ما قبل از تولد شدن در چه حالتی به سر می برده ایم؟

پرسش:
آیا ما قبل از تولد شدن در چه حالتی به سر  می برده ایم یعنی دنیایی که ما د رآن به سر می بردیم کجا بوده است؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
برخی معتقدند که انسان قبل از وجود،معدوم بوده و بعد به اراده خدا پا به عالم هستی نهاده است.
ولی برخی از فلاسفه مانند افلاطون براین باور بوده‌اند که قبل از تولد، ارواح همه انسان‌ها در عالم ملکوت وجود داشته و در آن جا همه حقایق بر انسان‌ها آشکار بوده است.
در روایات اسلامی نیز به مواردی برمی‌خوریم که بر حسب ظاهر با قدیم بودن نفس و نظریه افلاطون سازگار است. این نوع روایات را می‌توان تأییدی برای نظریه افلاطون به شمار آورد.
پیامبر فرمود: «کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین؛ در حالی که آدم بین آب و گل قرار داشت (و آفرینش او هنوز کامل نشده بود) من پیامبر بودم».(1)
ظاهراً این روایات، بیانگر آن است که نفس پیامبر ، پیش از ایجاد بدن ایشان، وجود داشته است. اگر نفس ایشان پس از آفرینش بدن یا مقارن با آن حادث می‌گشت، چگونه می‌توانست هزاران سال، پیش از حدوث خود یعنی از زمان آفرینش آدم (ع) وجود داشته و از مقام نبوت برخوردار باشد؟
ظاهر روایت، مؤید این رأی است که اگر نگوییم همه، دست کم برخی از نفوس انسانی ، پیش از حدوث بدن، وجود داشته است.
اگر این مطلب درباره برخی از نفوس ثابت بشود، می‌توان آن را به دیگر نفوس انسان نیز سرایت داد.
روایت دوم نیز از پیامبر اکرم است و از آن همگونی با مبنای افلاطون استفاده می‌شود.
براساس  این روایت که هم شیعه و هم اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، پیامبر اسلام فرمود: «الارواح جنود مجندة ما تعارف منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف؛ ارواح (انسان‌ها همانند) لشکریان گرد آمده‌اند، پس آنان که همدیگر را می‌شناسند، با هم انس و الفت دارند و آنان که یکدیگر را نمی‌شناسند و با هم ناآشنایند، با هم مخالفت می‌ورزند».(2)
در پاره‌ای از نقل‌ها در آغاز این روایت، آمده است: «ان الله تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بألفی عام؛ خداوند متعال، ارواح را در هزاز سال ، پیش از آفرینش بدن‌ها آفرید». (3)
این عبارت ، دلالت آشکاری بر تقدم آفرینش نفوس بر بدن دارد، ولی از ذیل روایت که آن را نقل کردیم می‌توان برداشت کرد برخی از نفوس، پیش از آمدن به دنیا با یکدیگر روابطی دارند و همان روابط سبب می‌شود که در این عالم با یکدیگر انس و الفتی داشته باشند. در مقابل میان پاره‌ای از نفوس، پیش از ورود در عالم طبیعت نوعی تقابل و مخالفت وجود دارد. این گروه پس از آن که پا به عالم کنونی می‌گذارد، با یکدیگر اختلاف می‌ورزند.
این دیدگاه دارای اشکال‌های متعددی است و صدرالمتألهین در کتاب اسفار به تفصیل آن را بحث و ارزیابی کرده است.
ایشان ثابت کرده که روح «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و روح در بدن در شرایط خاصی ایجاد می‌شود و وجود پیش از بدن ندارد. این دیدگاه هم از اشکال‌های فوق پیراسته و هم با تحقیق‌های روان‌شناختی جدید سازگار است.
از دیدگاه ملاصدرا این روایات دلالتی بر قدیم بودن نفس بر بدن ندارد و مقصود از آن‌ها این نیست که نفوس انسان‌ها به همان شکلی که در این  عالم وجود داردند (یعنی با کثرت فردی به نحوی که هر یک از افراد، تعیّن خاص و مستقل از دیگران داشته باشد) پیش از حدوث بدن نیز وجود داشته باشد.
دلیل این مدعا آن است که اگر معنای اولیه روایات را حفظ کنیم، به ناچار باید به برخی پیامدهای محال آن تن دهیم که این کار به لحاظ عقلی، صحیح به نظر نمی‌آید.
به سخن دیگر: تلازم معنای مزبور با وقوع محال‌های عقلی، قرینه‌ای است بر این که از معنای ظاهری روایات دست برداریم و آن‌ها را بر معنایی سازگار با مبانی عقلی حمل کنیم.
اشکالاتی که تقدم نفس بر بدن ،‌مستلزم آن هستند به صورت ذیل است:
أ) لازم می‌آید نفوس قبل از تعلق به بدن، کامل بوده و نقص و کمبودی در آن نباشد و دچار هیچ‌گونه تکامل یا تغییر و تحولی نگردد.
ب) لازمه این نظریه آن است که هر یک از نفوس، نوع منحصر در فرد باشد و حال آن که این دو لازم هر دو باطل و مردودند.
ج) اگر نفس ، پیش از تعلق به بدن وجود داشته باشد، لازم می‌آید که قوای آن برای مدت زمان خاص، به صورت معطل و غیر قابل استفاده باقی بماند و این با حکمت الهی، ناسازگار و مساوی با نوعی لغویت است.
حقیقت نفس که آن را از عقل ،‌متمایز می‌سازد، همام صورتی است که به تدبیر بدن اشتغال دارد. در این تدبیر از قوای ادراکی و تحریکی مختلفی که برخی مربوط به نفس نباتی و برخی نیز متعلق به نفس حیوانی‌اند سود می‌برد.
اما فرض پیش گرفتن نفس بر بدن بدین معنا است که پیش از حدوث بدن، قوای نفس بیکار و معطل بمانند و نفس به صورت بالفعل به تدبیر بدن اشتغال نداشته باشد و این معنا همان طور که اشاره شد، با حقیقت نفس، سازگار ندارد.
بنابراین از دیدگاه ملاصدرا به دلیل اشکالات عقلی فوق نمی‌توان به معنای اولیه روایات اعتقاد داشت، بلکه باید برای این روایات، معنای دیگری را جستجو کرد.
صدرالمتألهین بر این اعتقاد است که ممکن است مقصود از روایات آن باشد که نفوس انسانی پیش از تعلق به بدن، وجود جمعی در عالم مفارقات و مجردات تام دارند، آن گونه که هر معلولی در مرتبه علت خویش حضور دارد.
شاید مقصود از ارواح قبلی از آفرینش بدن‌ها این باشد که نفوس قبل از تعلق به بدن، در عالم مجردات عقلی، خلق شده‌اند، منتهی نه با وجودهای کثیر و جزئی و مستقل، بلکه یک وجود جمعی و عقلانی.
بدین ترتیب می‌توان برای روایات معنای معقولی به دست داد که به دور از اشکالات یاد شده باشد.
نظریه ملاصدرا را فیلسوفان معاصر نقد و ارزیابی کرده‌اند که برای پرهیز از طولانی شدن بحث ، از بیان آن خودداری می کنیم .


پی نوشت ها:
1) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج65، ص27 و ج101، ص155
2) همان ج58،ص63و ص 139
3) همان ،ج58،ص138

نظرات (5)

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام ، من شنیدم بچه قبل متولد شدن خودش خانواده خودشو انتخاب می کنه این درستع؟؟

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام علیکم
نه خیر اینطور نیست و انتخاب والدین به صورت اختیاری نیست.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام ما امشب روحی احضار کردیم که هنوز به زمین نیامده بود و گفت دربهشته و جنسیت نداشت و از جنس نور بود نه انسان

This comment was minimized by the moderator on the site

شوخییی نکنید

This comment was minimized by the moderator on the site

خداوند زنده می کند و میمیراند.
پس احتمال اینکه ما زنده شده ی یک مرده باشیم کم نیست.

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت