چرا نگاه اوّل به نامحرم حرام نيست؟

پرسش:

دليل اين كه مي گويند نگاه اوّل به نامحرم حرام نيست چيست؟

جواب:

با سلام و احترام 

به فتواي مراجع معظم تقليد فعلي فرقي بين نگاه اوّل و نگاه دوم و... نيست. معيار در حرمت و عدم حرمت، اوّلي يا چندمين بودن آن نيست. به نظر مراجع تقليد نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است، و نگاه كردن به صورت ودست‏ها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولي اگر بدون قصد لذت باشد مانعي ندارد. در اين قسمت "نگاه به صورت و دست‏ها بدون قصد لذت" آيت اللَّه فاضل لنكراني، آيت اللَّه آقا شيخ جواد تبريزي فرموده‏اند: "احتياط آن است كه بدون قصد لذت هم به آن‏ها نگاه نكند"، و ايت اللَّه خويي(ره) مي فرمايد: "احتياط واجب آناست كه بدون قصد لذت هم نگاه نكند". آيت اللَّه گلپايگاني فرموده: "حرام بودن نگاه به آن‏ها (دست و صورت) بدون قصد لذت هم خالي از قوّت نيست".(1)
 
آن چه بين عوام در نگاه اوّلي و دوّمي گفته مي شود، بنابرايناست كه چون غالباً نگاه اوّل به طور ناخودآگاه و بدون قصد است، گفته‏اند اشكال ندارد، اما اگر همان نگاه اول به صورت و دست‏ها شرايط حرمت (با قصد لذّت و شهوت بوده) را داشت، حرام است.

1. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 415، مسئله 2433.

چرا نمي توان به عورت زن نگاه كرد؟

پرسش:

چرا نمي توان به عورت زن نگاه كرد؟

جواب:

با سلام و ادب

پرهيز از نگاه به عورت، از جمله اموري است كه با فطرت انسان آميخته است چون يك نوع حياي پسنديده است و در بچه ها اولين چيزي كه از قوّة فهم آن ها آشكار مي شود حيا است و خدا آن را در انسان قرار داده تا از زشتي هايي كه نفس او را به سوي آن مي كشاند كناره گيري كند و مانند حيوان نشود. در حقيقت نگاه نكردن به عورت ديگران، شرمي است كه خداوند در وجود انسان ها قرار داده است و از طرفي اين اجتناب، عامل حفظ غريزة جنسي و كسب عفت عمومي است.

اگر انسان چشم خود را كنترل نكند و هر منظره اي را ببيند چه بسا به انحرافات جنسي مبتلا شود.
امام صادق(ع) مي فرمايد: "نگاه شهوت آميز تير زهر آلود شيطان است. چه بسيار است نگاه هايي كه حسرت و تأسف طولاني به دنبال دارد".1

1. وسائل الشيعه، ج 14،‌ ص 138.

چرا دختر خاله پسر خاله به همديگر نامحرم هستند؟

پرسش:

بعضي ها ميگويند كه چرا دختر خاله پسر خاله به همديگر نامحرم هستند؟

جواب:
با سلام و ادب
 
بحث محرم و نامحرم در همه اديان و فرهنگ ها به نوعي مطرح بوده و اختصاص به اسلام ندارد. در اسلام اصل بر گسترش روابط و صله ارحام است و تأكيد فراواني بر آن شده است اما اسلام براي اين روابط حد و مرزهايي را قائل شده است بعلاوه اينكه قرآن و روايات و فقه محارم را نام برده و احكام خاص آنها و چگونگي روابط با آنها را بيان كرده اند.
 
خداوند متعال در سوره نساء آيه 23 محارم (يعني كساني كه ازدواج با آنان حرام است) را نام برده است كه عبارتند از مادران، دختران، خواهران، خاله ها، عمه ها، دختران برادر و دختران خواهر، مادر و خواهر رضاعي، مادر همسران، دختر همسراني كه با آنان همبستري صورت گرفته، همسر فرزند، جمع بين دو خواهر و ...
فقهاء از اين آيه و روايات احكامي را استنباط نموده اند كه در رساله هاي توضيح المسائل بطور مفصل بيان شده اند.
 
بنابراين از قرآن، روايات و احكام فقهي فهميده مي شود كه محارم چه نسبي و چه سببي و رضاعي تعداد مشخص و معلومي هستند و بقيه افراد كه خارج از اين تعداد هستند با هم نامحرم بوده و ازدواجشان با يكديگر بلامانع است.
 
گفتني است «نامحرم بودن» از شرايط امكان ازدواج پسر و دختر نسبت به همديگر است و به طور طبيعي از آنجا كه ازدواج فصل جديدي در زندگي است به هر ميزان سابقه هاي ذهني و رفتاري نسبت به همديگر كمتر باشد. لذت وصال بيشتر خواهد شد. از اين رو نامحرمي قبل ازدواج با كساني كه امكان ازدواج با آنها هست به نفع پسر و دختر است.

چرا دست دادن با نامحرم حرام است؟

پرسش:

چرا دست دادن با نامحرم حرام است و چرا رابطه زناشويي زن و مرد نامحرم - با توجه به رضايت طرفين - حرام است ؟

پاسخ:

با سلام و ادب
 
سؤال شما برگشت به اين پرسش دارد كه انجام گناهان چه ايرادي دارد؟ اصلاً معقول نيست كه خداوند به خاطر انجام گناهان افراد را به جهنم ببرد و رضايت طرفين به هنگام انجام گناهان كافي است.
در اين صورت بايد گفت كه چنين نظري به اين معنا است كه آمدن پيامبران از طرف خداوند و نزول كتاب‏هاي آسماني و بيان احكام و... نادرست و بيهوده است. هم‏چنين خداوند آدميان را خلق كرده كه مانند ديگر موجودات (حيوانات و جانوران) رها باشند و هيچ مقصودي از آفرينش آدميان در كار نيست و آدميان كمال و تعالي ندارند.
سؤال كرده‏ايد كه اين گناهان (به خصوص ارتباط و آميزش جنسي خارج از نهاد خانواده) چه ايرادي دارد؟ پاسخ آن است كه:
اولاً: احكام ديني براساس قرارداد و اعتبار محض نيست. آنچه در اسلام حرام يا حلال و يا واجب شده، به خاطر مصالح و مفاسدي است كه در اين امور وجود دارد. بهشت و جهنم نيز يك امر جداگانه‏اي نيست كه خداوند در جايي فراهم آورده باشد و گناه‏كاران و يا نيكوكاران را به آن جا ببرد؛ بلكه صورت واقعي و باطني همين اعمال ما است كه در آخرت به صورت نعمت‏هاي بهشتي و يا شدايد و غذاب‏هاي دوزخي نمود پيدا مي‏كند.
اين سخن‏هاي چو مار و عقربت     مار و عقرب گردد و گيرت دمت
و به علاوه گناهان در همين دنيا نيز آثار وضعي خاصي در طبيعت دارد؛ همان طور كه اعمال نيك در همين دنيا آثار وضعي دارد.
ابر نايد پي منع زكات     از زنا افتد و با اندر جهات
ثانيا: از نگاه اجتماعي مي‏توان به گونه ديگري پاسخ داد: نهاد خانواده اساس زندگي اجتماعي متعالي و اخلاقي است و اگر ارتباط خارج از نهاد خانواده مجاز باشد، در اين صورت افراد رغبت به تحمل مشكلات و گرفتاري‏هاي زندگي خانوادگي نخواهند داشت و نهاد خانواده تضعيف خواهد شد.
با تضعيف نهاد خانواده، نسل آدميان كاستي مي‏گيرد و فرزندان از مهر و محبت و تربيت و ديگر نيازمندي‏هاي روحي، رواني و اجتماعي محروم خواهند شد و سپس در اجتماع محروميت‏هاي خود را بروز داده و زندگي اجتماعي را با مشكلات و بحران‏هاي اخلاقي - اجتماعي روبه رو خواهند ساخت؛ يعني، به طور خلاصه زير پا نهادن موازين اخلاقي و حقوقي مربوط به نهاد خانواده و آميزش جنسي، نخست بحران در نهاد خانواده و سپس بحران در نهاد تعليم و تربيت و بحران اجتماعي به وجود خواهد آورد. به علاوه انسان‏هاي محروم از خانواده و همسر و فرزند، دچار اختلال و مشكلات روحي، رواني و شخصيتي مختلفي مي‏شوند.
ممكن است به نظر بيايد كه يك دست دادن ساده دختر و پسر نامحرم و يا يك آميزش نامشروع مخفيانه، چنين ابعادي نخواهد داشت. بايد گفت كه محدود ماندن چنين اموري به يك يا دو مورد به خاطر حاكميت ارزش‏ها و احكام اخلاقي و ديني در جامعه است و به مرور كه اين ارزش‏ها و هنجارها تضعيف شود، اين گونه امور شيوع پيدا خواهد كرد و به همان بحران‏هاي ذكر شده خواهد انجاميد.
ثالثا: از نظر حقوقي در هر يك از مناسبات و روابط انساني زماني رضايت طرفين كافي است كه آن دو نسبت به شيئي مورد تصرف مالك بوده و جواز تصرف داشته باشند. اما تصرف در ملك ديگري و بدون اجازه او هرگز روا نيست. هر چند متعاملين به آن راضي باشند.
از طرف ديگر تمام عالم و آدم مخلوق خدا و ملك مطلق او است «انا للّه‏ و انا اليه راجعون» . بنابراين هرگونه تصرفي كه انسان‏ها در وجود خود و در جهان طبيعت دارند، تصرف در ملك خدا است و بايد از جانب او مأذون باشند. بنابراين در هر تصرفي، بايد ديد رضاي خدا - كه مالك حقيقي ما و همه هستي است - در آن هست يا نيست و اگر خداوند رابطه و تصرف خاصي را اجازه نداده باشد، صرف رضايت طرفين كافي نيست. بد نيست بدانيد كه در بسياري از موارد كساني كه در امتحانات تقلب مي‏كنند، مي‏گويند ما با رضايت بغل‏دستي از او تقلب كرديم. اما آيا اين رضايت مي‏تواند مجوزي براي تخلف از قانون باشد و اگر چنين نيست، آيا تخلف از قانون خدا كه مافوق قانون بشر است چطور؟

چرا اسلام بر پوشش و عدم روابط زن و مرد تأكيد دارد؟

پرسش:

مي گويند انسان ها نسبت به چيزي كه از آن منع مي شوند، حريص تر مي گردند، پس چرا اسلام بر پوشش و عدم روابط زن و مرد تأكيد دارد؟

جواب:
با سلام و ادب
 
خدمت شما عرض کنم که طرفداران اخلاق جنسي معتقدند: آتش ميل و رغبت بشر در اثر منع و محدوديت فزوني مي گيرد و مشتعل تر مي گردد اما در اثر ارضا و اشباع، كاهش مي يابد و آرام مي گيرد. براي اين كه بشر را از توجه دائم به امور جنسي و عوارض ناشي از آن منصرف كنيم، يگانه راه صحيح آن است كه هر گونه قيد و ممنوعيتي را از جلوي پايش برداريم و به او آزادي بدهيم.(1) فرويد و پيروان وي بر اين اساس معتقد به آزادي غريزة جنسي شده اند اما استاد مطهري مي گويد: "اشتباه فرويد و امثال او در اين است كه پنداشته اند تنها راه آرام كردن غرايز، ارضا و اشباع بي حد و حصر آن ها است. اين ها فقط متوجه محدوديت ها و ممنوعيت ها و عواقب سوء آن ها شده اند. طرحشان اين است كه براي ايجاد آرامش اين غريزه بايد به آن آزادي مطلق داد. اين ها چون يك طرف قضيه را خوانده اند، توجه نكرده اند همان طور كه محدوديت و ممنوعيت، غريزه را سركوب و توليد عقده مي كند، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن، آن را ديوانه مي سازد و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواسته اي براي هر فردي برآورده شود، بلكه امكان ندارد همة خواسته هاي بي پايان يك فرد برآورده شود، غريزه بدتر سركوب مي شود و عقدة روحي به وجود مي آيد".(2) به نظر استاد مطهري براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: ارضاي غريزه در حد نياز طبيعي و ديگري جلوگيري از تهييج و تحريك آن.(3) اما اين كه مي گويند: انسان نسبت به چيزي كه از آن منع شود حريص است، مطلب صحيحي است، ولي نيازمند به توضيح است. انسان به چيزي حرص مي ورزد كه هم از آن ممنوع شود و هم به سوي آن تحريك شود. به اصطلاح تمناي چيزي را در وجود شخصي بيدار كنند اما او را ممنوع سازند. اگر امري اصلاً عرضه نشود يا كم تر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان كم تر خواهد بود.(4)
"فرويد" كه طرفدار سرسخت آزادي غريزة جنسي بود، متوجه شد خطا رفته است، از اين رو پيشنهاد كرد بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگري منحرف كرد. "راسل" نيز كه به آزادي جنسي معتقد است، اعتراف كرده كه عطش روحي در مسائل جنسي غير از حرارت جسمي است. آن چه با ارضا تسكين مي يابد، حرارت جسمي است، نه عطش روحي. يعني روح انسان سيري ناپذير است و اگر چه شايد از نظر حرارت جسمي در زماني ارضا شود، اما چون انسان روح سيري ناپذير دارد، به آن حد قناعت نمي كند و مي خواهد از آن هم بالاتر رود. پس بايد گفت: آزادي در روابط زن و مرد و يا بي توجهي به حجاب، از حرص و ولع نسبت به شهوت، پيشگيري نمي كند، بلكه سبب شعله ور شدن شهوات مي گردد. آمار موجود در جهان گوياي اين واقعيت است. ره آورد آزادي جنسي در عصر حاضر، رفتارهاي خشونت آميز در روابط جنسي و استفاده قهر آميز از زنان و آزار جنسي در محل كار و بيماري هاي مقاربتي از جمله ايدز است. در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دورة زندگي شغلي خود به مدت طولاني دچار آزار جنسي مي گردند. در مورد تجاوز جنسي نيز بررسي ها در لندن آشكار ساخت كه از هر شش تن يك تن مورد تجاوز قرار گرفته بود.(6) بر اين اطلاعات بايد آمار همجنس بازي ها و كشانده شدن به راه هاي ديگر را اضافه كنيم كه همه نشان از آن دارد كه عطش روحي هيچ گاه سيري پذيري نيست. اگر آزادي جنسي و روابط آزاد زن و مرد، حرص و ولع را كاهش مي دهد، پس اتفاقات در غرب ناشي از چيست؟ بهتر است بگوييم آن قدر پيامدهاي بد زياد است كه نسبت به آن بي اهميت شده اند، نه آن كه ديگر تجاوزات و راه هاي انحراف مانند همجنس بازي ديگر وجود ندارد. مانند اين كه كسي به خانه اي وارد مي شود و مي بيند بچه هاي خانه ديوار را خراب كرده، فرش ها را پاره كرده و ظرف ها را شكسته، آن وقت مي بيند مادر خانه اصلاً ناراحت نيست يا توجه نمي كند. عدم توجه مادر، نشان آن نيست كه وضع خانه به هم ريخته و خراب نيست، بلكه ناشي از بي توجهي مادر به وضعيت است. اسلام نه به صورت مطلق، غريزة جنسي را محدود و سركوب كرده و نه آن را به طور مطلق آزاد گذارده است. به نظر مي رسد راه ميانه اي را مطرح كرده است و آن عبارت است از: ارضاي غريزة جنسي به صورت طبيعي و قانونمند با حفظ كرامت انساني و امنيت رواني جامعه؛ پرهيز از تحريك و تهييج غريزة جنسي و تأكيد بر آسان گيري در ازدواج.
فلسفة اصلي پوشش، حيا و عفت است كه خصلت بشري است و تمامي انسان ها آن را پذيرفته اند. البته نتايج ديگري نيز بر پوشش مترتّب است، مانند سلامت جامعه و حفظ اصالت خانواده.
جهت مطالعة بيشتر، كتاب مسئلة حجاب از استاد مطهري، كتاب زن از مهدي مهريزي را معرفي مي نماييم.
پي نوشت ها:
1. استاد مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و غرب، ص 26.
2. همان، مسئلة حجاب، ص 130 ـ 140.
3. همان، ص 104.
4. همان، ص 105.
5. همان، ص 98.
6. مجلّه كتاب نقد، ش 17، ص 275.

Publish modules to the "offcanvas" position.