پرسش:
سلام و احترام
از پاسخگوِیی شما به سوال قبلی تشکر می کنم . از پاسخ شما دریافتم که همه چیز در دنیا به اختیار آدمی است. یعنی هیچ اجباری در هیچ چیزی وجود ندارد؟ در حالی که ما بسیاری از چیزها را خود انتخاب نمی کنیم. مثلاً چرا انسانی در یک خانواده دیندار به دنیا می آید و دیگری در یک کشور کافر؟ چرا خانواده یک نفر پولدارند و دیگری در یک خانواده فقیر به دنیا می اید.؟ چرا بعضی انسانها شرایط زندگی بسیار سختی نسبت به دیگران دارند؟( ما برخی شرایط زندگی را خود انتخاب نمی کنیم مانند خانواده، قیافه وبرخی ویژگی های شخصیتی (بعضی افرادخیر هستند و برخی شرور) که قطعا در شکل گیری مسیر زندگی ما موثر است.اساس این امور چیست؟
به یک سوال من پاسخ مستقیم ندادید. وقتی من می بینم بعضی دخترانآرایش کرده ازدواجهای موفقی دارند و از طرفی خانواده من در شوهر دادن دخترانش بسیار ضعیف است و تنها به امید تقدیر نشسته آیا باید با ظاهری زیبا در اجتماع حاضر شوم یا خیر؟ و امروزه شرایطی است که آرایش نکردن بسیار به چشم می اید نه آرایش کردن. متشکرم .
پاسخ:
با عرض سلام و آرزوي توفيق روز افزون الهي براي شما. از اظهار لطف شما سپاس گزاريم.
پس از اثبات اختيار انسان وتاييد تفاوت ها در نظام خلقت و شرائط زندگي مانند قيافه و خانواده وغيره مي گوييم چه بسا امور ياد شده بر انسان تحميل گرديده است اما هيچ يك از امور فوق عامل تعيين كننده سرنوشت آدمي به حساب نمي آيد.البته بعضي از عوامل خارجي در آسان شدن ويا سخت شدن مسير زندگي دخالت دارد.واين به معناي محكوميت انسان به شرايط محيط و خانواده نيست ، به اين معنا كه اختيار انسان را سلب كنند.
آري ! مواردي كه اشاره كرديد(خانواده و...) در اختيار انسان نيست و مطمئنا مقصود ما اين نبود كه همه چيز حتي تولد و خانواده در اختيار ما است ؛ زيرا مطمئنا پيش از تولد نبوديم تا اختيار و انتخاب داشته باشيم.
و چه بسا چيز هايي در همين دنيا كه ما خود انتخاب نكرديم ، اما بزرگ نمايي اين امور نمي تواند توجيهي براي سلب مسئوليت يا محدود كردن اختيار (در مواردي كه واقعا اختيار وجود دارد ) باشد.
بعضي از جامعه شناسان در نقش محيط مبالغه كرده و افرادي چون «ابن خلدون» و «جان لاك» آدمي را اسير محيط و فرهنگ دانسته اند،(1) اما با درنگي كوتاه مي توان به نادرست بودن آن نظريه پي برد، زيرا شخصيت هاي بزرگي را مي شناسيم كه نه تنها تحت تأثير محيط خود قرار نگرفته، بلكه عليه فرهنگ غلط آن شوريده و در جهت تغيير و تحوّل آن كوشا بوده اند، مانند آسيه زن فرعون كه با وجود اين كه همسري داشت كه ادعاي خدايي مي كرد، ايمانش به خدا آورد و آن را حفظ كرد و در اين راه جان باخت.
البته نمي توان تأثير محيط فاسد يا پاك را در انسان به طور كلي ناديده گرفت..
اما محيط و عوامل ديگر علت كامل به حساب نمي آيد. محيط جاي ارادة انسان را نمي گيرد و اختيار را از او سلب نمي كند. در عين حال خداوند از هر انساني به اندازه توان و شرايط او تكليف مي خواهد. لايكلف الله نفسا الا وسعها. « خداوند هر كس را به اندازه توانش تكليف مي كند.
جوانان در صدر اسلام با گرايش به اسلام، همه جا در محيط خانواده و اجتماع، مخالفت خود را با عقايد و افكار باطل مردم به روشني اظهار مي كردند و محيط آلوده و شرك آميز نتوانست آنان را منحرف سازد ،البته براي فرزندي كه از شرايط مساعد خانواده برخوردار نيست، حفظ ايمان و تقوا و خويشتن داري به مراتب مشكل تر است، ولي قطعاً مزد و اجر معنوي او نيز به مراتب بيش تر خواهد بود، زيرا پيامبر(ص) فرمود: «أفضل الاعمال احمزها؛ بهترين عمل مشكل ترين آن ها است».(2)
در مورد موضوع اخير كه اشاره نموديد ، تا حدي مي تواند درست و جايز باشد. خانمي كه در سن ازدواج قرار دارد ، مي تواند در شرايطي كه گناه نباشد ، خود را معرفي نمايد. همان گونه كه در صدر اسلام نيز اتفاق افتاده ، زني آمده و خود را معرفي نمود كه قصد ازدواج دارد و يكي از مسلمانان پيشنهاد ازدواج به او داده و با هم ازدواج نمودند.
شما هم مي توانيد در مجالس زنانه با صورتي تميز و شاداب شركت نماييد و از اين طريق خود را معرفي نماييد. اما اسلام استفاده از ابزار غير شرعي و نادرست را اجازه نمي دهد حتي اگر هدف و مقصود كاري درست و صحيح باشد.
حضور در ميان مردان با حالت آرايش كرده يا نداشتن حجاب كامل صحيح نيست و گناه است و مطمئنا كسي از راه گناه خوشبخت نمي شود ، اگر چه به ظاهر يا چند صباحي خوشبخت نشان داده شود.
امام حسين(ع) مي فرمايد : كسي كه بخواهدبا معصيت خدا به مقصودش برسد ، خدا او را از آن چه به او اميد داشته بود دور مي كند وبه آن چه مي ترسيد مي رساند(3) .اما دختراني كه با آرايش و خودنمايي ازدواج كرده اند معلوم نيست در اين امر مهم موفق باشند.شما به حال كنوني آنان نگاه نكنيد بايد منتظر باشيد و آينده آنان را مشاهده كنيد. چه بسيار دختراني كه با حالت آرايش و غير محجب وارد اجتماع شده و فريب نفس خويش را خوردند و هم خود گرفتار شدند و هم ديگران را گرفتار كردند .
در عين بايد توجه داشته باشيد كسي كه بخواهد صرفا به خاطر ظاهر زيبا با زني ازدواج كند و نجابت و عفت زن برايش چندان مهم نباشد ، چقدر مي تواند برايتان ارزش داشته باشد ؟ آيا ازدواج با چنين مرداني را ازدواج موفق مي دانيد؟
در پايان مجددا توصيه مي كنيم كه اگر خانواده در ازدواج شما ضعيف عمل مي كنند ،خودتان با تدبير از طريق دوستان شايسته و فاميل به اين كار مبادرت ورزيد.از خدا نيز كمك بخواهيد انشاء الله موفق خواهيد شد.
پي نوشت ها:
1. دكتر علي فايضي، مباني تربيت و اخلاق اسلامي، ص 123.
1 - بحارالانوار، ج 82، ص 332.
2 - الكافي ج2 ص 373