پرسش:
سلام.
من به آقایی علاقمند هستم و دوستش دارم و اونم منو خیلی دوست داره و قرارمون بر اینه که با هم ازدواج کنیم. اما پدر و مادرم به شدت مخالف ازدواج من با این آقا هستند و من نمیدونم چکار کنم و چطور راضیشون کنم که من به غیر ایشون نمی تونم با کسی ازدواج کنم.
شما چه راهکاری رو به من پیشنهاد میدید؟
پاسخ:
با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم که موافقت و مخالفت والدين در ازدواج از ديدگاههاي مختف و در چندين علم و دانش مورد بررسي قرار مي گيرد و هر يک از اين علوم نيز به غرضي خاص و از دريچه اي ويژه به آن مي نگرند. به تعبيري ديگر اين موضوع يک بحث بين رشته اي است و در علم فقه، حقوق و روان شناسي و جامعه شناسي خانواده مد نظر دانشمندان هر يک از اين علوم است و در اين ميان آنچه هم اکنون مورد توجه است بررسي ضرورت، تأثير روان شناختي اين عنصر در تشکيل خانواده و انجام يک ازدواج موفق مي باشد.
از ديدگاه روان شناختي نه تنها عدم مخالف و يا موافقت والدين ضرورت يک ازدواج موفق است بلکه شرط انجام يک ازدواج موفق رضايت و همراهي مستمر والدين است. چه بدون تحصيل رضايت آن دو هر يک از دختر و پسر در انجام يک عمل خطير که نيازمند همراهي و تأييد ديگران است، بدون پشتوانه مي مانند و اين خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزنداني که با وجود فراهم بودن تمام شرائط يک ازدواج موفق چون رضايت والدين را به همراه ندارند نتوانند يک زندگي شيرين و همراه با پيشرفتي را پيش روي داشته باشند. در واقع در بررسي روان شناختي اين قضيه به پيامدهاي ناشي از نبود رضايت و همراهي صميمانه والدين مي پردازيم که اگر ازدواجي بدون موافقت والدين و حتي همراه با مخالفت والدين بنا گذارده شود آيا يک ازدواج موفق است؟ و از پيامدهاي منفي مصون مي باشد؟ و در يک کلام مخالفت والدين با ازدواج چه تأثيرات مثبت و يا منفي بر روند موفقيت آميز بودن آن ازدواج دارد؟ مجدداً تکرار مي کنيم که نگاه به اين قضيه از زاويه روان شناختي است نه فقهي و حقوقي و در اين بررسي به تأثير مخالفت بر ازدواج موفق مي پردازيم:
بدون ترديد تأثير مثبت ندارد چه مخالفت والدين شرط موفقيت يک ازدواج نيست و يا موافقت والدين شرط شکست و عامل ناموفق بودن ازدواج نيست تا حال که اين موافقت به مخالفت بدل شده است پس موفقت يقيناً بدست مي آيد و جاي شکست را مي گيرد.
البته ميزان تأثير اين پديده در موفقيت يک ازدواج سخت به نظام ارزشي و فرهنگ خانوادگي وابسته است و در بين تمام نظامهاي ارزشي و فرهنگهاي خانوادگي هرگز نمي توان نظام و فرهنگي را يافت که مخالفت والدين يا حتي بيگانه خو بودن آنها شرط موفقيت يک ازدواج باشد. لذا بهره مندي از عنصر رضايت والدين از نظر ارزشي و فرهنگي حداقل يک پشتوانه روحي براي جوانان در مسير ازدواج است تا اين راه را با اطمينان خاطر و پشت گرمي کامل طي نمايند. ازدواج کردن بدون توجه به عوامل ديگري که در کنار آن قرار مي گيرد خود به خود يک عمل همراه با دل نگراني و اضطراب است و بواسطه ناآشنا بودن ماهيت عملي و مبهم بودن آينده آن و ناآشنا بودن دو طرف براي همديگر عملي رازآلود و معماگونه است و لذا هرگز کسي را نمي توانيد پيدا کنيد که از ابتدا اقدام به ازدواج خود موفقيت آن را براي خويش تضمين کرده باشد. يعني بگويد چون تمام شرائط را رعايت کرده ام و اين فرد همان شخص مورد درخواست من است لذا با اطمينان صد در صد به موفقيت آميز بودن اقدام مي کنم بلکه با وجود رعايت تمام شرائط مورد نظر همچنان از ته دل احساس ابهام و تاريکي _ اگر نگوئيم احساس ترديد و دودلي _ مي کند. حال آنگاه که يکي از پشتوانه هاي خود يعني والدين را و يکي از همراهان اصلي خود يعني پدر و يا مادر را و يکي از مطمئن ترين پناهگاههاي خود يعني خانواده والديني را از دست مي دهد به اطمينان او مي افزايد يا به اضطراب و دل نگراني او؟ آيا به جرأت او مي افزايد و او را در برابر مشکلات تشکيل خانواده مقاوم مي سازد يا نه؟ آيا توان او را در حل مشکلات زياد مي سازد و يا اينکه او را ناتوان تر ساخته و تسليم ناملايمات زندگي مي نمايد؟ کمترين تأثير روان شناختي اين نوع مخالفت آن است که به ميزان دل نگراني و اضطراب يک جوان جوايي اطمينان و سکون مي افزايد.
جواني که از ازدواج آرامش و سکون را مي خواست همان ميزان آرامش دوران تجرد خود را نيز از کف مي دهد و هميشه در حال دل نگراني، اضطراب به سر مي برد و اين اضطراب هم خود شکننده است و هم استمرار آن موجب سست شدن بنيان وجودي فرد مي گردد و او را اندک اندک تا مرز نابودي پيش مي برد چه اضطراب هاي آني و گذرا رفتار آدمي را مختل مي نمايد و اضطراب طولاني مدت و مزمن خود آدمي را نابود مي کند و از پاي در مي آورد. پس از ديدگاه روان شناختي جلب رضايت والدين در ازدواج يک ضرورت بي ترديد است و حضور اين عامل موجب دلگرمي جوانان به ازدواج و برخورداري آنها از اطمينان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون گشته و راه بهره مندي از پشتوانه والديني و تجارب آنها و دلسوزي و نيک انديشي آنها را هموار مي نمايد و خرمني از خوبيها و علم و دانش و تجربه و مصلحت انديشي دلسوزانه و حتي پشتوانه اقتصادي را فرا روي دو جوان نيازمند تمام اين نيکيها مي گذارد و مخالفت والدين با ازدواج يعني محروميت از تمام اين خوبيها و از دست دادن اين عناصر ضرري که نمي توان از يکي از آنها حتي چشم پوشيد. پر واضح است که ازدواج بي بهره از سرمايه رضايت والدين در واقع به نوعي ازدواج بي بهره از موفقيت کامل خواهد بود.
آيا مفهوم اين سخن آن است که به محض مخالفت والدين با ازدواج خاصي بايد از آن دست شست؟ نه بلکه بايد در تحصيل رضايت آنها کوشيد. بايد بررسي کرد که علت مخالفت آنها چيست؟ آيا آنها دليلي قانع کننده براي مخالفت خود دارند؟ اگر شما باشيد و عقل فارغ از محت کور و عشق عاري از فهم آيا جوابي براي مخالفت آنها داريد يا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضي انديشه مي دانيد و محصول عاقبت انديشي پيران تجربه مي شماريد يا نه؟... بهرحال اگر در عمق نهان خانه ي وجدان آنگاه که با خود خلوت مي کنيد مخالفت آنها را بجا مي شماريد پس تسليم حق شويد و اصرار بر تصميم غلط خود دست کشيد و ليکن اگر مخالفت آنها را بي مورد مي شماريد هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسيم نشويد دو جبهه در برابر هم را تشکيل نديهد و هر يک بر طبل رأي خود مشت مکوبيد بلکه در صدد جلب رضايت آنها برآئيد. شما بايد دو راهکار محبت، انديشه، عشق ورزي و مصلحت انديشي خانوادگي والدين خود را به نيز به جبهه موافقين دعوت کنيد و جملگي يک صدا فرياد موافقت برآوريد و آنگاه اقدام نمائيد در راه تحصيل رضايت والدين از همکاري و ميان جيگري خير انديشان و فاميلهاي نزديک و صاحب نفوذ بر روي والدينتان بهره بگيريد و اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نکنيد. بکارگيري تمام راهکارهاي ارائه شده قلب و والدين را به اعلام رضايت خاطر آنهم از صميم دل نرم مي سازد. لازم به يادآوري است که اگر آنها علي رغم سعي و تلاش شما رضايت ندادند به مصلحت شماست که از اين ازدواج دست بکشيد و حتي در برخي موارد از گذر زمان به عنوان يک عامل مؤثر و هموار کننده و مسير نيل به هدف بهره بگيريد. بهرحال بدون رضايت والدين اقدام نکنيد مگر آنکه مخالفت آنها را برطرف ساخته و ه رضايت بکشانيد. و چنانچه احساس کرديد لجاجت در کار است نه مخالفت در اين صورت از همکاري افراد خيرخواه و آگاه به عنوان واسطه در رفع اين حالت کمک بگيريد.
پس از آنکه رضايت والدين را به دست آورديد راه ابراز محبت و بيان حرف دل نيز گشوده مي شود. آنگاه مادر و خوار شما همچون کبوتران پيام آور عشق و محبت پيام شما را به معشوق مي رسانند و با رعايت آداب و رسوم فرهنگي و شرائط ديني و شرعي مسير عشق ورزي سالم را به روي شما مي گشايند چه حرف دل را جز به آنکه مأنوس دل است نتوان گفت و گوش نامحرم محرم اسرار غيب و نهان نيست ابتدا بايد احراز نمود که او اين قابليت را داراست و آنگاه بي دغدغه و بي ريا ابراز کردن دوستت دارم ولي اگر شما گفتي و او نپذيرفت و يا حتي جواب منفي داد مي تواني تخمين بزنيد که چه از دست داده ايد؟ خودت، قلبت، محبتت را ارزان عرضه داشته ايد و اين در قاموس عزيزان و صاحب عزتان جاي ندارد.