پرسش:
ارتباطی که برای یک طرف شکست و سرخوردگی به همراه دارد و طرف دیگر میخواهد جلو گیری کند آیا فایده ای دارد؟
پاسخ :
با عرض سلام وسپاس ازاعتماد به ما و مکاتبه شما
از ظاهر سوال چنین بر می آید که هر دو طرف ارتباط از این مسئله ناخرسندند و می خواهند آن را به هم بزنند و ادامه ندهند ؛ چون یکی از دو طرف سرخوردگی دارد که طبعا نمی خواهد به آن ادامه دهد و طرف دیگر نیز می خواهدکه از ارتباط جلوگیری کند و ادامه نیابد.
با صرف نظر از سوال ، باید بدانید که ارتباط با نامحرم در غیر کارهای ضروری و شغلی مورد قبول اسلام نیست ، به خصوص برای دختران و پسران جوان که پیامد های روحی و خانوادگی و اجتماعی و شخصیتی نیز بدنبال دارد.
جهت آگاهی بیشتر شما در این موضوع بیان می داریم:
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه بسياري از رفتارهاي انساني را شكل مي دهد و به گونه هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ,از يك طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، بنابراين با حساسيت ويژه , اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان , قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است . از جمله آن احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است .اينها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده است كه خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است . بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى , صدمه وارد كند, موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنكه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي ارادة خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند و ناخود آگاه و بي آنكه كه بخواهند ،كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند و زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، ارادة جلوگيري بسيار سخت و دشوار است . به خصوص آنكه پسران فريب كار و متاسفانه حرفه اي درفريب دختران جوان در اين موارد ، شياد و تردست هستند ، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد ، حرام و گناه است . در آخر اين كه مگر غير از اين است كه تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده ، بلكه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و رواني نيز مي شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاقها ، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگيها مقداري تحقيق کنيد ، ببينيد نقطه شروع اين نابسامانيها از کجا بوده ؟ بسياري از آنها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و . . .
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيدهاند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است ميبينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن ميدهند و به اين ترتيب وارد دامي ميشوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است . چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس . مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)، مشکل بعدي ازدواج است . آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شدهاند ازدواج کنند هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند ، حتي در دانشگاهها يا محيطهاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است ، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشقهايي در دل دختران و پسران جوان ميگردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت .
مسائل فوق هيچکدام قصه نيست ، بلکه واقعيتهايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آنها آشنا مي شويم . بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نميکنند . اگر اين کار را ميکردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان ميگشت .
نکته مهم اين است که وقتي اين مشکلات ريشهيابي ميشوند ، غالب آنها از همان نگاههاي کوچک و سخنهاي کوتاه و عشوههايي آغاز ميشوند که به نظر پرسشگر دل پاک ما، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد، اما چه ميتوان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشکلاتي بسياري در ميآورند .
بنابراين احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسانهاست و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را ميشناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام .
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم که : چه بسا لذتهاي کوتاه که رنجهاي طولاني به ارمغان ميآورد .
حال به گوشه اي از پيامدهاي مسئله روابط آزاد در كشور هاي غربي بپردازيم . آنجا كه فكر مي كنيم ، اين مشكلات براي آنها حل شده يا حساسيت نسبت به اين موضوع ندارند . اگر چه در آنجا اين مشكلات به جهت روابط آزاد بيش از حد ، بسيار است ، اما متأسفانه جامعه ما نيزكم و بيش با بسياري از اين مشكلات روبرو است.
نظريات روانكاوى از جمله نظرية "هورناي" بر اين حقيقت تأكيد مي كند: "در اجتماعاتى كه روابط جنسى آزاد است، بسيارى از احتياجات رواني، شكل تمايلات جنسى پيدا مى كند و به صورت عطش جنسى در مى آيد".
نشريه آمريكايى "ايدرز دايجست" دربارة روابط پيش از ازدواج دختران و پسران مى نويسد: "هرساله 350 هزار دختر نوجوان امريكايى در سنين 15 تا 19 سال ـ دورة دبيرستان ـ به سبب ارتباط هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غير قانونى خود را به دنيا مي آورند.... اين دختران با رؤياهايى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يك زندگى ايده آل و دست يابى به يك شغل مناسب، به اين ارتباط غير قانونى روي مى آورند. اما بسيار زود پرده هاى سراب گونة اين اوهام به كنار رفته و واقعيت زندگى روى خود را نشان مى دهد و متأسفانه، اين بيدارى درست در زمانى به دست مى آيد كه اين دختران نوجوان ديگر شانسى براى برخوردارى از يك زندگى سالم و ايده آل ندارند".
اين روزنامه در ادامه علت بروز اين نابهنجاريهاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگويى با تعدادى از اين دختران، به نقل از يكى از آنان مينويسد:
"اي كاش زمان به عقب بر مى گشت! اى كاش به عنوان عضوى از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم. اى كاش هنگامى كه زمينه هاى ايجاد يك ارتباط نامشروع برايم فراهم شده بود، كمى هم به زندگى آينده ام مى انديشيدم و اين گونه به پايان خط نمى رسيدم".
در ذيل به برخى از آن آثار كه در نتيجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربى پيدا شده اشاره مى كنيم:
1ـ افزايش روابط جنسى نامشروع: تحقيق نشان مى دهد كه آمار روابط نامشروع جنسى كه ناشي از روابط آزاد دختر و پسر است، در امريكا و در تمامى جامعة اروپا رو به افزايش است، به گونه اى كه در سال 1993 در امريكا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسي تبديل شده است.
2ـ آبستنى هاى ناخواسته: آميزش جنسى نامشروع و افزايش آبستنى هاى غير رسمى و زود هنگام يكى ديگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره ميشل در اين باره مي نويسد: "بيش از چهل درصد زنان امريكايى كه پيش از بيست سالگى ازدواج مى كنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر، قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دخترانى كه در سن كمتر از هيجده سال ازدواج مى كنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نيز همين مطلب صادق است".
3ـ ازدياد غير قابل كنترل آمار سقط جنين: متناسب با افزايش نرخ آبستنى هاى ناخواسته، آمار سقط جنين در كشور هاى غربى كه دختر و پسر پيش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزايد است. از يك ميليون زن و دختر نوجواني كه هر ساله در امريكا به طور ناخواسته باردار مى شوند، 53% فرزندان خود را سقط مي كنند. اين درحالى است كه به علت برخى محدوديت ها كه بعضى ايالات در مورد سقط جنين وضع كرده اند، اكثر سقط هاى جنين گزارش نمى شود.
به ادعاى يك پزشك امريكايى كه در يكى از زايشگاه هاى اين كشور مشغول بوده و در مورد مشكلات محل كار خود مقاله اى نوشته است، در حدود 47% از زايمان هاى تحت نظر وى مربوط به مواليد نامشروع بوده است. به ادعاى وى اكثر مواليد، مربوط به زنان پايين تر از بيست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.
4ـ افزايش خانواده هاى تك والديني: افزايش شمار وصلت هاى غير رسمي، باعث كاهش در ميزان ازدواج را ترسيم مى كند كه يكى از پيامد هاى آن افزايش تعداد خانواده هاى تك والدينى است؛ يعنى خانواده هايى كه فرزندان در آن ها محكومند تنها با يكى از والدين خود زندگى كنند.
آندره ميشل مى گويد: "زندگى فرزندان نامشروع در بيش از 90% موارد با مادران است. اين گونه مادران كه تقريباً از سوى جامعه به ويژه والدين و آشنايان خود طرد مى شوند، براى گذراندن زندگى با مشكلات شديد اقتصادى و فقر و فلاكت مواجهند.
روزنامة "ايدرز ايجست" ضمن ارائة گزارشى از وضع فلاكت بار معيشتى اين گونه خانواده ها، گزارش زير را نوشته است:
"مادر اين بچه - كه مادام بهانة پدر مى كند - براى تأمين نيازهاى مادى خود و فرزندانش ناچار است كه در دو شيفت كامل كار كند كه در نتيجه، فرزند وى در مقايسه با مادران ديگر، زمان كمترى را با او سپرى مى كند. اين فرزند غيرقانونى در حقيقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.
اين مادر نوجوان با تأسف و تأثر مى گويد: من با اين حاملگى نامشروع براى تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم كردم و بايد تسلى بخش اندوه فراوان اين طفل باشم.
5ـ روسپيگري: پديدة شوم روسپى گرى به ويژه در بين دختران جوانى كه به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده اند، در جوامع غربى شايع است، زيرا فرزندان ناخواسته، فرصت هاى اشتغال و تحصيل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براى تأمين هزينه هاى زندگي و رهايى از فقر، به هر كارى رو آورند.
6ـ گسترش بيمارى هاى مقاربتي: روابط آزاد دختر و پسر، در نتيجه روابط آزاد جنسي، سكوي پرش روسپى گرى و افزايش بيمارى هاى عفونى و مقاربتى است. در اين باره كافى است بدانيد كه: در هر 13 ثانيه يك نفر در آمريكا به ويروس مهلك بيمارى ايدز مبتلا مي شود. قربانيان اين ويروس كه عمدتاً از طريق بى بندو بارى جنسى مبتلا مى شوند، از اين بيمارى عفونى هلاك مى گردند.
آنچه ذكر شد، اشاره به برخى پيامدهاى روابط آزاد دختر و پسر پيش از ازدواج است. عوارض ديگرى چون جنون، عقده هاى رواني، تزايد جنايت و آدم كشى از ديگر نتايج آن روابط است.
به اين ترتيب روشن شد كه چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت هاى التذاذي آنان را كه منشأ براي روابط بعدي مي شود ، حرام و ممنوع ساخته است.
آمار و نقل قول ها عمدتاً از كتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، تدوين دفتر مطالعات و تحقيقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است. در اين موضوع مى توانيد كتاب هاى زير را مطالعه كنيد:
1ـ جامعه شناسى خانواده، از دكتر شهلا اعزازي.
2ـ سيماى زن در جهان ـ امريكا، از مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعي، انتشارات محيي، شهرري.
عشق جاذبه و کشش قلبی انسان به سوی کمال و جمال است. زیبایی یکی از کمالات است و زیبایی مطلق خدا است، پس در واقع عشق، کشش قلب انسان به سوی خدا است عشق، انسان را از خودخواهی نجات داده و او را متوجه بیرون از وجود خود میکند. اگر عشق انسان به دیگری، خالی از هوای و هوس باشد نشانهای از عشق به کمال مطلق است، ولی بین عشق و هوای نفس شهوتگرایی فرق است ما خیلی از جوانان این دو را با یکدیگر اشتباه میکنند.
عشق، عامل تکامل بخش انسان و از جمله صفات والای آدمی است. اما هوای نفس عامل تباهی و سقوط انسان به شمار میرود.
هدف هوای نفس ارضای شهوت است، ولی هدف عشق ماندگاری و حضور معشوق است. عاشق میخواهد همه چیز حتى خود را فدا کند. اگر فردی نشانهای از عشق را در دل خویش نسبت به فردی دیگر دارد، میباید در درجه نخست به معشوق خود بیندیشد، نه به خویشتن اگر برای ارضای تمایل خود، معشوق را به شیوههای مختلف قربانی کند و دست به عملی میزند که آبروی وی را خدشهدار سازد، مطمئن باشد که عشق نیست، بلکه کشش از نوع حیوانی است. چنین عشقهایی غالباً با ارضای غریزه جنسی، سرد و خاموش میگردد. این نوع عشق،عشق به صورت و ظاهر است، نه سیرت و باطن. شاید به همین خاطر مولانا گفته است:
عشقهایی کز پیرنگی شوَد عشق نَبْوَد، عاقبت ننگی بود
بنابر این عشق حقیقی، موجب رشد و عفت است اما هوای نفس موجب گناه و بیعفتی است. عاشق میخواهد پاک زندگی کند و به پاکیها برسد.
ازدواج: عشق کامل کننده ازدواج است، نه عامل آن. برای تشکیل خانواده میباید همخوانی بین دو انسان برای برآوردن تمامی نیازها در حد بالایی باشد. ازدواجی که بدون توجه به نیازهای گوناگون انسان، صورت میپذیرد و تنها بخواهد غریزه جنسی را تأمین نماید، زود به شکست خواهد انجامید.(1) اما اگر تمام جوانب مورد لحاظ قرار گیرد، دوستی و عشق نعمت بزرگ الهی است.
خداوند در قرآن فرموده است: «یکی از نشانههای او، آن است که از جنس خودتان، زوجهایی آفرید، تا در کنار او آرامش یابید و بینتان دوستی (عشق) و رحمت قرار داد».(2)
دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، از جهات مختلف، آسیب میبینند. آسیبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختر بیشتر است. آسیبها عبارتند:
1ـ آسیب روانی: دختری که به پسری علاقهمند شده و خود را در اختیار وی قرار داد، پس از بیوفایی پسر و ترک وی، به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماریهای شدید روانی بیش میرود.
2ـ آسیبهای اجتماعی: دختری که در شهری کوچک. با پسری ارتباط دارد، جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست میدهد و تحقیر میشود، حتى اگر ازدواج کند، نمیتواند زندگی متعادلی داشته باشد، زیرا از طرف همسر و خانواده شوهر سرزنش میشود و به هر بهانهای، روابط قبلی وی را به رخش میکشند. این پدیده میتواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
3ـ آسیب تربیتی: دختری که فردی رابطهدار با چند پسر، معرفی میشود، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست میدهد. چنین دختری از سیر تعلیم و تربیت به دور میماند. پدر و مادر او را مایه آبروریزی خانواده میدانند و ترجیح میدهند وی را در خانه نگهداری کنند.
4ـ آسیب معنوی: دختری که به صورت نامشروع با پسری رابطه دارد، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی سقوط میکند. او دیگر از عبادت خود لذت نمیبرد و احساس گناه و ملامت درون، روح او را آزار میدهد، مگر آن که توبه کند و راه پاکی را پیشه سازد.
1ـ جوان و تشکیل خانواده، ص 38 ـ 32.
2ـ روم (30) آیه