پرسش:
من يك دختر دانشجوي سال سوم هستم كه تا به حال با هيچ پسري رابطه نداشته و نخواهم داشت و اكثر اوقات از پسرها متنفر هستم ولي با اين حال امسال عاشق پسري در دانشكده خود شدم و او از اين موضوع هيچ خبري ندارد حال مي خواهم بدانم بايد چه كار كنم با اين كه گاهي اوقات هم از او بدم مي آيد و در عين حال كه عاشقش شدم دلم مي خواهد عاشق او نباشم زيرا مي دانم كه او هم يك پسر است و من از همه پسرها بدم مي آيد.
پاسخ:
با سلام و احترام
نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني، آدمي را به سوي «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق ميدهد كه البته اين يك امر طبيعي و غريزي است و كمتر ميتوان راهي براي گريز از آن پيدا كرد.
آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايي بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است كه ممكن است فرد را به گرفتاريهاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد.
شما خوب ميدانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصا در سنين جواني، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود ميباشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعي و عرفي را در دوستي با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسي و وسوسههاي شيطاني قويتر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاي بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا ميكند انسان خود را در معرض خطري كه بسياري از خوش باوران را گرفتار كرده قرار ندهد. البته منظور ما اين نيست كه هيچ گونه ارتباطي نباشد، بلكه در حد عرف و شرع و سلام و احوالپرسي همكاران و فاميلها و همسايگان اشكال ندارد؛ گرچه در همين موارد هر چه رعايت اختصار و احتياط گردد، براي سلامت روحيه طرفين مناسبتر است.
روابط با نامحرم تا آنجا كه به شكستن حريم احكام الهي منجر نشود اشكالي ندارد بنابراين گفتوگو و نگاههاي متعارف بدون ريبه اشكالي ندارد. روشن است كه هر فرد خود بهتر ميتواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است. بل الانسان علي نفسه بصيره آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست{M، (قيامت ، آيه 14).
علاقه به جنس مخالف به دو صورت مطرح است: علاقه گاهي مقدمه ازدواج است و گاهي چنين نيست. اگرعلاقه در راستاي ازدواج نباشد، در اين راستا به چند نكته نيك بينديشيد:
1- علاقه اگر در حد انساندوستي و احترام متقابل باشد، بياشكال است و اصولاً در محيط كار شايسته است انسان به طور معقول ديگران احترام بگذارد.
2- بسيار مراقب باشيد كه علاقه و گرايش از اين حد فراتر نرود؛ زيرا اگر گرايش شدت يافت به تدريج در سخن و رفتار انسان بروز كرده و آثار بدي را به همراه خواهد مي آورد. حال براي اين كه اين گرايش شدت پيدا نكند، نكات ذيل را مراعات فرماييد:
- به نامشروع بودن اين علاقهها و گرايشها، توجه كافي داشته باشيد.
- نتايج سوء و دردناك اين علاقهها را با دقت مورد ارزيابي قرار دهيد.
- در اين راستا آيندهنگر باشيد و فرجام نيك بياعتنايي را مورد مطالعه قرار دهيد.
- در اين زمينه خودسازي كنيد و تصميم بگيريد كه به اين چيزها دل نسپاريد و بياعتنا از كنار خواستههاي نفساني عبور كنيد.
- در برخورد با ديگران، خيلي گرم نگيريد و بيش از حد ضرورت صحبت نكنيد.
- از شوخي جدا پرهيز كنيد.
- در برخورد با نامحرمان متكبرانه برخورد كنيد.
- در فرصت دادن به نامحرم براي نگاه كردن و گرم گرفتن بسيار بخيلانه برخورد كنيد و اصلا فرصت ندهيد.
- اگر حضور در تشكل ها باعث گناه و آلودگي مي شود از وارد شدن به آنها دوري كنيد زيرا حضور در تشكل ها ولو اين كه به ظاهر اسم ديني هم دارد ولي اگر محل آلوده شدن به گناه است هيچ دليل شرعي براي حضور در آنها نيست بلكه دليل بر عدم شركت در آنها وجود دارد. در هر حال همين كه دغدغه حفظ حياء و ايمان خود را داريد بسيار ارزشمند است. سعي كنيد اين گوهر ارزشمند را حفظ كنيد.
نكته ديگري كه از نظر روان شناختي بايد مد نظر قرار دهيد اين است كه گاهي اوقات دختران يا پسران بسيار مذهبي به گونه اي عمل مي كنند كه بيشتر جلب توجه مي كنند گرچه قلبا از اين جلب توجه تنفر دارند ولي چون نمي دانند چگونه برخورد كنند و چه رفتارهايي را انجام دهند خودشان به گونه اي نشان مي دهند كه بيشتر نگاه ها به سوي آنها معطوف مي شود بنابراين سعي كنيد:
اول، حضورتان در تشكل ها به حد ضرورت باشد.
دوم، حلال و حرام الهي را صد در صد رعايت كنيد.
سوم، در مواقعي كه در تشكل ها هستيد در عين حال كه اصول و حدود الهي را مراعات مي كنيد عادي و طبيعي خودتان را نشان دهيد.
چهارم، بسيار جدي باشيد به گونه اي كه كسي جرأت گرم گرفتن را نداشته باشد (منظور پسرها هستند).
نكته ديگري كه در سؤال شما وجود دارد تناقض تنفر و عشق. به نظر مي آيد تنفر و عشق نسبت به يك موضوع واحد امر غير ممكني است البته ممكن است براي موضوعي ابعادي را در نظر بگيريد آنگاه نسبت به هر بعدي يك حالتي داشته باشيد اين امر امكان پذير است و به نظر مي آيد مورد شما نيز اين چنين باشد چرا تنفر داريد؟ قطعا اين تنفر دليلي دارد بايد دليل آن را در خودتان جستجو كنيد ممكن است تجربه هاي ناخوشايند ديگران و تعريف آنها براي شما با ديدن صحنه هاي ناخوشاينداين تنفر را ايجاد كرده باشد و الا تمايل به جنس مخالف در اين دوره از جواني در اوج خودش قرار دارد و امري طبيعي است و بايد از طريق صحيح يعني ازدواج به اين تمايل پاسخ مثبت داد. اما اين كه فرموديد عاشقش شدم: اين تأييد همان مطلبي است كه ما به آن اشاره كرديم كه تمايل ب
نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها