علت تفاوت در رکعات نماز های یومیه چیست ؟

پرسش:

چرا بعضى از نمازهاى پنج گانه دو ركعتى و بعضى سه و بعضى چهار ركعتى است؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب 

يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است و براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهى.
مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمت‏ها به گونه‏ اى است كه اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، همان حكم را مى  ‏كند كه شرع كرده است.(1) منتهى عقل انسان قادر به كشف همه ملاكات احكام الهى نيست. به ديگر سخن: عقل انسان حكم كلى را (كه هر حكم الهى و شرعى داراى ملاكى است) درك مى‏ كند، ولى در همه موارد حكم جزئى را كه در فلان مورد مثلاً ملاك واقعى چيست، نمى ‏تواند درك كند، يعنى مى‏ داند آن حكم فلسفه‏ اى دارد، ولى نمى‏ داند آن فلسفه چيست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً مى‏ پذيرد مى‏ دانيم كه وضو مصلح دارد و از شرايط نماز است، ولى نمى‏ دانيم فلسفه واقعى مسح سر در وضو چيست.
نكته ديگر در باب احكام الهى اين است كه وقتى انسان به مصالح و ثواب اعمالش مى رسد كه آن را به قصد قربت يعنى قربة الى اللَّه به جا آورده باشد وگرنه به آثار و بركات آن نايل نمى‏ گردد، مثلاً كسى كه خمس پرداخت مى‏ كند يا نماز مى ‏خواند، بايد به نيّت قربة الى اللَّه باشد. اگر خداى نكرده از باب رياكارى باشد، مورد قبول نيست و ثوابى ندارد.
ذكر اين مقدمه براى اين است كه به طور كلى در تمام موارد احكام بدانيم كه هر حكمى حكمتى دارد گرچه ممكن است بر اثر كمى اطلاع و عدم احاطه بر تمام مسايل نتوانيم آن را كشف كنيم، ولى بايد تعبداً آن را بپذيريم. قرآن مى ‏فرمايد: «(اى پيامبر) از تو از روح مى‏ پرسند. بگو روح از فرمان پروردگار من است و شما را جز اندكى از دانش نداده ‏اند».(2)
اصولاً معلوم نبودن فلسفه احكام در برخى موارد فقط به خاطر اين است كه آدم‏ هاى متعبد و پذيراى امر الهى از آدم‏ هاى متكبّر و صاحب نخوت شناخته شوند حضرت على(ع) مى‏ فرمايد: «و لكنّ اللَّه سبحانه ابتلى خلقَه ببعض ما يجهلون اصله...؛ خداوند بعضى از دستورهايى را به بشر مى ‏دهد كه ريشه و فلسفه‏ اش براى بشر معلوم نيست، تا اين كه حالت تسليم در مردم پيدا شود و خوب‏ها از بدها تميز داده شوند، و اطاعت كنندگان از معصيت كاران شناخته گردند».(3)
در عين حال در برخى روايات اشاره هايى بر نحوه تشريع تعداد ركعات نماز شده است.
در مورد نمازهاى پنج گانه در برخى روايات آمده است هر يك از نمازهاى پنج گانه را ابتدا دو ركعتى بود است، يعنى از طرف خدا پنج نماز دو ركعتى در پنج نوبت واجب شده بود، و رسول خدا(ص) براى مصالحى به هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و عشا دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت اضافه نمود و نماز صبح را بنا به مصالح ديگر به حال خود باقى گذاشت، و خداوند اين افزايش را پذيرفت. به آن چه خدا واجب كرده «ما فرض اللَّه» و به آن چه پيامبر(ص) اضافه نموده «ما فرض النّبى» گفته مى‏ شود.
در بعضى از روايات آمده است كه اضافه نمودن رسول اللَّه(ص) بر نمازها از باب شكر و تشكر از خدا بوده است و علت اين كه حضرت به نماز صبح چيزى نيفزود، اين است كه وقت نماز صبح موقع جا به جا شدن ملائكه‏ هاى شب با ملاكه‏ هاى روز مى‏ باشد و هر دو گروه از فرشتگان شاهد نماز صبح رسول اللَّه (ص) بوده ‏اند و به خاطر اين كه وقت تعويض پست فرشتگان به تأخير نيفتد، حضرت به نماز صبح چيزى نيفزود.(4) البته براى پذيرش قطعى مضمون اين روايت و امثال آن بايد صحت و سقم سند اين روايت‏ها بررسى شود تا معلوم شود كه رواياتى قطعى هستند.
اين بود آن چه در حكمت اختلاف ركعت‏ هاى نمازهاى يوميه در روايات آمده است، و ما از فلسفه واقعى آن اطلاعى نداريم.
پى نوشت‏ها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.
2. اسراء (17) آيه 85.
3. علل الشرايع، ج 4، ص 324.

 

 

چرا مرد یا زن مسلمان نمی تواند با غیر مسلمان ازدواج کند؟

 پرسش:

 چرا یک مرد یا زن مسلمان نمی‌تواند با یک زن یا مرد غیر مسلمان ازدواج کند، به خصوص اقلیت‌های مذهبی که در ایران هستند؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب 

از جمله امورى كه ملل مختلف گذشته در انتخاب همسر خويش مراعات مى‏ نمودند و سخت پاى‏بند آن بودند، اين بود كه مى‏ كوشيدند همسرشان از نظر اعتقادى نيز سالم باشد، بدين معنا كه معتقد بودند همان گونه كه سلامت جسمى پدر و مادر در سلامت جسمى فرزند مؤثر است، سلامت روحى و اخلاقى و عقيدتى نيز در سعادت فرزند مؤثر خواهد بود.
مطمئنا روحيات زن و شوهر و اعتقاداتشان به طور طبيعي در فرزندان و حتي اخلاق و روحيات خود زن و شوهر و اعتقادات شان تاثير خواهد گذاشت.
به همين جهت مردمان از ديرباز از ازدواج با افراد غير همكيش خود اجتناب داشته‏ اند. بنابراين نهى از ازدواج با بيگانه عقيدتى اختصاص به اسلام نداشته، بلكه در اديان ديگر نيز از ازدواج با بيگانه عقيدتى نهى شده است.
يكى از اديانى كه به شدت پيروان خود را از ازدواج با بيگانگان برحذر داشته، آيين يهود است. در بخش‏هاى مختلفى تورات به شدت يهوديان را از ازدواج با بيگانگان منع كرده و آن را از گناهان كبيره معرفى كرده است.
ممنوعيت ازدواج با بيگانگان يكى به سبب مصونيت اعتقادى پيروان دين بوده و يا به جهت حفظ مليت و اصالت نژاد و قومى.
در آيين مسيحيت و زرتشتي نيز ازدواج با بيگانگان ممنوع است. در اسلام ممنوعيت ازدواج با بيگانگان در موارد محدودى كه مطرح بود، مبنى بر حس ملى‏ گرايى و برترى قومى نبوده، بلكه به جهت مصونيت اعتقادى مسلمانان و دور نگه داشتن آنان از آلودگى‏هاى اخلاقى و حفظ اصالت خانوادگى بوده است. ضمن آنكه اسلام بر استحكام بنيان خانواده و دوري از اختلاف بين زن و شوهر تاكيد مي كند و كاملا روشن است كه در صورت اختلاف عقيدتي و ديني و در نتيجه اختلاف بسيار زياد و گسترده در احكام و دستورات ديني ، رفتارها و عملكردها نيز بسيار متفاوت خواهد بود. اگر چه در برخي موارد به واسطه عدم اعتقاد راسخ به دين و احكام يا نزديك بودن اعتقادات ، مشكلات و اختلاف ها شايد كمتر به وجود آيد ، اما اين موارد استثناها است و احكام ديني بر طبق غالب و اكثريت و نوع انسان ها وضع مي شود ، نه استثناها و موارد خاص.
فقهاي شيعه بنا بر اين اصل ، ازدواج به صورت دائمي را كه تمام عمر در كنار هم بودن است جايز نمي دانند.كه در اين صورت مسئله تاثير پذيري و تولد فرزندان و مسئله ارث و بسياري از مسائل ديگر مطرح مي شود ، اما ازدواج موقت را تنها با اهل كتاب جايز مي دانند وبا مشركان و كافران اصلا تجويز نمي كنند.
مستند اين حكم نيز آيات و رواياتي است كه وارد شده است.
.در مورد ازدواج زنان مسلمان با مردان غير مسلمان، اتفاق نظر فقهاى شيعه و ظاهر آيات بر اين است كه ازدواج زن مسلمان با هر فرد غير مسلمان، اعم از اين كه كتابى باشد یا غير كتابى، جايز نيست.(1)
فلسفه تحريم اين ازدواج در قرآن و روايات، خوف تأثيرپذيرى مسلمان از غير مسلمان و راه يافتن ضعف عقيدتى و اخلاقى به مسلمانان ذكر شده است.
از آن جا كه تأثيرپذيرى در مورد مردان (به خصوص در دوران حاكميت اسلام) ضعيف‏تر است، در شرايطى كه غير مسلمان ضعيف بوده و با مسلمانان قرار داد ذمه امضا كرده باشند، به مردان به صورت موقت اجازه ازدواج داده شده است اما از آن جا كه زنان به صورت نسبى در معرض تأثير پذيرى قرار دارند، از اين ازدواج مطلقاً منع شده ‏اند.(2)
شيخ صدوق در كتاب خود در مورد اين كه چرا ازدواج مردان با زنان مستضعف ناصبى جايز است، ولى زنان حق ندارند با چنين مردانى ازدواج كنند، روايتى را از زراره نقل كرده كه امام صادق(ع) فرمود: «با زنان شكاك و مرددّ در دين خود ازدواج كنيد و زنان مسلمان را به شكاكان تزويج ننماييد، زيرا زن از شوهرش تربيت مى‏ پذيرد و شوهر او را مجبور مى‏ كند كه به آيين خود درآيد».(3)
علامه مجلسى روايتى به همين مضمون آورده كه: «از افراد بى‏ اعتقاد زن بگيريد، ولى به آنان زن ندهيد، زيرا زنان در معرض تأثير پذيرى از مردان هستند و مردان زنان را مجبور به پذيرش آيين خود مى‏ كنند».(4)
البته بايد توجه داشت كه آن چه در فلسفه حكم تحريم ازدواج ذكر شد علت تامه حكم نيست، چه اين كه ممكن است مصالح و مفاسد بسيار ديگرى نيز در وضع حكم فوق مطرح باشد كه از آن بى ‏اطلاعيم.
پى‏ نوشت‏ها:
1 - سوره بقره (2) آيه 222.
2 - محمد ابراهيمى، ازدواج با بيگانگان، ص 117.
3 - علل الشرايع، ج 2، ص 502.
4 - بحارالانوار، ج 103، ص 377 و 380.

چرا با وجود پیشرفت علم، سر مسئله رویت هلال ماه اختلاف است؟

پرسش:
اينك با پيشرفته ترين ابزار اختر شناسان مي گويند در فلان زمان فلان سياره از كنار زمين عبور مي كند، پس چرا بايد بر سر اين كه عيد سعيد فطر چه زماني است، اين همه اختلاف بين فقها باشد؟
پاسخ :

با سلام و عرض ادب 

راه هاي اثبات اوّل ماه عبارتند از:
1ـ ديدن ماه توسط انسان. هر مسلماني كه ماه را ببيند، مسلّماً فرداي آن شب روز اوّل ماه خواهد بود.
2ـ شهادت دادن دو نفر انسان عادل كه خودشان ماه را ديده اند. اگر دو نفر عال به ما خبر دادند كه ماه را ديده ايم، بايد شهادت آن دو را بپذيريم.
3ـ حكم حاكم شرع. اگر حاكم اسلامي (مرجع تقليد) حكم كرد كه فردا اوّل ماه است، همه بايد بدان پاي بند باشند و حرمت آن را نگاه دارند.
البته راه هاي ديگري نيز براي اثبات اوّل ماه هست. براي اطلاع بيشتر به توضيح المسائل مراجعه كنيد. مهم اين است كه از نظر فقها و اسلام شناسان رؤيت ماه براي اثبات اوّل ماه موضوعيت دارد، يعني بايد ماه ديده شود. بحمدالله تعدادي از مراجع از جمله رهبر معظم انقلاب و آيت الله فاضل فرموده اند: رؤيت ماه از طريق وسايل و تجهيزات پيشرفته از قبيل دوربين و تلسكوپ ثابت مي شود و لزومي ندارد با چشم غير مسلح ماه ديده شود. بنابراين آنچه ماية اختلاف مي شود، ديدن ماه است كه طبق روايات موضوعيت دارد.
ديدن ماه موضوعي است كه قابل تقليد نيست و لزومي ندارد بگوييم اگر مرجع تقليد، ماه را ديد، يا برايش ثابت شد، بر مقلدان واجب است از او تبعيت كنند. ممكن است ديدن ماه براي مرجع تقليد ثابت شود، ولي به جهتي براي مقلِّد، ثابت نشده باشد يا مقلد ماه را ديده، در حالي كه براي مرجع تقليد ثابت نشده است. شخصي كه ماه را ديده، بايد فرداي آن روز را عيد، يا اوّل ماه بعدي بداند، گرچه مرجع او فردا را اوّل ماه و عيد نداند. چون حكم شرعي نيست كه نياز به تقليد باشد، بلكه شناخت موضوع حكم است و شناخت موضوع بر عهده انسان است، خواه مقلد باشد يا مجتهد.

چرا پس از غسل جنابت احتیاجی به وضو نیست ؟

پرسش:
چرا پس از غسل جنابت دیگر احتیاجی به وضو نمی‌باشد؟
پاسخ:

با سلام و عرض ادب 

در ابن باره روایاتی از معصومین(ع) به ما رسیده و ما در این احکام تابع روایات هستیم، البته بعضی از فقها معتقدند این حکم منحصر به غسل جنابت نیست و شامل غسل‌های دیگر هم می‌شود و حتى با غسل‌های مستحبی اگر دلیل معتبری داشته باشد مانند غسل جمعه می‌توان نماز خواند و نیازی به وضو ندارد.
شاید حکمتش آن باشد که با غسل به طور کلی، غرض اصلی که طهارت جسمی و روحی و آمادگی برای حضور در پیشگاه الهی است، حاصل می‌شود.

چرا مدت روزه گرفتن متفاوت بوده، در قديم 6 ماه و حالا يك ماه است؟

 پرسش:

چرا مدت روزه گرفتن متفاوت بوده، در قديم 6 ماه و حالا يك ماه است؟ چه كسي اين مسئله را بيان كرده است؟
پاسخ :

با سلام و عرض ادب 

از تورات و انجيل فعلي بر مي آيد كه روزه ميان يهود و نصارا بوده و اقوام و ملل ديگر هنگام رو به رو شدن با غم و اندوه روزه مي گرفته اند، چنان كه در «قاموس كتاب مقدس» آمده است: روزه به طور كلي در تمام اوقات ميان هر طائفه و هر ملت و مذهب ، در موقع ورود اندوه و زحمت غير منتظره ، معمول بوده است.(1)
نيز از تورات بر مي آيد كه موسي (ع) چهل روز روزه داشته و حضرت مسيح (ع) نيز چهل روز روزه داشته است.(2)
اما در اسلام به تصريح قرآن روزة ماه مبارك رمضان كه ماه نزول قرآن است، واجب شده و مدت روزه را يك ماه قمري يعني 29يا 30 روز اعلام كرده است اين كه در اديان ديگر مدت روزه شش ماه بوده، به مدرك مستند و معتبري دست نيافتيم .
اما علت اين كه چرا بايد در دين اسلام 30 روز روزه گرفت و در اديان سابق بيشتر مكلف به روزه بوده اند، از احكام تعبدي است و ما از علت و فلسفة احكام آگاهي نداريم. اصولا در احكام تعبدي و عبادي پيرو دليل شرعي هستيم، گرچه علت و فلسفة حكم را ندانيم.
در عين حال برخي از احكام در اديان سابق بوده كه در اسلام برداشته شده و يا در آن تخفيف داده شده است. شايد به همين خاطر پيامبر فرموده كه «بر دين سهل و آسان مبعوث شده ام ».
پي نوشت ها :
1 – تفسير نمونه، ج1، ص 633، به نقل از قاموس كتاب مقدس ، ص 427.
2 – همان.

Publish modules to the "offcanvas" position.