دختری از خانواده فقیر هستم اما دوست دارم ازدواج کنم!!


پرسش:
اگر كسي مشكل مالي داشته باشد ودختري كه در آن خانواده زندگي مي كند  دلش مي خواهد ازدواج كند چه كار بايد كرد اگر اين دختر 16 ساله خواستگار داشته باشد و خودش هم بي اطلاع پدر و مادر كسي را دوست داشته باشد چه بايد كرد ؟

پاسخ:

با سلام و ادب

خواهر گرامي مشكل مالي اگر چه مهم است ، اما نبايد مانع ازدواج باشد. دختر مي تواند با پسري ازدواج كند كه شرايط اجتماعي و اقتصادي تقريبا يكساني با او دارد ، يا پسر با شرايط دختر موافق باشد و از اين طريق مشكل فقير بودن تا حدي برطرف خواهد شد . در صورتي كه دختر كسي را دوست داشته باشد، اولا بايد آن پسر نيز به او علاقه داشته  باشد و از شرايط خانوادگي دختر نيز اطلاع داشته باشد ثانيا بايد شرايط خواستگاري را فراهم نموده و هرچه زودتر اقدام به خواستگاري كند و اگر خانواده آمادگي آن را نداشته باشند ، مي تو انند با توافق خانواده مدتي را به طور نامزد شرعي در خانه پدر باشند تا شرايط ازدواج فراهم گردد.
توصيه ما آن است كه اولا بدون اطلاع خانواده ارتباط بر قرار نكنيد. ثانيا با صرف دوست داشتن و انتظار نشستن براي كسي ، جواب رد به خواستگار ندهيد ؛ زيرا چه بسا آن فرد مورد نظر( كه دوست داريد ) يا اصلا قصد ازدواج با شما نداشته باشد ، يا شرايط او فراهم نباشد ، يا با موانعي مانند خانواده و ... مواجه شود.
پس بهتر است كه مسئله فرد مورد علاقه را براي خود حل كنيد كه اگر خواستگارتان است ، زودتر براي اين كار اقدام نمايد و در غير اين صورت او را فراموش كنيد و شرايط خواستگاري كه آمده را نگاه كنيد و چون با علاقه به سوي شما آمده ، اگر شرايط او را مثبت مي دانيد ، به او جواب مثبت دهيد.

نظرات (6)

This comment was minimized by the moderator on the site

دختری هستم که ازخیلی شرایط مناسب هستم ونیاز شدید به ازدواج دارم اما خواستگار مناسب ندارم.مذهبی هستم ولی متاسفانه ادم مذهبی دور وبر من خیلی کم هست وهیچکدام از خواستگارام مذهبی نبودن.دیگه دارم نا امید میشم.خیلی عذاب میکشم اما انگار خدا من وزجر...

دختری هستم که ازخیلی شرایط مناسب هستم ونیاز شدید به ازدواج دارم اما خواستگار مناسب ندارم.مذهبی هستم ولی متاسفانه ادم مذهبی دور وبر من خیلی کم هست وهیچکدام از خواستگارام مذهبی نبودن.دیگه دارم نا امید میشم.خیلی عذاب میکشم اما انگار خدا من وزجر کشیدنم را نمی بینه.مثل کسی که لبه پرتگاه ایستاده هرلحظه احتمال دارد بلغزم.به سختی خودم را کنترل میکنم تا به گناه نیفتم.اهل گناه نیستم ولی مدتی است تصمیم دارم با پسری رابطه ی عاطفی داشته باشم تا حداقل این نیازم برطرف شود به خدا خیلی عذاب میکشم نمیتونم تحمل کنم.تمام جوانییم داردبا اضطراب وعذاب سپری میشه.بخدا خسته شدم دیگه تحمل ندارم شما را به خدا بگید چیکارکنم.چرا خدا منو نمیبینه.چرا نیازی که خودش برای ارامش بشر داده برای من تبدیل به شکنجه وعذاب شده.مگه من چی ازش جز یه زندگی پاک خواستم؟؟؟؟بخدا اگر امکان داشت ازدواج میکردم تا اینقدر عذاب نمیکشیدم دعای ما هم انگار به خدا نمیرسد..گاهی ارزوی مرگ میکنم مرگ بهتر از تحمل این همه عذاب است....
===================
پاسخ:
با سلام
خدای متعال مسلما خوشبختی و سعادت شما رو میخواد و اگر میبینید چنین مشکلی پیش اومده چند چیز است که باید بررسی شوند تا فهمید علت کدام است:
1. مسئولین : بخاطر اقتصاد بد جامعه و ترس جوانان از ازدواج.
2. پدر و مادر ها : بخاطر سختگیری های زیاد که یا مانع شوهر کردن دختر میشن یا انتظارات زیاد از پسر دارند که جرات ازدواج ندارند.
3. خود دختر: در سن ازدواج خود سخت گیری های بی مورد کرده و خواستگارهای خوب رو از دست داده.
لذا این نیازی که قرار داده همه باید دست به دست هم بدند تا برآورده بشه.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام...
روحیه خانواده من یه ادم نحصیل کرده که امروزی باشه و با نظام ولی فقیه مخالف باشه....
من نمیتونم...
بنده محجبه هستم...عفافم نگه داشتم...توسلمم به شهدا و ائمه هم هست ولی هر خواستگاری که میشنوه خانوادم اینجوری میره........!!!!!!
این خواستگار...

سلام...
روحیه خانواده من یه ادم نحصیل کرده که امروزی باشه و با نظام ولی فقیه مخالف باشه....
من نمیتونم...
بنده محجبه هستم...عفافم نگه داشتم...توسلمم به شهدا و ائمه هم هست ولی هر خواستگاری که میشنوه خانوادم اینجوری میره........!!!!!!
این خواستگار مورد تایید همه بود...1 ماه تحقیق کردیم و عالی بودند اما پدرم اب پاکی ریخت....
این خواستگار با عنایت و نگاه اهل بیت بود و اصلا بخصوص بود...مشخص بود....طبعش فرق داشت....
اما...

من برای طلبه ازدوج کردند تلاش میکنم..حتی اگر غیر طلبه بیاد یکی از ویژگی هایی که بیان میکنم طلبه شدن که اگر تونست بره بخونه و خودمم حمایتش میکنم...
خانواده من اکثرا مسیحی هستند و ضد نظام...مجاهدین خلق...خوب هر کسی نمیاد برای وصلت مگر مثل خودشون باشه..من برای مقابله کردن خیلی باید عالم باشم و عمل کننده به اسلام باشم...کمک کار من که میشه همسرم باید عالم باشه...
درسته؟پدرم اصلا به نظرم توجه نمیکنه....خسته کرد مارو...با این حال من رو حرف پدرم حرف نزدم و گفتم چشم و به روی خودم نیاوردم...سپردم دست اهل بیت...
پس هم کم خواستگار دارم....
هم میخوام ازدواج کنم...
نمیدونم چیکار کنم...
ببخشید جسارت میکنم اخوی ولی بحث جنسی نیست....
هدفم از ازدواج چیز دیگه است...
منتظر جوابم.یازهرا(س)

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام خدمت برادر بزرگوار ...
هی ما شمار و گم میکنیم بعد پیدا میکنیم...الان 2 بار وبمو هک میکنند ادرس شما هم گم میشه!!!!!!!!!
من یه مشکلی دارم...
امسال برای اولین بار اودمدم قم...حس عجیبی به شهر قم داشتم انگار سالها زندگی کردم اونجا....
حضرت معصومه...

سلام خدمت برادر بزرگوار ...
هی ما شمار و گم میکنیم بعد پیدا میکنیم...الان 2 بار وبمو هک میکنند ادرس شما هم گم میشه!!!!!!!!!
من یه مشکلی دارم...
امسال برای اولین بار اودمدم قم...حس عجیبی به شهر قم داشتم انگار سالها زندگی کردم اونجا....
حضرت معصومه رو نمیشناختم ولی خودشون اونقدر منو شرمنده کردند که...
من برای اولین بار برای خودم واسه مسائل مادی دعا کردم....اونم ازدواج بود!خواستگار خوب و مومنی داشتم که پدر بخاطر مسائل مالی ردش کرد!
به دلیل مشکلات خانوادگی و عقیدتی کمتر کسی میاد و پیشنهاد میده...
من دوست دارم با یه طلبه ازدواج کنم...کسی که عالم باشه...بالا ترین درجه عالم بودن...خودمم میخوام تا درجه اجتهاد درس بخونم انشالله...اما قبول نمیکنند...توجه به من نمیکنند.پدرم میگه شوهر درست من خانوادت...حرفهای غیر منطقیشون اذیتم میکنه...
گاهی اوقات از اینکه علاقه دارم ازدواج کنم میترسم که نکنه دارم عجله میکنم...نکنه چشم بسته انتخاب کنم...شاید چون همه دوستام ازدواج کردن اینحوری شدم ولی چیکار کنم؟کلی واسطه گذاشتیم برای بابام اما....حرف حرف خودش!
بعضی میان طلبه پیشنهاد میدن ولی مطمئنا نمیتونن با شرایط خانوادگیم کنار بیان...
منم رد میکنم...خسته شدم..حس میکنم با ازدواجم میتونم 50 درصد بیوفتم جلو و حتی خانوادمو بیشتر کمک کنم...نمیدونم چه سریه که نمیشه....چیکار کنم؟
فقط دارم توسل میکنم و توکل...همین!

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
توکلتون بخدا باشه و قبول کنید خواستگار ها رو . خدا بخواد دل پدرتون رو نرم میکنه.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
متاسفانه بعضی از دخترها به هر پسری که بهشون ابراز علاقه کنه عنوان خواستگار رو میدن. اگه کسی چند بار سر راهشون سبز بشه یا براشون زنگ بزنه یا اسمس بده فکر میکنن طرف میخواد ازشون خواستگاری کنه. در صورتی که اصلا از نیت اون پسر آگاه نیستن و این...

سلام
متاسفانه بعضی از دخترها به هر پسری که بهشون ابراز علاقه کنه عنوان خواستگار رو میدن. اگه کسی چند بار سر راهشون سبز بشه یا براشون زنگ بزنه یا اسمس بده فکر میکنن طرف میخواد ازشون خواستگاری کنه. در صورتی که اصلا از نیت اون پسر آگاه نیستن و این فقط در تخیل خودشون شکل گرفته
======================
پاسخ:
سلام
بله دقیقا حرف دل ما رو زدید و بنده هم که شناخت کامل دارم از پسرا همین رو تایید و بارها هم تذکر دادم.اما کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقای پاسخگو
شما که نوشتید کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟؟ پس این خاطره ی منو لطفا بخونید...
من این خاطره رو از مرحوم حاج آقای مهندسی مینویسم سال 90 بود اون موقع برا امتحان کارشناسی ارشد آماده میشدم و شدیدا درس میخوندم اون موقع...

سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقای پاسخگو
شما که نوشتید کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟؟ پس این خاطره ی منو لطفا بخونید...
من این خاطره رو از مرحوم حاج آقای مهندسی مینویسم سال 90 بود اون موقع برا امتحان کارشناسی ارشد آماده میشدم و شدیدا درس میخوندم اون موقع برنامه سمت خدا رو هر چند گاهی نگاه میکردم یه بار یکی از بینندگان از مرحوم آقای مهندسی پرسیده بودن اس ام اس دادن به نا محرم چه حکمی داره و حاج آقای مهندسی چقدر جالب و خوب جواب دادن من فقط این تیکه از کلامشون خیلی روم تاثیر گذاشت فرمودن عزیزان من با انگشتا تون معصیت خدا رو نکنید باور کنید حاج آقا همون سال یه آقا پسری به گوشیم زنگ زد و بهم پیشنهاد دوستی داد و من بهشون گفتم اهل صحبت کردن با نا محرم نیستم و قطع کردم ولی ایشون بدجوری سمج بود خخخخیلی بهم زنگ زد روزی فک کنم چهل بار زنگ میزد اصلا جوابشو ندادم بالاخره بهم مسیج داد باشه اگه صحبت نمیکنی با پیامک دادن صحبت کنیم باور کنید همون لحظه یاد صحبتای مرحوم مهندسی افتادم عزیزان من با انگشتاتون معصیت خدا رو نکنید خیلی حرفش روم تاثیر گذاشت خلااصه این آقا خخخیلی بهم اس ام اس میداد و من تنها و... فقط و فقط اون حرفای آقای مهندسی باعث شد حتی یکبار هم به ایشون جواب پیامکی ندادم و نخاستم با انگشتام معصیت خدا رو بکنم . فک کنم همون سال 90 آقای مهندسی از دنیا رفتن و چون گناه نکردنمو مدیون ایشون بودم قبل ماه مبارک دو روز روزه برا روح ایشون گرفتم ... خدایش بیامرزد...
=======================
پاسخ:
با سلام
خوب همه گوش شنوا ندارند و همه نفس مرحوم مهندس رو ندارند.
خوشا به سعادت هر دوی شما.

ادامه مطلب
نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت