چرا ازدواج با محارم سببي و رضاعي حرام است؟

پرسش:

چرا ازدواج با محارم سببي و رضاعي حرام است؟

پاسخ:

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز

اولا، محرميت بر سه نوع است: سببي، نسبي و رضاعي; ازدواج با محارم نسبي و رضاعي به طور كلي حرام است در مورد محارم سببي ازدواج با برخي آنها (مثل مادر زن و ربيبه و...) حرام است.

ثانيا، طبع و ميل انسان در صورت سلامت فطرت، ازدواج با محارم را نمي‏پذيرد.

ثالثا، امروزه بر همگان روشن گرديده كه حتي ازدواج با خويشاوندان (دختر عمو، دختر خاله و...) موجب ريشه دار شدن بيماري‏ها ونيز معلوليت‏هاي مختلف مي‏گردد. حال اگر فرضا ازدواج با محارم (معاذ ا...) مجاز بود چه وضعيتي براي نسل بشر به وجود مي‏آمد؟!

رابعا، ازدواج با خانواده‏هاي ديگر موجب تقارب اجتماع و رشد فرهنگ و تمدن مي‏گردد.

چرا بعد از سومين طلاق نمي توان رجوع كرد و بايد از محلّل استفاده كرد؟

پرسش:

چرا بعد از سومين طلاق نمي توان رجوع كرد و بايد از محلّل استفاده كرد؟

پاسخ:

با سلام و ادب و تشکر از ارتباط جنابعالی

قانون محلل در اسلام از توابع قانون طلاق است. نوعي مجازات عاطفي است. تدبيري است براي جلوگيري از تكرار طلاق . آمارها و تجربه نشان مي دهد كه اين قانون اثر فوق العاده در جلوگيري از طلاق بي حد و حصر داشته است.
طلاق از نظر اسلام حلال مبغوض است. پيامبر (ص) در روايتي كه شيعه و سني روايت كرده اند فرمود:
" مبغوض ترين حلال ها نزد خداوند طلاق است".(1)
نيز فرمود: "ازدواج كنيد و طلاق ندهيد كه عرش الهي از طلاق مي لرزد".(2)
طلاق، حلال مبغوض است، يعني در حد حرام، منفور و مبغوض است، اما اسلام مانع اجباري جلوي آن قرار نمي دهد. اين وضع از فلسفه كلي در نظام خانوادگي ريشه مي گيرد كه مورد توجه اسلام است. از نظر اسلام علقه و وابستگي زوجين، طبيعي است و مكانيسم خاص دارد. علاقة زوجين به يكديگر با اين كه طرفيني است، به اين شكل است كه از جانب مرد آغاز مي شود. علاقة زن به مرد از نوع پاسخگويي است، به همين جهت مقام زن در محيط خانوادگي، مقام محبوب و مراد است.
اسلام تدابيري از مجراي عواطف به كار مي برد كه نظام خانوادگي بر همين پايه محفوظ بماند، يعني شعلة عشق و علاقة مرد هميشه روشن بوده ، زن نيز پاسخگوي آن باشد. آن چه از نظر اسلام مبغوض و منفور است، اين است كه اين شعله خاموش گردد و كانون خانوادگي به سردي گرايد، اما اگر احياناً به اين صورت درآمد و زن در قلب مرد سقوط كرد، ديگر نبايد زن را به زور به مرد چسبانيد يا برعكس.
از اين رو طلاق از نظر اسلام در عين اين كه سخت منفور است ، حلال است ، يعني آن جا كه تدابير مختلف براي ابقاي پيوند زوجيت مفيد واقع نشد، چاره اي جز طلاق نيست.
يكي از تدابير اسلام براي جلوگيري از طلاق (از طريق عاطفه به كار برده و در حقيقت نوعي مجازات است) قانون محلل است. اگر مردي زن خود را طلاق داد و بعد در حال عدّه(2) رجوع كرد، يا بعد از تمام شدن عده با او ازدواج كرد، آن گاه بار ديگر او را طلاق داد و باز در عده رجوع كرد، يا بعد از پايان عده با او ازدواج كرد، سپس براي نوبت سوم طلاق را تكرار كرد، ديگر حق ندارد براي بار چهارم با زن ازدواج كند، مگر آن كه زن با مرد ديگري ازدواج دائم كند و عمل زناشويي انجام گيرد ، بعد به طور طبيعي منجر به طلاق و يا فوت زوج شود. در اين صورت مي تواند شخص اول دوباره با زن ازدواج كند.
از امام رضا (ع) دربارة فلسفه حكم محلل پرسش شد، فرمود: "براي اين كه اين مرد سه بار در كاري وارد شد كه مورد كراهت و ناخشنودي خداوند است. خدا به اين سبب اين مجازات را مقرر كرده كه مردم طلاق را سبك نشمارند و زنان را آزار نرسانند".(3)
قانون محلل در جلوگيري از طلاق تأثير بسزايي داشته و همواره به شكل يك تهديد دردناك جلوي چشم مردان بوده است. مرداني كه يك درصد احتمال داده اند كه به سراغ زن اوّل خود خواهند رفت، از اقدام به طلاق سوم خودداري كرده اند، به همين دليل است كه نياز به محلل بسيار كم اتفاق افتاده است.(4)

1 - وسائل الشيعه ،ج5، ص 267.
2 - همان، ص 268.
3 - محمد محمدي ري شهري ميزان الحكمه، ج2، ص 1737 ، مادة طلاق ، شماره 11185.
4 - مرتضي مطهري، امدادهاي غيبي در زندگي بشر،به ضميمه چهار مقاله ديگر، ص 161.

چرا براي ازدواج حتماً نياز به اذن پدر وجود دارد؟

پرسش:

چرا براي ازدواج حتماً نياز به اذن پدر وجود دارد؟

پاسخ:

با سلام و احترام

اين مسئله، از مسائل اختلافي بين فقها است.(1) به جهت آن كه روايات وارد شده در اين موضوع صراحت ندارند.
برخي از فقها و مراجع تقليد، اذن پدر را شرط صحّت عقد دختر باكرة رشيده نمي دانند و معتقدند: در صورت ازدواج، عقد باطل نمي باشد. از اين رو اگر عمل زناشويي قبل از اذن پدر و بعد از وقوع عقد صورت گيرد، زنا محسوب نمي شود؛ فقط معصيّت نافرماني پدر را كرده است. شاهد بر صحّت ازدواج آن است كه گروهي از فقها معتقدند دختر و پسري كه بدون اذن پدر دختر ازدواج كرده اند، جدايي با طلاق صورت مي گيرد.
اما برخي ديگر از فقها و مراجع معتقدند: اذن پدر، شرط صحّت عقد در ازدواج مي باشد، به اين معنا كه اگر بدون اذن پدر عقد واقع شود، آن را باطل مي دانند و معتقدند كه نسبت به دختر احكام همسري بار نمي شود، از اين رو اگر بعد از اين ازدواجِ باطل عمل زناشويي صورت گيرد، زنا محسوب مي شود.(2) روايات زيادي در اين خصوص و جود دارد، ولي توجّه شما را به روايتي از ائمة معصومين(ع) در خصوص نياز دختران براي ازدواج به اذن پدر جلب مي كنم. امام صادق(ع) فرمود: "لا تنكح ذوات الآباء من الأبكار الاّ بأذن آبائهنّ؛ دختران با كره كه صاحب پدر و جدّ مي باشند، حقّ ندارند ازدواج كنند، مگر با اذن و اجازة پدران خود".(3)
بنابراين، مستند حكم فقها براي اجازة دختر، روايات وارد شده است، اما اين كه فلسفه و حكمت آن چيست، نمي توان به صورت قطعي اظهار نظر كرد. با وجود اين كه روايات، صراحت در وجوب اجازه گرفتن ندارند.
در عين حال مي توان بعضي از موارد را مانند اهمّيّت مسئله و كم تجربه بودن دختران در اين موضوع، استحكام خانواده در آينده و پيوند فاميلي و اثار مثبت آن، احترام و ارزش نهادن به پدر و زحمات او و جلب حمايت او در زندگي آينده و مستحكم نمودن آن بر شمرد.

1. سيد محمد كاظم طباطبايي، عروه الوثقي، ج 2، ص 864 و 856.
2. آيت الله شيخ جواد تبريزي، استفتائات جديد، ص 333 و 331.
3. مرحوم شيخ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج 14، كتاب النكاح، باب ثبوت الولايه للأب وا لجدّ، ص 207، حديث 5.

چرا ازدواج در اسلام به عنوان يك مسئله واجب مطرح است؟

پرسش:

چرا ازدواج ميان ما به عنوان يك مسئله واجب مطرح است، ولي در هيچ ديني واجب نيست؟

پاسخ:

با سلام و احترام

ازدواج در دين اسلام نيز به خودي خود واجب نيست، بلكه مستحب مؤكد مي‌باشد، ولي اگر كسي به خاطر ازدواج نكردن به گناه بيفتد، در آن صورت لازم است ازدواج كند. اهميت ازدواج در اسلام از اين جهت است كه ازدواج علاوه بر اين كه غريز? جنسي را ارضا مي‌كند، عاملي در رهايي از تنهاييف برقراري دوستي و صميميت همراه با دلسوزي، خيرخواهي و پيوند همسران به عنوان آرامش دهند? همديگر و مكمّل يكديگر محسوب مي‌گردد.
قرآن مجيد مي‌فرمايد: " از نشانه‌هاي خدا آن است كه از جنس خودتان همسراني براي شما آفريد تا در كنار آن‌ها آرامش يابيد".(1) با ازدواج، عفت و پاكدامني، در افراد و جامعه جايگزين شهوتراني و بي‌بند و باري مي‌گردد، زيرا آتش برافروخت? غريزه جنسي، با ازدواج مهار مي‌شود و از بسياري از ناهنجاري‌ها پيشگيري مي‌گردد. بي‌جهت نيست كه پيامبر(ص) فرمود: "هر كس ازدواج كند، نيمي از دينش را احراز كرده است، پس بايد در نيم ديگر از خدا بترسد".(2)
روان شناسان يكي از نيازهاي اساسي و مهم آدمي را نياز به محبت ذكر كرده‌اند. آدمي در هر سن و سالي به محبت احتياج دارد. يكي از راه‌هاي مهم ابراز مهر و محبت و برقراري دوستي بين زن و مرد، ازدواج است. از طرف ديگر محيط گرم و صميمي خانواده، فرصتي براي تبادل انديشه‌ها، رشد اجتماعي فرهنگي و اخلاقي زن و شوهر است، علاوه بر اين كه يكي از فوائد ازدواج، فرزند آوري و بقاي نسل است. به دليل آثار و پيامدهاي ياد شده اسلام، براي ازدواج جايگاه خاصي قائل شده است.

1 - روم (30 )،‌ آيه 21.
2 - سفينه البحار، ج 1، ص 561.

چرا حرمت استمنا از لواط هم بيش‌تر و خطرناك‌تر است؟

پرسش:

چرا حرمت استمنا از لواط هم بيش‌تر و خطرناك‌تر است؟ (به نظر امام صادق)

پاسخ:

با سلام و ادب

در كتب و منابع شيعه، روايتي از امام صادق(ع) مبني بر اين كه حرمت استمنا يا كيفر و مجازاتش بيشتر از لواط باشد، نقل نشده است.
تنها در يك روايت از حضرت آمده است : " خداوند در روز قيامت به سه دسته نظر رحمت نمي‌كند و براي آنان عذاب دردناكي است آن سه دسته عبارتند از:
1 - كسي كه موي سفيد صورتش را بكند (تا نشان دهد كه جوان است)
2 - كسي كه به وسيله عضو بدن خودش شهوتش را خارج كند، (استمنا).
3 - كسي كه لواط دهد".(1)
اين روايت با آن چه در سؤال مطرح شده است، تفاوت بسيار دارد. روايت در صدد مقايسه حرمت يا كيفر لواط و استمنا نيست.
لواط از گناهاني است كه در روايات به كبيره بودن آن تصريح شده، و براي فاعل و مفعولِ اين عمل شنيع، كيفر و حدّ شديدي - شديدتر از زناي محصنه - وضع شده است، در حالي كه به گناه كبيره بودن استمنا در قرآن يا روايات تصريح نشده است، گر چه در روايت مذكور وعد? عذاب دردناك براي استمنا كننده داده شده است.
از اين رو چگونه مي‌تواند حرمت يا كيفر استمنا به اندازه لواط باشد، چه برسد به اين كه شديدتر از لواط باشد؟!
در اسلام و اديان گذشته براي لواط شديدترين كيفرها وضع شده، كمتر گناهي است كه كيفر آن‌ همانند لواط سخت گيرانه باشد.
در صورتي كه براي استمنا مجازات تعزير ذكر شده، مي دانيم "هر گناهي كه كيفر آن شديدتر باشد، دليل بر شدت حرمت آن است".(2)
خواهشمند است سند روايات يا مطالب خود را در نامه بعدي حتماً ذكر كنيد.
پيش‌تر نيز در برخي سؤالات چنين درخواستي از شما خواسته شده بود، اما در هيچ مورد پاسخي نداديد.

1 - وسايل الشيعه، ج 14، ص 268.
2 - شهيد دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص 207.

Publish modules to the "offcanvas" position.