چرا باید سعی صفا و مروه را انجام داد؟

پرسش:

صفا و مروه با توجه به آيه 158 سوره بقره چه چيزي هستند و در کجا قرار دارند و چرا بايد دور آنها طواف کرد؟

پاسخ:

با سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی

پيش از ظهور اسلام و همچنين مقارن آن مشركان و بت پرستان براى انجام مناسك حج به مكه مى‏آمدند، و مراسم حج را كه اصل آن از ابراهيم  بود، آميخته با مقدار زيادى از خرافات و شرك انجام مى‏دادند. اسلام با اصلاح و تصفيه اين برنامه ، اصل اين عبادت بزرگ و مراسم صحيح و خالص از شرك آن را امضا نمود و  روى خرافات خط بطلان كشيد.
از جمله اعمال و مناسكى كه انجام مى‏شد،" سعى" يعنى حركت ميان دو كوه معروف صفا و مروه بود که متصل به کوه ابو قبيس و در جنب آن کعبه و مسجد الحرام است.
 در بسيارى از روايات كه از  شيعه و اهل تسنن آمده،  مى‏خوانيم كه در عصر جاهليت مشركان در بالاى كوه" صفا" بتى نصب كرده بودند به نام" اساف" و بر كوه" مروه" بت ديگر به نام" نائله" و به هنگام سعى از اين دو كوه بالا مى‏رفتند و آن دو بت را به عنوان تبرك با دست خود مسح مى‏كردند. مسلمانان به خاطر اين موضوع از سعى ميان صفا و مروه كراهت داشتند. فكر مى‏كردند در اين شرائط سعى صفا و مروه كار صحيحى نيست.
آيه فوق نازل شد و به آنها اعلام داشت كه صفا و مروه از شعائر خداوند است. اگر مردم نادان آنها را آلوده كرده‏اند ،دليل بر اين نيست كه مسلمانان فريضه سعى را ترك كنند.
سعى صفا و مروه به ما مى‏گويد: قدر اين آئين و مركز توحيد را که يادگار ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل و همسرش هاجر و ياد آور آزمون بزرگ و دشوار و سر انجام موفقيت آنان در اين امتحان سخت است، بدانيد .افرادى خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا اين مركز توحيد را امروز براى شما حفظ كردند.
به همين دليل خداوند بر هر فردى از زائران خانه‏اش واجب كرده با لباس و وضع مخصوص و عارى از هر گونه امتياز و تشخص 7 مرتبه براى تجديد آن  خاطره‏ها بين اين دو كوه را بپيمايد.
كسانى كه در اثر كبر و غرور حاضر نبودند حتى در معابر عمومى قدم بر دارند و ممكن نبود در خيابان ها به سرعت راه بروند ،در آن جا بايد به خاطر امتثال فرمان خدا گاهى آهسته و زمانى" هروله‏كنان" با سرعت پيش بروند . بنا به روايات متعدد، اين جا مكانى است كه دستورش براى بيدار كردن متكبران است!
ر . ک :   نمونه، ج‏1، ص 537

چرا دیه ی زن شاغل هم باید نصف دیه ی مرد باشد؟

پرسش :

اگر علت تفاوت دية مرد و زن آن چيزى باشد كه شهيد مطهرى بيان مى كند، در مورد خيلى افراد صدق نمى كند، زيرا بسيارى از زنان هستند كه كار مى كنند و كشته شدن آنان باعث ضرر اقتصادى بر خانواده است. هم چنين كسانى كه دختر خود را سقط عمدى كنند، چرا بايد ديه دختر نوزاد نصف باشد؟ اگر در جواب بگوييد اسلام بر روى استثناها قانون ندارد، خواهم گفت چطور در مورد قطع يد دزد 26 شرط و استثنا دارد يا در مورد وضو و تيمم اين همه تبصره دارد؟ چرا در مورد دية زن تبصره ندارد و استثنا ناپذير است؟!

پاسخ:

با سلام و ادب

ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى مقتول نيست، بلكه مربوط به مرتبة ارزش اجتماعى مقتول است. دية انسان باسواد با انسان بى سواد، انسان باتقوا با انسان بى تقوا ، سيد با غير سيد فرقى ندارد، چون ديه مربوط به مرتبة بدن انسان است. از اين رو به آن خون بها مى گويند. حال بايد ديد چرا در اسلام دية زن نصف دية مرد قرار داده شده است؟ در قرآن دربارة قصاص فرمود: « الانثى با لانثي؛(1) زن در برابر زن قصاص مى شود» .  در جملة ديگر آمده« إن النفس باالنفس ؛(2) نفس (شخص) مقابل نفس قصاص مى شود». از مجموعة اين دو جمله فهميده مى شود فرقى بين زنمرد در قصاص هست، چون از آن دو جمله مى توان فهميد مرد در برابر زن قصاص نمى شود.

اما در روايات آمده است كه «ديهْْ المرأهْْ نصف ديهْْ الرجل؛(3) دية زن نصف دية مرد است».
در كنزالعمال كه از كتب روايى و فقهي(4) اهل سنت است، نيز آمده : « ديهْْ المرأهْْ على النصف من ديهْْ الرجل؛ (5) دية زن نصف دية مرد است».

حكم ديه در اسلام با توجه به تفاوت بين زن و مرد از نظر خلقت جسمانى و تفاوت قوانين و وظائف و مسئوليت هايى كه قانون گذار (خا) بر عهدة هر كدام گذارده، تدوين شده است؛ يعنى اگر بخواهيم ارزش گذارى خون مرد و زن را به عهده بگيريم، بايد تمامى جوانب مسائل فوق را در نظر بگيريم. بنابراين بايد در اين مسئله:
1ـ تفاوت خلقت مرد و زن،
2ـ تفاوت قوانين و وظايفى را كه بر عهدة هر كدام قرار داده شده، لحاظ كنيم.

تفاوت بين مرد و زن به خلقت آنان بر مى گردد و جنبة فطرى دارد. خلقت مرد از جهاتى متفاوت  از خلقت زن است. مرد از توانمندى هاى جسمى و روحى ويژه اى برخوردار است، بر خلاف زن كه جنبة عاطفه و احساس او غلبه دارد. برا اساس اين زير بنا وظائف سخت ترى بر مردان تحميل شده، از قبيل كار و تلاش براى تأمين غذا  و پوشاك و مسكن و سائر لوازم زندگى زن  فرزندان و ايجاد امنيت و نگه دارى خانه و خانواده و دفاع از آنان در برابر تهاجم بيگانگان و حفظ جامعه و ادارة آن و حفظ و ايجاد امنيت اجتماعى كه همة اين ها وظائفى دشوار است كه بر دوش مرد سنگينى مى كند.

وظائف مرد به گونه اى جدا از وظائف زن مى باشد و باعث شده است ارزش اجتماعى و وجودى او بيشتر از ارزش اجتماعى و وجودى زن باشد. البته ارزش انسانى و معنوى هر دو مساوى است . مرد باتقوا با زن باتقوا نزد خدا مساوى است و در درجات بهشتى با هم مساويند. بحث در ارزش معنوى نيست . همين طور از نظر خلقت، مرد موجودى كامل است و زن نيز موجود كامل است. هيچكدام در حيطة خود ناقص نيستند. اگر مرد و زن همين ويژگى هايى را كه دارند نمى داشتند ، ناقص بودند . كمال مرد به مرد بودن و مرد ماندن اوست و كمال زن به زن بودن و زن ماندن او است. بنابراين مرد و زن از جهان معنوى و توانايى رسيدن به كمالات اخلاقى مساوى اند و در ديه جهات معنوى و كمالات قاتل و مقتول تأثيرى ندارد، بلكه ديه ارزش وجودى و اجتماعى مقتول است.
گفته ايد:« زنان نيز درس مى خوانند و كار مى كنند و از نظر اقتصادى براى خانواده مفيد هستند.

همان طور كه گفته شد: قوانين و وظائف ديگرى كه در زمينة مرد جعل شده، بايد مورد توجه واقع شود ّ چون بر مرد واجب شده كه خرجى زن و فرزندان را بدهد، ولى بر زن با اين كه درآمد دارد، چنين وظيفه اى تحميل نشده است. خانمى كه كار اقتصادى مى كند، با اين كه درآمد خوبى داد، وظيفة خرجى دادن به شوهر و بچه ها را ندارد.

ثانياً كارهايى كه وظيفة مردها است ، كار هاى آسانى نيست. شما بعضى از كارهاى خانم ها را كه بسيارى از آن ها كارهاى سبك محسوب مى شود، ملاك قرار داده ايد. كارهاى سختى از قبيل بنّايي، آهن ريزى ساختمان هاى چند طبقه ،رانندگى با وسائل سنگين، مسئوليت هاى دفاعى و نظامى و نظائر اين ها وظائفى طاقت فرسا است كه خانم ها از عهدة آن ها بر نمى آيند. كارهايى از قبيل كار با كامپيوتر ، تعليم و تربيت، طبابت و پرستارى گرچه شغل هاى مفيد و گرانسنگى هستند. ولى از نظر جسمانى آن چنان مشكل آفرين نيستند.
گفته ايد: چرا قانون ديه تبصره و استثنا ندارد؟

جواب اين است كه اين قانون تبصره بردار نيست، زيرا از نظر قانون اسلام وظيفه اى به نام كار كردن و پول درآوردن بر عهدة زن قرار نداده و بر او واجب نشد تا احتياج به تبصره زدن بر اين قانون باشد.

آنچه مرحوم شهيد مطهرى دربارة توجية اختلاف ديه مرد و زن گفته اند، بر گرفته از اين آيه است: « الرجال قوامون على النساء ما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم؛(6)  مردان بر زنان مديرند به جهت برترى هايى كه خدا به آنان داده و به جهت خرج ها و انفاق هايى كه از اموالشان براى زنان مى كنند». و نيز بر گرفته از برخى روايات است. علّت واقعى فرق بين دية مرد و زن را نمى دانيم.

فقيه عالى مقام صاحب جواهر (ره) گفته است: نصف بودن دية زن مورد اجماع متواتر تمامى علماى قديم وجديد است، بلكه اهل سنّت نيز بر ان متفق اند. فقط ابن عليّه و أصمّ گفته اند دية زن مانند دية مرد است. در وسائل الشيعه چندين روايت از امام صادق(ع) و يك روايت از امام باقر (ع) دربارة نصف بودن ديه زن آمده است.(7)


1. بقره (2) آية 178.
2. مائده (5) آية 45.
3. وسائل الشيعه، ج 19، ص 151.
4. الفقه على المذاهب الاربعه، ج 5، ص 370.
5.كنزالعمال، ج 15، ص 57.
6.جواهر الكلام ، ج 43، ص 32.
7. وسائل الشيعه، ج 19، ص 151.

چرا پس از غسل جنابت دیگر احتیاجی به وضو نمی‌باشد؟

پرسش:

چرا پس از غسل جنابت دیگر احتیاجی به وضو نمی‌باشد؟

پاسخ:

سلام

در ابن باره روایاتی از معصومین(ع) به ما رسیده و ما در این احکام تابع روایات هستیم، البته بعضی از فقها معتقدند این حکم منحصر به غسل جنابت نیست و شامل غسل‌های دیگر هم می‌شود و حتى با غسل‌های مستحبی اگر دلیل معتبری داشته باشد مانند غسل جمعه می‌توان نماز خواند و نیازی به وضو ندارد.
شاید حکمتش آن باشد که با غسل به طور کلی، غرض اصلی که طهارت جسمی و روحی و آمادگی برای حضور در پیشگاه الهی است، حاصل می‌شود.

تفاوت در ارث بری، چرا؟

پرسش:

در مورد نوه هاى پسرى ميت چرا بايد دو برابر نوه هاى دخترى ارث ببرند؟ مگر نوه هاى پسرى نزديكتر به ميت از نوه هاى دخترى هستند؟

پاسخ:

با سلام و اهدای امید

نوه هاى پسرى به جاى پسر ميّت محسوب مى شوند و نوه هاى دختر به جاى دختر ميّت محسوب مى شوند و حكمى كه در مورد فرزندان پسر و دختر هست، در مورد آنان نيز هست. همان طور كه پسر ميّت دو برابر دختر ارث مى برد، نوه ها همين طور هستند. اين حكم به خاطر نزديك تر بودن نوه هاى پسرى به ميّت نيست، همان طور كه پسر از دختر به ميّت نزديك تر نيست. يك خواهر و برادر نسبت به پدر يا مادرشان از نظر خويشاوندى مساوى هستند. حال بايد ديد چرا پسر ميّت دو برابر دختر ميت ارث مى برد؟

ظاهراً علت اين مسئله انفاق و مهريه دادن به زن و خرج هايى از قبيل پرداخت ديه باشد.
ابن ابى العوجا از امام صادق(ع) پرسيد: چرا زن كه ضعيف تر از مرد است، بايد نصف مرد ارث ببرد؟ اين خلاف عدالت و انصاف است. امام صادق(ع) فرمود: « اين فرق به خاطر آن است كه اسلام سربازى و دفاع را از عهدة زن برداشته و به علاوه دادن مهر و خرجى به زن و فرزندان بر عهدة مرد است. در بعضى جنايات اشتباهى (غير عمدي) كه خويشان جانى بايد ديه پرداخت كنند، زن از پرداخت ديه معاف است .از اين دو ارث پسرها (مردها ) دو برابر دخترها (زنها ) قرار داده شده است».(1)

پس مسئلة اختلاف در ارث به جهت خويشاوند تر بودن نيست. پدرى كه فوت كرده، از اموال ميّت به پسر دو برابر ارث مى دهيم و به دختر يك برابر، زيرا پسر بايد برود خواستگارى و ازدواج كند و مهريه و خرجى و نفقه بدهد، امّا خواهرش ، اين طور نيست، بلكه ديگران به خواستگارى او مى آيند و مهر و نفقة او را مي‌پردازند.


1.نظام حقوق زن در خانواده، ص 253.

آیا با بی حجابی می توان شهوت را در جامعه کنترل کرد؟

پرسش:

چرا حجاب داریم، در صورتی که اگر پیش نامحرم‌‌ها هم بی‌حجاب بودیم، برای آنها مثل محارم عادی می‌شد؟

پاسخ:

با سلام و احترام خدمت شما دوست گرامی

شهيد مطهري در كتاب فلسفه حجاب در بخشى كه آرامش روانى جامعه را يكى از آثار حجاب بر مى‏ شمارد مى ‏فرمايد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خود آرايى از حس شكارچى‏گرى او ناشى مى ‏شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاى بدن نما و آرايش‏هاى تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است».(1) به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسى و زيبايى خاص زنانه و تحريك پذيرى جنس مردانه، يكى از علت‏هاى اين حكم است. توصيه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايى از اين قبيل كه تنها فريب شيطانى ‏اند نمى‏ باشد، بلكه در واقع براى آگاهى دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين كاملاً معقول است كه هر چيزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشترى را مى‏ طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل يك ابزار براى مطامع سودپرستان در نيايد.
 به ياد داشته باشيم كه  غريزه جنسى، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سركش‏تر مى‏ گردد، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ورتر مى ‏شود، و شهوت خواه تقاضاى خود را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى در مى‏ آورد.(2) و وضعيت جهان معاصر و كشانده شدن عده‏ اى به همجنس بازى نشانه آشكارى از اين حالت است.
بنابراين رعايت نكردن پوشش اسلامى توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد و به تعبير شما براي نامحرمان عادي مي شود، بلكه موجب طغيان غريزه جنسى آنان نيز مى ‏گردد. براي نمونه با اين كه در كشورهاي غربي مسئله بي حجابي به طور افسار گسيخته در جامعه رواج دارد اما اين مسئله عادي نشده بلكه روز بروز بر مفاسد و ناهنجاري هاي جنسي و اذيت و آزارهاي جنسي نسبت به زنان و دختران بيشتر مي شود به طوري كه در انگلستان اخيرا تاكسي هايي مخصوص بانوان قرار داده اند.

1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخيص.
2. همان، ص 434.

Publish modules to the "offcanvas" position.