راز خلقت انسان چیست؟

پرسش:
راز خلقت انسان چیست؟
اگر بنده نخواهد که مظهر تجلی صفات خدا باشد و بازیچه حوادث دنیا نشود چه کسی را باید ببیند ؟ چرا همیشه حقایق در تاریکی اند ؟(یا در پس پرده )؟ چرا هروقت که اراده کنید شیطان عندالمطالبه حاضر و آماده است اما هروقت که به خداوند نیاز دارید در دسترس یا عامل نیست؟؟(سهل الوصول بودن مد نظر است ) به نظر میرسد که دنیا و آخرت بین خدا و شیطان تقسیم شده است !دنیا در تصرف و قدرت شیطان و آخرت در زمامداری خدا؟ لطفا نگوئید که همه عالم در تصرف وقدرت خداست که همه این را می دانیم اما عملا دنیا جولانگاه شیطان بوده است !(به تاریخ مکتوب 4000 ساله بشر رجوع شود !) چون سریع الجابه تر از خدا عمل کرده است !!برای ارتباط با خدا زهد و ریاضت 40 ساله لازم است ولی به طرفه العینی شیطان آماده است !

 پاسخ:

با عرض سلام و آ رزوي موفقيت و كاميابي براي شما.

در ابتدا بايد از شما به جهت دير پاسخ تان پوزش بطلبيم.

دوست گرامي نمي دانيم چه چيزي خاطرتان را چنين آزرده است كه نمي خواهي مظهروجود بي نهايت با تمامي  صفات و كمالاتش باشي؟
نمي دانيم وقتي اين جمله را بيان مي داري ، به عمق معناي آن آشنا هستي يا نه؟

در اين نگاه انسان بين خود و خدايش فاصله اي احساس نمي كند ، تا بازيچه حوادث يا دست شيطان قرار گيرد.
خدايش از رگ گردن به او نزديك تر است.[1]و حتي ازما به خودمان نزديك تر است.[2]
يار نزديك تر از من به من است        وين عجب تر كه من از وي دورم

پس اگر بازيچه قرار گرفته ايم و هر لحظه دل به ديگري سپرده ايم و مدام دل پي نظر رفت ، بايد در خود جستجو كنيم.
اگر ازاو مهجور و از شهودش محروميم، حايل و حجاب را خود ايجاد كرده ايم.بايد خود را بشكنيم نه آينه را.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: "بين بنده و خدا هيچ پرده اي تاريك تر و ترسناك تر از نفس و هوي نيست".(3)
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست              تو خود حجاب خودي،‌ حافظ از ميان برخيز

امام حسين(ع) در دعاي عرفه مي‌گويد: "كي غائب بوده اي تا دليلي تو را آشكار كند‌ و كي پنهان بودي تا نياز به‌آشكار شدن داشته باشي؟! ".

كي بوده اي نهفته كه پيدا كنم تو را                     كي رفتـه اي ز دل كه تمـنا كنـم تو را           
غائب نگشته اي كه شَوَم طالب حضور                پنهان نگشته اي كه هويدا كنم تو را        

پس چگونه حقايق در پس تاريكي اند ؟
آيا بهتر نيست كه بگويم من در تاريكي ام و به حقايق دسترسي ندارم؟
يا بهتر است بگوييم بخشي از حقايق را در تاريكي مي بينم.
شما از حقايق بسياري در دنيا آگاهي داري كه در ابتداي تولد نمي دانستي .

«و خداوند شما را از شكم مادران بيرون آورد در حالي كه هيچ نمي دانستيد و برايتان گوش چشم و دل قرار داد ، تا سپاس گزار باشيد» (نحل آيه 78)
آري درست است كه از حقايق بسياري نيز آگاه نيستيم ، اما نبايد همه چيز را انكار كنيم ، بلكه سزاست كه با سپاس از آنچه كه مي دانيم و بر تكيه بر دانسته ها بگوييم« قل رب زدني علما».

پس باز اين تلاش ما است براي دانستن و آگاه شدن و البته درك لذت دانستن.

آگاهي و علم چيزي نيست كه در گوشه اي بنشينيم و بخواهيم از طريق چيزي مانند آمپول يا سرنگي تزريق شود و اصلا به تعبير ملاصدرا حقيقت علم ، چيزي جز بهرمندي از هستي نيست و هركه در مسير علم و‌آگاهي پيشرفت مي كند ، بر سعه وجودي او افزوده مي شود و اين خاصيت نوع انساني است كه مي تواند در مراتب كمال و سير وجودي ارتقاء يابد و مقام دست يافتني علم اوست كه فرشتگان را وادار به سجده و تعظيم مي كند. « وعلم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علي الملائكه ....»

پس چگونه است كه خود را فقط در تاريكي ها مي بيني ؟!

آري تاريكي ها را انكار نمي كنيم ، اما خداوند به لطف فيض خود ، راه زدودن آن را از طريق رسول ظاهر و باطن به ما نمايانده است، پس خود را اين قدر درمانده نبينيم كه نتيجه اي جز توقف و ركون و جمود و سكون ندارد.

شايد به همين خاطر است كه چنان تصويري از خدا و شيطان ارائه مي دهي.

در پاسخ بايد بگوييم:

اولا: غلبه جهان هستي در دنيا و آخرت ، جز براي حق و پاكي و درستكاري نيست و اصلا جهان آخرت ، چيزي جز صورت باطن همين دنيا نيست.( پس چگونه يكي به دست خدا و ديگري به دست شيطان است؟!!) جالب آنكه شيطان نيزبراي فريب خود از همين راه جلوه دادن باطل به حق بهره مي گيرد. شيطان خود را به صورت خير خواه و راستگو و درستكار در مي آورد  و دروغ رابه جاي راست و فريب را به جاي درستي و باطل را به نام حق جلوه داده و انسان را فريب مي دهد و آيا كار شيطان جز زينت دادن باطل به چهره حق است؟ (وزين لهم الشيطان اعمالهم)

پس معلوم است كه اين حقيقت و پاكي و درستي است كه كاربرد و تأثير دارد ومدار جهان دنياو آخرت بر پايه عدل و درستي و پاكي است و اگر باطلي بخواهد جولاني داشته باشد ، خود را به صورت حق در مي آورد تا تأثير بگذارد.

تا نباشد راست كي باشد دروغ
آن دروغ از راست مي يابد فروغ.

ايا هيچ گاه ديدي كه انسان ها براي تابلوي بدلي هيچ ارزشي قرار دهند ؟ تابلوي بدل و كپي تا زماني مي تواند قيمت داشته باشد كه بدلي و دروغ بودن آن هويدا نشود ، پس تمام قيمت تابلو براي آن تابلوي اصلي است و اگر انسان ها را براي تابلوي بدلي پولي دهند ، در واقع براي تابلوي اصلي قيمت مي پردازند.

براي اين كه اين مفهوم را خوب متوجه شوي كه شيطان و فريب و دروغ و.... هيچ اثري در اين عالم ندارند و هيچ چيزي در اين عالم را در اختيار ندارند و تمام عالم ( دنيا و آخرت) از آن خداوند و حقيقت و پاكي ها است ، بهتر است كتاب حق و باطل استاد شهيد مطهري را مطالعه فرماييد.
مطمئن هستيم كه با مطالعه اين كتاب و آگاهي بيشتر ، ديد و انديشه تان كاملا تهذيب و‌آراسته و كامل مي گردد.
    
ثانيا : با رجوع به آيات قرآن ، مي بينيم كه نقش شيطان نه چنان است كه تصور مي كني .
كار شيطان وسوسه كردن به سوى گناه و كارهاى ناشايست است. در يكي از آيات چنين آمده كه در روز قيامت ، شيطان به انسان هايى كه به دنبال او رفته‏ و به او اعتراض دارند ، اين گونه جواب مى‏دهد: "چون كار به پايان آيد، شيطان گويد: خدا به شما وعده داد و وعده او درست و حق بود و من نيز به شما وعده دادم  ، ولى در وعده خود خلاف كردم و برايتان هيچ دليل و برهانى نياوردم  ، جز آن كه دعوتتان كردم، شما نيز دعوت من را اجابت كرديد، پس مرا ملامت مكنيد، بلكه خود را ملامت كنيد. نه من فريادرس شمايم، نه شما فرياد رس من. از اين كه مرا پيش از اين شريك خدا كرده بوديد بيزارم"(4) خداوند در قرآن مى‏فرمايد كه شيطان را بر كسى تسلط نيست مگر اين كه خودش بخواهد: "ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين؛ (شيطان) را بر بندگان من تسلطى نيست، مگر بر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند".(5)

پس هم خدا و هم شيطان هر دو در دسترس اند و راه هر دو روشن است . حقيقت پنهان نيست. قد تبين الرشد من الغ
 وهمه چيز بستگي به خواست انسان دارد.

1-  ق (50) آية 16

2   - انفال (8) آية 243

3 - سفينه البحار، ج 2، ص 603

4 - ابراهيم (14) آيه‏22.

5 - حجر (15) آيه 42.