ارتباط نفوذ فرهنگ غربی و افزایش آمار طلاق!

پرسش:

چرا در هر جا آداب و رسوم جدید غربی بیشتر نفوذ کرده، آمار طلاق افزایش یافته است؟

پاسخ:

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر عزیز

همواره «معلول»‌ها در پی «علت»هایند، هر گاه علت پيدایی هر پدیده‌ای در جایی و جامعه‌ای کامل شد و به اصطلاح فلاسفه «علت تامه» هر پدیده‌ای تحقق یافت، پیدایش معلول، امری حتمی و قطعی است.
بنابر این باید دید عواملی که باعث از هم‌گسیختگی و سست شدن بنیان خانواده و افزایش طلاق در جوامع غربی شده چیست؟
مهم‌ترین دلیل افزایش طلاق در جوامع غربی چند چیز است:
1ـ دور شدن از اندیشه‌های دینی و الهی.
2ـ فاصله گرفتن رفتارها از اخلاق و آموزه‌های دینی و معارف آسمانی، اگر چه اندیشه و باورهای سطحی آنان در مورد خدا و معنویت بر سر زبان‌ها باشد.
دنیاگرایی یا دنیا و اقتصاد را محور همه حرکت‌ها و فعالیت‌ها، قرار دادن؛ تفکر جدایی دین از سیاست و رفتارهای اجتماعی، نیز نگاه ابزاری و اقتصادی به زنان (بدون توجه به نقش آنان در کانون خانواده و شئون جامعه) و بازداشتن آنان از کار در خانه و رسالت اصیل و ارزشمند آنان، از مهم‌ترین عوامل افزایش طلاق در غرب است. بر این اساس تمام برنامه‌ریزی‌ها، و اصول و قوانین مصوّب و موارد کنسوانسیون محو تبعیض حقوق زنان در غرب نشان می‌دهد که زن را به عنوان موجودی مجرد از خانواده ارزیابی کرده‌اند و رقابت آنان را در بر ابر مردان جهت دستیابی به شرایط بهتر و استقلال از مردان و امکانات و رفاه مادی بیشتر تحت عنوان شعر فریبنده «آزادی» و «تساوی» حقوق برانگیخته، و در جوامع شرقی و کشورهای اسلامی عده‌ای روشنفکر و غرب‌زده بیگانه از فرهنگ خویش، شعار آنان را نشخوار کرده‌اند. این تفکر در جامعه اروپا (که تا قرن نوزدهم هیچ گونه مالکیتی برای زنان قایل نبودند و رفتارشان با زنان همانند رفتار با حیوانات بود) از جهتی مفید و کارگشا بود اما این نسخه اوّلاً در جوامع اسلامی فاقد اثر مثبت است ثانیاً ـ اجرای آن در غرب، زنان غربی را از ظلم و ظلمتی نجات داده اما به سیاهی و ستم پیچید‌ه‌تری دچار ساخته است و آن فروپاشی بنیان خانواده است.
بنابر این تقلید و پیروی از «ویروس» فروپاشی بنیان خانواده در هر جامعه‌ای رسوخ کند، همان نتیجه را خواهد داد که در جامعه غربی داده است.
آیت الله جوادی آملی در بیان علت تلاشی خانواده‌ها در غرب می‌فرماید: «مستحضر باشید که غرب به سمتی می‌رود که خانواده‌ها را متلاشی و زن را به ابزار تبدیل کند.. چون اگر کسی ما ورای طبیعی نیندیشد، بر اساس دنیا فکر کند، و محور شناخت او هم جز «حس و تجربه» چیزی دیگری نباشد، بازدهی دیگری غیر از این نخواهد داشت.(1)
از قرآن کریم(2) استفاده می‌شود که هر کس یا جامعه‌ای از یاد خدا غافل گردد و دین و پیام وحی، محور حرکت و فعالیت‌های‌شان نباشد به تنگناها و بحران‌های مختلفی دچار می‌گردد که یکی از آنها، تلاشی نظام خانواده و طلاق و جدایی است.
تجربه نشان مي دهد كساني كه فاقد تعهدات ايماني هستند و حتي اگر قبل از ازدواج مدت ها با هم آشنايي داشته باشند، پس از تشكيل زندگي مشترك به دليل نداشتن ارزش هاي ثابت و يكسان و نداشتن پشتوانه دروني، با كوچك ترين آسيب، پيوندشان سست شده، چه بسا از هم مي گسلد.(3) غرق شدن در ماديات و لذت جويي ها و روي گرداني عملي از دين (اگر چه در ذهن معتقد باشد) هيچ نقطه مشترك و عاملي براي وحدت باقي نمي گذارد تا موجب استمرار صميميت استواري بنيان خانواده گردد.
3- بي بند و باري هاي جنسي:
گرايش به فرهنگ مصرف غرب و گسترش فساد و بي بند و باري هاي جنسي و آزادي هاي افسارگسيخته عامل دیگر تزلزل خانواده در غرب است.
تفكري حاكم بر جامعه آمريكا است، مبني بر اين كه "خوشي و لذت مقدّم بر استواري و نگهداري كانون خانوادگي است".ترويج اين انديشه در جوامع ديگر از جمله ايران يكي از عوامل گسترش جدايي ها و سست شدن بنيان خانواده است.
شهيد مطهري در اين مورد مي گويد:
"در هر جا كه آداب و رسوم جديد غربي بيشتر نفوذ كرده است، آمار طلاق هم افزايش يافته است . آمار طلاق ها در شهرها بيشتر از روستاها و شهرهاي بزرگ تري كه آداب غربي را بيشتر پذيرفته اند، زيادتر است، مثلاً بيش از يك چهارم طلاق هاي ثبت شده سراسر كشور (يعني 27 درصد) مربوط به تهران است، در حالي كه نسبت جمعيت تهران به جمعيت سراسر كشور تقريبا ده درصد مي باشد".(4)
4- مفاسد اجتماعی :
اعتياد به مواد مخدر، قاچاق، الكل، قمار و ساير مفاسد باعث اختلال در سلامت جسمي، روحي و شخصيت خانوادگي و اجتماعي شده، در نتيجه آمار طلاق را بالا برده است.
5- قرار گرفتن طلاق در دست زنان :
قرار گرفتن طلاق به بهانه هاي مختلف در دست زنان عامل دیگررشد طلاق در غرب است.
جهت روش شدن ارزش اينحكم ، و اين كه يكي از عوامل شكاف بين خانواده ها ، انحراف از اين قانون به بهانه هاي متفاوت است، به گزارش زيرتوجه كنيد.
"طلاق هاي ثبت شده در دادگاه هاي فرانسه نشان مي دهد كه بيش از هفتاد درصد طلاق ها به درخواست زنان بوده است".(5)
لوسون دانشمند آمريكايي ، ضمن بيان آمارهاي هولناك طلاق در آمريكا مي نويسد :"قابل توجه اين كه هشتاد درصد طلاق ها به تقاضاي زنان واقع شده است".
خانم مونيكا ، نويسنده انگليسي ، ضمن اظهار تأسف شديد از آمارهاي وحشت افزاي طلاق در آن كشور مي نويسد:
"دوام و استحكام هر ازدواجي در درجه اول به درايت و سبكسر نبودن زنان بسته است و با توجه به اين حقيقت تلخ اعتراف مي كنم كه آمارها و پرونده هاي دادگاه ها در انگليس نشان مي دهد كه از هر صد ازدواجي كه به طلاق منجر مي شود، در نود و نه درصد آنان زنان مقصرند".(6)
6 - صنعتي و ماشيني شدن زندگي زنان و مردان:
صنعتي شدن زندگي و زنان و مردان موجب بالا رفتن سطح توقعات بانوان و زياده طلبي و تنوع خواهي مردان گشته و زمينه را براي بروز اختلاف و جدايي ها فراهم ساخته است.
1ـ مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، ص 16
2ـ طه (20) آیه 124
3 . بينش اسلامي پيش دانشگاهي ، ص 93.
4 . حقوق زن در اسلام، ص 261.
5 . طلاق يا فاجعه انحلال خانواده، حسين حقاني زنجاني، ص 86.
6 . همان، ص 99.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت