آيا ولايت پيامبر(ص) در بُعد سياسى نيز جريان داشت؟

پرسش:
 آيا ولايت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در بُعد سياسى نيز جريان داشته است؟ اگر چنين است، آيا اين ولايت، با اختيار انسان ها تضاد ندارد؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
 قرآن كريم با صريح ترين عبارت ها، ولايت جامع پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را ـ كه شامل حوزه مسائل سياسى و حكومتى نيز مى گردد ـ بيان مى كند و ولايت او را بر مؤمنان شرط ايمان به خدا مى شمارد (31/آل عمران) كه در اين جا به تعدادى از آيات مربوط به آن اشاره مى كنيم:
1. آيه 6 سوره احزاب: (اَلنَّبِىُّ اَولى بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم؛ پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است)؛ يعنى پيامبر، صاحب ولايت در امور اهل ايمان است كه امور سياسى را نيز شامل مى شود و اصولا طبق آيه مزبور، وقتى ولايت خدا و رسولش جارى شد، ديگر آنان نبايد خود را در آن امر (چه سياسى و چه غير سياسى) صاحب اختيار بدانند و اين رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)است كه مؤمن را به صراط مستقيم هدايت مى كند و در آنچه شايسته است فرمان مى دهد.
2. آيه 105 سوره نساء: (اِنّا اَنزَلنا اِلَيكَ الكِتابَ بِالحَقِّ لِتَحكُمَ بَينَ النّاسِ بِما اَركَ اللّهُ؛ ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى)اين آيه نيز، به روشنى درباره يك مسأله سياسى ـ اجتماعى (قضاوت در بين مردم) به رسول خدا ولايت مى دهد.
3. آيه 59 سوره نساء: (اَطيعُوا اللهَ و اَطيعُوا الرَّسولَ؛ اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول خدا را) اين آيه چون قيد ندارد، شامل مقدّم داشتن پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر پدر و مادر، حزب و هر مصلحت سياسى و غير سياسى نيز مى گردد.
4. سوره احزاب، آيه 36: (و ما كانَ لِمُؤمِن و لا مُؤْمِنَة اِذا قَضَى اللهُ و رَسولُهُ اَمراً اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَةُ مِن اَمرِهِم؛ هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را مقرّر كردند، انتخابى در برابر كار خودشان داشته باشند.)
در كنار اين آيات، روايات فراوان و نيز سيره خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) كه در مسائل سياسى و حكومتى اعمال ولايت مى كردند، نشانگر جريان ولايت ايشان در حوزه سياست است.
حال بايد ديد كه آيا اين ولايت، با اختيار انسان در تعارض است يا نه؟
در پاسخ به اين بخش از پرسش بايد گفت كه قرآن كريم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را مأمور نكرده كه مردم را با اجبار مسلمان كنند و خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) چنين كارى نمى كردند. براى كسانى كه با ميل و رغبت مسلمان مى شدند و با اختيار خود ايمان مى آوردند، پيروى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) نيز يك عمل اختيارى بود. كافرانى هم كه ايمان نداشتند، هرگز از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)اطاعت نمى كردند تا از آنان سلب اختيار شده باشد.
از سوى ديگر، هيچ حكومتى بدون وجود يك حاكم كه فرمانش مورد پذيرش مردم قرار گيرد، برپا نمى گردد. كسانى كه ولايت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان(عليهم السلام) و نوّاب ائمه را با اختيار انسان متعارض مى بينند، خواسته يا نخواسته از ولايت طاغوت دفاع مى كنند؛ زيرا هيچ اجتماعى بدون حكومت نمى ماند. لزوم وجود حكومت ، محل اختلاف نيست. پس از قبول لزوم بر پا شدن حكومت، اختلاف در حاكم است. پرسش اصلى اينجاست كه آيا بايد حاكم ، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)و امامان بر حق و منصوبان آنان باشند، يا طغيان گران و هواپرستان و زورگويان؟ قبول ولايت اولياى خدا، دفاع از حق مردمى است كه نمى خواهند به جاى بندگى خدا، سر سپرده طغيان گران شوند.
گفتنى است كه در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ولايت سياسى ايشان، هم اهل ايمان از بيش ترين نقش در اداره جامعه برخوردار بودند و هم اقليت هاى مسيحى و يهودى آزادانه زندگى مى كردند. چون پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از سر هوا و هوس فرمان نمى دهد، ولايت آن حضرت را نمى توان در تضاد با اختيار و آزادى انسان ها دانست.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت