پرسش:
سلام. راه حل شما برای خانمهای مجرد و دختران سن بالا چیست؟ با وجود این همه دختران مجرد در سنین بالا در جامعه فعلی چه راه حلی برای این افراد دارید؟
پاسخ:
با سلام و ادب
برای پاسخ به این سوال مجبورم کمی مفصل بنویسم و ان شالله از حوصله شما خارج نباشد و بتونید مطالعه کنید.
عرض کنم که در سنین بالا نیاز انسان خصوصا اگر زن باشد به انیس و همدم بیشتر می شود پس نیاز عاطفی به ازدواج در سنین بالاتر بیشتر است همانطور که در کشورهای غربی مشاهده می شود علی رغم امکان رفع نیاز جنسی بدون ازدواج، در سن حدود سی سال ازدواج می کنند؛ چون آن را تنها راه رفع نیاز عاطفی می بینند پس ازدواج نقش مهمی برای رفع نیاز عاطفی یک زن در سنین بالا دارد اما متاسفانه طبق آمار تعداد زنان مجرد(قبلا ازدواج کرده) و دختران ازدواج نکرده سن بالا در کشور بیش از یک میلیون است(البته آمار چند سال پیش و الان چندین برابر شده) که با انواع و اقسام مشکلات و مسائل مواجهند که جا دارد به مشکلات و راههای رفع موانع ازدواج آنان پرداخته شود .
یکی از مشکلات مهم آن است که امکان ازدواج تنها نصف آنان با مردان مجرد و پسران وجود دارد چون طبق آمار منتشره از مرکز آمار ایران در سال 85 تعداد زنان مجردی که قبلا ازدواج کرده اند و هنوز در موقعیت سنی ازدواج(تا حدود 50 سال) هستند حدود 500 هزار نفر و بیش از دو برابر مردان مجرد واقع در موقعیت ازدواج (تا حدود 60 سال) است، و همچنین بر اساس همین آمار تعداد دختران سن بالا (بین30 تا 45 سال) بیشتر از 500 هزار نفر و بیش از دو برابر پسرانی است در موقعیت سنی مناسب (بین 35 تا 50 سال) برای ازدواج با آنها قرار دارند.
بنابراین جمع تعداد خانمهای مجرد و دختران سن بالا بیش از یک میلیون نفر است که تنها حدود نصف آنان امکان ازدواج با مردان مجرد و پسران را دارند
پس این دختران و زنان دو دسته اند :
1- آنها که امکان ازدواج برایشان هست اما بر سر راه ازدواجشان مشکل وجود دارد
2- آنها که به دلیل نبود مرد مجرد و پسر، ازدواج برایشان ممکن نیست
موانع ازدواج دسته اول همانند توقعات بالا و تفکر عدم ازدواج با وجود داشتن فرزند و لزوم وفاداری به همسر سابق است، که رفع آن در گرو کار رسانه ای در زمینه لزوم رواج ازدواج افراد مجرد – قبلا ازدواج کرده- و همچنین دختران سن بالا، و راههای رفع موانع آن است، تا جایی که ازدواج در این گروه به سهولت و فراوانی انجام گیرد.
اما در دسته دوم مشکل اساسی وجود دارد چون از یک طرف نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده در آنها هست و از طرف دیگر فرد مجرد برای ازدواج با آنها وجود ندارد، مشکل وقتی بیشتر می شود که به این نکته توجه شود که ممکن است مردان و پسران سن بالا الزاما با آنها ازدواج نکنند و سراغ دختران یا زنان کم سن تر بروند در نتیجه ممکن است تعداد بیشتری از این زنان و دختران شانس ازدواج را از دست بدهند.
در حال حاضر برای چنین وضعیتی راهکار عملی وجود ندارد چون تنها راه ایجابی ممکن که تعدد زوجات است در عموم جامعه مذموم شمرده می شود و حتی گفته می شود که این خانمها نیاز به ازدواج ندارند و تجرد را به همسر دوم شدن ترجیح می دهند، که این تصور با توجه به جو کنونی طبیعی به نظر می رسد چون وقتی فکری بر جامعه حاکم است که حتی اجازه حرف زدن به طرف مقابل نمی دهد قاعدتا او سکوت خواهد کرد و دیگران خیال می کنند که او به وضع موجود راضی است.
حال سوال این است که چه باید کرد و با توجه به وضعیت موجود چه نسخه ای باید ارائه کرد تا بدون ایجاد پیامد سوء نیاز این قشر از جامعه از راه مناسب رفع گردد؟
در ادامه جهت پاسخ گویی به این سوال به نیازهای این گروه و راهکارهای ممکن پرداخته می شود.
الف – نیازهای عاطفی جنسی:
این نیازها با رسیدن دوران بلوغ به تدریج در انسان بیدار و تقویت می شود و نتیجه آن احساس نیاز به ارتباط با جنس مخالف در دو بعد عاطفی و جنسی است که از راه ازدواج و تشکیل خانواده قابل پاسخ گویی است، و عدم انجام آن ممکن است سبب ناراحتی و اذیت او را فراهم کند، همانند کسی که بخاطر نبود آب و غذا از تشنگی و گرسنگی در رنج است، خصوصا در صورتی که طعم ارضاء عاطفی جنسی را همانند خانمهای مجرد چشیده باشد، که در این صورت احساس نیاز بیشتر خواهد بود.
طبیعی است که اگر این نیاز با ازدواج پاسخ داده نشود و برخورد با اسباب شدید تحریک یا ارتباط با نامحرم پیش آید امکان کشیده شدن وی به راههای خطا وجود داشته باشد.
ب - پيامدهاي تجرد:
جا دارد که پیامدهای عدم ازدواج در این گروه با توجه به شرایط مختلف آنان مورد بررسی قرار گیرد :
1) زنان مجرد و دختران سن بالا بدون برخورد با اسباب تحریک جنسی عاطفی
این دسته گرچه به وضع فعلی خود عادت کرده و احساسات غریزی آنها فروکش کرده است، اما ناکامیهای زیر در مورد آنها وجود دارد :
محرومیت از قرار گرفتن در محور کانون گرم خانواده به عنوان همسر و مادر
محرومیت از داشتن همسری که در انجام مسئولیتهای زندگی مشارکت کند و او را در حل مشکلات یاری نماید و تکیه گاه وی در سختیها باشد
محرومیت از احساس آرامش در کنار همسر
محرومیت از لذت عاشق شدن و معشوق بودن
محرومیت از لذت رابطه زناشویی عاشقانه
قرار گرفتن در معرض نگاه های هوس آلود
افسردگی
مشکلات اقتصادی
2) زنان مجرد و دختران سن بالا (خصوصا گرم مزاج) در معرض تحریک جنسی عاطفی
علاوه بر پیامدهای فوق با قرار گرفتن در معرض اسباب تحریک و یا رابطه نادرست با نامحرم، خطر ایجاد پیامدهای زیر وجود دارد:
آلوده شدن به دیدن عکس و فیلم مستهجن از طریق سی دی و ماهواره و اینترنت و بلوتوث و...
انحراف اخلاقی همانند آلوده شدن به خود ارضایی و...
درگیر شدن در ارتباطات عاشقانه و یا جنسی نامشروع
راهکارها
الف – پیشگیری
انجام اقدامات پیشگیرانه در جهت جلوگیری از افزایش تعداد دختران ازدواج نکرده و بیوه ها از راههایی همانند:
• کم کردن طلاق با توصیه به والدین نسبت به عدم تاخیر ازدواج (به دلیل اینکه ازدواج در سن بالا امکان جدایی را افزایش می دهد؛ چون هرچه سن بالاتر می رود امکان تغییر روحیات خود در جهت تطابق با همسر کمتر می شود)
• کمک مالی به خانواده های نیازمند در جهت کم شدن طلاق بخاطر مشکلات اقتصادی
• توسعه مشاوره های علمی و دینی برای خانواده ها، در جهت جلوگیری از اختلاف و طلاق.
• ایجاد مشاوره ازدواج برای جوانان در جهت پیشگیری از طلاق
• آموزش جوانان در جهت پایین آوردن درصد طلاق :
باید کلاسهایی در چند مقطع ترتیب داده شود یکی قبل از عقد که در حقیقت کلاس های پیشگیری باشد و راه و چاه به زوجین نشان داده شود، کلاس دوم مربوط به زمان عقد باشد، کلاس سوم مربوط به بعد از ازدواج، که این دو کلاس أخیر، باید بیشتر حالت درمانی داشته باشد و راه های صبر و مبارزه با مشکلات را به آنها یاد دهد که در برخی جاها در حال اجراست و بسیار موفق بوده و استقبال بی نظیری نیز از آن صورت گرفته است.
به جوانان باید گفته شود که آموزش ازدواج و زندگی مشترک لازم است، حتی اگر در چند رشته علمی هم متخصص باشند؛ چون ازدواج نیز نیاز به تخصص دارد، شاهد بر این مطلب آنکه طبق آمار درصد طلاق بین تحصیل کرده ها از اقشار دیگر پایین تر نیست.
• کم کردن تعداد دختران مازاد بر پسر با پایین آوردن سن ازدواج در حد دبیرستان :
طبق بررسی آماری سال 85 تعداد جمعیت جوان دختر و پسر تقریبا برابر است اما به دلیل اینکه معمولا پسرها با دختران هم سن خود ازدواج نمی کنند همیشه یک تعداد دختر بدون شوهر خواهند ماند، این اختلاف سن بین دختر و پسر در سنین بالاتر بیشتر و در سنین پایین تر کمتر می باشد.
پس در صورتی که ازدواج در سن نوجوانی انجام شود فاصله سنی دختران و پسرانی که ازدواج می کنند بسیار نزدیک و یا بعضا یکسان خواهد شد و در نتیجه در آینده مشکل دختران مازاد بر پسر وجود نخواهد داشت پس یکی از راههای پیش گیری از افزایش تعداد دختران ازدواج نکرده، پایین آوردن سن ازدواج در حد نوجوانی و سنین دبیرستان است.
ب – ازدواج دائم با مردان مجرد و پسران
لازم است که این راهکار تا حد امکان اجرا شود و کار فرهنگی لازم برای دوباره ازدواج کردن مجردان صورت گیرد تا حدی که حتی تجرد زنان و مردانی که سابقه ازدواج دارند در جامعه عیب شمرده شود و همچنین در مورد ازدواج آسان و بدون مراسم دختران و پسران سن بالا تبلیغ رسانه ای صورت گیرد، ولی باید توجه داشت که با وجود گسترش آن مشکل همچنان باقی است و تعداد زیادی از زنان و دختران موفق به ازدواج نخواهند شد چون پسر و مرد مجرد کافی برای ازدواج با آنان وجود ندارد؛ به دلیل اینکه تعداد آنان کمتر از این گروه از دختران و زنان است، و پسران مجرد کم سن تر نیز برای ازدواج به دنبال دختران سن بالا و خانمهای مجرد نمی روند.
ج- ازدواج موقت
به نظر می رسد این راهکار با توجه به روحیه عاطفی خانمها که بیشتر تمایل به ازدواج دائم دارند، کمتر مورد استقبال این قشر قرار گیرد.
د - ازدواج به عنوان همسر دوم و پيامدهاي آن
با توجه نیازها و پیامدهای تجرد در این گروه از خانمها و نا کار آمدی راهکارهای دیگر، تنها راه باقیمانده در مورد آنها- غیر از تجرد تاآخر عمر- ازدواج بعنوان همسر دوم است، اما باور عمومی بر آن است که تعدد زوجات پیامد خوبی ندارد و باعث لطمه به پایداری خانواده می شود و لذا به هیچ وجه نباید انجام شود.
لازم به ذکر است که اولاً : مقصود ترویج تعدد زوجات به صورت عمومی نیست بلکه مراد رفع ممنوعیت کلی از چند همسری است تا دختران و زنانی که نمی خواهند تا آخر عمر مجرد بمانند بتوانند از این فرصت استفاده کنند.
ثانیاً : رواج چند همسری برای همه یا حتی بسیاری از مردان متاهل اصلا ممکن نیست؛ چون طبق آمار سال 85 هفده میلیون نفر مرد متاهل در کشور وجود دارد و جمعیت کل خانمهای مجرد و دختران سن بالا حدود یک میلیون نفر است که اگر هیچ کدام از پسران و مردان مجرد با آنها ازدواج نکنند تنها حدود یک هفدهم از مردان متاهل قادر به ازدواج با آنها خواهند بود.
ثالثاً : می توان گفت باز شدن راه ازدواج دوم به دو دلیل سبب کم شدن تمایل مردان متاهل به ازدواج دوم می شود:
دلیل اول اینکه حرص کاذب مردان متاهل که به دلیل منع کنونی ایجاد شده است بعد از مدتی از بین خواهد رفت همانطور که در مناطق رواج چند همسری دیده می شود که اکثر مردان اقدام به ازدواج مجدد نمی کنند و همیشه گروه کمی که توان مالی اداره دو زندگی را دارند این کار را انجام می دهند.
دلیل دوم آنکه باز شدن راه ازدواج دوم سبب اهتمام بیشتر زن به آراستگی برای شوهر و رفع نیاز جنسی وی خواهد شد چون می داند اگر او این کار را نکند ممکن است که شوهرش به سراغ ازدواج دوم برود و در نتیجه اکثر مردان بخاطر رسیدن به آرامش روحی و جسمی احساس نیاز به ازدواج مجدد نخواهند کرد، در صورتی که در وضعیت کنونی که خیال زن اول نسبت به نبود همسر دوم راحت است عده نه چندان کمی از زنان شوهردار به خود نمی رسند و خود را با آراستگی به شوهر عرضه نمی نمایند و نیازهای جنسی شوهر را بر آورده نمی کنند و در نتیجه عده ای از مردان که نیازهای خود را بر آورده نشده می بینند سراغ راههای دیگر اعم از ازدواج پنهانی و یا کارهای خلاف مخفی مثل ارتباطات نامشروع، و یا علنی مثل استفاده از ماهواره و سی دی مبتذل و... رو می روند.
رابعاً : برفرض که رواج تعدد زوجات سبب لطمه به پایداری خانواده باشد باز نمی توان صورت مساله را پاک و تعدد زوجات را نفی کرد، چون رد آن به معنی محرومیت تا آخر عمر عده زیادی خانمهای مجرد و دختران سن بالا از نعمت خانواده می باشد، که جز ظلم اکثریت به اقلیت نخواهد بود.
پس حال که رد یک طرفه چند همسری درست نیست باید منافع و ضررها و یا به عبارتی پیامدهای مثبت و منفی تعدد زوجات را بررسی و در نهایت بهترین و کم ضررترین راه را پیشنهاد نمود.
آثار و پیامدهای مثبت
1) در خانمهای مجرد و دختران سن بالا
• قرار گرفتن در محور کانون گرم خانواده به عنوان همسر و مادر
• برخورداری از داشتن همسری که در انجام مسئولیتهای زندگی مشارکت کند و همسر را در حل مشکلات یاری نماید و تکیه گاه وی در سختیها باشد
• احساس آرامش در کنار همسر
• برخورداری از لذت عاشق شدن و معشوق بودن
• برخورداری از لذت ارتباط عاشقانه و جنسی
• مصون شدن از نگاه های هوس آلود
• رهایی از افسردگی
• نجات از گیر و دار فشارهای اقتصادی
• مصون شدن از خطر آلودگیهای اخلاقی و روابط نامشروع
2) در مردان متاهل در معرض خطر :
• پیشگیری و یا جلوگیری از گناهان چشمی، برخورد شهوانی با جنس مخالف، رفتن بسوی بازار فحشا
• حفظ شدن کسانی که بخاطر شغل در خطر انحراف اخلاقی هستند، همانند: کارکنان دولت اعزامی به خارج کشور و ماموران انتظامی و قضایی برخورد کننده با خلاف کاران اخلاقی خصوصا آنان که در کنار همسر نیستند و...
• عدم اجازه نسبت به استفاده از ماهواره و فیلمهای خلاف اخلاق در منزل به دلیل رفع نیاز جنسی
3) در همسر اول
• هم صحبت داشتن در زمان نبود شوهر
• نگهداری بچه ها توسط همسر دوم در زمان مسافرت یا مریضی همسر اول
4) دیگر پیامدها
• کم شدن مشتری بازار فحشا (به دلیل نرفتن مردان متاهل به سراغ فواحش)
• کم شدن عرضه کننده فحشا (بخاطر اینکه ازدواج با مردان متاهل از کشیده شدن تعدادی از این زنان و دختران به فحشا جلو گیری می کند و یا سبب توبه عده ای از فواحش می شود)
• بالا رفتن ضریب امنیت اخلاقی خانواده با عدم اجازه پدران نسبت به آورده شدن فیلمهای مبتذل و یا ماهواره به منزل (در حالیکه الان عده زیادی از مردان متاهل نه تنها از این کار جلوگیری نمی کنند بلکه به دلیل احساس نیاز جنسی با وجود آگاهی از اثرات تخریبی ماهواره بر فرزندان آن را تهیه و در منزل نصب می کنند)
• بالا رفتن ضریب امنیت اخلاقی جامعه به دلیل تضمین شدن عفت مردان متاهل و زنان مجرد و دختران سن بالا
آثار و پیامدهای منفی
1) در همسر اول
• در تزلزل و رو به زوال دیدن بنیان خانواده
• تصور کم شدن یا از بین رفتن عشق و محبت شوهر نسبت به خود
• بی دلیل دیدن ازدواج مجدد شوهر به خاطر کافی دانستن خود در رفع نیاز جنسی همسر
• احساس اینکه وجود نقص در خود سبب ازدواج مجدد شوهر شده است
• بد دانستن هم آغوشی همسر با زن دیگر
• ترس از رها شدن زندگی اول بخاطر همسر دوم
• خیانت کار پنداشتن شوهر
• عدم تمکین و بد اخلاقی
• قهر کردن و به هم زدن زندگی و خروج از منزل شوهر
• تقاضای طلاق
2) در مردان متاهل
• رها کردن زندگی و همسر اول در بعض موارد(خصوصا در شرایط فعلی که بعضا به دلیل زده شدن از همسر اول اقدام به ازدواج دوم می کنند)
• پدر و همسر پاره وقت شدن (در صورت عدم زندگی همسران در یک منزل)
3) در فرزندان
• ایجاد دید منفی نسبت به پدر بخاطر ناراحتی مادر
• ایجاد اختلاف بین فرزندان همسر دوم و اول
بررسی پیامدها
یک نگاه اجمالی از قوت هر دو دسته پیامدهای مثبت و منفی تعدد زوجات حکایت دارد که هیچکدام قابل اغماض نیست؛ از یک طرف دارای آثار مثبت و منافع زیادی برای افراد و اجتماع است، اما از طرف دیگر دارای پیامدهایی است که منجر به تزلزل بنیان خانواده می گردد.
لکن می توان گفت : یک تفاوت اساسی بین منافع و مضرات مذکور وجود دارد؛ چون انتساب منافع به عمل مرد صحیح، اما انتساب مضرات - از جمله تزلزل خانواده- به او نادرست است؛ به این معنی که اقدام مرد برای ازدواج دوم است که آثار مثبت در زندگی زنان مجرد و دختران سن بالا و ... بوجود می آورد، اما پیامدهای ذکر شده و همچنین تزلزل خانواده به دلیل ازدواج مجدد مرد بوجود نمی آید، بلکه تمام این موارد از ابتدا تا رسیدن به نابودی خانواده ناشی از افکار و اقدامات زن اول است؛ به این صورت که او فکر می کند: با وجودی که او تمامی نیاز شوهرش را بر آورده کرده، وی از روی هوس همسر دیگری اختیار کرده است و این کار وی را کمال بی وفایی می بیند، همچنین تصور می کند: زندگی او با شوهرش نابود شده و تمام عشق و محبت بین او و همسرش از بین رفته است و زن دوم در جای او در دل شوهر نشسته است، و در ادامه خیال می کند: شوهرش بالاخره او را رها خواهد کرد، و بعد بر اساس این افکار عکس العمل نشان می دهد و از بدخلقی و دعوا و قهر شروع می کند و با عدم تمکین و خروج از منزل شوهر ادامه می دهد و در نهایت با درخواست طلاق به زندگی خود مهر پایان می زند.
حال باید چه گفت آیا مرد زندگی را خراب کرده است یا زن ؟ همه می گویند در این مورد مرد مقصر است چون او بوده که با ازدواج مجدد سبب بروز این اعمال از زن اول شده است ولی هر عقل سلیمی حکم می کند که همه انسانها مسئول اعمال خود هستند و هیچ کس نمی تواند دیگری را مسبب اعمال خود بداند و اگر هم این کار را بکند در هیچ دادگاه عادلانه ای مورد قبول نیست مثلا اگر کسی بخاطر وصول طلب خود چک دیگری را برگشت زده و او بخاطر شدت ناراحتی نفر سومی را کشته، هیچ محکمه عادلانه ای نفر اول را مقصر نمی داند و او را محکوم نمی کند.
در ازدواج دوم نیز دقیقا همین طور است مرد که ازدواج می کند حقی را از زن اول تضییع نمی کند که مقصر باشد، بلکه این زن است که زندگی را خراب می کند و بعد همه تقصیرها را به گردن مرد می اندازد و دیگران نیز در مقام قضاوت مرد را مقصر می دانند، در حالیکه اگر عکس العمل منفی زن اول نباشد اصلا زندگی خراب نمی شود، همانطور که در مناطق شیوع چند همسری - در داخل و خارج کشور- دیده می شود.
پس اینکه گفته می شود ازدواج مجدد زندگی را متزلزل می کند درست است، اما اینکه تصور می شود مرد عامل این تزلزل است، نادرست می باشد؛ چون ازدواج دوم توسط مرد ایجاد تزلزل در خانواده نیست، بلکه این فکر و عمل زن است که در جهت از بین بردن خانواده حرکت می کند به دلیل اینکه او با ازدواج دوم، زندگی مشترک را از دست رفته می بیند و لذا عملا نیز آن را نابود می کند.
مقصر اصلی، تصورات نادرست
پس اگر بخواهیم کسی را مقصر بدانیم باید زن اول را بعنوان برهم زننده زندگی معرفی کنیم، اما حقیقت آن است که زن اول نیز مقصر نیست بلکه او در اشتباه است، او حق دارد که نگران پایداری زندگیش باشد، اما اعمالی را که ذکر شد مرتکب می شود و با دست خود تیشه به ریشه زندگی می زند.
علت این اعمال آن است که زندگی و احساسات شوهر را نسبت به خود از دست رفته می بیند در حالیکه این طور نیست و ازدواج دوم الزاما با بر هم زدن زندگی اول و عدم علاقه به همسر اول همراه نیست، چون در مناطق مختلفی از ایران و جهان دیده می شود که مردان زیادی دارای دو همسرند و زندگی آنها پا برجا است و زنان اول نیز نسبت به زندگی خود احساس بدی ندارند و حتی شنیده شده است که در بعض مناطق کشور زن دوم را همسر اول برای شوهر خود انتخاب می کند.
پس اگر اینطور است دلیل وجود افکار ذکر شده در زنان شوهر دار چیست؟ پاسخ آن است که علت عمده دو چیز است:
اول: عدم توجه زن به تفاوت خصوصیات زنان و مردان است، چون در مردان جنبه جنسی بر عاطفی مقدم و در زنان برعکس است، یعنی علاقه اصلی در زنان عاطفی و در مردان جنسی است، به همین علت دل مرد برای زن مهم است و جسم زن برای مرد، و در نتیجه زنان عفیفه به غیر از یک مرد دل نمی بندند و بعد ازدواج به غیر شوهر حتی فکر هم نمی کنند، اما مردان برعکس هستند و به علت اینکه نگاه آنان به زنان جنسی است، به راحتی می توانند به چند زن علاقه داشته باشند. چون زن برای مرد به منزله گل است و علاقه به یک گل منافاتی با علاقه به گل دیگر ندارد. ولی متاسفانه زنان چون توجه به این مطلب ندارند و مردان را با خود قیاس می کنند و نسبت بی وفایی و هوسرانی به آنها می دهند، در حالیکه این خصوصیت مردانه در جای خود نیکو و لازم است، نه بد و مزاحم.
دوم: تبلیغات رسانه ای بر علیه تعدد زوجات، در حالی که واقعیت غیر از این است؛ چون تعدد زوجات هزاران سال است که وجود دارد و مختص به اسلام یا منطقه خاصی هم نیست و اگر موارد موجود در فیلمها درست باشد می بایست همه یا اکثر زندگی های چند همسری موجود در جاهای دیگر جهنم باشد و یا به طلاق کشیده شود
ممکن است گفته شود در قدیم مردها به دلیل وجود مرد سالاری همسر دوم اختیار می کردند و زنان نیز جرات حرف زدن نداشتند.
جواب آن است که ممکن نیست یک کار تا این حد که تصویر می شود ظالمانه باشد اما در عین حال در طول تاریخ به این گستردگی ادامه داشته باشد و حتی به عنوان یک عمل منفی هم شمرده نشود؛ چون اگر این طور بود و زنان اول مورد ظلم بودند می بایست لا اقل به فرزندان خود توصیه می کردند که این کار را نکنند و اگر فرزندان آنان عملا آن را ترک نمی کردند، لا اقل می بایست دید آنها نسبت به تعدد زوجات منفی می شد و این باعث می شد که تعدد زوجات به تدریج کم رنگ و به تدریج از تاریخ محو می شد.
پس وجود گسترده تعدد زوجات در گذشته و حال، دلیل نادرست بودن تبلیغات رسانه ای موجود بر علیه چند همسری است که تصورات نادرست موجود در ذهن زنان شوهر دار را دامن می زند
نتیجه اینکه : مقصر اصلی در زمینه بسته بودن راه ازدواج دوم افکار نادرست در اذهان عموم خصوصا زنان شوهر دار است، و تا این افکار هست مشکل زنان مجرد و دختران سن بالا همچنان باقی است.
چه باید کرد ؟
با توجه به وضع موجود توصیه به ازدواج دوم بدون در نظر گرفتن دغدغه و دل نگرانی خانمهای اول درست نیست، و نباید ازدواج دوم بدون رضایت همسر را توصیه کرد. چون در این صورت بجای حل مشکل بر شدت آن افزوده خواهد شد؛ یعنی به قیمت خانواده دار شدن زنان و دختران مجرد، تعدادی از خانواده های موجود در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
اما در مقابل این نیز درست نیست که بخاطر رفع تزلزل از تعدادی خانواده، عده دیگری از ازدواج و خانواده دار شدن محروم شوند؛ به علت اینکه تفاوتی در این جهت میان زنان شوهر دار و بی همسر نیست و اگر پایداری خانواده مهم است، آنان نیز نیاز به خانواده پایدار دارند ونباید از این حق محروم شوند، پس حال که ضرر در دو طرف وجود دارد بجای تحمیل ضرر به یک طرف و پاک کردن صورت مساله - که در حال حاضر انجام می شود- با توجه به اینکه ریشه مشکل در افکار نادرست است باید آن را از طریق بحث و گفتگو حل کرد.
این امر ممکن نیست مگر در شرایطی که همه اطراف دخیل در این امر بتوانند حرف خود را بزنند و حرف طرف مقابل را در شرایط مساوی بشنوند، ولی تا شرایط مثل وضع کنونی است و تبلیغات در این زمینه یک سویه است و هرچه فیلم ساخته می شود و هرچه سخن گفته می شود از وحشتناک بودن ازدواج دوم و پیامدهای آن است و طرف مقابل جرات نقد و حرف مخالف زدن ندارد، کاری از پیش نخواهد رفت، و هرچه می گذرد خانمهای شوهر دار در اعتقاد خود نسبت به نادرستی ازدواج دوم راسخ تر می شوند و در نتیجه حل مشکل سخت تر خواهد شد.
گفتمان دور از احساسات بهترین راه
پس بهترین راه باز کردن باب گفتگوی اجتماعی عاقلانه و واقع بینانه و به دور از احساسات با حضور اندیشمندان و کارشناسان مرد و زن در رشته های مختلف است که با توجه به نیازهای این گروه از زنان و دختران، امکان ازدواج آنان با مردان همسر دار مورد بحث و بررسی قرار گیرد.البته قبل از آن باید هرگونه تبلیغات رسانه غیر واقع بینانه در این زمینه متوقف شود.
نتیجه این کار در طول زمان مثبت به نظر می رسد؛ چون طبق آمار سال 85 در برابر جمعیت حدود پانصد هزار نفری این گروه از زنان و دختران، حدود هفده میلیون نفر مرد متاهل وجود دارد. پس اگر بتوان از بین تمام زنان شوهر دار تنها حدود یک سی و چهارم آنان را راضی کرد مشکل حل خواهد شد.
سازمان دفاع از ازدواج خانمهای مجرد و دختران سن بالا
برای اجرایی کردن راهکار فوق و همچنین ساماندهی ازدواج این گروه، می توان نهادی مردمی ایجاد نمود که اقدامات زیر را انجام دهد :
• تلاش در جهت گسترش گفتگو بین موافقان و مخالفان تعدد زوجات در جهت یافتن راهکار جامع الاطراف
• تلاش در جهت تصویب قوانین لازم برای عملی شدن تعدد زوجات با رفع پیامدهای سوء آن
• تلاش در جهت جلوگیری از ساخت و پخش برنامه های مخالف ازدواج دوباره آنان
• دفاع از حق خانمهای مجرد و دختران سن بالا برای خانواده دار شدن و فعال سازی آنان در این زمینه
• ترغیب آنان به اظهار نیاز به ازدواج و یا راضی کردن آنها برای ازدواج
• بررسی مشکلات و موانع ازدواج آنان و سعی در رفع آنها
• انعکاس مصائب و مشکلات ناشی از عدم ازدواج آنان
• مقابله با ارزش شمرده شدن عدم ازدواج خانمهای مجرد حتی با مردان مجرد
• انجام امور مربوط به همسر یابی از مشاوره ازدواج تا پیدا کردن مورد مناسب و انتخاب همسر
• توصیه های لازم در زمینه عدم سخت گیری در انتخاب با توجه به شرایط موجود همانند راضی شدن به فرد پایین تر از خود
ه - راهكارهاي غير ازدواج
وقتی مشکلی وجود دارد باید راهکاری ارائه شود که آن را حل کند، اما در صورت عدم امکان آن می توان راههایی را پیشنهاد نمود که از شدت ناراحتی کم و تا حدی آن را تسکین دهد.
درشرایط کنونی که امکان ازدواج برای بسیاری از این خانمها وجود ندارد، راهکارهای تسکینی می تواند مفید باشد؛ لذا راهکارهایی در این جهت ارائه می گردد:
1) دوری از اسباب تحریک عاطفی جنسی و ارتباط با نامحرم
2) انس با قرآن و دعا و مجالس اهل بیت و...
3) ایجاد سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت با ورزش و امثال آن
4) مشغولیت شدید علمی، اجرایی، فرهنگی