پرسش:
زینب: سلام
خسته نباشیدبزرگوار ببخشید خواستم بدونم که ایا اسلام واقعا قتل مرتدین از دین اسلام رو حلال کرده؟اگر جواب بله هست میخوام بدونم چرا؟ایا ممکن برگشت این مرتد در اینده وجود نداره که کشتنش حلاله یعنی حق زندگی رو باید ازش گرفت؟شاید احتمال توبه باشه؟واما مهمتر از همه این حکم از کجا اومده؟این سوال رو دوستم پرسیده ممنون اگر جواب بدید البته برای خودم هم سواله.علی یارتون
پاسخ:
با سلام به زینب بزرگوار شما هم ببخشید اگر جوابتون به تأخیر افتاد.
در مورد سوالاتی که مطرح کردید توضیحاتی رو ارائه می دهم که به جواب همه سوالات در آن داده می شود.اگر نقدی داشتید یا قانع نشدید در نظرات بفرمایید تا بحث رو بیشتر حلاجی کنیم همچنین دیگر دوستان.
ارتداد در اصطلاح به معنای بازگشت از اسلام به كفر است. با همین معنا موضوع بحث و داوری در زمینه حكم آن را مورد برسی قرار می دهم.درباره حكم ارتداد و رویكرد میان مسلمانان وجود دارد: گروهی كه اكثر فقیهان گذشته و حال را تشكیل میدهند، براینباورند كه ارتداد موجب قتل میشود. البته ارتداد زنان و مرتد ملی در توبه از این حكم استثناء شده است.
گروه دیگر كه تعدادشان اندك است، معتقدند ارتداد موجب قتل نیست.منابع اسلامی نیز دو دسته اند: قرآن كریم ظهور در این دارد كه مرتد كشته نمی شود، زیرا اولاً در آیات ارتداد هیچ سخنی از قتل مرتد نیامده و تنها به تهدید كیفر اخروی بسنده شده است. ثانیاً آیات مربوط به ایمان و عقیده به صراحت بر آزادی ایمان و عقیده دلالت دارد.
اما سنت و روایات، ظهور بلكه صراحت در قتل مرتد دارد و كسی را كه از اسلام برگشته و كافر شده، محكوم به قتل میداند.
طرفداران رویكرد دوم برای اثبات مدّعای خویش به آیات قرآن تمسك جسته و روایات را توجیه كرده اند و طرفداران رویكرد نخست به روایات تمسك جسته و آیات را توجیه كرده اند.
برخی حكم قتل مرتد را یك حكم سیاسی و نه حكم شرعی میدانند كه برای حفظ نظام اسلامی و انجام مسئولیت های حكومت در قبال جامعه صادر شده است. مجازات اعدام در مورد مرتد فطری یك حكم سیاسی است كه برای حفظ كیان جامعه اسلامی و نظام آن و حفظ وحدت و انسجام و یكپارچگی تعیین شده است". (1)شهید مطهری در یادداشت های خود ظاهراً همین نظریه را پذیرفته است. (2)
برخی بر مبنای همین دیدگاه حدّ بودن قتل را برای مرتد رد كرده و آن را از مقوله تعزیر دانسته اند كه كیفری تغییرپذیر و قابل انعطاف است و با توجه به شرایط خاص، چند و چون آن از سوی حاكم اسلامی تعیین میشود. البته این مطلب با روایات همخوانی ندارد، چون در روایات حكم قتل به صورت یك حكم مسلم و تعیین شده فرض شده است، نه یك كیفر متغیر.
توجه دیگر از روایات ارتداد این است كه حكم قتل در این روایات مربوط به صدر اسلام و دوران تأسیس جامعه اسلامی است، نه برای همیشه، از آن جا كه در آغاز ظهور اسلام و شكل گیری جامعه اسلامی، دین و آموزه های دینی به صورت ژرف و ریشه دار توسعه نیافته و جامعه اسلامی پر از تازه مسلمانان بود كه به شكل ابتدایی با اسلام آشنا بودند. از سوی دیگر توطئه و دشمنی آشكار مشركان، به ویژه یهودیان برای سست كردن پایه های ایمانی مردم به شدت جریان داشت. پیامبر اكرم جهت جلوگیری از این توطئه ها و دشمنی ها برای بیرون رفتن از دائره اسلام (ارتداد) حكم قتل را تشریع فرمود تا كسی جرأت نكند به قصد توطئه و متزلزل كردن باورهای ایمانی مردم مسلمان وارد اسلام شود، سپس بیرون رود. این كه برخی اسلام آورند و مدتی خود را در زمره مسلمانان قرار دهند، سپس از آن بیرون روند، موجب تزلزل در ایمان و اعتقاد مردم و طبعاً تزلزل در كل اركان جامعه ای است كه براساس دین و باورهای دینی شكل گرفته و قوانین آن توسط دین تعیین می شود.
با توجه به این مسئله، ارتداد اصلاً یك مسئله اعتقادی نیست، زیرا كسی كه صرفاً به حقانیت دینی معتقد شده است و در مقابل جامعه موضعگیری نكرده باشد، حكم ارتداد را ندارد. در مورد چنین كسانی حكم ارتداد جاری نشده، بلكه با توجه به شرایطی كه در ارتداد لحاظ شده، مانند انكار جاحدانه (یعنی انكارش از روی جحود و نفی حقیقت باشد و در مقابل اسلام و اعتقادات جامعه موضعگیری كند) از رویكرد سیاسی و اجتماعی به آن نگاه شده و حكم ارتداد و قتل جاری میشود؛ بنابراین اگر كسی به دور از هرگونه كینه و اغراض معتقد شود كه دین اسلام حق نیست و دین دیگری حق است گرچه حكم سیاسی مرتد فطری برای آنها كه از حكمت حكم آگاه نیستند، ممكن است ظلم و خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه تلقی گردد، ولی اگر به این واقعیت توجه كنیم كه این احكام مربوط به كسی نیست كه اعتقاد درونی دارد و در مقام اظهار آن برنیامده، بلكه تنها كسی را شامل میشود كه به اظهار یا تبلیغ پردازد، و در حقیقت قیام برضد حاكمیت اسلامی و انسجام و وحدت آن كند، روشن میشود كه این سخت گیری بی دلیل نیست، و با آزادی اندیشه منافات ندارد".(3)
با توجه به مطالبی كه بیان شد، بعضی دیگر بر این باورند كه حكم قتل برای مرتد گرچه تشریع همیشگی است، اما از لحاظ موضوع مربوط و مقید به حالت ویژهای است كه اگر آن حالت نبود، حكم مترتب نمیشود درباره این قید دیدگاههای متفاوت مطرح شده است:برخی قید یاد شده را اظهار و اعلان میدانند. برایناساس اصل ارتداد به معنای بازگشتن از اسلام یا شك و تردید در حقانیت اسلام، موجب قتل نیست، بلكه تنها هنگامی حكم به وجوب قتل میشود كه مرتد، ارتداد و بی اعتقادیاش را اظهار و اعلام كند.
تكیه گاه این دیدگاه، تعبیر "استتابه" (درخواست توبه) در روایات است. این تعبیر در جایی معنا دارد كه شخص عقیده اش را اظهار كرده باشد وگرنه "استتابه" بی معنا است.
بعضی دیگر قید یاد شده را علم و آگاهی به حقانیت اسلام میدانند. بنابراین دیدگاه ارتداد هنگامی موجب قتل میشود كه به رغم علم به حقانیت اسلام صورت گرفته باشد. اگر ارتداد ناشی از جهل به اسلام یا شك در حقانیت آن باشد، موجب قتل نیست.طرفداران این نظریه از قید یاد شده به گونههای مختلفی تعبیر كردهاند: برخی گفتهاند ارتداد همراه با جهد و انكار باشد. بعضی دیگر گفته اند ارتداد ناشی از تقلید نباشد. همه این تعبیرات اشاره به یك حقیقت دارد و آن این كه ارتداد باید به رغم علم به حقانیت اسلام صورت گرفته باشد، نه در نتیجه عوامل دیگر.
پی نوشتها:
1. مكارم شیرازی، ناصر، مكتب اسلام، سال 24، شماره . 1
2. یادداشتهای شهید مطهری، قم، چ صدرا، ج 2، ص 316.
3. تفسیر نمونه، ج 11، ص 426.