تاريخ کربلا - قسمت 7

منزلگاه دهم
در بيان سير تاريخي حرکت حضرت سيدالشهدا (ع) از مدينه به کربلا به بحث منازل و توفقگاه هاي ايشان رسيديم. در ادامه حرکت حضرت به منزل دهم بنام "شقوق" رسيدند. در اين منزل امام (ع) مردي را ملاقات کرده و از او در خصوص اوضاع عراق سوال کردند. عرض کرد: "يابن رسول الله! مردم عراق همه در مخالفت شما متحد شده و براي جنگ با شما هم پيمان شده اند" حتي کسانيکه امام (ع) را دعوت کرده بودند نيز براي جنگ با ايشان هم پيمان شدند. حضرت در جواب فرمودند: کار به دست خداست و هر کاري اراده نمايد انجام مي دهد و در کار خود نيز مغلوب هيچکس نمي شود.
حضرت سيدالشهداء (ع) در منازل مختلف از افراد متعددي در ارتباط با اوضاع عراق خبر مي گرفتند. به اين دليل که پيک هايي را که براي کسب خبر از اوضاع عراق فرستاده بودند، هنوز بازنگشته و امام (ع) نيز علي الظاهر بايد استفساري از اوضاع عراق داشته باشند.
امام (ع) اشعار زيبايي را نيز در اين منزل سروده و براي آن مرد خواندند:
« فِان تکن الدّنيا تُعَدُّ نفيسةً فدارُ ثوابِِ الله اعلي و اَنبَلُ » اگر چه زندگي در دنيا براي عده اي پر بهاست اما زندگي در آخرت و پاداش آن ارزشمندتر است.
« و اِنْ تکن الابدانُ للموتِ انْشِئَتْ فَقَتْلُ امرءٍ بالسَّيْفِ في اللهِ افضل » اگر خدا بدنها را براي مرگ آفريده پس مرگ در راه خدا بهترين و برترين نوع مرگ است.
« و اِنْ تکُنِ الارزاقُ قِسْماً مقدّراً فقلّهُ حِرْصُ المرءِ في الرزقِ اَجْمَلُ » اگر قبول داري که روزي قبلا تقسيم شده پس حرص در درآمد ديگر چيست؟ کمتر حرص زدن زيباتر است.
« و اِنْ تکُنِ الاَموالَ للتّرکِ جمعُها فما بالُ مَتروُکٍ به المَرْءٌ يَبْخَلُ » اگر مالي را که جمع مي کني براي آنست که بگذاري و بروي، در خرج کردن آن بخل نکن.
« سلام اللّه يا آل احمد فانّى ارانى عنكم سوف ارحل » درود خدا بر شما خاندان پاک پيامبر! که من بزودي به آنها ملحق خواهم شد.
از همين اشعار مشاهده مي شود که صحبت از قضاي الهي است که منتهي به شهادت مي شود.
منزلگاه يازدهم
يازدهمين منزل به نام "زباله" است. جانسوزترين منزلي است که امام پشت سر گذاشتند. "زباله" اسم روستايي است که بسيار پرآب است. در اين منزل خبر شهادت "قيس بن مسهر صيداوي" و "عبدالله بن يقطر" را به ايشان دادند.
امام (ع) در سوگ آنها اشک ريختند و در حق شان دعا کرده و فرمودند:
« اللهم اجعل لنا و لشيعتنا منزلا کريما و اجمع بيننا و بينهم في مستقر رحمتک انک علي کل شي قدير » خدايا براي ما و شيعيان ما و کسانيکه پيرو ما هستند، منزلهاي کرامتي را قرار ده و ما را مشمول رحمت دائمي خود قرار ده که تو بر همه ي امور توانمندي.
در اينجا حضرت به پيروان خود که در راه ايشان به شهادت رسيده اند اظهار علاقه نمودند. اما بعد اطلاعيه اي را صادر نمودند که شامل جمله اي سوزناک بود. اين اطلاعيه از اين قرار است:
« بنام خداوند بخشنده مهربان. به من خبري وحشتناک و تأسف انگيز رسيده است. قتل مسلم بن عقيل و هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر. شيعيان و پيروان ما از ياري ما دست برداشتند. هر کس پشيمان شده و مي خواهد بازگردد، مي تواند. من بيعتم را برداشتم »
اين اطلاعيه، جوانمردانه ترين اطلاعيه اي است که در عالم صادر شده است. با وجود نقلهاي مختلفي که وجود دارد بنظر مي رسد تعداد افرادي که از مکه تا آن منطقه در خدمت حضرت بودند به دو هزار نفر رسيده بود، اما همه ي آنها رفتند بجز چهل و دو نفر. از اينجا مشخص مي شود اعلام انصراف، فقط اختصاص به شب عاشورا نداشته است.
منزلگاه دوازدهم
دوازدهمين منزلگاه "بطن العقبه" است. در آنجا پيرمردي به نام "عمر بن لوزان" از طايفه بني اکرمه خدمت امام (ع) رسيد. به سيدالشهداء (ع) عرض کرد: به کجا مي رويد؟ فرمودند: به کوفه. گفت: تو را به خدا قسم مي دهم که از اين کار منصرف شويد. اگر به کوفه مي رويد، نمي رويد مگر بطرف سرنيزه ها، نمي رويد مگر بطرف شمشيرهاي برنده. اگر آنهايي که با تو هم اتحاد هستند، عليه حکومت قيام کنند و بعد بر آنها وارد شويد، براي شما بهتر است.
اين روايت را محدثين نقل کرده و مي گويند اين ماجرا حکايت از بي وفايي اهل کوفه مي کند. يعني مردم کوفه ديگر با تو کاري ندارند و آنهايي که دعوت کردند، نه تنها کاري ندارند، بلکه به جنگ با حضرت رفتند.
يک وقت کسي از پيمانش منصرف مي شود و مي گويد با تو کاري ندارم. اما يک وقت است که اقدام به جنگ و ستيز مي کند. در زيارت سيدالشهداء (ع) مي خوانيد که "تَنَقَّبَت لقتالک" آنهايي که با تو مبارزه کردند، نقاب زدند.
چرا نقاب زدند؟ چون امام (ع) همه ي آنها را مي شناخت. آنها کساني بودند که گفتند بيا! از امام (ع) خجالت مي کشيدند.
به همين خاطر پيرمرد به امام (ع) گفت: اگر آنها قيام کنند و ابن زياد را از بين ببرند و بعد وارد شويد، بهتر است. يعني آنها اين کار را (قيام را) با تو و براي تو انجام نمي دهند. امام (ع) نيز در پاسخ فرمودند: اين را که گفتي بر من هم واضح و آشکار است. مي دانم. اما خداوند چيزي را که از ازل اراده کرده، اتفاق خواهد افتاد. فرمودند: هرگز مرا رها نمي کنند تا اينکه خون مرا بريزند. يعني مردم کوفه کمر به قتل من بستند و تا مرا نکشند رهايم نمي کنند. اين پاسخ عده اي است که مي گويند چرا حسين بي علي (ع) از زمانيکه فهميدند مردم کوفه ديگر با او کاري ندارند، مسير مدينه، يمن يا جاي ديگري را در پيش نگرفت. در يک عبارت ديگر فرمودند: اگر در لانه ي مرغي هم بروم از آنجا مرا خارج مي کنند. اين بمعناي عدم امنيت حضرت سيدالشهداء (ع) در تمامي بلاد اسلامي است.
بنابراين براي امام (ع) ديگر فرقي ندارد به مکه بازگردد يا به يمن و يا به هر جاي ديگري برود. امام (ع) در ادامه فرمودند: وقتي اينها اين کار را کردند، خداوند کسي را که آنها را ذليل کند، بر آنها مسلط مي کند تا اينکه پست ترين جوامع اسلامي شوند.
تا اينجا اين بيان از "ابن لوزان" از قبيله بني اکرمه بود. امام (ع) به اصحاب خود رو کردند و فرمودند: من براي خودم جز کشته شدن چيزي را پيش بيني نمي کنم. از ايشان پرسيدند مأخذ اين سخن کجاست؟ فرمودند: من در عالم رؤيا ديدم که سگهايي به من حمله کرده و مرا گاز مي گيرند. بدترين و شديدترين حمله به من توسط سگي بود که "ابقع" بود يعني سياه و سفيد بود. مي گويند اين همان شمر ملعون است چون دچار بيماري پيسي شده و چهره اش دو رنگ شده بود.
زمانيکه روي سينه ي امام (ع) نشست، امام (ع) فرمودند: من اين صحنه را قبلاً در عالم رؤيا ديده بودم. آقاي ما آنقدر کريم است که به شمر فرمودند: « تو همه ي عزيزان مرا کشتي، از اين کار دست بردار، من گذشته ي تو را ضمانت مي کنم! آباء و اجدادم بهشت را براي تو تضمين مي کنند » شمر گفت: "من گندم يزيد را که نقد است، به وعده ي نسيه جد تو نمي فروشم" امام (ع) تسليم مرگ شدند و آن ملعون هم کاري که مي خواست را انجام داد.
منزلگاه سيزدهم و چهاردهم
سيزدهمين منزلگاه "شراف" نام دارد. در اين منزلگاه امام (ع) دستور دادند آب زيادي را بردارند. اينجا معلوم مي شود چرا امام (ع) آن شتران را در منزل "تنعيم" اجاره گرفتند.
از منزل سيزدهم که "شراف" بود به چهاردهمين منزل يعني "ذوحسب" آمدند. در منزل چهاردهم يکي از اصحاب که اولين کسي بود که وارد شده بود، گفت: "الله اکبر" امام (ع) هم فرمودند: « الله اکبر » معلوم مي شود که اگر جايي تکبير گفته شود، جوابش از حيث سنت پيامبر (ص) اينست که ابتدا تکبير بگويي و بعد بپرسي: چه خبر؟ امام هم در پاسخ تکبير او فرمودند: « الله اکبر » و بعد فرمودند که چه شده است که الله اکبر مي گويي؟
گفت: "من قبلا اين مسير را آمده بودم. الآن در مقابل خود نخلستان مي بينم، در حالي که اصلاً نخلستاني در اين مسير وجود نداشت".
امام (ع) بسوي بعضي ديگر از اصحاب رو کرده و فرمودند « شما چه فکر مي کنيد؟ »
گفتند: " آقا آنچه به ذهنمان مي رسد اينست که آن نخلستان نيست بلکه نيزه ها و سر اسبهاي لشکريان کوفه و شام است" امام (ع) فرمودند: «درست است »


در لشکر "ذو حسب" چه کساني هستند؟
سردار و سپهسالار لشکر شام، جناب "حُر بن يزيد رياحي" است که با 1000 نفر به رزم آمده بود.
من حکايت "حُر" را در اينجا بصورت اجمال عرض مي کنم تا ببينيد که "حُر" از اول چه تصميمي داشته است.
حکايت حر ابن يزيد رياحي
امام (ع) فرمودند به لشکر "حُر" آب دهيد. از آبي که بار شترها بود به آنها دادند. لشکريان که تمام شدند فرمودند به حيوانات آنها نيز آب بدهيد.
بعد به حجاج بن مسرور جحفي دستور دادند اذان بگو. وقتي اذان گفت امام ردايي پوشيدند و نعلين خود را به پا کردند و عمامه رسول الله را به سر گذاشتند و براي سپاه "حر بن يزيد رياحي" يک خطبه خواندند.
فرمودند: اي مردم، اين دليل و برهاني است که من در پيشگاه خداوند در قيامت براي شما مردم مي آورم.
من سرخود پيش شما نيامده ام. زماني پيش شما آمدم که نامه هاي شما بواسطه ي پيکهاي شما نزد من رسيد. به من گفته بوديد که بيا، ما پيشوا و امامي نداريم. شايد خداوند بواسطه ي تو ما را در مسير هدايت قرار دهد. اگر هنور همانگونه که در نامه هايتان نوشته ايد، به من تعهد بدهيد تا اطمينان پيدا کنم، در شهر کوفه به سراغتان مي آيم  و کاري به اين سپاه ندارم. ولي اگر نمي خواهيد تا بيايم و در اين مطلب سست شده ايد، رهايم کنيد تا به همان جايي که از آنجا بسوي شما آمده ام (مدينه) بازگردم.
آيا در تاريخ جواب اين سؤال را داده اند که چرا امام (ع) بازنگشتند؟
پاسخ همان عبارتي است که در "بطن العقبه" فرمودند: « من هر جا بروم، امنيت نخواهم داشت »
امام (ع) نماز را خواندند و بعد از مدتي خطبه ي ديگري را براي لشکريان "حُر بن يزيد رياحي" خواندند که در آن خطبه خود را معرفي کردند.
باقي مباحث در جلسات آينده مطرح خواهد شد.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت