بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين، والصلوه والسلام علي خير خلقه محمد و علي عتره الطاهرين، و اللعن الدائم علي اعدائهم اجمعين
درود و سلام بر آن نهر جوشان از خون، سينه تپيده و خشکيده از عطش و خيمه هاي غارت شده.
تمام مصيبتهايي که در طول سال آقايان براي شما روضه مي خوانند در همين چند ساعت صبح تا عصر عاشورا اتفاق افتاده است.
برخي از مخالفين به ما اشکال مي کنند که عزاداري مشروعيت ندارد و نبايد عزاداري کرد. به دو دليل بحث خود را مستدل مي دانند. البته من دو دليلش را انتخاب کرده ام که اين دو دليل روايي است. مي گويند از رسول اکرم (ص) اين روايت نقل شده است: "اربع من امر الجاهليه لايترکونهن" 4 چيز از دوران جاهليت باقي مانده است امت من آن را ترک نمي کند. با اينکه دوران اسلام دوران پايان جاهليت است اما مردم آن را ترک نمي کنند.
1 . الفخر بالاحتساب؛ تفاخر کردن و مباهات به گذشتگان.
2 . « والطعن بالانساب » ايراد و عيب جويي کردن به آباء و اجداد ديگران.
3 . « ولاستسقاء بالنجوم » طلب باران کردن بر مبناي هيئت و شکل خاص ستارگان .
4 . « و النياحه » نوحه و عزاداري .
پيامبر فرموده اين 4 چيز باقيمانده از دوران جاهليت است و امت من آنها را ترک نمي کنند. خودشان چهارمي را ندارند مرادشان شيعه است که مي گويند شيعه با اين کار (نوحه و عزاداري) بر مي گردد به دوران جاهليت. وقتي مي خواهند نياحه را ترجمه کنند مي گويند مراد از نياحه عزاداري يعني چگونه عزاداري کردن ارث گذشته گان است « النياحه رفع الصوت بالندو علي الميت » بلند کردن صدا در حال گريه بر مردگان است « و ذلک ينافي الصبر الواجب » و اين کار گريه کردن با صداي بلند براي اموات اين منافات با صبر دارد. « و هي من الکبائر، لشدت الوعيد و العقوبت عليها » عزاداري از گناهان کبيره است بخاطر اينکه خداوند نسبت به آن عده عذاب و عقاب داده است. اين دليل اولشان.
دليل دومشان حديثي است که از پيامبر نقل مي کنند. منتها راوي اين حديث، مغيره بن شعبه است. مغيره همان کسي است که بعد از قضاياي ايام شهادت حضرت زهرا (س) در کوفه وقتي مسلمانان دور هم جمع شدند و از افتخاراتشان صحبت مي کردند که ما در جنگها چه کرديم، تا مغيره شروع کرد به صحبت، حضرت امام حسن مجتبي (ع) به وي فرمودند: « اسکت » تو ساکت باش « انت الذي ضربت امي فاطمه » تو همان کسي هستي که مادرم فاطمه را کتک زدي. اين آدم با اين شقاوت اين حديث را نقل مي کند از رسول خدا. مي گوييد پيامبر فرمودند: « ان الميت ليعذب بالبکاء الحي عليه » مرده در عالم برزخ بواسطه گريه خويش و قومش و کسانيکه برايش گريه مي کنند را عذاب مي کنند، شما اينجا گريه مي کنيد ولي متوفي را در عالم برزخ عذاب مي کنند. « و مثل ان الميت يعذب في قبره بالنياحه عليه » به عزاداري بر ميت باز هم ميت را عذاب مي کنند. مغيره از حضرت رسول نقل کرده است که عقابش مي کنند و عذابش مي کنند شما اينجا صدايتان را به گريه بلند مي کنيد، او را در آنجا عذاب مي کنند.
با رواياتي شبيه اين دو روايت که خوانده شد مي گويند عزاداري ممنوع است. به عزاداري بر خويش و قوم هم کاري ندارند. عزاداري بر اهل بيت را کار دارند چون عزاداري از مصاديق احيا دين است و در جاي خودش بحث خواهيم کرد که امروز نوبت آن نيست.
چون مخالفين ما و اهل بيت، وهابيت هستند، اينها مي گويند ملاک ما قرآن است و ما به ايشان مي گوييم اگر از قرآن دليل بياوريم شما سکوت مي کنيد؟ کنار مي کشيد؟ حرفتان را پس مي گيريد؟ علي القاعده بايد ساکت باشند.
روايتي را که از مغيره خوانده شد جوابش را با يک آيه مي دهم. عملا راوي مغيره است و چون مغيره در بين روات اهل سنت خيلي آدم خوش نامي نيست لذا به حرفش گوش نمي دهيم و دومين جوابي که دادهخ مي شود آيه شريفه : « ان لا تزر وازه وزر اخري » کسي را بجاي ديگري مؤاخذه نمي کنند. اين آيه قرآن است که متوفي در عالم برزخ بواسطه گناه بنده و شما که گريه کردن است او را آنجا مؤاخذه نمي کنند. اين روايت مخالف با قرآن است و اهل بيت به ما ياد داده اند « ماوافق کتاب الله فخذواه » آن چيزي که موافق کتاب خدا است اخذ کنيد والا « فاضربوه علي الجدار »
مغيره به اعتبار مغيره بودنش را بايد رها کرد چون روايت مخالف با قرآن است. اين يک امر مشروعيت عزاداري را از قرآن استفاده مي کنيم. مردم آمدند پيش پيامبر (پيامبر خيلي زحمت برايمان کشيده است 23 سال خون دل خوردند 23 سال مرارت کشيده اند از داخل و خارج و الان جامعه را به جايي کشانده است که ما مسلمان ها سرمان را پيش همه بلند مي کنيم، خحيال پيامبر را راحت کنيم و بگوييم که يا رسول الله خيالتان راحت باشد ما آنها را کفالت مي کنيم وادارشان مي کنيم شما نگران نباشيد) و پيامبر از طرف خدا پاسخ داد. در سوره مبارکه شوري آيه 23 خدا به پيامبر مي فرمايد « قل لا اسئلکم عليه اجرا الا الموده في القربي » من از شما بابت 23 سال مزد و رسالتم چيزي نمي خواهم الا « موده ذوي القربي » يعني آنچه را که شما فکر مي کنيد نمي خواهم بعنوان مزد، بلکه مودت مي خواهم. در اين آيه لازم است به 3 نکته اشاره شود. به استناد برخي از آيات ديگر انبياء ديگر در مقابل رسالتشان مزدي نخواستند. نظير آنچه براي جناب نوح مطرح مي شود سوره مبارکه هود آيه 29 « و يا قوم لا اسئلکم عليه مالا ان اجري الا علي الله » من از شما مال نمي خواهم اجر من به اميد خدا است. در مقابل رسالتم يا نظير آنچه که براي 4 پيامبر در سوره مبارکه شعراء مطرح مي شود نسبت به جناب هود 127، صالح 145، لوط 164 و شعيب 180 نسبت به 4 پيامبر « و ما اسئلکم عليه من اجر ان اجري علي رب العالمين » ما 4 نفر از شما اجري را نمي خواهيم، اجر ما با پروردگار جهانيان است.
خاتم النبياء چرا اجر خواست؟ نوح گفته نمي خواهم، هود گفته نمي خواهم، صالح گفته نمي خواهم، لوط گفته نمي خواهم، شعيب گفته نمي خواهم، اما حضرت خاتم چرا اجر مي خواهد با اينکه مقام حضرت خاتم از همه برتر است؟
جواب اين مطلب در سوره مبارکه سباء آيه 47 « ما سالتکم من اجر و هو لکم » مزدي را که من بعنوان رسالت براي خودم مي خواهم حق شما و براي شماست. من مزد را مودت قرار داه ام و اين مودت ذوي القربي من براي شما منفعت دارد و چيزي در جيب من نمي رود.
سلمان از پيامبر نقل مي کند که « ينغع حب ابنتي فاطمه في سبعته مواطن، احوالهن عظيمه » محب ورزيدن به دخترم فاطمه زهرا (س) در 7 جا به دردتان مي خورد، جاهايي که خيلي خطرناک است. يکي از اين موارد موقع مردن است. سکرات مرگ خيلي سخت است. محبت دختر من فاطمه زهرا (س) موجب مي شود که ملک الموت در موقع مرگ با تو مدارا کند و اصلا نفهميم که چه اتفاقي دارد مي افتد « ما سالئتکم من اجر و هو لکم » اين مودت به نفع شما است.
2. احمد بن حنبل از علماي اهل تسنن صاحب کتاب هاي منابع رواي از ابن عباس مي گويد وقتي آيه نازل شد « قل لا اسئلکم عليه اجرا الموده في القربي » وقتي آيه نازل شد احمد در کتاب مسندش از ابن عباس و ابن عباس از رسول اکرم مي نويسد فردي بلند شد و سوال کرد يا رسول الله « من قرابتک الذين وجبت مودتهم؟ » اينهايي که در آيه شريفه ذوي القربي آمده، اينهايي را که محبت و مودت به ايشان واجب است، چه کساني هستند؟ سائل از آيه وجوب مودت را فهميده است. اينهايي را که خداوند واجب کرده است مودت شان را در اين آيه چه کساني هستند؟ سائل وجوب مودت را فهميده و پيامبر هم نگفتند که وجوب نيست بلکه دوست داشتن بهتر است، بلکه پاسخ دادند « علي و فاطمه و ابنهما » اين ذوي القربي، علي و فاطمه و حسنين هستند و 9 نفر هم در صلب وجود امام حسين (ع) يعني 14 معصوم. پيامبر مي فرمايد که ابراز مودت واجب است و اينهايي که ذوي القربي پيامبر بوده اند از منابع اهل تسنن معرفي شده اند که چه کساني هستند.
مطلب سوم : مودت نسبت به اهل بيت و ذوالقربي پيامبر واجب است، مودت يعني شدت محبت، مودت يعني محبت ثابت و دائمي، علاقه اگر مقطعي بود عرب مي گويد محبت ولي اگر علاقه دائمي و شديد بود عرب تعبير مي کند به مودت. در قرآن از ما خواستند « مودت في القربي » يعني يک محبت دائمي و شديد. نه يک چيز عادي و طبيعي و کم. کاملش را از ما خواسته اند. اين هم سومين خصوصيتي که در آيه است.
نسبت به مودت به ذوي القربي پيامبر ما تصريحا و تاکيدا روايات زيادي داريم. دو مورد آنها را از اهل سنت مي خوانم:
1. از کنز العمال جلد 16 از رسول اکرم (ص) که فرمودند: « ادبوا اولادکم علي ثلاث خصال » فرزندانتان را براساس 3 خصوصيت تربيت کنيد: 1. حب نبيکم: طوري تربيت کنيد که اين فرزندان رسول خدا را دوست داشته باشند. 2. حب اهل بيته: جوري تربيت کنيد که اهل بيت پيامبر را دوست داشته باشند . 3. و قرائت القرآن: جوري بچه هايتان را تربيت کنيد که بتوانند قرآن بخوانند.
در خانه هاي ما به 3 روش بچه ها تربيت مي شوند: يک. تسلط بر کامپيوتر. دو. تسلط بر زبان انگليسي. سه.علم زدگي شديد. وقتي فرزند 24 سالش شد مي گويي چرا بچه ام نماز نمي خواند. کي و چگونه فرزندت را آنگونه که حضرت رسول گفته است تربيت کرده اي؟ من نمي گويم بچه کامپيوتر ياد نگيرد، نمي گويم زبان انگليسي ياد نگيرد، نمي گويم دانشگاه نرود، اما شما يک سازه اي محکم از بچه ات درست کن، سپس هر چه خواستي درونش بريز! آنوقت چيزهاي بد را پس مي زند. درست تربيت نمي کني! چه کسي گفته تربيت مادر زادي است؟! چه کسي گفته وقتي بچه به دنيا مي آيد خوب به دنيا آمده است؟! بچه وقتي به دنيا مي آيد بستر اين را دارد که خوب شود يا نشود. کجا بچه را تربيت کرده اي؟ کجا بچه را آشناي با قرآن کرده اي؟ راجع به اينها زياد صحبت نکنيم. بچه ساعتها پاي کامپيوتر بنشيند و در فضاي اينترنت باشد، مادر قربون صدقه اش مي رود، ولي اگر يک ساعت زيارت عاشورا بخواند به من مي گويد بچه ام افسرده شده، کمي نصيحتش کنيد! بچه معلوم است که آخر چه خواهد شد. من نمي گويم پاي اينترنت بشيند يا نشنيد. به آن کاري ندارم و آن به من ربطي ندارد. خودت مي داني و خداي خودت و درياي دلت، اما چطور مي شود در آن 10 ساعت اينترنت بچه سالم است اما يک ساعت که نماز نافله اش طول بکشد بچه مريض مي شود؟!
چون عادت نکرده ايد بچه را بر حب دين بار بياوريد. اين يک روايت.
روايت دوم: در نور الابصار شبلنجي از علماء اهل سنت « حب آل محمد يوما، خيرا من عباده سنه » يک روز محبت ورزيدن به آل پيامبر عظيم الشان اسلام از يک سال عبادت برتر است، « و من مات عليه، دخل الجنه » کسيکه بر محبت آل پيامبر از دار دنيا برود، داخل بهشت بشود. اهل سنت نقل مي کنند من از کافي و بحارالانوار نقل نکردم که شأن اين دو کتاب اجل از تمام کتب اهل سنت است.
امروز روز عشق ورزيدن به آل پيامبر است. پس مودت واجب است، چون بايد به قرآن عمل بشود. قرآن را که فقط براي استخاره نگذاشته اند، در ايام ختم سوره يس و الرحمن خواندن و در ايام ازدواج هم سوره ي يوسف را خواندن، کافي نيست، قرآن را گذاشته اند براي عمل کردن، و يکي از آياتي که بايد به آن عمل شود همين آيه مودت است. اهل سنت سؤال کرده اند که اين مودت واجبه براي چه کساني باشد؟ پيامبر هم جواب دادند.
مصاديق مودت چيست؟ يا رسول الله! ذوي القربي شما را دوست دارم، چکار بايد بکنم که بگويم دوست دارم؟ يعني چگونه مردم بفهمند که آنها را دوست دارم؟
1. اطاعت و انقياد نسبت به آنها؛ يعني در دايره امکان ما نقطه تسليم هستيم، حکم آنچه تو فرمايي رأي آنچه تو انديشي. ما از خودمان در امورمان اختيار نداريم با اختيار خودمان، زندگي را داده ايم دست شما. چرا؟ چون مي خواهيم آيه مودت ذوي القربي را اجرا کنيم. ما به اختيار خودمان طناب زندگي مان را داده ايم دست شما.
رشته اي بر گردنم افکنده دوست مي کشد هر جا که خاطرخواه اوست
منتها اين سررشته را خودمان به اميرالمؤمنين داده ايم. چرا داده ايم؟ چون مي خواهيم بگوييم ما داريم به آيه شريفه عمل مي کنيم
2. دومين مصداق از مصاديق، به زيارت آن محبوب رفتن است. در يک ظهر گرم کوفه، حارث همدان رفت خدمت حضرت اميرالمؤمنين. حضرت تعجب کردند و فرمودند که در اين ساعت چه اضطراري ايجاد شده است؟ حارث همدان همان کسي است که حضرت به او فرمودند « يا حارث! من يمت، يرني » هر که بميرد مرا مي بيند « من مؤمن او منافق » چه مومن و چه منافق. حضرت به حارث فرمودند چه شده آمده اي اينجا؟ گفت: « حبا لک » چون دوست تان دارم.
(برويد به زيارت امام رضا، نگوييد آقا حاجتمان را بده، نگوييد مشکل دارم، بگوييد آقا فدايتان بشوم، همين، خداحافظ.
آمدم بگويم عاشقتان هستم. برويد کربلا و به امام حسين (ع) بگوييد حبا لک آمده ام. وقتي مي خواهيد اسم ائمه را ببريد، تکريم کنيد. مولاي ما! آقاي ما! اميرالمؤمنين! نگوييد علي. گاهي اوقات در مقام خطابه آدم مجبور است که بگويد)
3. حاجاتشان را برآورده کنند. اهل بيت چه حاجتي از ما دارند چه احتياجي به ما دارند؟ از ما مي خواهند که دين را رعايت کنيم. از ما مي خواهند تا نماز بخوانيم، از ما مي خواهند تا با خانواده درست رفتار کنيم، از ما دين را مي خواهند آنها کشته شدند تا دين باقي بماند اگرچه شأنشان از دين بالاتر است شأن امام از دين بالاتر است، اين هم جاي خود دارد و بحث مي کنيم و اثبات مي کنيم و حرف ذوقي نمي زنم.
يکي ديگر از امور احترام به فرزندان است. شما وقتي به سادات احترام مي گذاريد در واقع به آيه ذوي القربي عمل مي کنيد. يکي از راههاي احترام به اهل بيت، اينست که به نسلشان به سادات ابراز محبت مي کنيد و ديگري اينست که شريک غم و شادي اهل بيت باشيم.
شما اگر يکي از عزيزانتان از دار دنيا برود يکي از دوستانتان عزيزاش از دار دنيا برود وقتي در ختم شرکت مي کنيد مي گوييد ما را در غم خودتان شريک بدانيد. چرا مي گوييد؟ چون دوستش داريد و رفيقش هستيد، شريک غم و شادي بودن اهل بيت از مصاديق مودت است.
حضرت صادق (ع) فرمودند: « شيعتنا خلقوا من فاضل طينتا، يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا » شيعيان با ما ارتباط دارند، شيعه را از اضافي گل ما خلق کرده است، يعني ما يک روح بوديم در دو بدن. يعني اينها با ما ارتباط دارند. اينها بي کس نيستند و دليلش اينست که اينها در شادي هاي ما شاد هستند و در عزاي ما عزادار هستند.
امام صادق (ع) مي فرمايند: « رحمت الله شيعتنا » رحمت خدا بر شيعيان ما « شيعتنا ولهم المومنون » شيعيان ما همان مؤمنون هستند که در سوره مؤمنون آمده « قد افلح المؤمنون » و الله همان مؤمنون شيعيان ما هستند « شرکونا في المصيبه » اينها شريک ما در مصيبت و عزا هستند.
« بطول الحزن و الحسره » به زياد غم خوردن و تأسف و تأثر بر ما. بنابراين عزاداري يکي از مصاديق اظهار مودت است. اظهار مودت طبق آيه ذوي القربي واجب است.
چه کسي گفته است که عزاي بر امام حسين (ع) مستحب است و نماز اول وقت واجب است. چه کسي گفته است؟
آشناي به قرآن نيست آن کسيکه اين حرف را مي زند! نماز واجب است، نماز اول وقت مستحب است، عزاي سيدالشهداء از مصاديق مودت ذوي القربي است و واجب است. مودت ذوي القربي به استناد آيه شريفه واجب است.
عده اي مي خواهند عزاي امام حسين را تعطيل کنند، راهش اينست که مثلا فرض بفرماييد بگويند که نماز اول وقت! البته ما هميشه نماز اول وقت را رعايت مي کنيم.
اما يکي از مصاديق عزاي بر امام حسين (ع) گريه کردن بر ايشان است.
حديث اول: در روايتي از امام حسين در آخرين لحظات عمرشان فرمودند: « قولوا لاولياءنا يهتمون في اقامه مصائبنا » به شيعيان و دوستاران من بگوييد! سعي و تلاش در اقامه عزاداري ما داشته باشند.
آنهايي که مي توانند مشکي بپوشند، آنهايي که مي توانند خرج بدهند، اهتمام داشته باشند و تلاش کنند براي اقامه مجلس سيدالشهداء.
حديث دوم: در آخرين لحظات پسر بزرگوارشان را در آغوش گرفتند و به طرف قتلگاه حرکت کردند و فرمودند: بلغ شيعتي عني السلام » به دوستاران من سلام من را برسان، ما هم مي گوييم السلام عليک يا اباعبدالله. « فقل لهم، ان ابي مات غريبا » باباي من غريب کشته شد « فاندبوه » برايش ندبه کنيد « و مضي شهيدا » باباي من را کشتند « فابکوه» و برايش گريه کنيد « و ان ابي مات عطشانا و فاذکروه » باباي من را با لب تشنه کشتند، هر وقت آب خورديد، ياد از لب تشنه باباي من کنيد.
خود امام حسين (ع) فرموده است براي ما گريه کنيد. آقا! ثمره گريه بر شما چيست؟ 25 ثمره گريه براي امام حسين (ع) وجود دارد که يکي را مطرح مي کنيم. خدا در قرآن بر رسول اکرم درود فرستاده است « ان الله و ملائکته يصلون علي النبي » فقط بر يک گروه بعد از پيامبر سلام فرستاده اند « علي فصلي الله علي الباکين علي الحسين » خدا بر گريه کننده بر حسين درود مي فرستد. همان خدايي که بر پيامبر درود فرستاده است.