عمار ابن یاسر معیار حقیقت
نام عمار با شکنجه های مشرکین بر وی و یاسر و سمیه پدر و مادرش عجین شده است ولی متأسفانه برخی از وقایع مهمی که بدست عمار صورت گرفته مغفول مانده است، که از جمله آنها که در اینجا اشاره خواهیم کرد: تبیین روشنگر بودن وجود عمار در قبال نیرنگ های معاویه و خلافت بعد وفات پیغمبر اکرم(ص) می باشد.
این شخصیت استثنائی به حق، گوهر شب چراغ در اَدوار مختلف تاریخِ بعد پیغمبر اسلام(ص)بوده است.
معیار حقیقت امام علی(ع) درمقابله با معاویه
الف) سخنان عمار عامل بصیرت:
اسماء بن خارجه می گوید: به هنگام زوال ظهر در صفّین در کنار عمّار بن یاسر ایستاده بودم؛ مردی به دنبال وی آمد. وقتی او را یافت، چنین گفت: سؤالی دارم؛ آشکارا بپرسم یا در نهان؟ عمار گفت: هرطور که مایلی بپرس. او گفت: تا به این جا که آمدم، در حقّانیت خودمان و گمراهی طرف مقابل تردیدی نداشتم اما وقتی صدای اذان، نماز و شهادتین آنان را شنیدم، مردّد و تا صبح نگران شدم؛ نزد علی(ع) رفته و سؤال و شبهه ام را طرح کردم. آن حضرت فرمود: عمار را دریاب و ببین او چه می گوید. عمار در پاسخ شبهه آن مرد گفت:
من به همراه پیامبر (ع) در سه نوبت (بدر، احد و حنین) با آن پرچم سیاهی که در دست عمرو بن عاص است، جنگیده ام و این، چهارمین بار است و حالش بهتر از گذشته نیست؛ بلکه بدتر است. جایگاه ما امروز، همان جایگاه پرچم رسول خدا (ع) و جایگاه آن پرچم، همانند جایگاه مشرکان و احزاب است. ریختن خون آنان را مانند خون گنجشک بر خود جایز می دانم و هیچ تردیدی به خود راه نمی دهم.
وقعة صفّین، ص 321
ب) وجود عمار عامل بصیرت:
رسول خدا(ص) پس از ورود به مدینه زمینی به مبلغ ده دینار خریداری کرده و فرمود تا در آن زمین مسجدی ساخته شود و خود نیز در ساختن مسجد همکاری می کرد. در این میان، عمار با تمام توان کار می کرد؛ عمار در حالی که دیگران خشت های زیادی بر پشتش بار کرده بودند با پیامبر(ص) رو به رو شد و گفت: ای رسول خدا! مرا کشتند و بیش از آنچه خود می برند، بر من بار می کنند، رسول خدا(ص) در حالی که گرد وغبار را ازگیسوان به هم بافته عمّار، با دست خویش می افشاند؛ فرمود: «افسوس پسر سمیّه! اینان تو را نمی کشند؛ بلکه گروه ستمگر تو را خواهند کشت».
سیره ابن هشام، ج 2، ص 142
شما بگویید که عمار در کدام جنگ و توسط چه اشخاصی به شهادت رسید؟
جالب تر آنکه کشته شدن عمار در صفّین، حتی در صفوف دشمن اثر گذاشت. ابوعبدالرحمن سُلّمی، از یاران امیرمؤمنان علی (ع)، می گوید: پس از کشته شدن عمار به خود گفتم: در میان صفوف دشمن نفوذ کنم تا ببینم آیا آنان از کشته شدن عمار آگاهند؟ شبانه وارد سپاه معاویه شدم. دیدم معاویه به همراه عمروبن عاص، ابواعورسلّمی و عبداللّه بن عمرو با هم در حرکتند. اسبم را در میان آنان می راندم تا گفته هایشان را درست بشنوم. شنیدم عبداللّه پسرعمروعاص خطاب به پدرش گفت: امروز مردی را کشتید که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره اش آن چنان فرموده بود! عمروعاص پرسید: مگر پیامبر(ص) چه گفت؟ پسر عمروعاص حدیث کشته شدن عمار به دست گروه بیدادگر را برای پدرش نقل کرد سپس عمروبن عاص با شنیدن این حدیث، خود را به معاویه نزدیک کرد و گفت: آیا نمی شنوی عبداللّه چه می گوید؟ معاویه اظهار بی اطلاعی کرد. عمروعاص حدیث پیامبر(ع) را نقل کرد. معاویه در حالی که خشمناک بود، با لحنی تحقیرآمیز گفت: پیرخرفتی هستی و در حالی که قادر به کنترل خود نیستی، حدیث روایت می کنی؟! مگر عمار را ما کشتیم؟! عمار راکسی کشت که به جبهه جنگ آورد. مردم نادان و بی خرد آن روز با شنیدن این سخنان، از چادرهای خویش بیرون آمده و گفتند: عمار را کسی کشت که به صحنه نبرد آورد.
ابوعبدالرحمن سلّمی می گوید: نمی دانم کدام یک شگفت تر است: معاویه یا مردم!!
تاریخ طبری، ج 50، ص 41 و 40
امام علی هنگامی که سخن معاویه را شنید، فرمود: بنابراین قاتل حمزه، پیامبر(ص) خواهد بود!! چون آن حضرت حمزه را به صحنه جنگ آورد.
معیار حقیقتِ جانشینی بعد پیغمبراکرم(ع)
با مراجعه به تاریخ اهل سنت پی می بریم که تعداد بسیاری از صحابه از بیعت با ابوبکر سرباز زدند که از آن جمله می توان از امام علی(ع)، عموم خاندان بنی هاشم، عباس ابن عبدالمطلب، فضل ابن عباس، زبیر ابن عوام، مقداد ابن أسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، وبرخی دیگر از شخصیت های مشهور که از آن جمله عمارابن یاسر نام برد.
تاریخ یعقوبی ج 2 ص 125 و 124 ؛ شرح ابن ابی الحدید ج 2 ص 13
کجاست آن اجماعی که برخی از اهل سنت از آن دَم می زنند؟
در سنن ابن ماجه جلد اوّل صفحه 66 که از کتب مشهور اهل سنت است روایتی آمده است که حائز اهمیت است: عائشه گوید که رسول خدا(ص) فرمود: هر دو امری که بر عمار عرضه شود حتماً حق و ارشد آنها را اختیار خواهد کرد.
شما بگویید به نظر عمار، حق کدام بود؟
بالفرض محال که اهل سنت می گویند که در روز دومٍ بیعت، اجماع حاصل شد ولی یقیناً فرض بیعت عمار با ملاحظه حدیث پیامبر اکرم(ص) نفی می شود زیرا این عمل با صداقت پیغمبرعظیم الشأن اسلام(س) منافات دارد(نعوذ بالله) البته مهمتر آنکه شهواد تاریخی خود اهل سنت ( مسند احمد ج 1 ص 55 ؛ تاریخ طبری ج 2 ص 466 تاریخ الخلفاء سیوطی ص 45) خلاف نظریه اجماع را ثبت کرده اند که البته هجوم به خانه حضرت زهرا(س) نیز به علت تحصن حضرت علی ابن ابی طالب و افرادی چون عمار ابن یاسر که به خاطر عدم بیعت بوده صورت پذیرفت.
پس خبری از اجماع نبود...
خدایا بینش عمارگونه به همه ما عطا بفرما... آمین