارد  و مي گويد امام، پيشوا و راهبر بايد به مقصد رسيده و راه يافته  و آگاه باشد . کسي که راه را بلد نيست و به مقصد نرسيده و محتاج راهنما و راهبر است، شايستگي امامت و پيشوايي ندارد.

رسول خدا راه يافته خدايي است . بدون اين که به کسي محتاج باشد، به مقصد رسيده و توان راهبري و به مقصد رساندن را دارد . تا زماني که در جامعه حضور دارد، امام و پيشوا است . غير او همه محتاج اويند . کسي را صلاحيت امامت و پيشوايي نيست  اما بعد از رسول خدا جامعه ، هدايتگر و امام و پيشوا و هادي و مرجع حل اختلاف مي خواهد تا همه با اقتداي به او، به مقصد برسند . او هم بايد مانند رسول خدا راه يافته و به مقصد رسيده و در امان از خطا و اشتباه و جهل و ظلم  ،يعني معصوم باشد . خدا در آيه اولي الامر به اطاعت بدون قيد و شرط از او دستور داده ،چون او معصوم است.
 آيه 33 سوره احزاب ، بر عصمت "اهل بيت" رسول خدا دلالت دارد (انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا)  نام اهل بيت در قرآن نيامده و بايد براي شناسايي افراد اهل بيت از رسول خدا که آورنده قرآن است، کمک بگيريم.

قرائني که در اين  آيه است ،دلالت آشکار دارد که "اهل بيت " معصوم و در امان از گناه و خطا و اشتباه هستند، زيرا با لفظ "انما" فرموده : اراده منحصر در اهل بيت است . معلوم مي شود اين اراده غير از اراده تشريعي خدا بر طهارت همه انسان ها است، زيرا اراده تشريعي خدا عام است و به هيچ گروهي اختصاص ندارد. خدا خواسته با فرستادن پيامبران و کتاب و معارف و احکام آسماني همه انسان ها را به ايمان و عمل دعوت کند تا با اعتقاد و عمل به معارف قرآن و با پيروي از پيامبر، پاک شوند .

رواياتي هم که در شان نزول اين آيه وارد شده، به صراحت دلالت دارد که رسول خدا چند نفر را زير عبا جمع کرد . عباي خود را بر آنان پيچيد و اعلام کرد اينان اهل بيت منند . اجازه نداد ديگران با وجود اصرار در آن جمع وارد شوند . به صراحت اعلام کرد شما گر چه افراد خوبي هستيد، ولي از اهل بيت نيستيد.
پس  بايد ببينيم رسول خدا که آگاه به معارف و احکام قرآن است، چه کساني را مصداق  اهل بيت شمرده ؟ نمي توانيم از جانب خود کسي را وارد يا خارج کنيم . رسول خدا فقط دامادش علي و دخترش فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين را  زير عبا جمع کرد . اجازه ورود هيچ کس ديگر را نداد. پس منظور از اهل بيت فقط اين پنج تن هستند. بقيه امامان بعدا به دنيا آمدند و رسول خدا آنان را به عنوان اهل بيت معرفي کرد. هيچ کس ديگر حتي زنان ايشان جزو اهل بيت نيستند. همچنان که  اجازه ورود به دو نفر از آنان را که مي خواستند وارد شوند، نداد ،گر چه  از خويشاوندان هستند.

برادران اهل سنت با توجه به سياق و اين که عبارت بالا قسمتي از آيه 33 سوره احزاب است و قبل و بعد از اين راجع به همسران پيامبر است، اين  را هم راجع به همسران ايشان دانسته اند، ولي  سياق به شرطي موجود و درست است که ثابت شود اين قسمت از آيه هم با آيات قبل و بعد نازل شده باشد ، در حالي که همه روايات شان نزول، بر نزول جداگانه اين قسمت دلالت آشکار دارند.

 سياق اين عبارت با سياق قبل و بعد متفاوت است و نشان مي دهد که اين قسمت در آن زمره نيست. در عبارات قبل و بعد اين عبارت، مخاطب همسران پيامبر هستند که با ضماير و اسماء اشاره و افعال جمع مؤنث به آن ها خطاب شده است( کن، تن،کنتن، تردن و...) ولي در اين قسمت، مخاطب جمع مذکر است که نشان مي دهد مخاطب جمعي بوده  که غالب آن ها مذکر بوده اند.

همه عالمان شيعه و سني هم قبول دارند که ترتيب فعلي سوره ها و آيات با ترتيب نزول يکسان نيست و اين ترتيب حاصل دستور رسول خداست .
اين قسمت آيه 33 دلالت دارد که معصومين بعد از رسول خدا کيانند . آنان هستند که صلاحيت امامت را دارند و بقيه بايد به آنان در امور دين و دنيا اقتدا کنند.
2- اما سوره کوثر،
کوثر در لغت صيغه مبالغه و ‌از ‌كثرت ‌‌است . معناي كوثر خير فراوان است‌.(2)
اين که مراد و منظور از کوثر چيست ،تفاسير مختلفي نقل کرده‌اند تا آن جا که فخر رازي سني مذهب پانزده نظر در تفسير آن ذکر نموده ، ولي ظاهر اين است که غالب اين ها بيان مصداق‌هاي روشن از اين مفهوم وسيع و گسترده است، زيرا کوثر به معني خير کثير و نعمت فراوان است . خداوند بزرگ نعمت‌هاي فراوان بسياري به پيغمبر اکرم(ص) ارزاني داشت که همه موارد ذيل از مصاديق روشن آن است:
نهري در بهشت، حوض کوثر، نبوت، قرآن، کثرت ياران، کثرت فرزندان و ذريّه، شفاعت، توحيد، نور و....
به نظر ما شيعيان يکي از روشن‌ترين مصداق‌هاي خير کثير که در اين سوره منظور مي باشد، وجود حضرت زهرا است، زيرا در شأن نزول آيه ، مشرکان گفتند پيغمبر ابتر و بلا عقب است . قرآن در نفي آن ها فرمود که  به تو کوثر داديم . تناسب مقام اقتضا مي کند که منظور از کوثر در اين جا فرزندان و ذريه کثير باشد( که اهل سنت هم اين معنا را به عنوان يک نظر قبول دارند) .مي دانيم که نسل پيامبر فقط از جانب حضرت زهرا ادامه يافته است، بنا بر اين حضرت زهرا  کوثر و منشا نسل کثير مي باشد که به رسول خدا عطا شده است.
گر چه علماي اهل سنت به حضرت زهرا به عنوان يک مصداق بلکه ظاهرترين مصداق کوثر اشاره نکرده اند، ولي  دليل نمي شود که حضرت مصداق تمام و کامل کوثر نباشد . چه حضرت را مصدق کوثر بدانيم يا ندانيم، به بحث امامت ضربه نمي خورد.
3-اما آيه124بقره،
اين آيه حاکي از دعا و تقاضاي حضرت ابراهيم است که بعد از نصب ايشان به مقام امامت مطرح شد. خداوند در اين آيه اعلام مي کند که بعد از ابتلاهاي بزرگ حضرت ابراهيم را به امامت منصوب کرديم . ايشان بعد از دريافت اين بشارت و انتصاب، اين مقام و منصب را براي ذريه خودش هم تقاضا کرد . خداوند تقاضاي ايشان را در مورد ذريه غير ظالم ايشان اجابت کرد . معلوم مي شود به تقاضاي ايشان و اجابت خدا  امامت در ذريه غير ظالم ايشان تا قيامت استمرار دارد.
دقت در آيه نشان مي دهد که تقاضاي حضرت ابراهيم گسترده تر بود . خدا آن تقاضا را در دايره محدودتري اجابت کرد . گستره تقاضاي حضرت ابراهيم چقدر بوده و محدوده اجابت خدا چقدر است؟
فرزندان و ذريه حضرت ابراهيم از چهار حالت خارج نيستند:
1. کساني که از اول تا آخر عمر ظالم بوده اند و بزرگ ترين ظلم هم شرک است(3) .
2.کساني که در اوايل عمر عادل بوده و بعد ظالم شده اند.
3.کساني که در اوايل عمر ظالم بوده و بعد عادل شده اند.
4 .کساني که از اول تا آخر عمر هيچ گاه ظالم نبوده اند.
 حضرت ابراهيم با  ايمان و بيزاري جويي اش از ظالمان هيچ گاه براي گروه اول و دوم طلب امامت نمي کند . پس تقاضاي ايشان طلب امامت براي گروه سوم و چهارم بوده و خدا فقط در باره گروه چهارم پذيرفت .گروه سوم را که در برهه اي ظالم بوده اند، صالح براي مقام امامت نشمرده است. گروه چهارم کساني اند که هيچ گاه در طول عمر ظلم نکرده  و لحظه اي به خدا شرک نورزيده اند . رسول خدا بالاترين مظهر و مصداق چنين کساني است  اما بعد از ايشان هم  امامت بايد تداوم داشته باشد . تنها کساني براي اين مقام صالح اند که هيچ گاه ظلم نورزيده باشند . در جامعه بعد از پيامبر جز امام علي که به حکم آيه تطهير و آيات و روايات فراوان ديگر معصوم بود، کسي ديگر اين صلاحيت را نداشت ، زيرا همه در برهه اي از عمر مشرک بودند.


1.يونس(10)آيه35.
2. ترجمه مجمع البيان، طبرسي، ج 27، ص 309.
3.لقمان(31)آيه 13.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت