سوالاتی از اهل تسنن که جوابی ندارند!

سوالاتی از اهل سنت

1. آيا صحيح است كه ابوبكر توطئه ترور حضرت على را طراحى كرد و اين مأموريت را به خالدبن وليد واگذار نمود؟ ولى از اجراى آن و لو رفتن نقشه و عواقب آن ترسيد و آن را در نماز لغو كرد. سمعاني: «روى عنه ـ اى الرواجني حديث ابى بكر انه قال لا يفعل خالد ما أمر به. سألت الشريف عمر بن ابراهيم الحسيني بالكوفة عن معنى هذا الأثر فقال: كان أمر خالد بن الوليد أن يقتل عليا ثم ندم بعد ذلك فنهى عن ذلك. الأَنساب 3: 95. چنانچه سمعانى آنرا نقل مى كند. آيا باز هم مى توان ادعا كرد كه روابط آن دو حسنه بوده و به يكديگر احترام مى گذاشتند.؟

2. آيا صحيح است كه مى گويند، مردم از تعيين عمر به خلافت توسط ابوبكر ناراضى بودند و توسط طلحة بن عبيداللّه نارضايتى خود را از يك فرد تندخو و خشنى همچون عمر، اظهار داشتند. عن عثمان بن عبيدالله بن عبدالله بن عمر، قال: لما حضرت ابابكر الوفاة دعا عثمان فأملى عليه عهده، ثم أغمي على ابى بكر قبل ان يملى احدأ، فكتب عثمان: عمربن الخطاب. فأفاق ابوبكر فقال لعثمان كتبت احدأ فقال: ظننت لما بك و خشييت الفرقة فكتبتُ عمر بن الخطاب. فقال: يرحمك الله اما لو كتبت نفسك لكنت لها اهلا. فدخل عليه طلحة بن عبيدالله. فقال: انا رسول من ورائى اليك، يقولون: قد علمت غلظة عمر علينا فى حياتك فكيف بعد وفاتك اذا اُفضِيَتْ اليه اُمورنا والله سأئلك، فانظر ما أنت قائل؟... كنز العمّال

3. اينگه گفته مى شود خلافت ابوبكر اجماعى بوده، آيا صحيح است كه مى گويند: حضرت على و ياران ايشان ضمن آنان نبوده، و چنين اجماعى مورد لعنت خداوند است، چنانچه امام ابن حزم مى گويد: «لعنة اللّه على كل اجماع يخرج منه علي بن أبيطالب ومن بحضرته من الصحابة».المحلى 9: 345

4. آيا صحيح است آنچه را كه مى گويند: خلافت ابوبكر نه با شورى بوده و نه با إجماع مسلمانان، بلكه فقط و فقط با اشاره و رأى يك نفر و آنهم عمر بن الخطاب بوده است. اگر چنين باشد: آيا راستى بر تمامى مسلمانان تبعيت از يك نفر ـ كه خود در آن وقت خليفه هم نبوده بلكه يكى از آحاد مسلمين و شهروند بلاد اسلامى شمرده مى شده ـ واجب و لازم است؟ و اگر كسى تبعيت نكند چرا مهدور الدم است؟ آيا اين يك نفر بر تمامى بشريت تا قيام قيامت قيّم است؟؟
جمعى از علماء ما ـ اهل سنت ـ همانند ابويعلى ابويعلى حنبلى مى گويد: لا تنعقد الا بجمهور أهل العقد والحل من كل بلد، ليكون الرضا به عاماً، والتسليم
لإمامته اِجماعاً. وهذا مذهب مدفوع ببيعة أبي بكر على الخلافة بأختيار من حضرها ولم ينتظر ببيعته قدوم غائب عنها (الاحكام السلطانية ص 33). حنبلى ـ 458 هـ و قرطبى قرطبى مى گويد: فإن عقدها واحد من أهل الحلّ والعقد فذلك ثابت ويلزم الغير فعله، خلافاً لبعض الناس
حيث قال: لاينعقد الا بجماعة من أهل الحلِّ والعقد، ودليلنا: أنَّ عمر عقد الببعة لأبي بكر» جامع أحكام القرآن 1: 272. ت671 هـ ـ و غزالى غزالي امام الحرمين مى گويد: اعلموا أنه لا يشترط في عقد الإمامة الاجماع بل تنعقد الامامة وإن لم تجمع الأمة على عقدها، والدليل عليه أن الأمامة لما عقدت لأبي بكر ابتدر لإمضاء أحكام المسلمين ولم يتأن لانتشار الأخبار الى من نأي من الصحابة في الأقطار ولم ينكر منكر، فاذا لم يشترط الاجماع في عقد الإمامة، لم يثبت عدد معدود ولا حدّ محدود. فالوجه الحكم بأنَّ الأمامة تنعقد بعقد واحد من أهل الحلِّ والعقد. الارشاد في الكلام: 424 ت478 هـ. و عضدالدين عضد الدين ايحى: ت 756 هـ.
واذا ثبت حصول الإمامة بالأختيار والبيعة فاعلم أن ذلك لايفتقر الى الإجماع، اذ لم يقم عليه دليل من العقل والسمع بل الواحد والإثنان من أهل الحلِّ والعقد كاف، لعلمنا أن الصحابة مع صلابتهم في الدين اكتفوا بذلك، كعقد عمر لأبي بكر، وعقد عبد الرحمن بن عوف لعثمان ولم يشترطوا اجتماع من في المدينة فضلا عن اجتماع الأُمة، هذا ولم ينكر عليه أحدُ، وعليه انطوت الأعصار الى وقتنا هذا.» المواقف في الكلام 8: 351
واذا ثبت حصول الإمامة بالأختيار والبيعة فاعلم أن ذلك لايفتقر الى الإجماع، اذ لم يقم عليه دليل من العقل والسمع بل الواحد والإثنان من أهل الحلِّ والعقد كاف، لعلمنا أن الصحابة مع صلابتهم في الدين اكتفوا بذلك، كعقد عمر لأبي بكر، وعقد عبد الرحمن بن عوف لعثمان ولم يشترطوا اجتماع من في المدينة فضلا عن اجتماع الأُمة، هذا ولم ينكر عليه أحدُ، وعليه انطوت الأعصار الى وقتنا هذا.» المواقف في الكلام 8: 351.
ايجى 756 هـ و محى الدين ابن العربي المالكي (543): قال: لايلزم في عقد البيعة للأمام أن تكون من جميع الأنام بل يكفي لعقد ذلك إثنان أو واحد.»

شرح سنن الترمذي 13: 229. عربى مالكى ت 543 هـ : وجود هر گونه اجماعى را اساساً انكار كرده، بلكه آنرا غير لازم دانسته اند.
5. آيا صحيح است كه مى گويند: تمامى انصار، و جمع بزرگى از مهاجرين با بيعت ابوبكر مخالف بودند. چنانچه عمربن الخطاب تصريح كرده و مى گويد: «حين توفى اللّه نبيه ـ أنَّ الانصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة وخالف عنا علي والزبير ومن معهما».صحيح بخارى 8: 26 ـ كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى
هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت كردند، و همگى در سقيفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبير و همراهان آنان نيز با ما مخالف بودند، بنابر اين چگونه مدعى هستيم كه خلافت ابوبكر بإجماع و اتفاق مسلمين بوده؟

6. آيا صحيح است كه مى گويند: حضرت على و عباس بن عبدالمطلّب ـ عم پيامبر اكرم ـ حكومت ابوبكر و عمربن الخطاب را حكومت هاى بر اساس دروغ و خيانت، پيمان شكنى و گناهكارى مى دانستند. و تا آخر عمر نظرشان همين بود. در صحيح مسلم آمده كه، عمربن الخطاب به حضرت على و عباس مى گويد: «فلما توفي رسول اللّه قال ابوبكر: أنا ولي رسول اللّه، فجئتما تطلب ميراثك من ابن أخيك ويطلب هذا ميراث إمراءته عن أبيها، فقال ابوبكر قال رسول اللّه: ما نُورث ما تركنا صدقة، فرأيتماه كاذباً آثما، غادراً خائناً، واللّه يعلم اِنه لصادق بارّ راشد تابع للحق ثم توفي ابوبكر وأنا ولي رسول اللّه ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ و ولي أبي بكر فرأيتماني كاذباً آثما غادراً خائناً».صحيح مسلم 3: 143 كتاب الجهاد ـ باب حكم الفيء ـ بخارى، 3: 287، كتاب النفقات، باب 3 حبس نفقه
الرجل قوت سنته على اهله و ج 4: 262 كتاب الاعتصام بالكتاب و السنة، باب ما يكره من التعمق و التنازع و ج4، ص 165، كتاب الفرائض، باب قول النبي لا نورث ج 2، ص 187 و كتاب الخمس ج 2 ص 187 باب فرض الخمس.

7. آيا صحيح است كه مى گويند در جنگ اُحد هنگاميكه كار بر مسلمانان سخت گرديد دو نفر از صحابه رسول خدا ـ و از سرشناسان ـ تصميم به فرار و پناهندگى به يهود و نصارى داشتند و خداوند اين آيه را نازل گردانيد: (يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود والنصارى اولياء) المائدة: آيه 51 چنانچه مفسرانى همانند بغوى آن را نقل مى كنند. قال البغوى: قال السدى: لما كانت وقعة احد اشتد الإمر على طائفة من الناس وتخوفوا أن يدال عليهم الكفار، فقال رجل من المسلمين أنا ألحق بفلان اليهودى وأخذ منه أماناً اِنى أخاف أن يدال علينا اليهود.
وقال رجل اخر: أنا الحق بفلان النصرانى من اهل الشام و أخذ منه أمانا. فأنزل اللّه هذه الاية وينها هم عن موالاة اليهود والنصارى. تفسير البغوى المسمى بمعالم التنزيل ـ بهامش تفسير الخازن وتفسير الخازن المسمى لباب التأويل فى معانى التنزيل ـ علاء الدين الخازن. تفسير أبى الفداء: 2: 68
راستى اين دو نفر كه بودند؟ بعضى گويند ابوبكر و عمر بودند، آيا اين حقيقت تلخ واقعيت دارد؟

8. به چه دلیل و با چه حقی ام المومنین! عایشه از دفن حسن بن علی(علیهما)،فرزند کوثر،سبط اکبر، اشبه الناس به پیامبر،سید جوانان بهشت،نزد پیامبر جلوگیری کرد؟
9.  خيلي از کارهاي شما به سنت پيامبر شباهت ندارد،شما اهل سنت پيامبريد يا خلفا؟

10. آيا صحيح است كه مى گويند ابوبكر، عمر و عثمان ـ نام هيچ يك از فرزندان خود را به نام على، حسن، حسين، نگذاشته اند. در حاليكه ما مى گوئيم: حضرت على نام فرزندان خود را به نام ابوبكر، عمر، عثمان، گذاشته و آنرا دليل حسن روابط حضرت على با خلفامى دانيم.
آيا پرهيز خلفا از اين نامها ـ حسن، حسين ـ دليل بر سوء روابطشان با اهل بيت پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ نيست؟

11. آيا صحيح است آنچه مى گويند: حتى يك حديث صحيحى كه پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ، ابوبكر را صديق خوانده، و يا عمر، را فاروق خوانده باشد نداريم، و آنچه آمده راجع به حضرت على است؟
چنانچه طبرى به نقل از عباد بن عبدالله مى گويد: «سمعت علياً يقول: أنا عبدالله واخو رسوله وأنا الصدّيق الأكبر. لا يقولها بعدي الا كاذب مفتر، صليت مع رسول الله ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ قبل الناس بسبع سنين».تاريخ طبرى 1: 537. مسند زيد ح 973. ـ سنن ابن ماجه 1: 4 - مستدرك حاكم 3: 44 ـ ولى حاكم حديثى را از حضرت على درباره صديق بودن ابوبكر آورده، كه ذهبى آن را منكر ـ ضعيف ـ دانسته است. ج 3: 62 ـ و در شرح نهج 13: 228: لا يقولها غيرى، و در الاصابه 7: 293. پيامبر فرمود: هو الصديق الاكبر و هو فاروق هذه الامة

12. آيا صحيح است كه اهل سنت، ابوبكر را از پيامبر اكرم بالاتر مى دانند؟ و مى گويند كه زنى نزد پيامبر آمده و گفت خواب ديدم درختى كه در خانه ام هست شكسته، پيامبر فرمود شوهرت مى ميرد.، او ناراحت شد و از محضر حضرت بيرون آمد و در راه ابوبكر را ديد و خواب را براى او تعريف كرد. ابوبكر گفت: شوهرت از سفر باز مى گردد. همانطور هم شد، آن زن روز بعد به عنوان گلايه نزد پيامبر آمد و اعتراض كرد، ناگهان جبرئيل نازل شد و گفت: خدا شرم دارد از اينكه دروغ بر زبان ابوبكر صديق جارى كند، يعنى بر زبان پيامبر دروغ جارى بشود تا مبادا شخصيت ابوبكر زير سؤال برود. نزهة المجالس 2: 184
«يا محمد! الذي قلته هو الحق، ولكنَّ لمّا قال الصدّيق إنّكِ تجتمعين به في هذه الليلة. إستحيا اللّه منه أن يجري على لسانه الكذب لانه صديقٌ فأحياه كرامة له».

13. اگر پیامبر(ص) بعد از خود جانشینی تعیین نکرد چرا خلیفه اول اینکار را کرد و از رسول خدا (ص) تبعیت نکرد .

14. چرا ابوبکر جمله ای را به پیامبر(ص) نسبت داد که با بعض آیات در تناقض است.او گفت: (از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود:نحن معاشرالانبیاء لانورث ماترکناه صدقه.)در حالی که خدای متعال می فرماید: و ورث سلیمان داود -سوره نمل آیه 16.و همچنین خدا می فرماید: فهب لی من لدنک ولیا-یرثنی و یرث من ءال یعقوب -سوره مریم آیات 5و6.

15. شما مى ‏گوييد پيامبر اكرم ( ص ) خليفه معيّن نكرد و تعيين آن را به عهده مردم گذاشت.
 اگر اين كار حضرت، حقّ و به صلاح امّت و تضمين كننده هدايت مردم بود، پس بر همه واجب است از او متابعت كنند ؛ چون كار او بايد براى تمام خداجويانى كه معتقد به قيامت هستند، الگو باشد : ( لقد كان لكم في رسول اللّه أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه واليوم الآخر ) الأحزاب : 21..
بنا بر اين، كار ابوبكر كه خليفه معيّن كرد بر خلاف سنّت پيامبر ( ص ) و موجب ضلالت امّت بود.
و هم‏چنين كار عمر كه تعيين خلافت را به عهده شوراى شش‏نفره نهاد نيز برخلاف سنت پيامبر ( ص ) وسيره ابوبكربود.
و اگر چنانچه بگوييد كار ابوبكر و عمر به صلاح امّت بود، پس بايد ملتزم باشيد كه كار رسول اكرم ( ص ) صحيح نبوده است، نستجير باللَّه من ذلك
‏ ر. ك : المناظرات في الإمامة، ص 246 و 259 ؛ قصص العلماء : 391 ؛ مناظره شيخ صدوق با ملك ركن الدولة و مناظره مأمون با علماى اهل سنّت..

16. چرا ابوبكر زمانيكه ميخواست به خلافت برسد بايد مردم به او راي دهند و خليفه ي قبلي نقشي نداشته ولي وقتي عمر يا عثمان ميخواستند خليفه شوند بايد با تاييد خلفاي قبلي به حكومت ميرسيدند و مردم هيچ نقشي نداشتند؟

17. آیا ابوبکر از پیامبر باهوش تر و دانا تر بوده است ؟ پس چرا ابوبکر برای خود عمر را جانشین کرد و پیامبر برای خود جانشینی تعیین نکرد ؟

18. آیا درست بودابوبکر با پیغمبر(ص)به غاربرودویارغاروی شود درصورتیکه پیغمبر(ص) گفته بودکسی مراتعقیب نکندآیاابوبکرجاسوسی کفاررانمی کرد؟؟

19. دکتر نجاح الطایی در کتاب آیا مصاحب رسول خدا درغارابوبکربود؟معتقد است که یارغارابوبکر نبود بلکه شخصی بنام بکر بن ابی اریقط بود.آیا این مطلب صحیح است ؟

20. چرا ابوبکر در هیچ محاجه ای به یار غار بودن استناد نکرده است؟

21. شما مى ‏گوييد : حضرت على ( ع ) ابوبكر و عمر را قبول داشت و حال آن كه عمر در جمع تعداد زيادى از صحابه خطاب به على ( ع ) وعبّاس عموى پيامبر ( ص ) گفت : شما دونفر، ابوبكر و مرا دروغگو و گنه‏كار ونيرنگ‏باز مى‏دانيد ؛ « فلمّا توفّي رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلّم - قال أبو بكر : أنا وليّ رسول اللّه، فجئتما.. . فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً.. . ثمّ‏توفّي أبوبكر فقلت : أنا وليّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه عليه وسلّم - ووليّ أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً » صحيح مسلم، ج 5، ص 152، كتاب الجهاد، باب 15، حكم الفئ حديث 49..
شما راست مى‏گوييد يا عمر!؟

22. قران صراحتا میفرماید: ( و وَرث سُلیمانُ داود ) یعنی سلیمان از داود ارث برد و در همین ایه لفظ (واوتینا من کل شیء) آمده که ارثیه مادی و معنوی را میتواند شامل شود اما اهل سنت با استدلال به حدیثی جعلی میگویند پیامبر فرمود ما پیامبران از خود ارثی نمیگذاریم حال با توجه به این مطلب سوال زیر را پاسخ دهید:
آیا ما باید کلام خدا ان هم درکتابی که هرگز تحریف نشده و نمیشود را باید باور کنیم یا حدیث جعلی که فقط اهل سنت ان را نقل میکند؟؟
اگر پیامبر ارث باقی نمی گذارد، چگونه همسرانش از جمله (عایشه)ارث میبرند ولی دخترش فاطمه سلام الله علیها ارث نمیبرد؟؟؟!!! مقدار ارث هرکدام در کتب معتبر اهل سنت هم ذکر شده
??-مگر غیر از این است که در هرکشور و هر اداره و سازمانی جانشین یک مقام شبیه آن است؟؟؟ایا میشود جانشین یک جراح قلب یک نانوایی باشد که از پزشکی هیچ نمیداند ؟؟؟ایا جانشین پیامبر نباید شبیه پیامبر باشد در اخلاق،ایمان، علم و عمل و تقوا و محبت و کم به خلق؟ چرا بین عمر و عثمان و ابابکر با پیامبر اینهمه تفاوت بوده؟؟؟چه کسی شبیه تر به پیامبر بوده جز امیرالمومنین علیه السلام؟؟؟

23. از این دو جمله چه نتیجه ای می گیرید : 1- پیا مبر اکرم فرمودند: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است وهر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. 2- بخاری می گوید : «فاطمه در حالت خشم وغضب ابی بکر را ترک گفته وبر او غضبناک ماند وبا او حرف نزد تا وفات نمود، آنگاه علی بر او نماز گزارد وشبانه دفنش نمود و ابوبکر را خبر نکرد که بر جنازه حاضر شود ونماز گزارد». و ابن قتیبه دینوری می گوید: «فاطمه در بستر بیماری به ابوبکر و عمر گفت: همانا من خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما مرا آزردید و من از شما راضی نیستم و هنگام دیدار پیامبر از شما شکایت خواهم کرد.» و ادامه می دهد : «فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و (وهجرته الی ان ماتت»)
- بخاری در مسلم، محمدبن یوسف گنجی شافعی در باب 99کفایه :./ابو محمد عبد الله ابن مسلم بن قتیبه دینوری در صفحه 14الامامه والسیاسه

24. آيا صحيح است كه مى گويند: ابوبكر پس از پنجاه نفر و حتى پس از عمربن الخطاب اسلام آورد، چنانچه از سعدبن أبي وقاص نقل شده است كه ادعاى بعضى، مبنى بر اينكه او اولين مردى است كه اسلام آورد، دروغ و كذب است ; «محمد بن سعد، قلت لأبي، أكان ابوبكر اولكم اسلاماً؟ فقال: لا و لقد اسلم قبله اكثر من خمسين». تاريخ طبرى 1: 54 . عسقلانى مى گويد: «... فقد كان حينئذ جماعة ممن أسلم لكنهم كانوا يخفونه من أقاربهم» فتح البارى 7: 29.

25. آيا صحيح است كه خالد بن سعيد بن العاص قبل از ابوبكر اسلام آورده است و اولين كسى كه به اعتراف ـ محمد بن ابى بكر ـ و دهها نفر از محققان و مؤرخان اسلام آورد، حضرت على بود؟ چنانچه در نامه اى براى معاويه اين حقيقت را اعتراف كرده و عمر نيز قبل از ابوبكر اسلام آورده و ابوبكر بعد از پنجاه و اندى اسلام آورد. اگر اين مطالب واقعيت داشته باشد، چرا اينقدر واقعيات را وارونه ميكنيم؟ و دائماً چنين مى گوييم كه اولين مردى كه اسلام آورد ابوبكر بود. منظور ما از اين جعليات و دروغ پردازيها تراشيدن فضائل بيشترى براى خليفه اول است يا انكار فضائل حضرت على براى ما مهم است؟
1ـ نامه فرزند ابوبكر: «فكان اوّل من أجاب و أناب و آمن و صدّق و وافق فأسلم، وسلّم، اخوه و ابن عمه علي و هو السابق المبرز في كلِّ خير، اوّل الناس إسلاماً».شرح نهج البلاغه 3: 188.
2ـ ابواليقظان مى گويد: «اِنَّ خالد بن سعيد بن العاص أسلم قبل أبي بكر الصديق». المستدرك على الصحيحين 3: 278.
3ـ سعد و قاص مى گويد: ابوبكر اولين كسى نبود كه مسلمان شد، بلكه قبل از او بيش از پنجاه نفر مسلمان شدند. محمد بن سعد، قلت لأبي: أكان ابوبكر اوّلكم اسلاما فقال: لا ولقد اسلم قبله أكثر من خمسين... تاريخ
طبرى 1: 54
4ـ زهرى مى گويد: عمر پس از چهل و اندى نفر از مرد و زن، اسلام آورد. تاريخ الاسلام (السيرة النبوية) 18 ـ طبقات ابن سعد 3: 269 ـ صفة الصفوة 1: 274.

26. آيا صحيح است كه مى گويند ابوبكر در جنگها و جهاد هيچ نقشى نداشته، حتى يك بار دست به شمشير نبرده است و يك تير به طرف دشمن نيانداخته و قطره اى از خون كفار را به زمين نريخته است ; چنانچه ابوجعفر اسكافى اين مطلب را فرموده است:
«لم يرم ابوبكر بسهم قط و لاسلّ سيفاً و لا اراق دماً». شرح نهج البلاغه 13: 293
با اين حال چرا ما او را جزء مجاهدان و جهاد او را از جهاد حضرت على بالاتر مى دانيم. فخر رازى در تفسير خود جهاد ابوبكر را از جهاد على أفضل مى داند. 1 : 173
آيا اگر روافض به ما سلفى ها بگويند: شما درباره حضرت ابوبكر غلو مى كنيد ما چه جوابى داريم؟

27. آيا صحيح است كه مى گويند خليفه اول احاديث پيامبر را آتش مى زد؟ متقى هندى مى گويد: «إن الخليفة أبابكر أحرق خمس ماءة حديث كتبه عن رسول اللّه».كنز العمال 1 : 285
يعنى ابوبكر پانصد حديثى را كه از پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ نوشته بود به آتش كشيد.

28. آيا صحيح است كه مى گويند: عمر و ابوبكربا هم روابط حسنه اى نداشتند و يك بار در محضر پيامبر با هم درگير شده و با صداى بلند با هم برخورد كردند و سپس آيه (لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النّبي) حجرات: آيه 2... در نكوهش آنان نازل گرديد؟! كاد الخيّران أن يهلكا: ابوبكر و عمر. لمّا قدم على النبي وفد بني تميم أشار احدهما بالاقرع واشار الاخر
بغيره. قال ابوبكر لعمر: إنما اردت خلافي، فقال عمر: ما اردت خلافك فارتفعت اصواتهما عند النبي فنزلت يا
ايها الذين آمنو لا ترفعوا.. مسند احمد 4: 6 ـ بخارى ج 3: 19 كتاب التفسير الحجرات
و يك بار در دوران خلافت ابوبكر، او سند مالكيت زمينى را به دو نفر داده و آنرا امضاء كرده بود و عمر در آن نامه و روى امضاء ابوبكر آب دهان انداخته و آنرا پاره كرد. الدر المنثور 3: 252
و نظر عمر اين بود كه حسد ده جزء است، نُه جزء آن در ابوبكر و يك جزء ديگر آن در تمامى قريش است و ابوبكر در آن جزء نيز شريك است. شرح ابن أبي الحديد 1: 3

29. آيا صحيح است كه مى گويند حضرت على هرگز با ابوبكر بيعت نكرده است و مشت دست خود را بسته بود و هر چه تلاش كردند نتوانستند آن را براى بيعت باز كنند! به ناچار ابوبكر دست خود را روى دست على و به عنوان بيعت على گذارد; چنانچه مسعودى مى گويد: «فقالوا له: مدَّ يدك فبايع، فأبى عليهم فمدوا يده كرها فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا فمسح عليها ابوبكر وهى مضمومة».اثبات الوصية: 146. الشافي 3: 244 باز هم مى گوييم كه بيعت با اجماع اهل حل و عقد بوده است؟ و حديث (على مع الحق والحق مع علي يدور معه حيثما دار) مستدرك الحاكم 3: 125، جامع الترمذي 5: 592 ح 3714، مناقب الخوارزمي: 176 ح 214، فرائد السمطين
1: 177 ح 14 ، شرح المواهب اللدنيه 7: 13 يعنى على با حق است و حق با على است و به هر سمت و سوئى برود، حق به همراه او مى رود، را چگونه مى توان تفسير كرد؟

30. آيا صحيح است كه مى گويند بسيارى از روايات و احاديث در فضائل ابوبكر و عمر، دروغ كذب و ساخته و پرداخته جاهلان از اهل سنّت است؟
من اين اعتراف را در سخنان امام عسقلانى ديدم بسيار تعجب كردم، كه ما با دروغ و اكاذيب از مذهب خودمان تبليغ و دفاع مى كنيم:
«ينبغى أن يضاف اليها الفضائل، فهذه أودية الاحاديث الضعيفة و الموضوعة... اما الفضائل، فلا تحصى كم وضع الرافضة فى فضل اهل البيت و عارضهم جهلة اهل السنة بفضائل معاويه، بدوأ بفضائل الشيخين...». لسان الميزان 1: 1 6، دارالكتب العلمية، بيروت
يعنى سزاوار است بر كتابهائى كه ريشه ندارد كتابهاى فضائل را افزود چون اينها پر از احاديث ضعيف و ساخته شده است اما فضائل ـ ساختگى از حد شمارش خارج است چون رافضة در فضل اهل بيت حديث وضع كردند و جهّال و افراد نادان از اهل سنت براى مقابله با آنان احاديث دروغ و جعلى در فضائل عمر و ابوبكر و معاويه ساختند.
راستى اين يك اقرار و اعتراف به دروغ بودن بسيارى از فضائل شيخين نيست؟ و آيا نسبت به انكار فضائل اهل بيت پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ يك ادعاى بيجا و گزافى نكرده است؟!

31. حديثى از «مقاتل ابن عطيّة» در كتاب الامامة و السياسة
او در اين كتاب چنين مى نويسد:
ان ابابكر بعد ما اخذ البيعة لنفسه من الناس بالارهاب و السيف و القوّة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الى دار علىّ و فاطمه(عليه السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمه و احرق باب الدار!...( كتاب الامامة و الخلافة، ص 16 و 161، تأليف مقاتل بن عطيّة كه با مقدّمه اى از دكتر حامد داود استاد دانشگاه عين الشمس قاهره به چاپ رسيده، چاپ بيروت، مؤسّسة البلاغ.)
«هنگامى كه ابوبكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(عليها السلام) فرستاد، و عمر هيزم جمع كرد و درِ خانه را آتش زد...
و در ذيل اين روايت تعبيرات ديگرى است كه قلم از بيان آن عاجز است.
نتيجه: آيا با اين همه مدارك روشن كه عموماً از منابع خودشان نقل شده است باز هم مى گويند «افسانه شهادت...!»
انصاف كجاست؟!
به يقين هر كس اين بحث كوتاه و مستند به مدارك روشن
رابخواند مى فهمد بعد از رحلت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چه غوغائى برپا شد، و براى نيل به حكومت و خلافت چه ها كردند، و اين اتمام حجّت الهيّه براى همه آزادانديشان دور از تعصّب است، چرا كه ما از خودمان چيزى ننوشتيم، هرچه نوشتيم از منابع مورد قبول خود آنهاست.

32.  ابوبکر بارها میگفت : (( به خدا قسم من بهترین شما نیستم و همانا از مقامم کراهت دارم (!؟) دوست داشتم کسی از شما این کار را به عهده گیرد.آیا شما گمان می کنید که من به سنت رسول خدا (ص) عمل میکنم؟ هرگز، بنابراین عهده دار انجام آن نمیشوم. پیامبر خدا (ص) به کمک وحی معصوم بود وفرشته ای همراه او بود و او را یاری میکرد، ولی من شیطانی دارم که بر من عارض میشود، پس اگر خشمگین شدم ار من اجتناب کنید. ....)) (۱)
همچنين او گفته است : (( اقیلونی و لست بخیرکم و علی فیکم )) ((دست از من بردارد که من بهترین شما نیستم در حالی که علی (ع) در میان شماست.)) (2) .
با اين حال چرا ابوبكر خود را از خلافت عزل نكرد تا آن را به صاحب اصلي آن (امام علي عليه السلام ) بدهد ؟؟!!
____________________________
۱- سخن مذکور با الفاظ مختلف در منابع زیر آمده است : مسند احمد بن حنبل - ج۱-ص۱۴- ح ۱۸ تاریخ طبری - ج۲- ص ۴۶۰ - تاریخ ابن کثیر - ج۵- ص۲۴۷ ، در اين باره امیر المومنین علیه السلام میفرماید :
(( شگفتا وی (ابوبکر ) خویش را در دوران خلافت عزل میکرد ناگهان آن را پس از مرگ برای دیگری قرار داد و این دو نفر خلافت را مانند دو پستان شتر، میان خود تقسیم نمودند و صاحب شتر را از آن محرم ساختند ( نهج البلاغه - خطبه ۳ ) ))
۲- فاضل قوشچی که از بزرگان علماء عامه است، در شرح تجرید میگوید : (( ابوبکر در این گفتارش اگر راست گفته پس صلاحیت برای امامت و خلافت ندارد و اگر دروغ گفته، باز هم صلاحیت ندارد، زیرا امام و رهبر و خلیفه باید راستگو باشد. ( شرح تجرید کلام - فاضل قوشچی - المقصد الخامس - ص ۴۰۶)

33. اگر ابوبکر گفته است: « اگر خداوند روز قیامت از من از جانشین بپرسد؛خواهم گفت بهترین اهل آنها را بر آنها والی قرار دادم » می پرسیم پیامبر – بر فرض مذکور - پاسخ خدا را در مورد عدم انتخاب جانشین چه خواهد داد؟

34. شما مى‏گوييد : بيعت ابوبكر با اجماع تمام مهاجرين و انصار صورت گرفت ولى عمر بن خطّاب مى‏گويد : تمام مهاجرين با بيعت ابوبكر مخالف بودند وعلى ( ع ) و زبير و طرفدارانشان نيز موافق نبودند : « حين توفى اللّه نبيّه -صلى اللَّه عليه وسلم- أنّ الأنصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » المعجم‏الأوسط، ج 7 ص 370، الجامع الصغير للسيوطي، ج 2 ص 481، مجمع الزوائد، ج 1 ص 157، سير أعلام النبلاء، ج 4 ص 311 ؛ تذكرة الحفاظ، ج 1 ص 87، عن الشعبي وليس في سنده موسى بن عبيدة. ‏ صحيح البخارى، ج 8، ص 26، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا.. ادعاى شما راست است، يا عمر بن خطّاب؟

35. شنیده ام که قول پيامبر در حدیث معتبر غدیر را به دوستی توجیه کرده اید .
آیا قرآن این مطلب را گوشزد نکرده بود؟ در آنجا که میفرماید‍:ان المومنین بعضهم اولیاء بعض ، دیگر چه لزومی داشت که حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم)این مطلب را در آن هوای گرم و سوزان بازگو کند وسبب آزار صحابه ی محترم شود؟ سه روز در آنجا توقف نماید و با همه بیعت بگیرد؟
آیا بیعت گرفت فقط برای دوستی با علی بن ابی طالب؟!!!

36. اگر آیه ی تطهیر شامل زنان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می شود ، پس چرا عایشه با علی بن ابیطالب جنگ کرد؟
مگر دو معصوم که هدفشان فقط خداست با هم جنگ می کنند؟!!

37. چرا اهل سنت بیشتراحادیثشان را از ابو هریره روایت می کنند در صورتی که فقط دو يا سه سال با پبامبر (صلى الله عليه وآله) بوده درصورتی که بسياري ازصحابه چون سلمان ، ابوذر ، مقداد وابو جابرانصاری كه از ياران ديرينه پیامبر شمرده مي شوند جايگاهي در كتب حديثي اهل سنت ندارند ؟؟؟؟

38. طبق حکم فقهی ترمذی کسی که در بلاد اسلامی به حکومت برسد چه به حق و چه به ناحق؛ اگر کسی بر علیه وی قیلم کند همانا وی مرتد است.
سوال : آیا این حکم در مورد عایشه که در زمان خلافت امير مؤمنان علي (عليه السلام) قیام کرد نیز صدق می کند یعنی عایشه مرتد شده است؟

39. آيا صحيح است كه مى گويند عمر بن الخطاب و فرزند ش عبداللّه بن عمر، دو تن از فقهاى بزرگ ما سلفيان ـ ايستاده بول مى كردند؟
چنانچه امام مالك در موطّا مى فرمايد:
«عن عبداللّه بن دينار، قال: رأيت عبداللّه بن عمر يبول قائماً». الموطا 1: 6
يعنى عبداللّه بن عمر را ديدم كه ايستاده بول مى كرد.
و امام ترمذى مى فرمايد: «عن عمر: رآني النبي و أنا أبول قائماً فقال: يا عمر لا تبل قائماً...» سنن الترمذي1: 18
يعنى هنگامى كه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ مرا ديد كه ايستاده بول مى كنم، فرمود: اى عمر، ايستاده بول نكن.
و امام عسقلانى در توجيه كار عمر مى فرمايد: «البول قائماً أحفظ للدبر». فتح الباري 1: 262 ـ ارشاد الساري 1: 277 يعنى ايستاده بول كردن براى حفظ نشيمن خوب است. و همو مى گويد: ثابت شده كه عدّه اى از صحابه كرام پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ از جمله حضرت عمر بن الخطاب ايستاده بول مى كردند.
آيا ما كه حضرت عمر را طبق حديث «اقتدوا باللذين من بعدى» سنن الترمذي 5: 63 ـ ابوبكر و عمر ـ مقتداى و پيشوا و راهنماى خود قرار مى دهيم واجب است ايستاده بول كنيم و يا از فعل حضرت عمر تنها جايز بودن استفاده مى شود و آيا در اين صورت ترشحات بول موجب نجاست لباس نمى شود؟ و آيا فعل حضرت عمر با فرمايش پيامبر اكرم كه فرمود: ايستاده بول كردن جفاست ـ «من الجفاء ان يبول الرجل قائماً».. عمدة القاري 3: 135 چگونه قابل جمع است و بالاخره ما پيروان سلف صالح ـ و ما وهابيان ـ در اين كار از پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ تبعيت كنيم يا از حضرت عمر.

40. آيا صحيح است كه مى گويند در كعبه ـ خانه خدا ـ غير از علىاحدى متولد نشده است.
1 ـ «قال ابن صباغ المالكي: ولم يولد في البيت الحرام قبله أحد سواه وهي فضيلة خصّه الله بها إجلالا له واعلاء لمرتبته وإظهاراً لتكرمته». الفصول المهمة: 3 ـ مستدرك حاكم 3: 483
يعنى احدى پيش از على در كعبه به دنيا نيامده، و اين يك فضيلتى است كه خداوند عزوجل او را به اين فضيلت اختصاص داده و بدين وسيله خواسته از علي تجليل كرده و مقامش را بالا ببرد.
البته بعضى ديگر همانند بدخشى وابن قفال، ولكنوى، (در مرأة المؤمنين) و شبلنجى و ديگران گفته اند: احدى ـ نه پيش از على و نه پس از او ـ در كعبه به دنيا نيامده است. ازالة الخفاء «دهلوى» 2: 251 ـ كفاية الطالب: 4 7، شرح عينية (آلوسى) 15 ـ المجدى (ابن صوفي): 11،
تاريخ بناكتي: 98 ـ نور الابصار: 76
با اين حال، چرا بزرگان ما سخنى از اين فضائل به زبان جارى نمى كنند؟ آيا از گسترش تشيّع مى ترسند!! اگر پاره اى از ادله شيعه بر افضليت على اين نمونه ها باشد، آيا باز هم مورد اشكال ماست؟!

41. آيا صحيح است كه عمر بسيار كُند ذهن و ديرفهم بودند، و تنها سوره بقره را طى دوازده سال تلاش فرا گرفت و به شكرانه اين پيروزى، يك شتر قربانى كرد.
امام ذهبى مى گويد: «قال ابن عمر: تعلّم عمر البقرة في اثنتي عشرة سنة، فلمّا تعلّمها نحر جزوراً».تاريخ الاسلام (الخلفاء) 267
و همچنين درباره آيه كلالة، انرا درك نمى كرد و طبق نقل جصاص و سيوطى: «كان عمر لم يفهم...» عن سعيد بن المسيب أن عمر سأل رسول الله: كيف يورث الكلالة؟ قال: اوليس قد بيّن الله ذلك ثم قرآ: و
ان كان رجل يورث كلالة او امراة، الى آخر الاية، فكان عمر لم يفهم، فانزل الله... يستفتونك قل الله يفتيكم
فى الكلالة» الى اخر الايه، فكان عمر لم يفهم، فقال لحفصة: اذا ارايت من رسول الله طيب نفس. فاسأليه
عنها! فقال: أبوك ذكر لك هذا ما آرى اباك يعلمها ابداً! فكان يقول: ما أرانى اعلمها ابداً و قد قال رسول الله،
ما قال. كنزالعمال، 11: 79 ; الدرالمنثور 2: 249 ; احكام القران، جصاص حنفى 2: 11 يعنى حضرت عمر مطلب را نمى فهميده و درك نمى كرد.

 

 

 

نظرات (13)

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام سوالي دارم اينكه حضرت فاطمه زهرا توسط عمرشهيدشده درسته ؟اگردرست چرابعداين واقعه امام علي كه به غيرت منبودن وشجاع بودن شهرت داشت هيچ عكس العملي نشان نداد يا برادران اوامام حسن وحسين بعد ها با قاتل مادرشان كاري نكردند ؟يا چرا ام كلثوم دخترامام...

سلام سوالي دارم اينكه حضرت فاطمه زهرا توسط عمرشهيدشده درسته ؟اگردرست چرابعداين واقعه امام علي كه به غيرت منبودن وشجاع بودن شهرت داشت هيچ عكس العملي نشان نداد يا برادران اوامام حسن وحسين بعد ها با قاتل مادرشان كاري نكردند ؟يا چرا ام كلثوم دخترامام علي حاضرشدبا چنين مردي زندگي كند؟يا چرا امام علي با وجوداينكه عمرهمسرش رابه شهادت رساند اسم پسرش راكه ازصحبا بود راعمر گذاشت؟اي اواقعا پيام بري كه هيچ خطاي نكرده ومعصوم هست درانتخاب نزديكترين يارانش اشتباه كرده؟ياانتخاب همسرش عايشه كه هميشه همراهش بوده همسري كه خداوند ازتهمتي كه به اوزدنند سه ايه رابه صراحت درموردايشان نازل كرده ؟

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام و ادب
این سوالات قبلا بارها پاسخ داده شده و تکراری است .
لینک زیر ببینید پاسخ داده شده:

http://www.t-pasokhgoo.ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D...

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

درموردسوال21ک دروغی بیش نیست وهمه ی سوال هاتون سوال 21شماچراحدیث روازاول نمیخونیدودوم چراحدیث روبرش دادیدوقسمتی ازوسط حدیث روبرداشتیدبرویدخودتان راگول بزنیدهروقت حدیث روکامل گذاشتین من بقیه حرفم رومیزنم خداکنه جرات گذاشتن کامل حدیث روداشته باشید

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
بزرگان شما در جواب این سوالات مانده اند و افرادی بعد از کشف حقیقت شیعه شدند.
شما خودتون آنچه صحیح می دانید رو قرار بدید که بعدا باز اشکال نکنید.

This comment was minimized by the moderator on the site

در مدینه از یه وهابی سوال کردم،سوال 36
اصلا اونا اعتقاد به عصمت اهل بیت ندارن.
==================
با سلام
عائشه و حضرت علی جزء صحابه محسوب می شوند که برای اونها عصمت قائلند.

This comment was minimized by the moderator on the site

سوالاتون واقعا از روی بی عقلی هست خدا بهتون یک ذره عقل بده اگه ارزش عقل رو ندارید که بده ان شاالله مرگتونو بده که به خودش قسم سزاوارش هستید به حق خودش در روز جزاء بهتر از هرکس جواب گوی سوالاتون خواهد بود.
======================
پاسخ:
بردار شما...

سوالاتون واقعا از روی بی عقلی هست خدا بهتون یک ذره عقل بده اگه ارزش عقل رو ندارید که بده ان شاالله مرگتونو بده که به خودش قسم سزاوارش هستید به حق خودش در روز جزاء بهتر از هرکس جواب گوی سوالاتون خواهد بود.
======================
پاسخ:
بردار شما همون عمر هستید که نظر قبلی رو هم دادید و لازم نیست با چند نام دورغی نظر بزارید و این در شأن شما نیست.آی پی هر دو نظر یکیه.
خلاصه همانطور که گفتم در نظر قبلی بخواهید حاضر به مناظره هستم.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

مشکل شما طلبه محترم این است که دنبال حقیقت نیستید بلکه دنبال ثابت کردن حرف خودتون هستید به همون خدایی که جونم در دستش هست قسم میخورم اگر یک سرسوزن به عقل خودتون مراجعه کنید نه به عنوان یک تشیع نه به عنوان تسنن خودتون فکر کنیدبه حقیقت دست پیدا...

مشکل شما طلبه محترم این است که دنبال حقیقت نیستید بلکه دنبال ثابت کردن حرف خودتون هستید به همون خدایی که جونم در دستش هست قسم میخورم اگر یک سرسوزن به عقل خودتون مراجعه کنید نه به عنوان یک تشیع نه به عنوان تسنن خودتون فکر کنیدبه حقیقت دست پیدا میکنید کار سختی هم نیست.

=====================
پاسخ:
با سلام.
بزرگوار ای کاش به جای این هوچیگری ها جواب سوالات بنده رو با همان عقل کامل خود پاسخ می دادید.
خیلی از بزرگان شما بحمدالله شیعه شدند و ای کاش شما هم به قول خودتون دست از تعصب کورکورانه بردارید و منطقی راه حق رو انتخاب کنید.
در هر حال برای مناظره و روشن شدن حق حاضر به مناظره هستم.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما حاج آقای عزیز و بزرگوار. من حدود 20 سال سن دارم و تقریبا دو سال است که در فضای مجازی با دوستان اهل سنت گفتگو داشته ام ، اسناد و مدارک از کتب معتبر خودشان برایشان بازگو کرده ام ولی بعضی از آنها در انکار کردن...

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما حاج آقای عزیز و بزرگوار. من حدود 20 سال سن دارم و تقریبا دو سال است که در فضای مجازی با دوستان اهل سنت گفتگو داشته ام ، اسناد و مدارک از کتب معتبر خودشان برایشان بازگو کرده ام ولی بعضی از آنها در انکار کردن وقایع و فرار کردن از جواب دادن استاد هستند. از مکالمه با آنها به یک نتیجه جالب رسیدم : اینکه پیامبر اسلام (ص) ، نعوذ بالله ، خبری از آینده نداشته و برای همین تعیین جانشین بعد از خود نکرده ، ولی ابوبکر و عمر عالم تر بوده اند و بیش از پیامبر ، دلسوز اسلام و امت اسلامی بوده اند چون جانشین تعیین کردند. خیلی جالب و خنده دار هست. راستی یک طرحی را کلید زده ام ، خواستم شما هم بیایید و نظرتونو بفرمایید. دست خدا به همراه شما. http://samtemahdi.ir/extrapage/2tarh

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
بله حرف شما درست است و متاسفانه در چنین جهلی به سر میبرند.
طرح خوبیه دیدم موفق باشید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام شما فقط بچسبید به روایت ها! همین شمارو کافر کرده که میگید کلام ا... تحریف شده پس به استناد همین قران خدا شما کافرید . چون ا... بزرگ گفته ما قران را نازل کردیم و از آن محافظت میکنیم پس شما = کافر شما بین خودتون و خدا مرده ها رو قرار میدین !...

سلام شما فقط بچسبید به روایت ها! همین شمارو کافر کرده که میگید کلام ا... تحریف شده پس به استناد همین قران خدا شما کافرید . چون ا... بزرگ گفته ما قران را نازل کردیم و از آن محافظت میکنیم پس شما = کافر شما بین خودتون و خدا مرده ها رو قرار میدین ! برید قم که مرکز فساده من بودم اونجا! کلاً 1 روز واسه.... اینقدر فساده!

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
اولا شیعه قائل به تحریف قرآن نیست و تعدادی خاص این نظر رو دارند که علمای شیعه نپذیرفتند.
ثانیا اهل تسنن قائل به تحریف قرآن است و طبق گفته خودتان شماها کافر هستید.
دید کوتاه و ناقص شماست که فکر می کنید مرده هستند طبق آیات صریح اونها زنده هستند.
اگر مرده هستند شما چرا مسجد الحرام میرید به پیامبر سلام میدید؟او که مرده و نباید چیزی متوجه شود؟
انقدر تنقاضات در شما و گفته هاتون هست که بزرگانی از شما مثل علامه تیجانی شیعه شدند.
بسیاری از علمای دیگه و حتی مردم عادی هم که خودم شخصا سراغ دارم از ترس جانشون شیعه نمی شوند و میترسند کشته شوند.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام دوباره هر مسلمانی که ادعا کنید قرآن تحریف شده کافر است! این قضیه هیجوقت حتسی در بین ما مطرح نشده وگرنه کافر هستیم فکر کنم شما هنوز نمیدونید که طرز بیانتون رو درست کنید شماها خودتون میگید نام 12 از کلام الله حذف شده من به شخصه تو عمرم به...

با سلام دوباره هر مسلمانی که ادعا کنید قرآن تحریف شده کافر است! این قضیه هیجوقت حتسی در بین ما مطرح نشده وگرنه کافر هستیم فکر کنم شما هنوز نمیدونید که طرز بیانتون رو درست کنید شماها خودتون میگید نام 12 از کلام الله حذف شده من به شخصه تو عمرم به یک امام شیعه توهین یا اظهار نظر بد نکردم ولی شما حضرت عمر رو کند ذهن خظاب میکنید؟ شما باید اول روی گفتارتون تمرکز کنید من با منطق با شما صحبت میکنم نه به روایت ها و حرفهایی که معلوم نیست درصد صحیح بودن آنها چقدر است شما وقتی 5 فرض نماز رو تو 3 وعده میخونید از فرمان خدا سرپیجی میکنید ما در اذان دست نبردیم ما امام پرستی نیاوردیم من حرم حضرت معصومه هم رفتم سلام کردم نه تواف و توسل ! بت پرست ها به استناد قرآن بین خودشون و خدا بت ها رو قرار میدادند و میگفتند که اینها ما را به خدا نزدیک میکنن شخص بنده تعصبی ندارم نصبت به خلفای خودم چون خوبی یا بدی کسی محاصبه میشه ! اسلام یک شاخه بوده و شیعه از امام رضا به بعد پایه گرفته و پیشینه تاریخی نداره شماها اونایی رو کندذهن فرض کنید که برای مرده گان به بدن خود ضرر میزنن و به فرموده قرآن حرام است و گناه قبل از اومدن انگلیسی ها 10 درصد ایران شیعه بوده شیعه ها بخاطر اینکه مرتدد شناخته میشن شیعه نمیشن شما تا سال 86 میگفتین وفات حضرت فاطمه بعد اون شد شهادت! نیت ایجاد عذاداری ها در تاریخ فقط درآمد آوری و سودجویی بوده من در این دنیا به سه چیز اعتقاد دارم الله . قرآن و محمد(ص) ولی در قبال دروغ و یک طرفه به قاضی رفتن درست نیست و نمیشه سکوت کرد ! شما هر مطلب و با هر عنوانی دوست دارید میزارید و گر ما یه سایت بزنیم با سند حرف بزنیم فرداش فیلتر شده! بنده به خدای خودم ایمان دارم چون مهم در این دنیا پروی از فرموده های الله است نه مرجع تقلید .... نه پناه بر خدا ایت ا... و ... که درست کردید شما با روایت کارتون رو پیش میبرید !آیه رو خلاف معنی میکنسد! انتظاری جر این نیست... ام کلثوم دختر حضرت علی بوده . اگر حضرت عمر آدم بدی بود که حضرت علی بهشون دختر نمیدادند و اگر ابوبکر و عثمان و عمر آدم های بدی بودن مطمئن باشید حضرت علی هیچوقت این اسم ها رو براشون انتخاب نمیکردند! ما نمیگوییم خلفا معصوم بوده اند... نه بر اساس شما بین فرزندان حضرت علی خدا گلچین کرده و معصوم کرده اونارو!اگر قرار بر کل باشد هم الان سید ها نیز باید همه معصوم باشن !که نیستن و در نتیجه اینکه مثلا از بین 17.. 18 پسر حضرت علی فقط 2 تا معصوم بوده اند! یا بین همه دختران حضرت محمد(ص) فقط حضرت فاطمه بوده؟ یا حضرت عایشه که به استناد آیه قرآن پاک بوده رو .... فرض میکنید!؟ شما به رفتارهای سنی های غرب کشور نگاه کنید و به رفتارهای مردم قم و مقایسه فکر کنم رفتار مهم هستش نه گذشته ای که شما با روایت های نا معلوم بیان میکنید. در پناه حق

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام علیکم و رحمة الله
ما شیعیان با اهل سنت برادر هستیم و بنده هم مثل بقیه اصلاً موافق تفرقه بین مسلمونا نیستم ولی صحبت های علمی و منطقی، تفرقه محسوب نمی شود.
جنابعالی اتهام های زیادی به شیعه وارد کردید که امیدوارم پشتوانه علمی و سندی برا شما داشت که بیان کردید تا حداقل بتونیم صحبتی پیرامون آن داشته باشیم.
به همین دلیل از شما می خواهم که یک ادعا رو فقط بفرستید تا باهم پیرامونش بحث کنیم.
اما اجمالا عرض کنم:
1. بله در بین شما اهل تسنن هستند علمایی که قائل به تحریف قرآن می باشند.ظاهرا مثل خیلی از حقایقی که از شما پنهان کرده اند این مورد رو هم مخفی نگه داشته اند.
جالبه بدونید علت شیعه شدن عصام العباد که از عالمان وهابی بود دیدن کتب علمای خودتون بود که مخفی بود و به زور دست پیدا کرد و با مطالعه دید شیعه حق است و شیعه شد.
اكثر سنيان[1] و دست كم حشويه[2] مانند سرخسي[3]، ابن حزم اندلسي[4] و سيوطي[5]، قائل به نسخ تلاوت به معني: حذف آيه و بقا حكم آن هستند، و اين همان تحريف لفظي است.

ب) روايات زيادي در كتب معتبر آنها مثل:

صحيح بخاري[6]، صحيح مسلم[7]، الدر المنثور[8]، البرهان[9] و الاتقاق[10]، وجود دارد؛‌ كه دلالت بر وقوع 25 مورد تحريف لفظي دارد[11]. كه به ذكر يك روايت بسنده مي‌شود: جلال الدين سيوطي با اسناد خود از پسر عمر نقل مي‌كند كه گفت: كسي از شما نگويد كل قرآن را گرفتم بلكه بگويد مقداري را كه ظاهر است گرفتم، چه مي‌دانيد كل قرآن چقدر است؟ قطعاً بسياري از آن نابود شده است[12].
ادعاهای بعدیتون هم همگی مورد نقد هستند.
در مورد شهادت حضرت زهرا هم بر فرض محال که نشدند هجوم به خانه ایشان رو که همه شما در آن اتفاق نظر دارید.میشه علت هجوم به تنها یادگار رسول خدا رو بفرمایید؟
ان شالله یکی یکی مطرح کنید اشکالات رو تا به نتیجه برسیم.
شما شاید دهمین نفری باشی که اومدید بحث ولی همگی اونها فرار کردند که در مناظره ها میتونید ببیند.
جدیدا هم یکی اومد ما رو مناظره دعوت کرد و بعد که کم اورد فرار کرد.

[1] - ر.ك: خوئي، سيد ابوالقاسم، البيان، انوار الهدي، چاپ هشتم، 1401ه‍ ق، ص 206، معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، مدرسة النشر الاسلامي، چاپ اول، 1411، ج 2، ص 290.
[2] - ر.ك: طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار المعرفه، ج 1-2، ص 83.
[3] - ر.ك: السرخسي، محمد بن احمد، اصول السرخسي، بيروت، دارالمعرفه، ج 2، ص 81.
[4] - ر.ك: اندلسي، علي بن احمد بن سعيد بن حزم، المحلي، بيروت، دار الافاق الجديده تابي، ج 11، ص 234 - 237.
[5] - جلال الدين السيوطي، الاتقان، تحقيق محمد ابوالفضل، ابراهيم، منشورات الرضي، بيدار، چاپ دوم، 1363، ج 3، ص 81 - 87.
[6] - ر.ك: بخاري، الصحيح البخاري، با شرح كرماني، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ دوم، 140ه‍ ق، ج 23، ص 1317- 1326.
[7] - ر.ك: مسلم بن الحجاج القشيري النيشابوري، صحيح مسلم، بيروت، احياء التراث العربي، چاپ اول، 1375ه‍ ق، ج 3، ص 1317 - 1326.
[8] - ر.ك: جلال الدين السيوطي، الدار المنثور، قم، كتابخانة آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ه‍ ق، ج1، ص104-106.
[9] - ر.ك: الزركشي، محمد بن عبد الله، البرهان في علوم القرآن، تحقيق محمد، ابوالفضل، ابراهيم، بيروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، بي‌تا، ج 2، ص 35- 37.
[10]- ر.ك: الاتقان في علوم القرآن، همان.
[11] - ر.ك: معرفت، محمد هادي، صيانه القرآن من التحريف، قم، دار القرآن الكريم، چاپ اول، 1410، ص 125 - 156.
[12] - الدار المنشور، همان، ص 106.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

بازهم سلام بنده فقط با منطق صحبت کردم نه بر اساس حرف مردم شما باید باید با کسی مدرک صحبت کنید که معلومات حضوی داشته باشه ------------- شما به استناد حرف مردم میگویید! ------------ فلان و فلان و فلان گفت ----------- یه چیزو بدونید شما فقط با روایت...

بازهم سلام بنده فقط با منطق صحبت کردم نه بر اساس حرف مردم شما باید باید با کسی مدرک صحبت کنید که معلومات حضوی داشته باشه ------------- شما به استناد حرف مردم میگویید! ------------ فلان و فلان و فلان گفت ----------- یه چیزو بدونید شما فقط با روایت دلایلتون رو میگید ----------- 1 - بنده میگم نماز 5 فرض است و در 5 وقت مختلف!خداوند دانای بر همه چیز است .اگر میدانست که زیاد است اونو 3 فرض میکردن! -----------

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام و احترام
اولا خود شما هم در خیلی مواقع به روایت استناد می کنید.
ثانیا ما شیعیان به قرآن ناطق که مفسرین واقعی قرآن که اهل بیت علیهم السلام باشند معتقد هستیم و باید هم اینطور باشد چون قرآن نیاز به تفسیر دارد و محکم و متشابه دارد.
بقیه سوالاتتون رو حذف کردم چون اینطور فایده نداره که کلی سوال مطرح بشه و به نتیجه نرسیم.یکی یکی پیش بریم تا ان شالله به نتیجه مطلوب برسیم.
در مورد نماز در 5 نوبت بله بهتر است اینگونه باشد اما واجب نیست.
در روایتی آمده است که پیامبر اکرم (ص) بین نماز ظهر و عصر جمع کرد. و همینطور بین نماز مغرب و عشاء.از او در این مورد پرسیدند فرمود: اینگونه عمل کردم تا حرج و مشقت بر امتم نباشد (1) .
2- همچنین نقل شده است که پیامبر جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشاء کرد. در حالی که نه خوف و نه سفری در کار بود. (2)
3- امام صادق علیه السلام می‏فرماید: هنگامی که خورشید به حد زوال رسید وقت نماز ظهر وعصر فرا می‏رسد؛ جز آنکه نماز ظهر قبل از نماز عصر انجام می‏گیرد. آنگاه تو آزادی که آن دو را در هر وقتی خواستی بخوانی تا زمانی که خورشید غروب کند. (3)
4- امام باقر علیه السلام می‏فرماید: آنگاه که خورشید از وسط آسمان رد شد وقت انجام دادن نماز ظهر و عصر فرا می‏رسد و آنگاه که خورشید غروب کرد هنگام انجام نماز مغرب و عشاء خواهد بود. (4)
5- مـسـلم روایت مى کند پـیـامـبر گرامى جمع بین نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوک انجام داد وبین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود . سـعـید بن جبیر مى گوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم ؟ گفت : پیامبر مى خواست که امت خود را در رنج و سختى نیندازد.(5)
و البته روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و علمای اهل سنت در جواز جمع بین دو نماز حتی در غیر سفر و خطر وارد شده است. (6)
1. النووی، ابوزکریا، شرح صحیح مسلم النووی، ج 5، ص 213-218، باب الجمع بین الصلوتین فی الحضر، دار القلم، بیروت، 1407 ه ق.
2. «إذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر و العصر جمیعا إلا ان هذه قبل هذه، ثم أنت فی وقت منهما جمیعا حتی تغیب الشمس» وسائل الشیعه:ج4، أبواب مواقیت، باب 4، روایت 4 و 6. نرم افزار جامع الاحادیث.
3. «إذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر و العصر و إذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب والعشاء الآخره» وسائل‏الشیعة ج 4 ، ص183 باب 17- همان ج : 4 ص : 126 أبواب مواقیت، باب 4، روایت 1. نرم افزار جامع الاحادیث.
4. ان رسول اللّه - صلى اللّه علیه [ و آله ] و سلم - جمع بین الصلاه فى سفره سافرها فى غزوه تبوک فجمع بین الظهر و العصر , و المغرب و العشاء . قال سعید :فقلت لابن عباس : ما حمله على ذلک ؟ قال : اراد ان لا یحرج امته . الصراط المستقیم، ج : 3 ، ص : 291 چاپ : انتشارات کتابخانه حیدریه، نجف اشرف‏، نوبت چاپ : اول‏، سال انتشار : 1384 هجرى‏
5. نک، سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف علامه جعفر سبحانی، جزء اول (ج اول)، بحث الجمع بین الصلوتین، ص 275 -322، موسسة الامام الصادق (ع)، چاپ اول، قم، 1381 ه ش.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

من 13 سوال مطرح کردم شما سانسورش کردین بقیه چی شد! 13 14 تا بود؟بقیه رو بلد نبودین حاج آقا؟ یا ترسیدین مردم بفهمن؟ سوالای قبلین رو بزارید همه ببینن نه فقط خودتون بزارید برن بگردن

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
دوست عزیز این سوال های شما چیز جدیدی نیست و...

من 13 سوال مطرح کردم شما سانسورش کردین بقیه چی شد! 13 14 تا بود؟بقیه رو بلد نبودین حاج آقا؟ یا ترسیدین مردم بفهمن؟ سوالای قبلین رو بزارید همه ببینن نه فقط خودتون بزارید برن بگردن

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
دوست عزیز این سوال های شما چیز جدیدی نیست و همه اینها بارها و بارها مطرح شده و ما هم پاسخ دادیم.
من علت حذف رو گفتم.
خواستم بحث یکی یکی پیش بره و به نتیجه برسیم.
شما اینطوری میخواید از بحث فرار کنید مثل همه دوستاتون که تو مناظره ها فرار کردند.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

نقل شده که نشد حرف حاج آقا خدا دانای مطلق هستش . شاید 100 نفر دروغ گفتن من میگم گفته الله که پنج فرض در 5 زمان؟روایت نیارید با منطق جواب بدین اگه بلدین من میگم خدا گفته 5 فرض در 5 زمان باید نماز انجام بشه و من دلیل ماورا طبیعیشو بیارم که شما...

نقل شده که نشد حرف حاج آقا خدا دانای مطلق هستش . شاید 100 نفر دروغ گفتن من میگم گفته الله که پنج فرض در 5 زمان؟روایت نیارید با منطق جواب بدین اگه بلدین من میگم خدا گفته 5 فرض در 5 زمان باید نماز انجام بشه و من دلیل ماورا طبیعیشو بیارم که شما واستون واضح نیست. پس منطقی بحث میکنیم ======== منطقی ======== منطقی اینه که خدا گفته 5 فرض و در 5 زمان پس باید این عمل انجام بشه و فقط در موارد اضطرار حق به تعویق انداختن رو داریم.درست هست؟ *با منطق ===== نه امام ====== ===================== کوتاه جواب و منطقی لطفاً 1- خدا دانای مطلق است.صحیح؟ 2 - الله چون دانای مطلق است و دلیل هر کار او حکمتی نهفته است پس باید کار و وظیف سر مقع مقرر انجام شود. صحیح؟ 3 - آیا چون حضرت محمد(ص) چند بار به استناد روایت هایی که درست بودن یا نبودنانان را خدا میداند میشود نماز عصر یا عشاء را به تغییر انداختن آیا دلیل برآن میشود کلام خدا و واجب خدا را سر موقع مقرر انجام ندهیم؟ ============================= با منطق ===========================

پاسخ طلبه پاسخگو:
بزرگوار اولا این اشکال به علمای خودتون وارده.
اگر جمع بین دو نماز اشکال داره چرا علمای شما اجازه دادند؟
در ثانی قرآن تفسیر داره و میدونید مفسرین واقعی قرآن پیامبر و اهل بیت هستند که در روایات صحیح اجازه دادند جمع بشه حتی در صورت عادی که باز علمای خودتون هم اعتراف کردند.
در ثانی کدام گفته پنج نوبت؟
آياتى كه به اوقات نماز اشاره دارد در هيچ كدام به جزئيات به طور كامل و پنج وعده بودن تصريح نشده است. خداوند متعال مى‌فرمايد: «اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوكِ الشَّمسِ اِلى غَسَقِ الَّيلِ وقُرءانَ الفَجرِ اِنَّ قُرءانَ الفَجرِ كانَ مَشهودا؛ (اسراء،78) نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكى شب ]نيمه شب[ بر پادار، و همچنين قرآن فجر ] است.»(1)
در جايى ديگر مى‌فرمايد: «واَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وزُلَفـًا مِنَ الَّيلِ اِنَّ الحَسَنـتِ يُذهِبنَ السَّيِّـاتِ ذلِكَ ذِكرى لِلذّاكِرين؛ (هود،114) نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپادار، چرا كه حسنات، سيئات ]و آثار آن‌هارا[ بر طرف مى‌سازند، اين تذكرى است براى آن‌هاكه اهل تذكرند.»(2) بنابراين، در آيات مذكور كه درباره اوقات نماز مى‌باشد، به پنج وعده بودن نماز، تصريحى نشده است، تا با سنت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) (نماز در سه وعده) تعارضى داشته باشد. ترديدى نيست كه جزئيات اوقات نمازهاى پنجگانه، در قرآن بيان نشده؛ بلكه بيان جزئيات و شرح آن به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) سپرده شده است؛ به همين جهت آيات قرآن در كنار رواياتى كه از آن بزرگواران به دست ما مى‌رسد، زمان نمازهاى پنج گانه را به طور دقيق مشخص مى‌كند چنان كه امام صادق(عليه السلام) در ذيل آيه 78 سوره اسراء مى‌فرمايد: «خداوند ](3) و فقها و مجتهدان براساس آيات و روايات موجود، زمان و اوقات نمازها را بيان مى‌كنند.(4) در منابع اهل تسنن هم خواندن نمازهاى پنج‌گانه در سه وعده مورد تأييد قرار گرفته است(5).

1. ر.ك: الدرالمنثور، جلال الدين سيوطى، ج 5، ص 280ـ282، داراحياء التراث العربى، بيروت.
2. ر.ك: نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازى و ديگران، ج 12، ص 221; ج 9، ص 265، دارالكتب الاسلامية، تهران.
3. ر.ك: مجمع البيان، طبرسى، ج 4، ص 86 ـ 88، دارالمكتبة الحياة، بيروت.
4. ر.ك: الميزان، علامه طباطبايى(رحمه الله) ج 11، ص 58 ـ 59; ج 13، ص 174 ـ 175، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم / عروة الوثقى، سيدمحمد كاظم طباطبايى، يزدى، ج 1، باب اوقات نماز، مسأله 2 و 10، انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
5. ر.ك: بداية المجتهد و نهاية المقتصد، ابن رشد الحفيد، ج 1، ص 83، دارالفكر، بيروت / المغنى، عبدالله بن قدامه، ج 1، ص 404ـ405، دراالكتاب العربى، بيروت.

ادامه مطلب
نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت