پرسش:
وسواسی چیست و برای درمان آن چه راهکارهایی معرفی می فرمایید؟
پاسخ:
با سلام و ادب
وسواس محرك يا احساس مداومى است كه دراشخاص به صورت "ترديد و شك" بروز مىكند وانسان نمىتواند آن را تحت كنترل و ضابطه درآورد. شك و ترديد وسواسى ممكن است در مورد مسايل فكرى و عقيدتى يا ساير موضوعات باشد.
وسواسى دو نوع است: 1 - ذهنى و فكرى، 2 - رفتارى و عملى.
انواع وسواس در همه افراد كم و بيش وجود دارد، با اين تفاوت كه برخى قدرت مقابله با آن را دارند و آن را تحت كنترل و ضابطه در مىآورند، وبرخى توانايى مقابله را ندارند و از نجات خود اظهار عجز مىكنند.
ما عوارض و حالات وسواسى را فقط در افرادى مىبينيم كه اراده و توانايى ايستان در برابر لشكر وسواس و عوامل آن را در خود نمىبينيم واز نجات خود اظهار ناتوانى مىكنند.
در رفتار وسواسى فرد تابع اعمالى است كه اضطراراً از او سر مىزند و دچار حالت عصبى مىشود.
عمل او مكرر انجام مىگيرد، مثلاً دست خود را چند بار آب مىكشد، در اتاق يا حياط را مىبندد، اما خاطر جمع نيست و دوباره و چند باره سر مىزند تا اطمينان حاصل شود، يا شير آب را پس از بستن چند بار سركشى مىكند تا ببيند بسته است يا نه؟
منشأ و اساس وسواس
پيش از بيان راههاى درمان، ذكر منشأ وسواس دو فايده دارد:
1 - فرد وسواسى را به منشأ مشكلش آگاه مىسازد، اين كار كمك زيادى براى حل مشكل و درمان خواهد كرد.
2 - هشدار و آگاهى لازم را براى شيوه تربيت فرزندان به وى مىدهد.
منشأ وسواس، ضعف در تصميمگيرى و فقدان اراده و عدم قدرت روحى است. اما ضعف اراده و قدرت تصميمگيرى از كجا پيدا شده است؟ پاسخهاى گوناگون دارد و عوامل مختلفى در پيدايش آن دخيل مىباشد:
1 - دقت ونظم و نظافت، امورى هستند كه عقلاى جهان و هر انسانى آنها را ممدوح و ارزشمند مىدانند، اما اگر توجه و دقت در انجام كارها و رعايت نظم و نظارت، پيش از حد لازم و زياده روى شود، اين امور مقدس، نامقدس و ضد ارزشى مىشوند كه نه دين آن را مىپذيرد و نه عقل آن را قبول مىكند.
2 - سختگيرى خانوادر در شستن دستها و صورت، مراقبتهاى افراطى در آب كشيدن بدن و سختگيرى و تذكر يا نصيحتهاى مكرر براى رعايت نظم و نظافت و كيفيت پوشيدن لباس و كفش و بستن در اتاق و حياط يا شير آب و گاز يا برخوردهاى تند و پرخاشگرانه و تنبيههاى سخت، هنگامى كه فرزندان كار خطايى را مرتكب مىشوند، موجب مىگردد كودك يا نوجوان در انجام كارها دچار "شك و ترديد" و دقت افراطى و تكرار غير لازم گردد، تا مورد تحقير و توهين يا تنبيه قرار نگيرد.
3 - اشكالگيرىها و نق زدنها و ممانعت و سرزنش و توبيخ زياد و به كارگيرى الفاظى نظير "او نمىتواند، عرضه نداد، لياقتش را ندارد" ضمن اين كه اعتماد به نفس را سلب مىكند و قدرت تصميمگيرى را كاهش مىدهد، شخص را دچار سردرگمى و سرگردانى مىنمايد.
4 - انواع محروميتها در زندگى (محروميت از داشتن والدين، مهر و محبت و امور مادى)، تحمل طولانى درد و رنج و نداشتن امنيت فكرى مىتوانند در پيدايش وسواس مؤثر باشند.
برخى از روانكاوان وسواس را نوعى غريزه واخورده و ناخود آگاه مىدانند و آن را با ترسهاى غير منطقى و عقيده مزاحم و رنج آور در ارتباط مىدانند.(1)
توصيف موهومات يا واقعيات دور از دسترس ذهن و فكر و حواس كودك و نوجوان، بدون ايجاد آمادگى و ساختن فضاى مساعد ذهنى مانند توصيف لولو و جن و كاركردهاى آنان، يا بيان كيفر برخى گناهان و انواع عذابهاى جهنم بدون مقدمه و ملاحظه جنبههاى عاطفى و احساسى كودك ونوجوان، آنان را دچار نوعى ترس غير منطقى و عقايد رنج آور مىسازد.
"برخى از تحقيقات نشان دادهاند كه حدود 8 درصد وسواسها براى اين بوده كه در كودكى دچار عصبانيت و ترس بودهاند."(2)
5 - خودخواهى و خود دوستى افراطى، كم رويى، ضعف شناخت و اطلاعات دينى و اجتماعى نيز از امورى هستند كه زمينه را براى پيدايش شك و وسواس مساعد مىسازند.
اين بيمارى از يك طرف ناشى از اشتباه در فهم احكام دينى و در واقع اصل دين اسلام مىباشد و به عبارت دقيق تر: ناشى از انحراف فكرى است، از طرف ديگر، اعمال و رفتارهايى به اين فكر غلط و انديشه باطل دامن زده و آن را به صورت يك عادت درآورده است.
براى درمان اين بيمارى ابتدا بايد فكر اشتباه و غلط خود را اصلاح نماييد و رفتارهاى متضاد و مخالف با آنچه تاكنون انجام مىداديد،، انجام بدهيد.
اين بيمارى، موضوعى نيست كه با دعاى ما يا خودتان برطرف شود، مگر آن كه عزم و تصميم جدى براى درمان و رفع اين بيمارى داشته باشيد و وارد عمل شويد. اين بيمارى را تنها خودتان مىتوانيد درمان نماييد و راه درمان آن با تصميم و عزم شما آسان خواهد بود و خداوند شما را يارى خواهد كرد.
الف) درمان فكرى بيمارىوسواس:
اين بيمارى در سايه تلقينات شيطانى ايجاد شده و برخى از عوامل ديگر آن را تشديد نموده، حتى ذهن و فكر شما را در تسخير خود قرار داده و مفهوم غلطى را از نماز و طهارت و عبادات در ذهن شما قرار داده است.
امام صادق (ع) فرمود: "شيطان با وسوسه نمىتواند عليه آدمى اقدامى كند، مگر آن كه آدمى از ياد خدا روى برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهى وى را بى اهميت بنگارد". (3)
در روايت ديگر از عبدالله بن سنان آمده است: به امام صادق (ع) قضيه مردى را گفتم كه در وضو نماز وسواس دارد، آن گاه افزودم: او مردى عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالى كه از شيطان پيروى مىكند؟! (4)
بنابراين انسان وسواسى قبل از آن كه پيرو خدا و عقل باشد، تابع شيطان و هواى نفس خود است و به جاى آن كه از حكم خدا و پيامبر تبعيت كند، از هواى نفس خود پيروى مىكند؛ زيرا خداوند در قرآن مىفرمايد كه: "يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر؛ خداوند خواسته است كه بر شما آسان بگيرد و نمىخواهد به كسى سخت بگيرد". اسلام همان گونه كه در روايات آمده، دين سهله و سمحه است و معنايش همين است كه احكام الهى، راحت و آسان است و خداوند هيچ گاه بر انسانها سخت نمىگيرد، به همين جهت در هيچ حكمى سختگيرى نكرده است. اگر روزه گرفتن براى انسان مشقت دارد، نبايد روزه بگيرد و به جاى آن بايد طعام و غذا بدهد. اگر نماز كه ستون دين است، ايستاده ممكن نباشد، نشسته و حتى خوابيده بخواند و يا در ميدان جنگ به اشاره نماز بخواند.
دين اسلام , دين سمحه و سهله است و در هيچ حكمى از احكام اسلامى سخت گيرى نكرده است . خداوند درقرآن مى فرمايد: يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر خداوند مى خواهد آسان بگيرد و نمى خواهد به كسى سخت بگيرد. با نگاهى گذرا به مسائل احكام در رساله هاى علميهء مراجع معظم تقليد اين آسان گيرى به وضوح مشخص است .
ايمان , دين دارى و تسليم بودن در برابر دستورات الهى , عوامل وسواس را از بين مى برد. اگر انسان در مسائل دينى افراط و تفريط كند, بدعت كرده و مرتكب حرام شده است , مثلا در وضو شستن صورت و دست ها, مرتبهء اول واجب و مرتبهء دوم جايز و مرتبهء سوم و بيش تر از آن حرام مى باشد. و اگر با يك مشت آب , تمام عضو شسته شود و به قصدوضو بريزد يك مرتبه حساب مى شود. حال اگر كسى سه مرتبه يا بيش تر بشويد, كار حرامى انجام داده است .
امام امت (قدس سره ) در هواپيماى خارجى به دستشويى رفت , وضو گرفت و با دست تر دستگيرهء دستشويى هواپيمارا لمس كرد. سپس شروع به نماز خواند نمود.
امام در نوفل لوشاتو خانه اى كرايه كردند كه موكت داشت . امام رفت , وضو گرفت و پاهاى خود را شست و روى موكت راه رفت و در گوشه اى نماز خواندند. با اين كه حضرت امام اهل كتاب را نجس مى دانست اين گونه رفتار مى كند.
اين كه فردى مى گويد: <به دلم نمى چسبد>, وسوسهء شيطان است . نبايد خواستهء دل را بر دستورات دين مقدم كرد.اعمال وسواسى بازتاب بدى براى ديگران دارد و آنان را به دين و ايمان بدبين مى كند و اين گناه شخص را مضاعف مي كند. بيمارى وسواسى به تدريج حلاوت ايمان را در سايهء تكرار اين گناه از بين مى برد و فرد را به جايى مى رساند كه مرتكب گناهان بزرگ مى شود وحتى به ذات اقدس متعال هم جسارت مى كند.
اصولا عمل وسواس يك نوع مخالفت با خدا و رسول است .
ورد زبان و حالت درون او اين است كه به من نمىچسبد و عملى را كه خدا صحيح دانسته است، او صحيحى نمىداند! در حكم دين اسلام آمده است كه بايد به نجاست يقين داشته باشد تا حكم به نجاست شود، اما او هنگامى كه شك در نجاست مىكند، حكم به نجاست مىدهد، در حالى كه دين اسلام، در شك به نجاست حكم به طهارت داده است. پس شخص وسواس بر خلاف حكم خدا ، خودش حكم صادر مي كند ، يا بهتر بگوييم شيطان براي او حكم صادر مي كند. با كمك شيطان براى خود احكامى درست مىكند و به آنها عمل مىنمايد و از حكم خدا و پيامبر دورى مىكند، و اين متابعت از شيطان و هواى نفس (دلچسب بودن براى خودش) و روى گردانى از خدا و حكم الهى است.
توجه داشته باشيد كه در زمان رسول خدا، پاكترين و بهترين انسانها زندگى مىكردند. آب لوله كشى و امكانات امروز نبود، در حالى كه حضرت فرمود: "بهترين امت من آن است كه با يك مد (750 گرم) آب، وضو گرفته و با يك من آب، غسل نمايد". امت پيامبر، فقط كسانى نبودند كه آن زمان زندگى مىكردند.
علماى اسلامى مىگويند: وسوسه يك حالت نفسانى و تخيل شيطانى است وعمل به آن حرام است.
امام خمينى(ره) مىفرمايد: "وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مصل متعارف مردم عمل كند".(5)
درجايى ديگر مىفرمايد: "وسواسى نبايد به شكهاى خود اعتنا كند و اگر اعتنا كند، كار حرامى كرده است و هر عملى را بيش از يك بار نبايد انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است".(6)
برخى از علما مىگويند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دارد، اطاعت از شيطان است و اطاعت از شيطان، مبغوض خداوند متعال است.(7)
آيت الله مكارم شيرازى در پاسخ شخصى كه از بيمارى وسواسى رنج مىبرد و به دعا و توسلات روى آورده بود، فرمود: "مشكل شما در واقع از خود شما است و مقصر اصلى خودتان هستيد و به همين دليل دعاى شما مستحبات نمىشود و علت اصلى آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلى اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد.
آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعى لازم است، اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد و به همان قناعت كنيد، هر چند شك در غسل و طهارت داشته باشيد و ما مسئوليت شرعى اين حكم را مىپذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد و هيچ اشكالى هم ندارد و نماز و روزه شما كاملاً صحيح است و ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسى اتمام حجت مىكنيم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مىخواهيم كه به شما توفيق توجه به اين مسئله را عنايت كند و از دام شيطانى نجات پيدا كنيد". (8)
با وجود چنين فتواى كاملاً صريح و آشكار جاى هيچ گونه ترديد و دو دلى بر شما باقى نمىماند و حجت بر شما تمام است. با وجود چنين مسئلهاى شما به چيز زيادترى براى درمان اين بيمارى نياز نداريد، در عين حال براى موقعيت بيشتر و اطمينان شما براى غلبه بر اين بيمارى، نكات چند و و توصيه هايى را براى شما بيان مىكنيم:
1 - به عواقب اين بيمارى توجه كنيد و براى هميشه با آن خداحافظى كنيد. به هم خوردن نظم فردى و اجتماعى و درون خانواده، ايجاد سوءظن، بى اعتنايى افراد، بى ارزش شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن و حتى احكام و (دين اسلام)، ايجاد تنفر نسبت به احكام اسلام، بدبينى و به خدا و...
2 - بر اثر وسواس و تكرار اعمال، عمر ارزشمند خود را هدر داده و در مقابل چيزى را به دست نياوردهايد، حتى همان را كه وسواس داريد، از دست داده و از واجبات ديگر عقب ماندهايد.
3 - با خود اين جمله را در موقع آرامش تكرار كنيد: "من به خواست خداوند، قطعاً بر اين بيمارى غلبه پيدا مىكنم و توان آن را دارم".
4 - به يكى از دوستان و نزديكان كه از بيمارى شما آگاهى دارد و بيشتر اوقات با شما است، بگوييد كه در مواقع وسواسى عمل كردن و تكرار عمل به شما تذكر دهد و شما را از تكرار بازدارد.
5 - فكر خود را به كارهاى شايسته و ارزنده مشغول سازيد، مانند مطالعه كتابهاى مفيد، تفريح و ورزش. سعى نمايد هر روز صبح ده دقيقه ورزش نماييد تا با نشاط باشيد.
6 - ذكر لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله را تكرار نمايد، به خصوص در زمانى كه فكر شما متوجه اعمال و افكار وسواسى مىشود.
7 –لازم است خود را عزقه سازى كنيد، يعنى خود را به نجاست آلوده كنيد و براى چند دقيقه هيچ واكنشى به آن نشان ندهيد تا مسئله نجاست و طهارت براى شما كاملاً عادى شود. در 20 روز اول به مدت 10 دقيقه به همين حالت (آلوده به نجاست بمانيد) و بعد در 20 روز بعد اين زمان را بيشتر كنيد تا مسئله نجاست براي شما كاملا عادي شود.
8 -با ناديده گرفتن شك و ترديد بر خلاف خواست شيطان عمل كنيد.
چون شك وترديد زيادو وسواس از شيطان است، نبايد به آن اعتنا نمود، چون تنهاهدف آن خبيث اين است كه از او اطاعت شود.(9)
جهت دور نمودن شيطان از خود، با نيت نماز باطن، نمازش را به پايان برساند و اگر در وضو و غسل شك مىكند، بگويد مىخواهم با وضو و غسل باطل نماز بخوانم.
اگر در طهارت و نجاست بدن يا لباس وسواس دارد، بگويد مىخواهم با بدن نجس نماز بخوانم، به اين ترتيب شيطان مأيوس شده و از انسان دور مىگردد.
9 - دور شدن از وسواسىها:
چون مصاحبت فرد وسواسى با وسواسى ديگر، سبب مىشود عملش را عادى بداند و حتى در مقايسه با عمل او بر آيد، لازم است افراد وسواسى به طور جدى خود را از وسواسىها دور نگه دارند و هيچ گونه تماس و ارتباطى با آنان نداشته باشند و در صورت ناچارى به مقدار ضرورت اكتفا گردد.
10- مسافرت و معاشرت و زندگى در جمع:
افراد وسواس معمولا ديگران را نجس مىدانند، با ديگران دست نمىدهند، در ليوان يا استكانهاى عمومى، آب و چاى نمىنوشند، از ظروف و فرش عمومى استفاده نمىكنند و لباس خود را جدا نگه مىدارند، از اين رو گوشه گيرند و با ديگران كمتر ارتباط دارند. بايد باافراد وسواس دائما در ارتباط بود واو را به ميان جمع و زندگى اردويى كشاند و با ترتيب دادن مسافرتهاى دسته جمعى كه همه افراد ناگزيرند شيوه وادى را پذيرا شوند، با وسواسى گرى به صورت غيرمستقيم و به دور از تنش مبارزه نمود.
11- اشتغال و سرگرمى:
قسمتى از دوباره كارىها براى آن است كه فرد وسواس، وقت و فرصتى كافى براى انجام آن احساس مىكند. اشتغال و داشتن سرگرمى و تنگ كردن وقت، او را وادار مىكند كه به برخى از امور بى اعتنا گردد.
12 - از كتابهاى نوشته شده در اين زمينه استفاده كنيد، مانند "وسواس" نوشتهى آقاى مصطفى زمانى
پى نوشتها:
1 - على قائمى، خانواه و مسايل نوجوانان و جوانان، ج 2، ص 116.
2 - همان.
3 - بحارالانوار، ج 72، ص 124، ح 2.
4 - اصول كافى، ج 1، ص 12، ح 10.
5- استفتئات، ج 1، ص 110.
6 - همان، ص 111.
7 - فاضل لنكرانى، استفتائات، ج 2، ص 87.
8 - استفتائات جديد، آيت الله مكارم شيرازى، ص 38 سؤال 37.
9 - الحر العاملى، وسايل الشيعه، ج 5، ص 329.