پرسش:
چرا با همه تنوع هاي خلقت، بايد خداوند را طوري پرستش كنيم كه تكرار است؟
پاسخ:
سلامی به زیبایی ماه خدا سلامی به گرمی خورشید
متأسفانه عبادت ما معمولاً به گونه اي است كه حالت تكرار به خود گرفته است، و اين مطلوب نيست. عبادات سه مرحله دارد:
1 – زحمت: نوبالغان در اوايل بلوغ با زحمت عبادات را انجام مي دهند و چه بسا به خاطر احساس زحمت نسبت به انجام آن اهمال ورزند.
2 – عادت: پس از چند سال عبادت براي آدمي، به صورت عادت در مي آيد
3 – لذت : اولياي الهي به اين مرحله رسيده اند كه از عبادت خود لذت مي برند و هرگز براي آن ها تكرار و ملال آور نيست. البته براي رسيدن به اين مرحله رياضت و تمرين لازم است.
مهم ترين عامل ملال آور در عبادت عبارتند از:
1 – گناه: گناه لذت مناجات را از انسان مي گيرد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «خداوند به داوود فرمود: قرار نده بين من و خودت عالمي كه شيفتة دنيا است، چون اين شخص از راه محبت من جلوگيري مي كند. اين ها دزدان بندگاني هستند كه به سمت من مي آيند. كم ترين كاري كه با آن ها مي كنم، آن است كه شيريني مناجاتم را از قلبشان مي گيرم».(1) امام علي (ع) مي فرمايد: «چگونه لذت عبادت را مي چشد كسي كه از هواي نفس برحذر نمي شود؟!».(2)
2 – عدم احساس نياز: كسي كه عبادت را براساس نياز دروني انجام ندهد، به آن عشق نمي ورزد و براي او تكرار است. امام خميني (ره) مي گويد: «ما چون احتياج به دنيا پيدا نموديم و آن را سرمايه و سرچشمه دريافتيم، در توجه به آن حاضر و در تحصيل آن مي كوشيم. اگر ايمان به حيات آخرت پيدا كنيم و حس احتياج به زندگي آن جا بنماييم و عبادت و خصوصاً نماز را سرماية تعيش آن عالم و سرچشمة سعادت آن نشئه بدانيم، البته در تحصيل آن كوشش مي نماييم و در اين سعي و كوشش ، زحمت و رنج و تكليف در خود نمي يابيم، بلكه با كمال اشتياق و شوق ، دنبال تحصيل آن مي رويم و شرايط حصول و قبول آن را با جان و دل تحصيل مي كنيم».(3)
آب كم جو تشنگي آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
3 – دنياگرايي: يكي از اسباب ملال انگيز ، دنيا پرستي است . حضرت مسيح (ع) مي فرمايد: «همان طور كه مريض به خاطر بيماري از غذاي خود لذت نمي برد، دنيا طلبان نيز از عبادت خود لذت نمي برند».(4)
4 – غفلت از خدا: از آن جا كه دل هاي ما اسير غير خدا است و دربند تعلق به اين و آن است، زبان ما رغبتي به دعا و ذكر و ورد ندارد و براي ما جذابيتي ندارد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «كسي كه در نماز بايستد و تكبير گويد و توجه به عظمت الهي نداشته باشد، خداوند گويد: اي بنده! مرا فريب مي دهي؟ به عزت و جلالم سوگند! شيريني ياد خود را به تو نمي چشانم و از لذت تقرب، تو را محروم مي سازم».(5)
بنابراين اگر به روايات بنگريم متوجه مي شويم كه هر پرستش و عبادتي تأثير خاص خود دارد و تكرار نيست. نقل است كه «الصلاة معراج المؤمن؛ نماز معراج مؤمن است»(6) يعني هر نماز اگر با شرايط آن انجام گيرد، سير تكاملي انسان به سوي خدا شروع مي شود. تكامل انسان حد مشخصي ندارد تا در آن جا متوقف شود، بلكه يك سير مستمر و دائمي است كه به تدريج و با مراتب و مراحل مختلف انجام مي گيرد.
البته بايد اعتراف كرد كه اين احساس در همة عبادت كنندگان يافت نمي شود و متأسفانه به اعمال بي روح بسنده مي شود. در اين صورت بايد گفت آن نمازها واقعاًً نماز نيست، بلكه تنها براي اسقاط تكليف به جا آورده مي شود. حركات و سكنات نماز، بيش تر حالت نمادين و سمبليك دارد. آن چه انسان را به خدا نزديك مي كند، اين است كه دلش با خدا مرتبط شود.
در ادامه توجه شما را به پرسش: و پاسخ ديگري كه در مورد نماز بيان شده است ، معطوف مي داريم.