آیا حضرت علی(ع) زن را ناقص العقل و ایمان می داند؟

پرسش: 

 به هيچ عنوان از خواندن متن زير برداشت نكنيد كه نويسنده به نهج البلا غه و سخنان امير المومنين علي ع اعتقاد ندارد بلكه طبق فرموده خود معصوم اين خطبه به دلايل گفته شده با قرآن و عقل تطابق ندارد ، سند آن نيز معتبر نيست و به عنوان سخن معصوم (امام علي ع) قابل پذيرش نيست، لطفا كمي بي انديشيد و متعصبانه تصميم نگيريد و بدون تفكر قضاوت نفرماييد.
بعضي از دوستان مطلب را كامل نمي خوانند و فقط عنوان يا بعضي قسمت ها را خوانده و نظر مي دهند كه مطلبي كه به ان مي پردازند اصلا بااين متن ارتباطي ندارد.لطفا مطلب را كامل بخوانيد.بحث اين است كه اين سخنان را اصلا نمي توان به امام معصوم نسبت داد.
خطبه 80 نهج البلاغه:
اي مردم همانا زنان ناقص العقل ، ناقص الايمان و ناقص الحظوظ اند، اما نقص ايمان زنان بركنار بودن آنان از نماز و روزه در ايام حيض است و اما نقصان عقلشان به دليل آن است كه شهادت 2 زن برابر شهادت يك مرد است ، و علت نقص در بهره وري از اموال به علت ان است كه ارث زنان نصف ارث مردان است.
اگر اين نقص را طبق ترجمه آقاي محمد دشتي تفاوت ترجمه كنيم و بگوييم منظور امام علي ع اين بوده است كه زنان با مردان در ايمان و بهره وري ازموال و عقل متفاوتند باز هم مورد قبول عقل واقع نمي گردد چرا كه عقل نمي پذيرد كه امام علي ع مردم را پس از جنگ جمل در مسجد بصره كه گفته اند اين خطبه در اين مكان خوانده شده جمع فرموده اند و به بيان تفاوتهاي زنان و مردان پرداخته اند!مطلبي كه احتمالا بسياري نيز از آن با خبرند چرا كه قبلا در ايات قرآن و از زبان پيامبر به برخي از اين تفاوتها( مانند حكم شهادت و ارث و ... اشاره شده است.)
و اما ترجمه رايج ...
1-ناقص الايمان :
يعني زنان در مقايسه با مردان از ايمان ناقصي برخوردارند.
اولا اينكه مگر ايمان فقط به نماز و روزه است كه امام معصوم بگويد ايمان زن نسبت به مرد ناقص است چون در ايام خاصي نمي تواند نمازو روزه را به جا آورد؟؟؟
ثانيا:
بر مردان از 12-13 سالگي معمولا نماز واجب مي شودو برزنان از 9 سالگي واجب است كه نماز و روزه به جا آورند دو دليلي كه از طرف امام علي ع نقص ايمان زن را به آن نسبت داده اند نماز و روزه است در حالي كه قضيه حيض از 14 سالگي تا 50 سالگي است و قبل و بعد از آن هيچ تفاوتي در اين مساله بين زن و مرد نيست.
از طرفي قضاي روزه ها را زن بايد بگيرد و فقط نماز است كه لازم نيست ان را ادا كند كه طبق محاسبات انجام شده آن 4-5 سالي كه زن زودتر از مرد نماز بر او واجب مي شود جبران نمازهايي كه در ايام مخصوص نبايد بخواند راميكند.و در ضمن جالب اينكه زنان به اندازه 4-5 سال نيز بيشتر از مردان روزه مي گيرند چون همانطور كه گفته شد قضاي روزه ها بايد گرفته شود!!!
به هيچ عنوان مساله اي كه اشكال آن اينقدر واضح است براي ما قابل قبول نيست كه به عزيزترين امام معصوممان نسبت دهند.
2-ناقص الحظوظ:
دليلي كه از طرف امام علي ع براي ناقص الحظ بودن زن نسبت به مرد ذكر كرده اند اين است كه ارث زنان نصف ارث مردان است!!
اين مورد كه پرواضح است كه نسبت دادن آن به امام معصوم به هيچ عنوان قابل هضم نيست...
بر طبق آيه قرآن: لرجال نصيب مما اكتسبوا و للنسا نصيب مما اكتسبن
براي مرد است آنچه به دست مي آورد و براي زنان است آنچه به دست مي آورند.
بنابراين قبل از ازدواج را اگر در نظر بگيريم چه زن و چه مرد به ميزان كسب علم و كار خود هر آنچه به دست مي آورند به خود آنها تعلق دارد و اما...
پس از ازدواج طبق قانون اسلام ناب مرد بايد به زن مهريه شير بها و نفقه بدهد و در ازاي كار خانه نيز اگر زن راضي نباشد بايد براي او خدمتكار بگيرد يا حتي از نظر حقوقي زن ميتواند در ازاي كار خانه از مرد مزدي ديافت كند ....حال از بحث انس و الفت و غيره بگذريم بحث حقوقي در اينجا مد نظر است...و در ضمن علاوه بر همسر پس از دتي خرج و مخارج فرزندان نيز به مسوليت مرد اضافه مي شود.
و اما ارث زنان از مردان كمتر است!!!
اتفاقا اگر كمتر نبود عدالت رعايت نشده بود چرا كه زن هر درامدي كه داشته باشد فقط براي خود اوست و لازم نيست به كسي مهريه نفقه و شيربها بپردازد....اما مرد اكثر انچه را كه كسب مي كند براي خرج و مخارج همسر ، فرزندان و خانه خود مي پردازد و در اسلام نيز وظيفه اوست و دستور خداست و اگر مرد فقط يك زن دايم اختيار كرده باشد اگر بيش از يكي باشد و در ضمن بر طبق دستورات اسلام نيز بخواهد تمام قوانين و احقاق حقوق ها را رعايت كند كه در ان صورت اين مرد است كه ناقص الحظ ميشود و بهره وريش از اموال نسبت به زن كمتر است!!!
بنابراين اگر زن نيز به مانند مرد درامد داشته باشد و اگر مرد بر طبق ايين پيامبر اسلام عمل كند و نفقه مهريه و شيربها را بپردازد چگونه ممكن است امام معصوم كه كامل ترين انسان در درجه عقل و كمالات و فهم و درك و تسلط بر عالم هستي است فقط با تكيه بر اينكه ارث زن از مرد كمتر است بگويد زن ناقص الحظ است!!!
3-ناقص العقل:
بعضي از دانشمندان و علماي اسلامي به بحث در مورد عقل نظري و عملي پرداخته اند و اين مساله را توجيح نموده اند كه منظور امام علي ع از فلان جنبه عقل بوده است و با دليل مصر به اثبات اين موضوع بوده اند كه خداوند نيمي از انساتها را ناقص العقل نيافريده است بلكه تاكيد امام ع نيز بر فلان جنبه عقل بوده .....در حاليكه با توجه به محل و زمان خوانده شدن خطبه و حضار بعيد و نادرست به نظر ميرسد كه امام معصوم ع انسانهاي عامي بصره و ديگر شهرها را در مسجد جمع نمايد و پس از جنگي سخت و تلخ و ناگوار به بيان چنين خطبه اي بپردازد و در ضمن منظور ايشان نيز از عقل ، عقل نظري و عملي و جنبه هاي مختلف آن باشد ان هم در ميان مردمي كه بعضا بسياري از آنان هنوز تفاوت دست راست و چپ خود را تشخيص نمي دهند!!!!
بنابراين اين بحث مربوط كردن عقل به عقل نظري و عملي با توجه به سطح درك حضار منتفي است.
حال اگر به دليلي كه از طرف امام علي ع ذكر شده توجه كنيم كه گفته اند عقل زن ناقص است در مقايسه با عقل مرد چون شهادت يك مرد برابر با شهادت دو زن است ....واقعا براي مقايسه عقل و تشخيص كامل بودن يا ناقص بودن آن آيا از نظر عقلي ميتوان پايبند به اين دليل بود؟؟؟ با توجه به اينكه حتي در بعضي موارد نيز فقط شهادت زن قابل قبول است مواردي چون مسايل مربوط به زنان و غيره .....اگر اين عقل ناقص باشد در اينجا نقصان و شهادت چگونه با هم جور در مي آيند؟؟
هنگامي كه حضرت مريم س بر عيسي حامله شد و فرزند آورد تنها شاهدش بر او خودش بود و پس از چندي نيز عيسي به رسالت خود و پاك بودن مادر زبان گشود.
زماني كه دختري را نزد امام علي ع آوردند در ماجراي دكه القضا كسي كه شهادت داد قابله شهر بود كه يك زن بود و حرف و شهادتش مورد پذيرش امير مومنان ع واقع شد.
در موارد ديگري نيز فقط شهادت زن است كه مورد قبول است.
از طرفي اينكه شهادت يك مرد و دو زن با هم برابر است چگونه ميتوان اين مساله را به عقل طرفين نسبت داد حال انكه خداست كه مارا آفريده و از ذات ما زن و مرد با خبر است ...
با توجه به روح سرشار از عاطفه زن خداوند شايد نخواسته تصميم گيري را به او واگذار نمايد و بر خلاف طبيعتش او را در عذاب انتخاب بياندازد.
شهادت معمولا در مسايلي است كه قرار است به اتهام متهمي شهادت داد يا بر حقانيت او شهادت داد .مخصوصا در مسايلي كه پاي جرم و جنايت در ميان است هنگام تصميم گيري ممكن است به نسبت حكم بر زنان سخت باشد و در كل دستور خداست و ايا بايد از همه دستوراتش سر در بياوريم؟؟
از كجا معلوم كه به دليل يك خصوصيت مثبت در زنان مثل عاطفه خداوند اين مسوليت را كامل به يكي نسپرده تا براي آنان مشكل و سختي پيش نيايد؟؟
از طرفي به هيچ عنوان نميتوان معيار تشخيص اندازه عقل را به مساله شهادت دادن ختم كرد؟؟
در سوره مباركه احزاب و در سوره هاي ديگر قرآن خداوند مسلمين و مسلمات ، مومنين و مومنات ، قانتين و قانتات و... را در كنار هم آورده و پاداش يكسان براي آنان در نظر گرفته و حتي در سوره مباركه نور خداوند مجازات زن دزد را با مرد دزد(قطع نمودن دست در اين دنيا) مساوي قرار داده و در كل پاداش و جزاي زن و مردرا مانند هم قرار داده است.
چطور ممكن است كه خداي عادل و متعالي جزا و پاداش را براي 2 نفر كه از نظر عقلي متفاوتند يكي داراي عقل كاملي است و ديگري از نظر افرينشي و به خاطر جنسيتش عقلش نيز ناقص است را برابر قرار دهد؟؟!!
و اگر بگوييم زنان ناقص العقلند يعني خداوند نيمي از انسانها را (كه قرار است خليفه او در زمين باشند) ناقص آفريده ، پس چطور يك موجود ناقص همتا و مكمل يك موجود كامل مي تواند باشد و قرار است با هم به كمال برسند؟؟
و گفته اند كه اين خطبه پس از جنگ جمل خوانده شده ايا پس از جنگ جمل حضرت امام ع مردم را در مسجد جمع نموده و به بيان تفاوت ها يا ناقص بودن زنان نسبت به مردان مي پردازند؟؟
و از طرف ديگر پس گفته اند اين خطبه را چون عايشه فرمانده جنگ بوده در نكوهش زنان امام خوانده است كه چرا زني را كه چنين است سردسته جنگ نموده ايد و .....اما روايت داريم كه پس از جنگ جمل امام ع دستور دادند 40 زن به هيبت مرد و در لباس رزم در ايند طوري كه مشخص نباشد اينان زن هستند و عايشه را به همراه اين لشگر راهي مدينه كرده و از محل جنگ دور نمودند .
چطور ممكن است كه امام ع در مسجد پس از جنگ چنين خطبه اي بخوانند و خود چنين عمل كنند؟؟
بعضي مي گويند اين خطبه شامل همه زنان نيست و فقط عايشه و امثالهم را در بر ميگيرد در حالي كه دلايلي كه براي نقص زن نسبت به مرد در اين خطبه آورده شده و به امام علي ع نسبت داده شده مسايلي است كه در مورد همه زنان صدق مي كند نه فقط عايشه و مانند او ...پس اين توجيه در رفع اين خطبه مغاير با عقل و آيات قرآن نيز قابل قبول نيست.
و اما روايتي از امام معصوم : از انجا كه به ما (معصومين ) رواياتي را نسبت مي دهند اگر مطابق با قرآن بود بپذيريد و اگر نبود آن را به شدت رد كنيد.
باتوجه به دلايل گفته شده ، استناد به آيات قرآن و اينكه طبق گفته علماي ديني اين خطبه سند معتبري نيز ندارد ميتوان نتيجه گرفت كه اين خطبه به وسيله عربهاي سخنور آن زمان گفته شده و به امام علي ع نسبت داده اند.
اينجانب از نوشتن اين مطالب هدفي جز رضاي خدا ندارم و حل شبهه اي كه براي دختران جوان ايجاد شده اگر خود آقا نيز كمك بفرمايند...
علي عليه السلام اولين امام شيعيان است و عشق مولا را در دل دارم عشقي كه روز افزون است و بر دشمنان علي ع لعنت كه به بهشت راه نخواهند يافت.
خواهران بزگوار بارها شنيده ام كه دختران جوان به بعضي روايات اعتراض دارند ....
اري چطور ممكن است امام معصوم كه انسان كامل روي زمين است در احاديث و سخنانش شخصيت مسلماني را با لحن خود كم و زياد كند؟؟
به اطراف خود كه مي نگرم معدود عالماني ميبينم كه در قضيه مساوات بين زن و مرد انقدر ريز باشند كه حتي در سخن گفتن نيز رعايت كنند...
هرگز فراموش نمي كنم جلسه عمومي كه اقاي خامنه اي در كرمان بودند كه يكي از اقايون حرفي زدند و اقاي خامنه اي در دفاع از زنان مومنه فرمودند بسياري از زنان نيز شوهران خود را از اسراف و تجمل بر حذر ميدارند و خانومهاي حاضر با صلواتي از آقا تشكر نمودند و آقاي خامنه اي در كتاب خود( زن ريحانه افرينش) فرمو ده اند كه تا زنان خود نخواهند و به پا نخيزند اين تبعيض ها ادامه خواهد داشت.
حال چطور ممكن است امامان عزيز و معصوم ما عليهم السلام رفتاري بهتر از پيرو خودنداشته باشند؟؟
و مطمينم نه تنها در رفتار بلكه در گفتار نيز انان عادل واقعي و الگوي ما مسلمانان هستند .
و خدمت خواهران بزرگوارم عرض كنم كه از اين قبيل احاديث و روايات و حتي ضرب المثل ها و شعرها كه مردان روزگار بر ما سروده و از هر راهي كه توان داشته اند بر ما و جامعه تحميل كرده اند بسيار است
اما مبادا بر ايمان شما خللي وارد كند احاديث را كه ميخوانيد يا ميشنويد حتما با نص صريح ق‍ران كريم طبق گفته خود معصوم وفق دهيد و سپس آن را بپذيريد و در مورد ان قضاوت كنيد.
سرمايه محبت زهراست دين من                   من دين خود به دو دنيا نمي دهم.
و در آخر قرار نيست ما از تمام قوانين و دستورات خدا سر در بياوريم چرا كه او خداست و ما بنده و شايد بعضي قوانين را براي امتحان ما در نظر گرفته باشد...
بنابراين هميشه در صدد افزايش اگاهي خود باشيد و تحقيق را فراموش نكنيد...
و اما برادران محترم به واسطه اينكه زورمان بيشتر است و صداي كلفت تري داريم به ظلم كردن و توهين كردن به زير دستان و ضعيف تر از خود نينديشيم بلكه وظيفه ما به واسطه قدرت بدني در برقراري حق و عدالت بيشتر است...
و احيانا بعضي از آقايون هم واقعا مشكلاتي دارند كه براي حل مشكلات دروني خود و تامين اعتماد به نفس كاذبشان مجبورند به زنان توهين كنند و از اين طريق برتري خود را به اثبات رسانند و حس برتري جويي خود را ارضا نمايند...اما
طبق نص شريف قرآن :
ان اكرمكم عندالله اتقكم(همانا گرامي ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.)
و اين نيز خود نقطه قوتي براي تمام زنان است كه شعر ، ضرب المثل و ... در توهين به مردان و تحقير شخصيت آنان ندارند!!
و در اخر اسلام به ذات خود ندارد عيبي   هر عيب كه هست از مسلماني ماست

 پاسخ: 

با سلام و عرض ادب و احترام 
در پاسخ مي گوييم:
1- ما هم همانند شما احتمال مي دهيم انتساب اين خطبه به امام علي (ع) مشكل باشد . با اين تفاوت كه ما با احتياط اظهار نظر مي كنيم اما شما نه.
در توضيح مي گوييم :
* رواياتى كه در مورد مذمت برخى از زنان وارد شده، همه آن‏ها، يا اكثر و عمده آن‏ها از امام على(ع) نقل شده است. دقت در اين امر به ما كمك مى‏كند كه به اوضاع زمان امام على(ع) بيانديشيم، زيرا همان گونه كه آيات قرآن شأن نزول دارد و دانستن اسباب نزول در فهم و درك مراد خداوند به ما كمك مى‏كند، روايات هم شأن صدور دارند و پى بردن به اسباب صدور در پى بردن به معنا و مراد معصومان: به ما كمك شايانى مى‏كند.

خطبه هشتاد نهج ‏البلاغه را حضرت امير(ع) بعد از فراغ از جنگ جمل بيان نمودند. از جمله محمد بن على، معروف به ابوطالب مكى متوفاى سال 386 ه' ق اين نكته را متذكر شده است.(( قوت القلوب، ج 1، ص 282.)) بعد از او سيد رضى گردآورنده نهج البلاغه در آغاز به اين نكته اشاره نموده است.

حال به ياد داشته باشيم كه اولين عامل درگيرى و ناامنى در حكومت علوى، يك زن بود به نام ام المؤمنين عايشه. وى از مقام ام المؤمنين بر ضد امام على(ع) بهره گرفت. او نسبت به على دلى پركينه داشت كه اين حقد و كينه او باعث آتش افروزى در جنگ جمل شد و حرمت‏ها را شكست و خون ده‏ها هزار انسان را در راه احساسات زنانه‏اش به هدر داد و جنگ‏هاى صفين و نهروان را به وجود آورد. خود حضرت در خطبه ديگرى به مذمت مردانى پرداخته است كه فريب عايشه را خوردند و به خونريزى و جنگ رو آوردند: "كنتم جند المرأة و اتباع البهيمة".((نهج البلاغه، خ 13.))

** اگر در اين خطبه از نقص عقل زنان ياد شده، در موارد ديگر از مردان نيز ياد شده است. نه كمال عقل در انحصار مردان است، و نه نقص عقل در انحصار زنان. هم بين زنان عده‏اى به كمال عقل راه يافته‏اند و هم ميان مردان برخى به ضعف و نقص عقل مبتلا شده‏اند. امام على(ع) فرمود: "اعجاب المرء بنفسه برهان نقصه و عنوان ضعف عقله؛((غرر الحكم، آمدى، ج 2، 109ص.)) مردى كه خودپسند است، عقلش ناقص و ضعيف است". نيز فرمود: "اعجاب المرء بنفسه حمق؛((همان، ج 1، ص 311.)) خودپسندى مرد دليل حماقت و بى خردى او است".

حضرت در مذمت كوفيان فرمود: "فأنتم لا تعقلون؛(نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 34.) شما مردان كوفه عاقل نيستيد". نيز در مذمت مردم بصره فرمود: "خفت عقولكم؛((همان، ج 14.)) عقل‏هاى شما سست است
***برخى در سند و انتساب خطبه يا روايت نقصان عقل به ا مام معصوم ترديد جدى به خرج داده و گفته ‏اند: از اين كه مضمون اين روايت با بسيارى از آيات و روايات ديگر، نيز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلكه مردود است.
((كتاب نقد، جمعى از نويسندگان، ج 12، ص 268. ))
2- اختلاف ما با شما اين است كه ما به جهت انتساب خطبه 80 نهج البلاغه به امام علي (ع) (افزون برآن چه كه بيان شد و ما با هم ديد گاهي مشترك داريم ) ما در پي بيان وجهي براي پذيرش آن هستيم ( چرا كه به راحتي و با قاطعيت نمي توان مردود دانست . اين به دور از احطياط است . ) بدين شرح:
1- اين سخن از جهت دلالت منطقى به صورت قضيه موجبه كليه نيست؛ يعنى مراد تمامى زنان نيستند، بلكه اشاره به برخى زنان دارد.
يكى از نويسندگان در توضيح و شرح خطبه مذكور مى‏نويسد:
«شك نيست كه خطبه بالا يك قانون كلى و همگانى درباره عموم زنان نيست؛ بلكه با توجه به اين كه اين خطبه بعد از جنگ جمل و آن همه خون ريزى‏هايى كه توسط «عايشه» رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصى از زنان است كه در اين گونه مسيرها گام بر مى‏دارند وگرنه چه كسى مى‏تواند انكار كند كه در پيشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصيتى همچون خديجه بانوى اسلام، فاطمه زهرا و زينب كبرى و جمعى از زنان مبارز و دانشمند مانند سوده همدانيه شركت داشته‏اند و براى پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگ‏ترين فداكارى را به خرج داده‏اند، و با ايمانى محكم و تفكرى عالى، مردان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت مى‏كردند».((محمد جعفر امامى و محمد رضا آشتيانى، ترجمه گويا و شرح فشرده‏اى بر نهج البلاغه، زير نظر ناصر مكارم شيرازى، ج 1، ص 389 - 390. ))
2- خدا جهان و موجودات را حكيمانه آفريده؛ يعنى هر موجودى را به تناسب موقعيت و مسئوليتى كه بايد عهده‏دار آن باشد، آفريده است، مثلاً چشم را ظريف اما استخوان‏هاى اطراف آن را سخت و محكم آفريده است. در سيستم بدن هر عضوى به تناسب با وظيفه‏اش آفريده شده است تا اين مجموعه اعضا با اين تناسب و دقت حكيمانه بتوانند در كنار يكديگر در سيستمى واحد، هر كدام وظيفه خود را به انجام برسانند.
اين مربوط به سيستم اندامواره‏اى چون بدن است، حال در سيستم اندامواره بزرگ‏ترى به نام اجتماع بشرى نيز همين حكمت و ظرافت لحاظ شده است.
در نظام آفرينش براى هر يك از مردان و زنان وظايف و مسئوليت‏هاى تكوين ويژه‏اى در نظر گرفته شده و خداوند حكيم با تناسب همان وظايف، خصائص و قوت و ضعف هايى در خلقت هر يك لحاظ كرده است. به همين جهت است كه خصوصيات روانى و جسمى زنان با مردان متفاوت است. زن با توجه به زن بودنش وظايفى را برعهده دارد، و خداوند خصوصيات روحى و عاطفى و توان جسمانيش را در راستاى آن آفريده است. براى مرد با توجه به مرد بودنش وظايف قرار داده و خصوصيات روانى و جسمى او متناسب با همين وظايف آفريده شده است. اين سخن روشن و عقل پسند است و در آن ترديدى نيست. امام على‏عليه‏السلام در خطبه مذكور مى‏خواهد اين پيام را به گوش جهانيان برساند كه از جنس مادينه توقع و انتظار انجام وظايف نرنيه را داشتن خطا است و برعكس از جنس نرنيه توقع انجام وظايف مادئيه نيز نارواست. به قول شاعر:
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست       كه هر چيزش به جاى خويش نيكو ست
سخن حضرت در مقام گوشزد كردن به وظايف هر يك است.
3- برخى سخن و شيوه استدلال امام على‏ عليه ‏السلام را در خطبه مذكور، از نوع «جدل» دانسته‏ اند. شايان ذكر است كه جدل آن نوع استدلالى است كه مقدمات آن از مسلّمات است و آن را مخاطب قبول دارد. در اين سخن امام على‏ع ليه ‏السلام خواسته است از اعتقاد و دانسته مردم آن زمان مبنى بر وجود برخى از نقص‏ها در وجود زنان بهره بگيرد و به آنان متذكر بشود: اين كه خود مى‏ دانيد و قبول داريد كه زنان از نقص هايى بهره مندند، پس چرا تابع فلان زن شده و شعله‏ هاى آتش جنگ جمل را با همكارى خودتان تقويت نموده‏ ايد!
((كتاب نقد، همان، ص 268 و 269. )) اين سخن تقويت مى‏ شود با جمله ‏ا ى كه از حضرت در ذيل خطبه نقل شده است كه اشاره دارد به زنى همانند عايشه كه نزد آنان خيلى محترم و نيكوكار شمرده مى ‏شد. حضرت مى‏ فرمايد: حتى اگر زنى را [ همانند عايشه ] نيكوكار پنداشته‏ ايد، مواظب و برحذر باشيد مبادا همانند اطاعت از او در جنگ جمل، دنيا و آخرت خويش را تباه نماييد.
نيز تقويت مى‏ شود با عنايت به اين كه اين خطبه بعد از جنگ جمل و با توجه به مسائل بوجود آمده بعد از جنگ‏ افروزى عايشه بيان شده است.
با توجه به جدلي بودن كلام برخي از ايرادات شما پاسخ داده مي شود مانند ايراد در مورد اين كه مگر ايمان به نماز و روزه است. يا ايراد به ناقص الحظ بودن زنان. مضافا به اين كه در اين روايت حظ به معناي مطاق بهره مادي نيست بلكه به معناي تنها بهره ارثي است. كه در اين صورت ايراد شما وجهي ندارد.
نيز در مورد عقل ايراد شما وارد نيست كه آنان نمي فهميدند كه عقل نظري و عقل عملي چيست. چرا كه با جدلي خواندن خطبه مي بايست به فرهنگ آنان مراجعه نمود و ديد كه آنان در مورد عقل زنان چه ديدي داشتند. امام مي خواهد بگويد حال كه شما در مورد زنان چنين ديدگاهي داريد چرا به جنگ جمل كه هيچ منطقي آن را توجيه نمي كند رو آورديد مگر شما نمي گوييد كه آنان در تدبير ضعيفند پس چرا از آن پيروي نموديد.
اما اين كه گفته ايد: چطور ممكن است كه خداي عادل و متعالي جزا و پاداش را براي 2 نفر كه از نظر عقلي متفاوتند يكي داراي عقل كاملي است و ديگري از نظر افرينشي و به خاطر جنسيتش عقلش نيز ناقص است را برابر قرار دهد؟؟!!
پاسخ اين خيلي روشن و واضح است كه اين گونه اختلافات موجب نمي شود كه مجازات افراد متفاوت باشد در كجاي جهان مجازات ها برپايه اختلافات متعارف پايه ريزي شده است؟ اگر چنين باشد مي بايست به تعدادنفوس خلايق در هر موضوعي قانون داشته باشيم.
گفته ايد: باتوجه به دلايل گفته شده ، استناد به آيات قرآن و اينكه طبق گفته علماي ديني اين خطبه سند معتبري نيز ندارد مي توان نتيجه گرفت كه اين خطبه به وسيله عربهاي سخنور آن زمان گفته شده و به امام علي ع نسبت داده اند.
در پاسخ مي گوييم:اين تنها يك ادعا است به عنوان يك احتمال مي توان مطرح كرد اما نه با قاطعيت اين دور از حزم و احطياط است. مي بايست در حد امكان سخناناين چنيني راتوجيه نمود ضمن اين كه احتمال نادرستي در انتساب هم دور از حقيقت نيست.
بيان داشته ايد: اما مبادا بر ايمان شما خللي وارد كند احاديث را كه ميخوانيد يا ميشنويد حتما با نص صريح ق‍ران كريم طبق گفته خود معصوم وفق دهيد و سپس آن را بپذيريد و در مورد ان قضاوت كنيد.
اين سخن خوبي است اما مبادا از پيش خود به تاويل و تفسير آيات قرآن روآوريم چرا كه فرمودند من فسر القرآن برايه فليتبوا مقعده من النار-هر كه از پيش خود و به راي خود قرآن را تفسير نمايد جايگاهش آتش جهنم است((نور البراهين ج 1ص 187)) نيز در حديث قدسي آمده است كه خدا فرمود ما آمن بي من فسر برايه كلامي – هر كه از پيش خود و به راي خود كلامم را تفسير نمايد به من ايمان نياورده است. بنا بر اين بايد با احطياط تمام در مورد فهم و تفسير آيات قرآن قدم برداشت و بدون طي كردن مقدمات لازم حكم نكرد كه فلان روايت با قرآن در تضاد است.
در پايان بيان داشته ايد:
و اما برادران محترم به واسطه اينكه زورمان بيشتر است و صداي كلفت تري داريم به ظلم كردن و توهين كردن به زير دستان و ضعيف تر از خود نينديشيم بلكه وظيفه ما به واسطه قدرت بدني در برقراري حق و عدالت بيشتر است...
و احيانا بعضي از آقايون هم واقعا مشكلاتي دارند كه براي حل مشكلات دروني خود و تامين اعتماد به نفس كاذبشان مجبورند به زنان توهين كنند و از اين طريق برتري خود را به اثبات رسانند و حس برتري جويي خود را ارضا نمايند...اما
طبق نص شريف قرآن :
ان اكرمكم عندالله اتقكم(همانا گرامي ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست) .
و اين نيز خود نقطه قوتي براي تمام زنان است كه شعر ، ضرب المثل و ... در توهين به مردان و تحقير شخصيت آنان ندارند!!
نكته خوبي را اشاره نموده ايد ، اما توجه داشته باشيد آنان كه به تفاوت بين زنان و مردان مي انديشند ، اين تفاوت انديشي را نبايد حمايت از ظلم بر زنان دانست.
ماهم همانند شما از ظلم رواداشته شده برزنان بيزاريم نيز ظلم رواداشته شده برمردان را.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

 

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت