پرسش:
پیامبران و امامان ما همه عزیزان ما هستند وقتی همه ی ما میدونیم جای آنها توی بهشت است پس چرا برای عزیزانمان که توی رفاه آسایش هستند گریه میکند شما اگر بدونید عزیزتان در رفاه و آسایش است برایش گریه میکنید؟
پاسخ :
با سلام و ادب خدمت شما
بنده جواب رو نسبت به امام حسین علیه السلام میدم که در مورد بقیه هم صدق می کند.
عرض کنم که عاشورا و حادثه کربلا از چند جنبه قابل ارزیابی و تحلیل است که هر کدام می تواند حکم خاص داشته باشد. در ابتدا با دو چهره از عاشورا رو به رو هستیم:
اوّل: زيبايىها
زيبايىها يعنى عظمتى كه حضرت ابا عبداللَّه (ع) و ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده، عالىترين جلوههاى كمال انسانى را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگ ترين درس را به بشر آموخته اند. اين بُعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآفرين است. به راستى بايد به خود باليد كه در چنين مكتب درخشانى پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافتهایم و با آن مىميريم و حاضريم همة هستى خود را در راه مکتب نثار كنيم.
شهادت برای شهید یک موفقیت ، بلکه بزرگ ترین موفقیت است . امام حسین (ع) فرمود : «جدم پیامبر به من فرمود : نزد خدا مرتبه ای داری که جز با شهادت به آن نایل نمی گردی.»
شهادت حضرت، عالی ترین حد کمال به حساب می آید. بر این اساس شهادت برای شهید یک پیروزی به شمار میآید و جشن و شادمانی می طلبد. سید بن طاووس می گوید : اگر دستور عزاداری به ما نرسیده بود ، ایام شهادت امامان را جشن می گرفتم . علی (ع) آن گاه که می بیند مرگ به صورت شهادت نصیبش شد، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد.(1)
حضرت بعد از ضربت خوردن می فرماید:
«والله ما فجأنی من الموت وارد کرهتُه و لا طالع أنکرتُه و ما کنتُ إلا کقارب ورد و طالب وَجَدَ و ما عند الله خیر للابرار؛(2) به خدا سوگند! هیچ امر خلاف انتظاری برای من رخ نداده؛ آن چه پیش آمده، همان است که در آرزوی نیل به آن بودم. مانند کسی هستم که در جستجوی آب در صحرایی می گردد و نا گهان چاه آبی یا چشمه ای پیدا می شود . مَثَل جوینده ای هستم که به مطلوب خود رسیده است.»
دوش در وقت سحر از غُصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بودوچه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
آری بر اساس این رویکرد ، شهادت اولیای الهی جشن و شادی دارد؛ جشن و شادی برای رسیدن به عالی ترین مرتبه کمال و لقای محبوب از طریق شهادت.
دوم: چهره غمبار
چهره ديگر عاشورا جنبه تراژديك، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از اين كه چرا امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين برخورد را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريفترين انسانها روا داشتند. ظلمى كه بر امام (ع) و اهل بيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيكوسيرتى را به درد مىآورد و روح آدمى را سخت مىآزارد و جشن و شادی در اینجا معنا ندارد. چگونه می توان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسين ( ع ) به واسطه شخصيت عاليقدر و شهادت قهرمانانهاش مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است.
كيست كه بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانكاه، در ميان صدها مأمور دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شريعه رساند و چون در رودى عظيم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولى همين كه به ياد تشنگى حضرت ابی عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشيدن نداد و لب تشنه با مشك پر از آب برگشت، اين مردانگى و شرافت، او را به ريختن اشك وادار نسازد؟!
در حال گريه و رقت و هيجان، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبی كه برای او میگريد نزديك میبيند ، و در حقيقت در آن حال است كه خود را با او یکسان میبيند . خنده و شادی بيشتر جنبه شخصی و در خود فرو رفتن دارد اما گريه بيشتر از خود بيرون آمدن و خویش را فراموش كردن و با محبوب يكی شدن است. به تعبير شهيد مطهري «گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حركت او است».(3)
از طرف دیگر نیز شهادت شهید برای کسانی که او را از دست داده و از فیض وجود او محروم مانده اند ، تأثر انگیز است ، در حالی که انسان ها می توانستند از برکت وجود وی، در همان عصر و در دوران آینده بهره مند گردند. در واقع این گریه بر خود ما است و نه بر شهیدی چون امام حسین که با شهادت به مقام قرب الهی نائل شد. همچنین تأثر و تأسف برای مردمانی که قدر عظمت وجود او را ندانستند و او را به شهادت رسانده و از فیض وجود حضرت بی بهره ماندند.
بنابراین عمل مسیحیان قابل توجیه نخواهد بود ؛ زیرا ما بر شخص امام که با شهادت به بالاترین مرتبه نائل شد، نمیگرییم . علاوه بر این که عمل مسیحیان (گریه و شادی)می تواند برخاسته از تفکر نادرستی باشد که خون مسیح را فدیه ای برای کفاره گناهان خود می دانند که با کشته شدن مسیح ، پاک گشتن فرزندان آدم از گناه تضمین شد.
عزاداری و سوگواری برای سالار شهیدان از جهات دیگر نیز قابل توجه وشایسته است که به شرح آنها می پردازیم:
أ) تولی و تبری :
تولی به معنای دوست داشتن دوستان خدا و تبری به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا است. در تولی دوستی پیامبر و خاندانش و در تبری دشمنی با دشمنان پیامبر و خاندانش قرار دارد.
عزاداری، نیز لعن و نفرین بر قاتلان ، ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است.
اشك ريختن نوعي بيعت و امضا كردن پيمان و قرارداد دوستي با سيد الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنین نشانه پيوند قلبي با اهل بيت و سيدالشّهدا(ع) است. اشك، دل را سيراب ميكند، عطش روح را برطرف ميسازد، و نتيجه محبتي است كه نسبت به اهل بيت حاصل ميشود. نيز نشانه همدلي و هماهنگي روحي با ائمه اطهار است. قلبي كه مهر حسين(ع) داشته باشد، بي شك به ياد مظلوميت و شهادت او ميگريد.
در آموزههای اسلامی دوستی خاندان پیامبر(ص) جایگاه ویژهای دارد، تا جایی که قرآن آن را مزد رسالت معرفی کرده است «قل لا أسئلکم علیه اجراً الاً المودة فی القربی»(4) در روایات نبوی نیز به دوستی پیامبر و اهل بیتش بسیار سفارش شده است،از جمله در منابع اهل سنت (ص) روایت شده است که پیامبر فرمود: «مسلمان میبایست رسول اسلام را از همه مردم و حتی از خود و پدر و مادرش، بیشتر دوست داشته باشد «لا یؤمن أحدکم حتی أکون أحبّ إلیه مِن وُلده و والده و الناس اجمعین».(5)
نیز فرمود: «فرد مسلمان میبایست به عترت علاقه داشته باشد،به گونهای که آنان را از همه عزیزانش بیشتر دوست داشته باشد «لا یؤمن عبد حتی أکون أحبّ إلیه مِن نفسه و تکون عترتی إلیه أعَزّ مِن عترته و یکون أهلی أحبّ إلیه مِن أهله و تکون ذاتی أحبّ إلیه مِن ذاته».(6)
حال که باید مسلمان دوستدار و پیامبر و خاندان مطهرش باشد، دوستی میبایست صادقانه باشد و دوستی صادقانه شرایطی دارد.
نیز دوستدار پیامبر و آلش میبایست نسبت به دشمنان آن خاندان تبری و بیزاری بجوید. در روایات متعددی به این امر سفارش شده است. ابن عباس از رسول خدا روایت میکند: «هر که بخواهد که خداوند همةخیرها را برایش گرد آورد،بایست پس از من با علی(ع) بپیوندد و دوستانش را دوست دارد و دشمنان او را دشمنی بدارد».(7)
امام صادق فرمود: «آن کس که دوست دارد بین او و خداوند حجاب نباشد، به صورتی که او به خداوند و خدا به او نظر کند، باید آل محمد را دوست داشته باشد و دشمنان آنها را دشمن بدارد».(8)
بر این اساس عزاداری نوعی تبری و تبری است که در آموزههای دینی سخت مورد توجه قرار گرفته است.
همدلی و همدردی با دوستان، در زمان سوگ و اظهار سرور در شادى آنان است(9) در روایات، بر برپايى جشن و سرور در ايام سرور اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در اوقات سوگ آنان، تأكيد شده است.
حضرت على(ع) مىفرمايد: «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(10) پيروان ما در شادى و حزن ما شريكند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند.آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است» .
امام صادق(ع) فرمود: «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛(11) شيعيان ما پارهاى از وجود ما هستند واز زيادى گِل ما آفریده شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوشحال مىسازد، آنان را بدحال و خوشحال مىگرداند».
بر اين اساس وظيفه عقلانى و شرعى، ايجاب مىكند كه در ايام عزادارى اهلبيت(ع)، محزون و غمگین بود و حزن خود را به «زبان حال» يعنى با اشك و زارى، مانند افراد غمزده اظهار نماییم.
ب) فردی، اجتماعی و فرهنگی
از جمله حکمت و اثار بهشت عزاداری برای سرور شهیدان حسین بن علی و یاران مظلومش، این است که وسیلهای میباشد برای رشد و شکوفایی، چرا که هر عزاداری پیش از آن که در غم و ماتم اهلبیت به سوگ بنشیند،میبایست نسبت به مصیبت دیدگان شناخت داشته باشد. در مجالس عزاداری که در آنها زندگانی و اهداف آنان یاد میشود. به عزادار شناخت میدهد. شناخت در فرد تأثیر میگذارد و موجب میشود به امام عشق بورزد و او را اسوه و الگوی خود قرار دهد. بر این اساس عزاداری برای اهلبیت و به ویژه سید شهیدان و یارانش در شکوفایی فرد تأثیر میگذارد و در او تغییر درونی ایجاد میکند. تغییر درونی و تأثیر گذاری مثبت، در اجتماع نمود پیدا میکند و باعث رشد جامعه میگردد.
بنابراین میتوان ادعا کرد: یکی از فواید عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوهای ارائه شده از سوی امامان است. در عزاداری آرمانهای با ارزش پیشوایان مظلوم بیان میگردد و جانهای تشنة حقیقت پذیرای آن میشود، که قدم بسیار با ارزشی است در راه حفظ ارزشها و آرمانهای اسلامی و فرهنگسازی. بدون تردید همین امر نسل جدید را که در مجالس عزاداری شرکت میکند و با فرهنگ اهل بیت آشنا میگردد، از لحاظ فرهنگی، دگرگون میکند.
آنان با شرکت در مراسم (هم در بُعد شناختی و هم در بُعد عاطفی) به اهل بیت پیامبر وابسته میگردند؛ بدین وسیله فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه با شناخت و عاطفه به نسل جدید منتقل میگردد، که بهترین راه برای حیات فرهنگی مکتب اهل بیت به شمار میآید.
3- زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب:
زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهندة روح حماسه و ايثار است.گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان كه به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان كربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم كوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپایی مجالس عزا نیز ادامه دادن رسالت پیام رسانان عاشورا است. گريستن در سوگ شهداي كربلا، تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فكري و روحي با اين مكتب است.
از اين رو ائمه(ع) به گريستن بر مظلوميت شهداي كربلا تأكيد كرده اند. براي گريه بر مصيبتهاي امام حسين(ع) ثوابها و فضيلتهاي فراوان ذكر كرده و فرمودهاند كه چشم گريان بر كربلائيان، چشمه فيض خدا است،(14)
فضيلتها و ثوابهاي زيادي كه براي گريه بر امام حسين(ع) در روايات ذكر شده، در صورتي است كه گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد كه مانع رسيدن فيض الهي گردد.
گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشك زبان دل است و گريه فرياد مظلوميت. رسالت اشك پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) «گريه كردن در عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت است. گريه بر مظلوم، فرياد مقابل ظالم است».(15)
1. شهید مرتضی مطهری ، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 117- 118 .
2.نهج البلاغه ، نامه 23.
3. مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 124.
4. شورى (42) آيه 23.
5. کنزالعمال، متقی هند، 1، ص 37.
6. شیخ صدوق، عللالشرایع،ج1، ص 140.
7. بحار،ج27، ص 55.
8. حمیری، قرب الاسناد، ص 351.
9. المحبة فى الكتاب والسنه، ص 169 - 170 و 181 - 182.
10. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
11. همان،ج65 ، ص 24.
12. سفینةالبحار ،ج3 ،ص497 ماده عشر.
13. امالی صدوق ، ص 112،مجلس27،حدیث5.
14. بحارالأنوار، ج 44، ص 286.
15. صحيفه نور، ج 8، ص 70 .