پرسش:
سلام.سوالی داشتم
چرا مسلمان ها نمی تونن با افرادی از ادیان دیگه ازدواج كنن ؟
من در رساله خواندم كه علت اش اینه كه در صدر اسلام مسیحی ها اسلام رو به عنوان یك دین الهی قبول نداشتن و زنان مسلمان رو اذیت میكردن به همین دلیل الان هم تونن درحالیكه الان مسیحی ها اسلام رو یك دین الهی میدونن.
پاسخ:
سلام و عرض ادب
سوال خوبی رو مطرح کردید،اما علتی رو که ذکر کردید در هیچ رساله ای قید نکردند و اگر منبعی دارید بفرمایید و اگر هم در کتابی دیگر مشاهده کردید باز منبع رو ذکر کنید.علت این چیزی که شما فرمودید نمی باشد.
من در ابتدا بحث فقهی این سوال رو بیان کنم تا زوایای بحث مشخص شود:
این حکم در مورد مردان در نظر مراجع اتفاقی نیست ولی در مورد زنان اتفاقی است،یعنی این زنان هستند که نمی توانند با مردانی از ادیان دیگه ازدواج کنند ولی در مورد ازدواج مردان اختلاف نظر می باشد بین مراجع بزرگوار.
در ازدواج موقت...
همچنین در ادامه به علت عدم اجازه ازدواج مسلمان با غیر مسلمان می پردازیم و اشاره به اینکه چرا برای زنها هیچ مرجعی اجازه نداده است.
در ازدواج موقت که همه اجازه داده اند که مرد مسلمان می تواند با زنان اهل کتاب صیغه شود(رجوع شود به باب نکاح، رساله های عملیه، و کتاب های فقهی مراجع تقلید و فقها فریقین.)
و در ازدواج دائم با آنان اقوال مختلف است:
برخی از علماء و مراجع تقلید عصر حاضر از جمله: مرحوم امام خمینی، آیت الله اراکی، آیت الله بهجت و آیت الله فاضل لنکرانی (رحمهم الله)، عقد دائم با آنان را جایز نمی دانند.[رساله های عملیه، باب النکاح، و جواهر الفقه، قم، جامعه مدرسین، اول، 1411 ق، ص176.]
آیت الله سیستانی عقد دائم با زن اهل کتاب را بنابر احتیاط لازم جایز نمی داند.[توضیح المسائل، ص 501، مسئلة 2406.
آیت الله خویی و آیت الله تبریزی ترک ازدواج با زن مسیحی و یهودی را احتیاط مستحب می دانند.[رساله های عملیه، باب نکاح.]
آیت الله گلپایگانی (رحمة الله علیه) و آیت الله صافی گلپایگانی جواز ازدواج دائم با آنان را خالی از قوّت ندانسته ولی در صورت تمکّن از ازدواج با زن مسلمان، ازدواج با آنان بر طبق فتوای آنها کراهت شدیده دارد.[ رساله های عملیه، باب نکاح.]
اما اهل سنت ازدواج دائم با زنان اهل کتاب را حلال می دانند.[ابن حزم اندلسی، المحلّی، بیروت، دارالفکر، ج9، ص448، و الشروانی و العبادی، حواشی شروانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج7، ص321. ]
در ضمن در اسلام ازدواج زن مسلمان با کافر به طور مطلق حرام است، و نیز ازدواج مرد مسلمان با زن غیر اهل کتاب مطلقا جایز نمی باشد اما با زن اهل کتاب اقوال مختلف بوده که بیان گردید.
آنچه که بسیار مهم است و ما باید بدانیم این است که اسلام به نکات بسیار حایز اهمیتی توجه دارد که از جمله آن موارد ذیل است:
الف: در اسلام سطحینگری نسبت به هیچ موضوعی در زندگی و از جمله «دین» و «ازدواج»، وجود ندارد، چرا که جهان و انسان را خداوند حکیم خلق نموده و آن را بازیچه نیافریده است، لذا از سادهترین مباحث مانند چگونگی غذا خوردن یا خوابیدن، یا پوشیدن و ...، تا جدیترین مباحث مانند عبادت، تجارت، جنگ، صلح، اسارت، شهادت ... و لقاء الله، هر یک از اهمیت و نقش و تأثیر خاص خود در رشد و کمال انسان برخوردارند.
«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَُمَا لَاعِبِینَ»(الأنبیاء، 16)
ترجمه: و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دوست ببازى نیافریدیم.
ب – در میان تمامی مقولات زندگی فردی و اجتماعی بشر، «دین» از جایگاه اولیتر و مهمتری برخوردار است، چرا که «دین» آیین، روش و برنامهی زندگی است که منطبق با هدف میباشد. لذا چون خلقت را بازیچه نیافریده است و لابد هدفی حکیمانه از آن را اراده نموده است، برای رسیدن به آن نیز برنامه «دین» را فرستاده و میفرماید: شما نیز دین را به بازی نگیرید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (المائده، 57)
ترجمه: اى كسانى كه ایمان آوردید، كفار و اهل كتابى را كه دین شما را سخریه گرفته و بازیچهاش مىپندارند دوستان خود مگیرید و از خدا بپرهیزید اگر مردمى با ایمانی هستید.
ازدواج [در اسلام] فقط رابطه حیوانی و فیزیکی دو بدن نیست، بلکه باید ایجاد «همسری» نماید یعنی طرفین «هم سر» یک دیگر شوند. و بدیهی است که هدف و دین غیر مسلمان با مسلمان متفاوت است و این دو نمیتوانند با مساعدت یک دیگر به سوی یک هدف حرکت کنند.
ج: ازدواج در اسلام، نه تنها یک عادت تن یا رفتار سنتی نیست، بلکه مقدسترین کانون اجتماعی است که باید با هدف گرفتن «الله» صورت پذیرد. و رسیدن به این هدف مستلزم اجرای روش، برنامه و بایدها و نبایدهای الهی در اسلام است. پس اگر قرار باشد هر یک از زوجین به یک هدف و روشی معتقد و عامل باشند، هیچگاه این هدف محقق نخواهد شد.
د: در ازدواج یک مسلمان و یک غیر مسلمان، جایگاهها، روابط و تأثیر و تأثرها نیز دگرگون میگردد. به عنوان مثال اگر طرف مسلمان زن باشد، اسلام نمیپذیرد که قیمومیت و ولایت یک مسلمان بر عهدهی غیر مسلمان باشد و البته در هیچ امری ولایت یک غیر مسلمان بر مسلمان پذیرفته نیست. و اگر طرف مسلمان مرد باشد نیز، شیرازهی زندگی او به هم میریزد، چرا که نه فقط در اصول و اهداف، بلکه در تمامی بایدها و نبایدها (احکام) یا باید رعایت احکام غیر اسلامی را بنماید و یا مستمر با همسرش اختلاف و بگو مگو و جنجال و مخالفت داشته باشد.
ھ – در مسئلهی تعلیم و تربیت اولاد نیز این آشفتگی نقش میگذارد. آیا فرزند به دین اسلام تربیت شود و یا غیر اسلام؟ اگر طرف مسلمان زن باشد، جایز نیست که مسلمان برای غیر مسلمان فرزندی را حمل کرده و به دنیا بیاورد و او را تحت قیمومیت یک غیر مسلمان قرار دهد... و اگر طرف مسلمان مرد باشد نیز، شکی نیست که اولاد تربیت را از مادر میگیرد. و مهمتر آن که نقش «محبت» که مادر سمبل و اسوهی آن است، در تعلیم و تربیت و تبعیت، به مراتب بیشتر از نقش عقل و درایت است. چنان چه خداوند متعال به رغم همهی دلایل عقلی برای پرستش او و تبعیت از پیامبر اکرم (ص)، محبت را ریشه و عامل اصلی «تبعیت» قلمداد نموده و میفرماید به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»(آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: اگر شما خدا را دوست دارید پس، از من پیروى كنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا آمرزگار مهربان است.
و – در خاتمه دقت شود که خداوند متعال به جز «توحید» را برای هدفگذاری انسان نمیپذیرد و کلیهی ادیان، اگر چه اهل کتاب و ادیان الهی خوانده میشوند، اما تحریف شده و به سوی شرک رفتهاند. چنان چه موسی یا عزیر را پسر خدا و عیسی را خود خدا یا «پدر، پسر، روحالقدس» میخوانند. لذا بدیهی است که هم هدفی و هم سویی موحد با غیر موحد، محال است و بالتبع عشق، محبت، تبعیت، پذیرش ولایت، پیوند، باور، صمیمت و ... [که از لوازم حتمی یک ازدواج موفق و تشکیل خانوادهای موحد است] نسبت به یک غیر موحد و غیر مسلمان، انسان را از هدف دور و از مسیر «صراط مستقیم» خارج مینماید.
اما اینکه چرا به زنان به هیچ وجه اجازه داده نشده است به این علت می باشد که احتمال تغییر دین در مرد به خاطر اعتقاد خاص همسرش بسیار كم است، در حالی كه احتمال تغییر دین زن و تحت تاثیر عقیده و باور دینی شوهرش بسیار می باشد ؛ فلسفه تحریم ازدواج زن مسلمان با مردان غیر مسلمان در قرآن و روایات، خوف تأثیرپذیری مسلمان از غیر مسلمان و راه یافتن ضعف عقیدتی و اخلاقی به مسلمانان ذکر شده، یعنی از آن جا که زنان به صورت نسبی در معرض تأثیر پذیری فكری و رفتاری از شوهران شان قرار دارند، از این ازدواج مطلقاً منع شدهاند.(محمد ابراهیمی، ازدواج با بیگانگان، ص 117.)
دوستان هر نقد و سوالی که دارند در نظرات بفرمایند تا بحث کنیم.