پرسش:
چگونه میتوانیم تسامح را بطور مطلق نفی کنیم در صورتی که در یک مذهب اختلافات زیادی از معتقدان به ان مذهب دیده میشود. تساهل و سهل گیری در دین تا چه حد قابل قبول است؟
پاسخ:
با سلام و سپاس از مکاتبه و ارتباط شما.
دوست گرامی، هیچ مکتبی تساهل مطلق را نمیپذیرد. هیچ مکتبی به پیروان خود نمیگوید از منافع خود چشمبپوشید، و گفتار و رفتار دیگران را تحمل کنید، گرچه به قیمت از دست رفتن جان، مال و ارزشهای مقدس باشد. همچنین هیچ کس مکتبی به عدم تساهل مطلق توصیه نمیکند، بلکه در مواردی به عدم تساهل و گاه خشونت و در مواردی به تساهل سفارش میکند.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت: اسلام در مواردی که گفتار و رفتار دیگران به نحوی با حقوق و منافع شخصی افراد بر خورد و ناهمگون پیدا کند، مسلمانان را به سهلگیری و مدارا دعوت میکند اما در مواردی که رفتار و گفتار دیگران با اصول اسلامی و حدود الهی و حقوق اجتماعی برخورد پیدا کند، به عدم تساهل و مقاومت در برابر آنها سفارش مینماید.
دلیل سختگیری یا سهلگیری روشن است. در حقوق و منافع شخصی، فرد با ایثار و گذشت و بزرگواری، از آن چه مربوط به خودش میباشد، چشم میپوشد (که این امر آثار و فواید فراوان فردی و اجتماعی به دنبال دارد، که باید در جای خودش بحث شود) اما تساهل در برنامههای دینی و حدود الهی عقلاً و نقلاً ممنوع و دارای آثار زیانباری است.
در مسائل اجتماعی و حقوق مردم، تساهل امری ناپسند است، زیرا سهلگیری در این موضوع به پایمال شدن حقوق دیگران و از میان رفتن عدالت اجتماعی میانجامد.
علاوه بر آیات و روایاتی که میتواند به عنوان مستند مطلب فوق،قرار گیرد، سیره اهل بیت نیز گواه این مدعا است.
در تفسیر آیه شریفه «فبما رحمة من الله لنتَ لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک(1)؛ ای پیامبر! به هر و بخشایش از خدا بود که برای ایشان نرم شدی و اگر درشتخوی سختدل بودی، از گرد تو پراکنده میشدند».
استاد شهید مرتضی مطهری میفرماید: پیامبر در اخلاق شخصی و فردی نرم و ملایم بود، نه در مسائل اصولی دینی بلکه پیامبر در آن جامعه صد در صد صلابت داشتند و انعطاف ناپذیر بودند.(2)
انعطاف ناپذیری در اصول و مبانی دین، به معنای کوتاه نیامدن از حق و دفاع منطقی و اصولی از مهمترین ارکان دین است. ایستادگی و صلابت در این امر هرگز به معنای تحجر و ایستایی بر یک عقیده و بستن راه بحث و بررسی درباره آن نیست.
پیامبر اکرم با نفی تحجر و جمود فکری، پی در پی مؤمنان را به تواضع علمی و افزایش معرفت و تفکر درباره باورهای دینی توصیه میکرد.
در باب معرفت و گفتگو، همگان را به خوب شنیدن، پسندیده سئوال کردن، متفکرانه جواب شنیدن، متفکرانه سئوال کردن و آماده تجدید نظر بودن، امر میفرمودند.
خداوند نیز به افراد غیر متحجر و آزاداندیش بشارت پاداش نیکو داده است: «فبشّر عباد الذین یستمعون القول ویتّبعون أحسنه اولئک هداهم الله واولئک هم اولو الألباب(1)؛ پس بندگان مرا مژده بده؛ آنان که سخن را میشنوند و بهترین آن را پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و ایشان خردمندان هستند».
از این آیه میتوان برداشت کرد که قرآن به جامعهای باز و آزاد فکر میکند؛ جامعهای که تمامی صاحبان اندیشه در طرح افکار خود آزاد باشند. در کدام یک از مکاتب الهی و مادی چنین آزادی را سراغ دارید؟
مناظرات اهل بیت با مخالفان اسلام نیز گواه این است که ایشان در زمینه برخورد با مخالفان فکری، با سعه صدر و بردباری برخورد میکردند و با کسانی که حتی در اصلیترین مسائل دین همانند توحید،نبوت و معاد تردید میکردند، با نهایت احترام به گفت و گو میپرداختند.(2)
تسامح از این بالاتر که قرآن دستور میدهد اگر کسی از مشرکان در وسط جنگ، پرچم سفیدی بلند کرد، او را با مراقبت بین خود بیاورید و با او گفتگو کنید، سپس او را در امنیت کامل به محل امن برسانید:
«وإنْ أحدٌ مِنَ المشرکین اسْتجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثمّ أبلغه مأمنه(3)؛ اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود و سپس او را به محل امنش برسان، چرا که گروهی ناآگاهند».
منطق قرآن و اسلام این است که اگر کسی در حال جنگ با مسلمانان، مایل به بحث و گفت و گو بود، مسلمانان وظیفه دارند به خواست او توجه کنند و زمینه این کار را پدید آورند.
آزاد اندیشی و تحجر نداشتن و تحمل عقاید دیگران، از دستاوردهای نهضت انبیا است.
اما در مورد اختلاف رفتارهای معتقدان به مذهب میگوییم ، اين موضوع مي تواند دلايل مختلف داشته باشد ، در عين حال كه معيار ما در احكام و تعاليم ديني ، عمل پيروان آن نيست .
عوامل اختلاف در بين معتقدان به مذهب عبارتند از :
1ـ میزان ايمان و اعتقاد و پایبندیها مختلف است.
ايمان درجات متعدد دارد . برخي در مرتبه بالاتري از ايمان قرار دارند و طبعا نسبت به احكام و تعاليم ديني پايبندي بيشتر دارند. بعضی دیگر میزان پایبندی کمتری دارند و در آن درجه از ايمان نيستند كه نسبت به تمام تعاليم ديني پايبند باشند و چه بسا در موارد بسياري دچار لغزش در ايمان بيا عمل مي شوند.
2ـ میزان فهم و درک افراد مختلف است؛ بعضی سطح درک عالی دارند و دینی آنان فوق العاده والا است و روش آنان، رساننده به آن اهداف متعالی است، مثلاً همه همت و طلب آنان در رسیدن به مقامات بلند معنوی و آخرتی خلاصه شده، به بیارزشی دنیا آگاه گشته، فقط در حدّ ضرورت از آن بهره میگیرند. بعضی دیگر سطح فهم نازلتری دارند و به لذایذ مادی دنیا و آخرت توجه دارند و سعیشان در بهرهمندی از هر دو است، از این رو هم به استفاده از لذتهای دنیا همت دارند و هم رسیدن به حور و قصرها و بهشت و خوردنیها و نوشیدنیهایش را وجهه همت قرار میدهند و نماز و روزه و عبادات را به جا میآورند. طبیعی است رفتار دیندارانه افراد متفاوت میشود.
غیر از دو علت نامبرده، دلایل دیگری برای تفاوت رفتار دینداران وجود دارد، ولی نکته مهم این است که رفتارهای دیندارانه متفاوت و پررنگ و کم رنگ میباشد اما ناهمگون و متضاد نمیگردد؛ یعنی ممکن نیست یکی رفتار دیندارانهاش عمل طبق عدالت باشد و دیگری عمل طبق ظلم. یکی با خواندن نماز دیندارانه عمل کند و دیگری با ترک نماز. آن که نماز نمیخواند، خودش هم قبول دارد که دیندارنه عمل نمیکند و آن که ظالمانه رفتار میکند، او نیز.
3- برخي از دين داران تفسير هاي خاصي از دين دارند و بر طبق آن تفسيرها مي تواند روش يا عقيده آنان نيز متفاوت از ديگران باشد. در چنين صورتي اگر تفسير آنان بر مبناي ديني استوار نباشد و در اصطلاح تفسير به راي باشد ، مورد قبول نخواهد بود.
در عين حال به طور عموم مي توان گفت: تفاوت رفتارهای دینداران، تفاوت تضادی و رو در رویی نیست. دینداران مانند شرکت کنندگان در دو مراتن هستند که هزاران نفر میباشند و هر کدام یا هر چند نفر سرعتی دارند، ولی همگی در یک مسیر و به سوی یک هدف رهسپارند و دیر یا زود به آن میرسند، یا اگر نرسند و منصرف شوند، رسیدن را آرزو دارند.
1ـ آل عمران (3) آیه 159.
2ـ مرتضی مطهری، سیره نبوی، ص 140 ـ 139.
3ـ زمر (39) آیه 17 و 18.
4ـ احتجاج، طبرسی.
5ـ توبه (9) آیه 6.