خیر و شر مطلق است یا نسبی؟

پرسش:

خیر و شر مطلق است یا نسبی؟

 پاسخ:

با سلام و سپاس از مکاتبه و ارتباط شما

شر در مقابل خير است و خير در مورد ما انسان‏ها به چيزي گفته مي شود كه با وجود ما هماهنگ بوده و مايه پيشرفت و تكامل است. شر چيزي است كه ناهماهنگ با وجود ما باشد و مايه عقب ماندگي و انحطاط گردد.

خير و شر بر سه گونه است:
أ) خير مطلق كه هيچ گونه بدي در آن راه ندارد، مانند خداوند كه خير مطلق است.
ب) شر مطلق كه هيچ گونه جهت مثبتي در آن وجود ندارد، كه چنين چيزي در دار هستي نمي‏تواند وجود داشته باشد.
ج) خير و شر نسبي كه بين دو قسم بالا است.
از ديدگاه موحّد و خدا پرست، دو قسم امكان وجود دارد:
خير مطلق و ديگر آنچه خيرش بيشتر باشد اما آنچه شرّ محض يا شرش بيشتر است، امكان وجود آن از سوي خداوند نيست.
شرّ و بدي امري عدمي است، نه وجودي، بدين معنا: كسي كه مريض است، مريضي در او همان عدم سلامتي است؛ دروغ گويي همان راست نگفتن است؛ مرگ، عدم زندگي و حيات است وگرنه شر به معناي چيزي كه در خارج وجود داشته باشد، بي معنا است.
 بنابراين شر چيزي نيست تا مخلوق باشد و نياز به خالق داشته باشد.(1)
از طرف ديگر شرور "نسبي" هستند، يعني به خودي خود بد نيستند، بلكه وقتي نسبت به چيزي سنجيده مي شوند، شر است، به طور مثال گرگ ذاتاً حيوان خوبي است كه داراي خلقتي عجيب و يكي از مخلوقات الهي است كه باعث تعادل چرخه طبيعت مي شود. آن نسبت به ذات خود و مجموع نظام هستي مفيد و خير است. اگر گرگ به درختان، گياهان و سنگ‏ها سنجيده شود، نسبت به آن‏ها هيچ گونه بدي ندارد، لكن نسبت به گوسفند يا انسان شر است.
نيز عقرب و مارهاي گزنده كه نيش آن‏ها براي جانداران مضر است، ولي براي خودش لازم است. مولوي مي گويد:
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد، اين راهم بدان
زهر مار آن مار را باشد حيات
نسبتش با آدمي باشد ممات
پس در عالم، شر و بدي مطلق وجود ندارد. آنچه شر نسبي است، به خودي خود خير است اما اين كه چرا خداوند آن‏ها را آفريده است. مصالح و فوايد بسياري مي تواند داشته باشد. بايد در مجموع جهان هستي سنجيده شود. در نسبت به انسان‏ها مي توان گفت هدف اين بوده كه انسان دلبسته و اسير زَرق و برق جهان نباشد و آن را جاودانه نپندارد، زيرا دلبستگي مانع تكامل انسان مي باشد.
برخي از اين شرور و مصائب شكننده تفاخر و غرور انسان‏ها هستند. گذشته از اين كه شرور داراي آثار تربيتي فراواني است، مانند شكوفايي استعداهاي نهفته، زيرا انسان در پرتو مصائب و مشكلات، قواي ادراكي خود را به كار مي اندازد و به قله‏هاي مرتفع علم و آگاهي مي رسد.
اگر سختي‏ها و محروميت‏ها نبود، هرگز بشر از نردبان علم بالا نمي‏رفت. شرور در انسان روح مقاومت و پايداري را تقويت مي كند و او را در برابر حوادث، صبور و بردبار بار مي آورد. طوفان حوادث نمي‏تواند درخت و جود او را از جا كند. نيز زندگي او را از يكنواختي بيرون مي بَرد و او را از غفلت بيدار مي كند.(3)
چنانچه مقصود تان از خیر و شر ، آن چیز هایی که درفلسفه اخلاق به عنوان نیک و بد می شناسیم که مربوط به فعل انسان می شود ، این بحث به نسبیت یا مطلق بودن اخلاق مربوط می شود ، در این صورت در مکاتبه بعدی برای ما بنویسید در این مورد به طور جداگانه پاسخ دهیم.

1. عدل الهي، ج 19، ص 216.
2. الهيات و معارف اسلامي، استاد سبحاني، ص 158.
3. براي اطلاع بيشتر به پيام قرآن، استاد مكارم شيرازي، ج چهارم، همچنين تفسير نمونه مراجع نماييد

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت