طلبه پاسخگو
ارديبهشت 17,1392-3:35 ق ظ
بازدید: 8701
چرا اهل بیتش به کربلا آمدند؟
مگر امام حسین(ع) در زمان حركت بطرف كوفه از عاقبت كار خود خبر نداشتند؟ پس چرا همسر و دختران خردسالشان را همراه خود بزدند.
جواب: امام حسین (ع) علم غیب داشت و بلکه همه معصومین (ع) علم غیب دارند ولی علم غیب تکلیف آور نمی باشد، یعنی در رفتار و اعمال معمولی هر کس باید به روش عادی عمل کند مثلاً پیامبر اکرم(ص) باعلم غیب خود همیشه می داند که چه کسی سارق است اما هیچگاه طبق این علم خود عمل نمی کند و هر اختلافی که باشد به مردم می گوید چه کسی شاهد دارد یا چه کسی قسم می خورد. با اینکه با علم غیب خود به خوبی می داند که حق با کیست ولی از علم غیب استفاده نمی کند بلکه به ظاهر عمل می کند، اما حسین(ع) نیز از علم غیب استفاده نمی کند و با اینکه عاقبت و سرانجام این سفر را با علم و غیب می دانست اما به طوری عمل کرد که گویا عاقبت کار را نمی داند و به این سفر رفت. هر کس طبق ظاهر اینگونه عمل می کند که وقتی در شهری باشد که جانش در خطر باشد و حرمت حرم خدا را نگه داشته نشود و ببیند مردم شهری دیگر او را دعوت کرده اند به آنجا حرکت می کند.
طلب آب نشانه ذلت است؟
آیا آب خواستن امام حسین علیه السلام برای فرزندش از روی ذلت بود و اینکه گفته میشود حضرت عباس علیه السلام وقتی روی اسب سوار می شد زانوی آن حضرت به گوش اسب می رسید نظرتان چیست؟
جواب: این روشن است که آب خواستن از روی ذلت یا تقاضای سیراب کردن فرزند از روی ذلت خلاف شأن سید الشهداء (ع) است و یقیناً آن حضرت انجام نمی دهد اما اگر این عمل حضرت از روی عزت نفس و برای اتمام حجت باشد و برای نشان دادن نهایت قساوت قلبی دشمن و بی رحمی کاملی آنان باشد در اینصورت عملی بسیار زیبا و عاقلانه و از روی شجاعت خواهد بود. و اما توصیفاتی که از حضرت ابوالفضل (ع) شده است اصلی آنکه آن حضرت بلند قامت و رشید بوده مسلم است، و این نکته که پاهای آنحضرت وقتی در رکاب بوده زانوی حضرت به گوش اسب می رسیده در برخی کتابها آمده است اما خیلی قابل اعتماد نیست زیرا در اینگونه موارد گاهی مبالغه شده است.
آیا قیام امام برای برقراری حکومت بود؟
برخی علما می گویند قیام امام حسین برای برقراری حكومت اسلامی بوده است...اگر اینطور بوده ایشان در همان مدینه كه بهتر میتوانستند قیام كنند؟
جواب: اولاً هدف اصلی امام حسین(ع) برقرار حکومت نبود بلکه برکنارکردن و رسوا نمودن بنی امیه هدف اصلی آن حضرت بود، هدف اصلی این نبود که بگوید من خلیفه پیامبر هستم بلکه می خواست بگوید بنی امیه خلیفه پیامبر نیستند و مردم حکومت اسلامی را در روش یزید ندانند و تصور نکنند اعمال بنی امیه همان روش و دستورات دین اسلام است. و ثانیاً منطقه عراق به جهت ایامی که حضرت علی(ع) در آنجا حضور داست گرایش و علاقه به اهل بیت (ع) داشتند اما چنین زمینه ای در شهر مدینه و جود نداشت و در مدینه بسیاری از مردم گرایش و عقیده به عثمان داشتند و به غلط تصور می کردندکه عثمان به نا حق کشته شده است. تبلیغات معاویه بر علیه اهل بیت (ع) نیز در مدینه و شام بسیار زیاد بود اما در عراق کمتر اثر گذاشته بود.
چرا امام حسین (ع) آب ذخیره نکرد؟
مگر امام حسین از عاقبت كار جنگ خبر نداشتند، پس چرا حداقل برای بچه ها آب ذخیره نكردند؟
جواب: اتفاقاً آنان آب را ذخیره کردند زیرا سه روز بود که آب بسته شده بود و طبیعی است که یک کاروانی که حدود 200 نفر زن و مرد هستند با وسائلی که آن زمان همراه داشته اند برای بیش از سه روز امکانات نگهداری آب بیشتر نداشته اند.
چرا مراسمات غم و اندوه و اشک؟
چرا در مراسم مذهبی شیعیان انسان دچار غم و اندوه می شود؟ (من در آلمان هستم و تقریبا به همه مراسم مختلف مذهبی رفته ام. مراسم مذهبی اهل سنت كه نوعی احساس خوشحالی آمیخته است ..) و چرا همه كسانی كه اسلام می آورند به نوعی در زندگی و كار شكست خورده هستند؟ من این را به تجربه دیده ام كه آدم موفق و حسابی آلمانی مسلمان نمی شود بلكه تازه مسلمانهای اینجا همه از اقلیتهای قومی-نژادی هستند...این واقعیت را چطور توجیه می كنید؟
جواب: اولاً همه مراسمات شیعیان چنین نیست. ما شیعیان در محرم و صفر و در ایام عزا و شهادت رهبران دینمان عزاداری می کنیم و در ایام ولادت معصومین و اعیاد مذهبی مراسم شاد داریم و اتفاقاً اهل سنت ـ بر خلاف آنچه شما فرمودید ـ جشن گرفتن در تولد پیامبر و اعیاد مذهبی را حرام می دانند و حتی کتاب نوشته اند درباره حرمت احتفال بمولد النبی (ص). پس شیعه هم مراسم عزا و حزن دارد و هم مراسم جشن و شادی. و ثانیاً خود اشک ریخت و حزن و اندوه برای مصیبت اهل بیت (ع) یا گریه از خوف خدای متعال از بهترین وسائل تامین کننده آرامش روحی است. آیات شریفه قرآن نیز خوف و حزن و گریه را ستایش کرده و پیامبر اکرم(ص) نیز راس حکمت را، خوف از خداوند دانسته است. و اما آنکه فرموده اید چرا افراد شکست خورده مسلمان می شوند افراد موفق. ما باید «موفق» را معنا کنیم اگر مقصود را موفق کسانی هستند که خوشگذران بوده و از حلال و حرام به ثروتهای زیاد دست پیدا کرده اند یعنی کسانی که به تعبیر قرآن مجید«مترفین» هستند روشن است که چرا این افراد ایمان نمی آورند، زیرا ایمان جلوی ثروتهای حرام را می گیرد. ولی اگر موفق یعنی انسانهای موفق از نظر علمی یا کسانی که موفقیت معنوی دارند و انسانهایی که از نظر روحی و اخلاقی افرادی بزرگ هستند اگر موفق به این معنا باشد اکثر اینگونه افراد ایمان می آورند. و در طول تاریخ نیز چنین بوده است بعضی افراد به حضرت نوح (ع) می گفتند تا موقعی که افراد ضعیف از نظر اقتصادی به تو ایمان آورده اند ما به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه آنها را از خودت دور بگردانی و حضرت نوح می فرمود هرگز چنین نمی کنم، دین برای دستگیری و حمایت از افراد ضعیف آمده است.
نذر و نیاز در دستگاه امام حسین علیه السلام
این كه افراد پای دیگ نذری امام حسین(ع) كار می كنند و حاجت می گیرند چقدر منطقی و معتبر است؟ بعضی غذاهای نذری در شرایط غیر بهداشتی طبخ و توزیع می شود... آیا واقعا این غذا ها متبرك هستند حتی اگر در شرایط غیر بهداشتی درست شوند؟
جواب:حاجت گرفتن از نذر کردن غذا در ایام عزا و تبرک بودن بعضی از غذاهایی که غیر بهداشتی است سوال شده بود. اولاً نذر باید برای خداوند باشد و اگر برای غیر خدا باشد باطل است . آری می توان چیزی را برای خدا نذر کرد که ثواب آن هدیه امام حسین(ع) یا هدیه به حضرت عباس باشد. و ثانیاً تجربه دینی نیز نشان داده است که معمولاً افرادی که چنین نذرهایی انجام می دهند معمولاً نتیجه نیز می گیرند. و اما غذای غیر بهداشتی که به عنوان نذری آورده می شود اگر کسی یقین دارد که خوردن آن غذا ضرر دارد در اینصورت مصرف کردن آن جایز نیست و در غیر اینصورت مصرف کردن آن اشکال ندارد. بهر حال در اینگونه موارد جزء اعتقاد و باور قلبی ماست.
منبع و منشا زيارت عاشورا چيست؟
منبع زیارت عاشورا کتاب «کامل الزیارات» از ابن قولویه متوفی سال 368 هجری قمری، صفحه 327 که با سند صحیح از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده است و این کتاب بسیار معتبر است و نویسنده آن از بزرگترین علمای شیعه در قرن چهارم است.
علت برخورد با کتاب شهید جاوید آقای صالحی نجف آبادی چه بوده است؟
با سلام و آرزوی قبولی عزاداری شما.این کتاب گرچه عالمانه نوشته شده اما از دیدگاهی حمایت کرده که بر خلاف عقیده مشهور علمای شیعه در طول تاریخ بوده است. هیچ کس از شیعیان منکر علم غیب ائمه علیهم السلام نیست ومسلماً آنان از علم غیب بهره مند بوده اند و سیدالشهداء علیه السلام نیز در سفر به کربلا هم از عاقبت این سفر خبر داست و هم می خواست با شهادت خود افکار عمومی را بر علیه خاندان بنی امیه تحریک نماید، ولی این کتاب خلاف این دیدگاه را مطرح نموده و لذا پاسخهای فراوانی همانند کتاب شهید آگاه بر آن نوشته شده است. البته اقای صالحی نجف آبادي مدعی بود که امام حسین {ع} هرچند علم غیب دارد اما در این سفر از عاقبت کار خبر نداشت .ونتیجه ی این عقیده ان است که عمیات های شهادت طلبانه را نیز ایشان انکار میکند و پاسخ ان این است که معصومین {ع} علم غیب دارند ولی موظف به عمل به ان نیستند .احکام خدارا طبق علم غیب پاسخ می دهند ولی در اعمال و رفتار خود به علم غیب عمل نمیکنند تا الگو برای مردم باشند وکسانی که علم غیب نداردند نیز بتوانند به انان اقتدا کنند. ایشان مورد انتقاد شدید علما و مراجعی همچون مرحوم آیه الله العظمی گلپایگانی قرار گرفت. علت هم همین بود که تحلیل ایشان را با عقاید شیعه هماهنگ نمی دانستند. من خودم که چند سال پیش این کتاب را خواندم نظرم در باره این کتاب این است که نتیجه نظریه این کتاب تهی کردن یا حد اقل تقلیل دادن جنبه حماسی حادثه عاشورا است و خواننده ای که مطالب آن را بپذیرد احساس می کند که نمی تواند کربلا را به مثابه نمایشگاهی از تجلی فضایل و کرامات انسانی و رشادت و شهامت و پایمردی و ایثار ببیند بلکه امام حسین را به منزله فردی خواهد دید که از سر بدی مردم به مصیبتی مبتلا گشت که سعی می کرد حتی المقدور از آن دوری کند و نهایتا چون نتوانست مجبور شد بدان تن در دهد. اگر حماسه ای هست در همین حد است و هیچ نشانی از شوق جانبازی برای رسیدن به هدفی عالیتر در آن نیست. البته نمی گویم که نویسنده هدفش سلب حماسه از کربلا بوده ولی این احساسی است که از خواندن این کتاب برای انسان حاصل می شود. شهید مطهری نقدهای مفصلی بر این کتاب نوشته اند که منتشر شده است.
چرا مرتد مهدور الدم است؟
مگر اسلام دین آزادی نیست، پس چرا مرتد، محدور الدم است؟
اسلام به آزادی فکر و عقیده احترام می گذارد اگر کسی مرتد شود و ارتداد خود را اعلام نکند کسی به او کاری ندارد و یا کسی مرتد شود اما فقط در فکر و اندیشه اش باشد مهدور الدم نیست تنها کسی مهدور الدم است که ارتداد او نوعی کودتا و توطئه و نقشه کشی علیه دین باشد و بخواهد دین را نابود کند.
راهکار حسن تقدیر در امور مادی و معنوی؟
برای حسن تقدیر در امور مادی قناعت کردن و در امور معنوی عدم قناعت.
آیا شیطان مسلط بر حضرت آدم شد ؟
داستان شجره منهیه حضرت آدم در قرآن و روایات حول آن گاهی انسان را دچار سردرگمی می کند لطفا تحلیلی از این جریان ارائه دهید باشد که رهگشا باشد( اگر می شود عرفانی که تا حدودی از تفاسیر موجود فراتر باشد )در ضمن تحلیل به این سوالات هم اگر می شود پاسخ دهید:
1-آیا شیطان مسلط بر حضرت آدم شد و او را اغوا کرد؟
2- آیا با هبوط آدم اهل بیت هم هبوط کردند چرا؟
3- در جایگاهی که آدم بود و حقایق الهی را می دید چرا خطا؟
4- آیا حضرت آدم از مقام خلافت الهی سقوط کرد ؟
5- مراد از عهد فراموش شده توسط حضرت آدم چه بود؟
اولاً بین آدم بعنوان آدم نخستین که پیامبر الهی بوده و آدم به معنی نوع بشر باید فرق گذاشته شود. بسیاری از سوالاتی که مطرح کرده اید مربوط به آدم است نه حضرت آدم.مثلاً سوال 5 عهد فراموش شده مربوط به انسان است نه حضرت آدم.
داستان شجره منهیه تمثیلی از یکواقعیت فراتر از عالم مادی است. تمثیل بر دو قسم است اول تمثیلی که مثل کلیله و دمنه که داستانهای غیر واقعی است. اما نتیجه اخلاقی خوب دارد. دوم تمثیل چیزی که فراتر از عالم ماده است. یعنی خود آن واقعیت بقدری مهم است که بدون تمثیل قابل بیان نیست. داستان شجره منهیه از قسم دوم می باشد، درخت منهیه کنایه است از طمع انسان نسبت به دنیا. و نوع مردم گرفتار دنیا و دنیا زدگی می شوند و آیات شریفه دلالت می کند که انسان با اینکه نهی شده از آلودگی به دنیا در عین حال بسراغ دنیا می رود. بنابراین آدم در این داستان تمثیل از نوع بشر و همه انسانها است. نه یعنی آنکه پیغمبر خدا گناه کند یا از آن درخت تناول نماید. با توجه به آنچه گذشت جواب سوال اول: این است که شیطان بر آدم مسلط شد نه بر حضرت آدم.
سوال دوم: با هبوط آدم، اهل بیت هبوط نکردند چون این داستان هبوط تمثیل آدمهایی است که آلوده به شجره منهیه(دنیا) شده اند و اهل بیت چنین آلودگی ندارند پس اینگونه هبوط هم ندارند.
سوال سوم: آنکه حقایق الهی را میدید حضرت آدم بود و او پیامبر خدا است و معصوم است و خطا ندارد.
سوال چهارم:خیر بلکه آدم خلیفه ی خدا بوده و حضرت آدم سقوط یا هبوط پیدا نکرد. نوع انسانهایی که به رذائل اخلاقی مبتلا می شوند از مقام خلافت الهی ساقط می شوند نه پیغمبران خدا که هیچ رذیله ای ندارند.
به مناظره این حقیر با جناب آقای دکتر نکونام نیز مراجعه شود
شب قدر آیا در ادیان دیگر نیز وجود داشته و یا از بعد اسلام آمده است. قبل از اسلام خدا در شب قدر چه چیزی نازل کرده است؟
شب قدر همیشه بوده و هست ولی لازم نیست بگوئیم قبل از اسلام چه چیزی در شب قدر نازل شده است زیرا شب قدر مربوط به عالم ملکوت است، نه عالم ناسوت و در عالم ملکوت زمان مطرح نیست و نمی شود گفت قبلاً چه بوده و بعداً چه خواهد بود چون در ملکوت گذشته و حال و آینده یکسان است.
آیا حالات روح انسان در فیلم های ماه رمضان صحیح است؟
بسمه تعالی اولاً باید از خود سازندگان این فیلم ها تشکر کرد که با انگیزه دینی و اعتقادی کار انجام داده اند و تا حدودی تاثیر مثبت روی اخلاق و بینش های مردم داشته اند. ولی مشکل اصلی که در این فیلم ها وجود دارد این است که مسائل مربوط به مارواء طبیعت را به شکل دنیای مادی ترسیم می کنند. مثلاً فرض کنیم در این دنیا صحبت کردن انسان، تدریجی است یعنی کلمه به کلمه ولی در عالم برزخ تکلم دفعی است، نه تدریجی، یعنی یک ساعت مطلب را در یک لحظه منتقل می کنند. بنابراین این که نشان می دهند کلمه به کلمه این ارواح باهم صحبت می کنند و یا لذتها و رنجها را به سبک لذت دنیوی بیان می کنند اینها دقیق نیست.
نظر شما راجع به ابن عربی چیست؟
ابن عربی یک عارف بزرگ است . قطع نظر از اینکه شیعه یا سنی باشد عالمی بسیار بزرگ و کم نظیر بوده است. نزدیک به ششصد کتاب تالیف کرده است و از افتخارات جهان اسلام است. علاوه بر آن که شواهد بسیاری بر شیعه بودن او وجود دارد.
آیا معلم مجوز شرعی برای تأدیب شاگردش دارد؟
معلم کارش تأدیب است، اما تأدیب یعنی ادب کردن. اما نه تنبیه . زدن و توهین کردن در هیچ صورت جایز نیست. کسی به حیوانی توهین کرد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از او جدا شد. انسان احترام دارد و توهین به او در هیچ صورت جایز نیست. اگر بچه ای در مدرسه در نخواند هیچ کس حق توهین به او ندارد. حتی زدن نمرات امتحانات در تابلو مثلاً آقای فلان نمره اش این و آن ، این هم نوعی تحقیر افراد می شود معلوم نیست شرعاً جایز باشد. چه رسد به توهین و تنبیه. دین می گوید حتی اگر کسی را دارند می برند اعدام کنند، یعنی کشتن اش جایز است، در راه کسی حق توهین به او را ندارد.
آیا می شود صیغه ی ازدواج را به فارسی خواند؟
شرع می گوید در هر قراردادی باید یک صیغه ای خواند شود. اگر کسی می تواند صیغه را به عربی بخواند. به هر حال زبان دین ما عربی است بهتر است عربی بخواند ازدواج هم جای احتیاط است یعنی تا می شود عربی بخواند ولی اگر دو نفر جایی باشند و بخواهند ازدواج کنند و دسترسی به کسی ندارند که عربی بلد باشد و بتواند درست بخواند هیچ اشکالی ندارد فارسی بخوانند.
حد علاقه ای زن و شوهر نسبت به هم باید تا کجا باشد؟
اولاً علاقه با عقد و صیغه نکاح درست نمی شود. متاسفانه بعضی از جوانان در ذهنشان این است که باید با خواندن صیغه عقد یک علقه ای ایجاد بشود صیغه علاقه ایجاد نمی کند بلکه فقط پیوند شرعی و قانونی را ایجاد می کند.اما اگر هر دو نفر با هم معاشرت بیشتر کنند، رفت و آمد بیشتر باهم داشته باشند هم زبان باشند هم گفتگو باشند علاقه نسبت به هم بیشتر می شود. اگر انسان دوست داشته باشد علاقه اش به خدا بیشتر شود راهش این است که با خداوند مراوده کند با هر انسان هم همینطور است هر چه همفکری و گفتگو و معاشرت بیشتر باشد علاقه زن و شوهر بیشتر می شود. فقط حد علاقه آنجایی است که دیگری از او خلاف شرع بخواهد و او هم بخاطر علاقه بخواهد انجام دهد. این علاقه را باید جلویش را گرفت. یعنی علاقه دو همسر به هم هر چه بیشتر بهتر مگر آنکه خدای نکرده حکمی از احکام خدا را بخواهند زیر پا بگذارند.
برای ازدیاد حافظه و ماندگاری مطالب در ذهن شخص یادگیرنده چه راهکاری را استاد ارجمند پیشنهاد می نمائید.
اولاً قرائت قرآن بسیار موثر است، ثانیاً زیاد خواندن این دعا: "یا حی و یا قیوم یا لا اله الا انت" و ثالثاً ترسیم درخت حافظه که در کتابهای مهارت های مطالعه نوشته شده است.
چرا همیشه بد می آورم و بخت بدی دارم؟
ان شاء الله همیشه خوب بیاورید. کلمه بخت اسم یک بت بوده است نه خوش بخت داریم و نه بد بخت. افرادی در یونان باستان بتی را می پرستیدند به اسم بخت. حرفشان این بود که بت بخت با یکی خوش است و با یکی بد است.خوش بختی و بد بختی معنا ندارد انسان باید امید و توکلش به خدا متعال باشد . خداوند همیشه خیر بندگانش را می خواهد. تلقین بد نکنید و فال بد نزنید.
رجعت و تفاوت تناسخ با رجعت چیست؟
اولاً رجعت دو معنا دارد اول به معنای بازگشت معصومین علیه السلام به دنیا بعد از شهادت امام زمان علیه السلام و دوم رجعت انسانهای خوب و انسانهای بد که الان از دنیا می روند و آخرالزمان برمی گردند که در دعای عهد امام زمان علیه السلام آمده است: اللهم ان حال بینی و بینه الموت ... فاخرجنی من قبری ...... و رجعت از مسلمات اعتقادات شیعه است. ولی تناسخ از مسلمات مذهب ماست که صحیح نیست و باطل است. معنای تناسخ این است که انسان وقتی می میرد دوباره روحش به این دنیا بر می گردد و در قالب روح یک طفل یا یک حیوان یا گیاه. فرق رجعت که صحیح است با تناسخ که باطل است در این است که در رجعت روح انسان به بدنی تعلق می گیرد که آن بدن خودش یک روح جدیدی ندارد مثلاً یک انسان به شکل 40 ساله به دنیا بر می گردد ولی در تناسخ روح انسان به بدن نوزاد می رود که آن نوزاد خودش یک روح دارد و لازم می آید دو روح در یک بدن جمع شده باشد و لذا باطل است. کسانی که تناسخ را قبول دارند مثل بودائی ها معتقدند که انسان هزارو یکبار به دنیا برمی گردد و این اعتقاد تناسخ هم از نظر عقلی نادرست است و هم با آیات و روایات مخالف است.