پرسش:
در برخی روايات آمده است که خير و شر به دست خداست و او خالق خير و شر است اما در روايات ديگری نيز داريم که خير از جانب خداست ولی شر از جانب شماست چگونه بین اين دو دسته روايت جمع می شود؟ واقعا مراد معصومين ع چيست؟
برخی روايات چنين است:
1. عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ مِمَّا أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ع وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ فِي التَّوْرَاةِ أَنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُحِبُّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الشَّرَّ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُرِيدُهُ فَوَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ
2. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ إِلَيْهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ
3. آيه : مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ
از دسته دوم:
4. ... ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ قُلْ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ وَ الْخَيْرُ فِي يَدَيْكَ وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْك... .
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
شبیه مضمون این روایات ، در آیات قرآن نیز بیان شده است ، مثلا در آیه 78 سوره نساء بدی و نیکی انسان ها را از خدا می داند و در آیه 79 تنها نیکی ها را از خدا دانسته و بدی ها را مربوط به خود انسان می داند.
در تفسیر نمونه ذیل آیه چنین آمده است :
با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى كنيم كه هر كدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به اين سوال بوده باشد:
1 - اگر سيئات و بديها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت ، ديگرى جنبه منفى ، و همين جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى دهد و به شكل زيان نسبى در مى آورد.
براى مثال :
انسانى كه بوسيله سلاح گرم يا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند مسلمامرتكب سيئه اى شده است ، اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مى كنيم در ميان اين عوامل قدرت انسان ، فكر انسان ، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم ، نشانه گيرى صحيح ، استفاده از فرصت مناسب ، تاثير و قدرت گلوله ديده مى شود كه تمام اينها جنبه هاى مثبت قضيه است ، زيرا همه آنها مى توانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مى كنند، تنها جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرتها و نيروها در غير مورد خود بكار گرفته شده است مثلا به جاى اينكه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد در مورد انسان بيگناهى به كار رفته است ، همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت سيئة در مى آورد، و الا نه قدرت نشانه گيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله ، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان .
بنابراين اگر ملاحظه مى كنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرتهائى كه از آن سوء استفاده مى شود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است ، و اگر در آيه دوم سيئات به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان جنبه هاى منفى قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است ، و اين درست به آن مى ماند كه پدرى سرمايه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده ، مستند به خود او است .
2 - ممكن است آيه شريفه اشاره به مسئله «الامر بين الامرين » بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است كه همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه ، خوب باشد يا بد از يك نظر مربوط به خدا است زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است ، بنابراين آنچه ما اختيار مى كنيم و با آزادى اراده انتخاب مى نمائيم بر خلاف خواست خدا نيست ، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى گيرد زيرا عامل تعيين كننده عمل ، اراده و اختيار ما است ، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم ، و استناد اعمال ما به خدا آنچنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست .
بنابراين آنجا كه مى فرمايد: حسنات و سيئات از خدا است ، اشاره مى كند به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز، و آنجا كه مى فرمايد : سيئات از شما است ، اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه ، مسئله «امر بين الامرين » را ثابت مى كند (دقت كنيد).
3 - تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهلبيت (عليهم السلام ) نيز به آن اشاره شده است اين است كه : منظور از سيئات ، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است ، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است ، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده ميشود و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است ، مثلا صحيح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مى كند، و نيز صحيح است كه گفته شود اين خود دزد است كه دست خود را قطع مى نمايد!.(1)
پی نوشت ها :
1- تفسیر نمونه ، ج4 ، 21-23