چرا برای عيد فطر که چه زماني است،اختلاف بين فقها باشد؟

سؤال :

اينك با پيشرفته ترين ابزار اختر شناسان مي گويند در فلان زمان فلان سياره از كنار زمين عبور مي كند، پس چرا بايد بر سر اين كه عيد سعيد فطر چه زماني است، اين همه اختلاف بين فقها باشد؟
جواب:

راه هاي اثبات اوّل ماه عبارتند از:
1ـ ديدن ماه توسط انسان. هر مسلماني كه ماه را ببيند، مسلّماً فرداي آن شب روز اوّل ماه خواهد بود.
2ـ شهادت دادن دو نفر انسان عادل كه خودشان ماه را ديده اند. اگر دو نفر عال به ما خبر دادند كه ماه را ديده ايم، بايد شهادت آن دو را بپذيريم.
3ـ حكم حاكم شرع. اگر حاكم اسلامي (مرجع تقليد) حكم كرد كه فردا اوّل ماه است، همه بايد بدان پاي بند باشند و حرمت آن را نگاه دارند.
البته راه هاي ديگري نيز براي اثبات اوّل ماه هست. براي اطلاع بيشتر به توضيح المسائل مراجعه كنيد. مهم اين است كه از نظر فقها و اسلام شناسان رؤيت ماه براي اثبات اوّل ماه موضوعيت دارد، يعني بايد ماه ديده شود. بحمدالله تعدادي از مراجع از جمله رهبر معظم انقلاب و آيت الله فاضل فرموده اند: رؤيت ماه از طريق وسايل و تجهيزات پيشرفته از قبيل دوربين و تلسكوپ ثابت مي شود و لزومي ندارد با چشم غير مسلح ماه ديده شود. بنابراين آنچه ماية اختلاف مي شود، ديدن ماه است كه طبق روايات موضوعيت دارد.
ديدن ماه موضوعي است كه قابل تقليد نيست و لزومي ندارد بگوييم اگر مرجع تقليد، ماه را ديد، يا برايش ثابت شد، بر مقلدان واجب است از او تبعيت كنند. ممكن است ديدن ماه براي مرجع تقليد ثابت شود، ولي به جهتي براي مقلِّد، ثابت نشده باشد يا مقلد ماه را ديده، در حالي كه براي مرجع تقليد ثابت نشده است. شخصي كه ماه را ديده، بايد فرداي آن روز را عيد، يا اوّل ماه بعدي بداند، گرچه مرجع او فردا را اوّل ماه و عيد نداند. چون حكم شرعي نيست كه نياز به تقليد باشد، بلكه شناخت موضوع حكم است و شناخت موضوع بر عهده انسان است، خواه مقلد باشد يا مجتهد.

احكامي كه براي نقص عضو مانند چشم وجود دارد، آيا براي قصاص كافي است؟

سؤال:

احكامي كه براي نقص عضو عمدي شخصي مانند چشم و دست وجود دارد، آيا براي قصاص كافي است؟
جواب:

سلام

بلي احكامي كه در اسلام براي نقص عضو عمدي مقرر شده، براي قصاص كافي است، زيرا قانون اسلام اين است كه اگر كسي از روي قصد و عمد چشم كسي را در بياورد و كور كند، آسيب ديده حق دارد چشم ضارب را در آورد و او را كور كند. اگر كسي عمدا دست فردي را قطع كرد، او حق دارد دست طرف را قطع كند.(1) همين طور در ساير اعضا اين حكم از نظر عقل نيز قابل تأييد بوده و عدالت اقتضاي آن را دارد.
البته اين گونه احكام بايد توسط حاكم شرع اجرا شود، يعني فردي كه عضوش از بين رفته، از قاضي بخواهد جنايتكار را قصاص نمايد.
پي نوشت ها :
1 – امام خميني ، تحريرالوسيله ، ج2، ص 540.

فلسفة تقصير (كوتاه كردن سر و ناخن) چيست؟

سؤال:

فلسفة تقصير (كوتاه كردن سر و ناخن) چيست؟
جواب:

با سلام

تقصير يكي ازواجبات حج و عمره است و با تقصير كردن عمده محرمات احرام بر انسان حلال مي شود. شايد رمزش اين باشد كه انسان در مقام عبوديت پروردگار عالم از محسنات و زيبايي هاي ظاهري خود نيز بايد بگذرد و به اصطلاح به خواهش هاي نفساني نه بگويد و در برابر فرامين الهي سر فرود آورد و تسليم گردد.

نيز ممكن است فلسفه اش اين باشد كه حاجي توجه پيدا كند به اين كه چنانچه مو يا ناخنش را از بدنش جدا مي كند و به دور مي ريزد ، خداي مهربان نير به خاطر نيت خالص و اعمال خالصانه او گناهانش را بخشيده و روحش را از آلودگي ها پاك نموده است، يا به انسان تعليم مي دهد همان گونه كه بدن را از مو و ناخن جدا مي كني، روح را نيز از آلودگي ها پيراسته كن.

امام زين العابدين (ع) به «شبلي» كه حج انجام داده بود فرمود:
«موقعي كه سرت را به عنوان «حلق» تراشيدي، اين گونه نيست نيت كردي كه از ناپاكي ها و گناهان پاك شدي، مثل اين كه از مادرت متولد شده اي».(1)
همانند رمي جمرات كه به سوي شيطان سنگ پرتاب مي كنند كه آموزش نفي و دور كردن شيطان از وجود خود است.



1 . آيت الله جوادي آملي، صهباي حج ، ص 347، به نقل از مستدرك الوسائل ، ج10 ، ص 166.

چرا فقط پسر بزرگتر باید نماز پدر را قضا کند؟

سؤال:

پدري كه فوت مي كند، اگر اعمال واجبي داشته كه انجام نداده باشد، آيا درست است پسر ارشدش وظيفه دارد اعمال او را انجام دهد؟ چرا فقط پسر بزرگتر؟

جواب:

با سلام

از جمله احكام اسلامي آن است كه اگر پدر (و به فتواي بعضي از مراجع پدر و مادر) برعهده شان نماز يا روزه مانده باشد، بعد از مرگشان وجوب اداي آن برعهدة پسر بزرگ تر قرار مي گيرد؛ (1) البته پسر بزرگ مي تواند براي اين كار از كس ديگر نيز استفاده كند، حال با دادن پول يا غير آن . (2)

علت آن است كه فرزند بزرگ تر سزاوارتر به ارث است.(3)

شايد مقصود از اولويت اين باشد كه تقسيم ارث از پسر بزرگ تر شروع شود و اين نوعي احترام و بزرگداشت او است.
و يا اين كه فرزند بزرگ تر علاوه بر اولويت به ارث، مسؤليت بيشتري نسبت به ميت و ديگر اعضاي باقي ماندة خانواده دارد.

در برخي از روايات اشاره شده: علت آن است كه «حبوه» ميت به پسر بزرگ تر تعلق مي گيرد. «حبوه» وسايل شخصي ميت مانند قرآن ، انگشتر ، شمشير (در سابق) و لباس هاي ميت است.

1 – توضيح المسائل مراجع، ج1، ص 789، مسئله 1390 .
2 – همان، ج2، ص 612 ، مسئلة 2780.
3 – وسائل الشيعه ، ج4، ص 241، باب 23، مسئله 6 و 5.

چرا در حال احرام زن و شوهر به هم حرام مي شوند؟

سؤال:

چرا در حال احرام زن و شوهر به هم حرام مي شوند؟
جواب:

با سلام

حج مجموعة منظمي از يك سلسله عبادت هاي خاص است كه هر يك به تنهايي در خور توجه است. همان طور كه با تكبيرةالأحرام نماز، بسياري از كارها كه با روح عبادت ناسازگار است، بر نماز گزار تحريم مي شود (مبطلات نماز) و با سلام آخر نماز ممنوعيت ها برطرف مي گردد، هم چنان كه با نيت روزه گرفتن و ورود به صبحگاه بسياري از اموري كه با روح اين عبادت و آزمون الهي مناسب نيست (مبطلات روزه) بر او حرام مي شود و با رسيدن شامگاه حلال مي گردد، در حج و  عمره نيز با احترام و لبيك گفتن، بسياري از امور كه جنبة تعبدي در پرهيز از آن ها قوي بوده و آزمون الهي در آن ها بسيار نيرومند است، از جمله تماس هاي شهواني با همسر حرام شده است، و اين حرمت علاوه بر تماس محرمانه با زن در مورد امور ديگر نيز مي باشد.

لبيك گفتن و محرم شدن به معناي پاسخ دادن به نداي وحي و اجابت دعوت الهي است، از اين رو حج گزاران راستين و زائران حقيقي كعبه هنگام لبيك گفتن، آن چنان بيمناك مي شوند كه رنگ آنان زرد شده و صداي شان مي گرفت ، و گاه بيهوش مي شدند، و مي گفتند: مي ترسيم به لبيك ما پاسخ «نه» داده شود حاجي با بيك با خدا پيمان مي بندد كه پس از آن جز به طاعت خدا زبان نگشايد. احرام بستن حاجي بدين معنا است كه : خدايا، ارتباطم را از غير تو گسستم، تا به لطف تو بپيوندم. يكي از مصاديق گسستن از غير خدا پشت پا زدن به ارتباط هاي جنسي و شهواني با همسر است، از اين رو اين گونه ارتباط ها در احرام حج و عمره حرام گرديده است.

Publish modules to the "offcanvas" position.