پرسش:
چرا در دین اسلام ، اعدام وجود دارد؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
با توجه به اين كه اسلام، در هر مورد مسائل را با واقعبيني و بررسي همه جانبه دنبال ميكند، در مسأله خون بيگناهان و "اعدام"، نيز حق مطلب را دور از هرگونه تندروي و كندروي بيان داشته است، نه هم چون آيين تحريف شده، "يهود"، فقط تكيه بر قصاص و اعدام ميكند و نه مانند "مسيحيت" كنوني، فقط راه عفو يا ديه را به پيروان خود توصيه مينمايد، زيرا دومي مايه جرئت است و اولي نيز عامل خشونت و انتقام جويي است.
لذا حكم اصلي را در مورد خون به ناحق ريخته قصاص قرار داده و براي تعديل آن حكم عفو را در كنار اين حكم ذكر كرده است. به عبارت روشنتر اوليأ مقتول حق دارند در برابر قاتل يكي از سه حكم را اجرا كنند:
1. قصاص كردن 2. عفو كردن بدون گرفتن خونبها 3. عفو كردن با گرفتن خونبها.
قرآن كريم در يك جمله كوتاه و بسيار پر معنا پاسخ بسياري از سؤالات را در زمينه مسأله قصاص بازگو ميفرمايد: "وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَوَهٌ يَـََّأُوْلِي الاْ ?َلْبَـَبِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون;(1) و براي شما، در قصاص حيات و زندگي است، اي صاحبان خرد، تا شما تقوا پيشه كنيد"، آيه فوق دلالت دارد بر اين كه حكم اعدام و قصاص اسلامي در مورد قتل، به هيچ وجه جنبه انتقامجويي ندارد، بلكه دريچهاي به سوي حيات و زندگي انسانها است.
از يك سو ضامن حيات جامعه است; زيرا اگر حكم قصاص و اعدام به هيچ وجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنيت ميكردند، جان مردم بيگناه به خطر ميافتاد، همانگونه كه در كشورهايي كه اعدام به كلي لغو شده آمار قتل و جنايت به سرعت بالا رفته است.
از سوي ديگر مايه حيات انسان است; زيرا ديگران را از فكر آدمكشي تا حد زيادي باز ميدارد و كنترل ميكند. و از سوي سوم، به خاطر لزوم تساوي و برابري، جلو قتلهاي پي در پي را ميگيرد و سنتهاي جاهلي، كه گاه يك قتل مايه چند قتل و آن نيز به نوبه خود مايه قتلهاي بيشتري ميشد، پايان ميدهد.
دقت در اين آيه، روشن مينمايد، كه از بين بردن افراد مزاحم و خطرناك گاه بهترين وسيله براي رشد و تكامل اجتماع است، از بين بردن افراد خونريز و فاسد در اجتماع، همانند قطع كردن و از بين بردن عضو شاخه مزاحم و مضر است كه به حكم عقل بايد آن را قطع كرد.
اسلام، حكم اعدام و قصاص را براي عموم دنيا و ملل، تشريع كرده و اختصاص به افراد و ملت معيني ندارد; به اين ترتيب هر ملتي كه از نظر اخلاقي و تربيت اجتماعي به ترقيات كافي نائل شده باشند، طبعاً به حكم "عفو" عمل ميكند كه آيه: "فَمَنْ عُفِيَ لَهُو مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَآءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَـَن;(2) پس اگر كسي از ناحيه برادر «ديني» خود مورد عفو قرار گيرد «و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد» بايد از راه پسنديده پيروي كند «و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد» و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد."، نيز ناظر به اين مطلب است، ولي ملتهايي كه داراي انحطاط اخلاق هستند و نعمتهاي الهي را كفران مينمايند، بايد "به حكم قصاص" در آنها عمل كرد ولي در عين حال عفو هم در حق آنها جائز است.
از نظر اسلام، استفاده از رأفت و محبت هميشه فضيلت محسوب نميشود; بلكه بكار بردن حس رحمت، در مورد آدم جاني و سنگدل و سركش كه از هرگونه تعدي و اجحاف بر جان و عرض ديگران فروگذاري نميكند، ظلم درباره افراد صالح است، از طرف ديگر بكار بردن اين حس در تمام موارد، موجب اختلال وضع زندگي اجتماعي و هلاك انسانيت و از بين رفتن فضيلت خواهد بود.
همچنين هدف از قصاص، حفظ حيات عمومي اجتماع و پيشگيري از تكرار قتل و جنايات است، مسلماً زندان نميتواند اثر قابل توجهي داشته باشد. ـ آن هم زندانهاي كنوني كه غالباً طرز زندگي افراد جنايتكار و مجرم خيلي بهتر از زندگي پست و مشقت بار آنها در خارج از زندان است ـ ، به همين دليل در كشورهايي كه حكم اعدام لغو شده، در مدت كوتاهي آمار قتل و جنايت فزوني گرفته، به خصوص اگر حكم زنداني افراد، در معرض بخشودگي باشد كه در اين صورت، جنايتكاران با فكري آسودهتر و خيالي راحتتر دست به جنايت ميزنند.(3)
پی نوشت ها:
1)سوره بقره(2)آیه179
2) همان آیه 178
3)ر.ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 1، ص 606ـ610، دارالكتب الاسلاميه / تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ترجمه آيت الله مكارم شيرازي، ج 1، ص 621ـ627، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي;