پرسش:
چرا از آغاز آفرینش دین اسلام نبود؟
پاسخ:
با سلام و احترام
در واقع از نظر قرآن كريم، دين خدا از آدم تا خاتم يكى است و اختلاف در دين وجود ندارد وچند دين نداريم. در آيات قرآن كلمه دين به صورت مفرد آمده نه جمع . همه پيامبران به يك مكتب دعوت مىكردهاند. اصول مكتب انبيا كه دين ناميده مىشود، يكى بوده است. همه شكلهاى متفاوت و اندامهاى مختلف، يك حقيقت و به سوى يك هدف و مقصود بوده است . بنابراين تفاوت پيامبران در دين نبوده ، بلكه در شريعت بوده است. يعني در اصول با هم اختلاف نداشتند ، بلكه تفاوت در فروع و احكام بود . تفاوت شرايع آسمانى در يك سلسله مسايل فرعى و شاخه اى بود، كه به حسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگىهاى مردمى كه دعوت شده اند، متفاوت مى شد. با توجه به نيازهاي متغييرو متفاوت انسان ها ، شريعت ها تغيير مي يافت و متكامل مي شد.
هم چنين تفاوت در سطح تعليمات بوده كه پيامبران بعدى به موازات تكامل بشر در سطح بالاترى تعليمات خويش را كه همه در يك زمينه بوده القا كردهاند مثلاً تعليمات اسلام در مورد مبدا و معاد و جهان و معارف پيامبران پيشين از نظر سطح مسايل تفاوت دارد. به تعبير ديگر بشر در تعليمات انبيا مانند يك دانشآموز بوده كه او را از كلاس اول تا آخرين كلاس بالا برند.
بنابراین تعالیم پیامبر(ص) که در سطح عالی تر از تعالیم پیامبران گذشته بود ، نمی توانست برای مردم ابتدایی بیان شود.
مكتب پيامبران تدريجاً بر حسب استعداد جامعه انسانى عرضه شده تا بدان جا كه بشريت به حدى رسیده است كه آن مكتب به صورت كامل و جامع توسط حضرت محمد (ص) عرضه شد. از نظر قرآن آن چه وجود داشته و همه پيامبران عرضه كردهاند، دين بوده است، نه اديان، قرآن دين خدا را از آدم تا خاتم يك جريان پيوسته معرفى مىكند، نه چند تا، و يك نام روى آن مىگذارد و آن "اسلام" است وتمام پيامبران بزرگ الهي پيروان خود را به همين دين دعوت مي كردند.
البته مقصود اين نسبت كه در همه دورهها دين خدا با اين نام خوانده مىشده، بلكه مقصود اين است كه حقيقت دين داراى ماهيتى است كه بهترين معرف آن لفظ اسلام است.(1) از اين رو مىگويد: "ان الدين عند الله الاسلام؛ دين نزد خدا اسلام است".(2) يا مىگويد: "ابراهيم نه يهود و نه نصرانى، بلكه حق جو و مسلمان بود".(3)
پس دين خدا كه از طرف پيامبران الهى عرضه شده، يكى بوده است، با آن خصوصيتى كه گفته شد و مردم در دورانهاى پيامبران موظف بودهاند از شريعت پيامبر زمان خود پيروى نمايند، به لحاظ اين كه در آن زمان ، دين به شكل كامل تر از زمان گذشته عرضه مىشود، تا برسد به دوران خاتميت كه همه مردم پس از بعثت رسول اكرم (ص) بايد از دين او كه دين اسلام است تبعيت نمايند.
به عبارت ديگر ، دين از طرف خداوند يك خط سير است كه با توجه به نياز هاي جديد تر بشر ، نيز با توجه به تحريفاتي كه در دين خدا به وجود مي آمد ، خداوند پيامبران جديد و تازه مي فرستاد تا هم دين و شريعت كامل شده (با توجه به كمال انسان ها و نيازهاي جديد) عرضه كنند و هم تحريف هاي صورت گرفته را بزدايند.
اما بعد از پيامبران اختلاف اساسى و جوهرى كه در اديان به وجود آمده، از طرف پيامبران نبوده است، بلكه از ناحيه پيروان و دانشمندان اديان مىباشد كه به خاطر ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهاى شخصى، اختلاف در دين را ايجاد كردهاند. قرآن مىفرمايد: آنهايى كه از حقيقت آگاه بودند، و با اين حال در دين خدا اختلاف ايجاد كردند، انگيزهاى جز طغيان و ظلم و ستم و حسد نداشتهاند". (4) اگر مردم مخصوصاً طبقه دانشمندان، تعصب و كينه توزى و تنگ نظرى و منافع شخصى و تجاوز از حد حدود و حقوق خود را كنار بگذارند و با واقع بينى و روح عدالت خواهى اديان را بررسى كنند، حق روشن شده و اختلاف حل مىشود.(5)
نكته مهم ديگرى كه بايد توجه داشت: در تعاليم پيامبران گذشته، از دين و شريعت آينده و پيامبرى كه بعداً خواهد آمد، خبر داده شده بود.
هر پيامبر صاحب شريعتى، از پيامبر صاحب شريعت پس از خود خبر داده است، مثلاً در تعاليم حضرت موسى (ع) از مسيح و شريعت او خبر داده شده و در كتاب انجيل و تعاليم حضرت عيسى (ع) از آمدن پيامبر اسلام (ص) خبر داده شده كه در قرآن سوره صف به صراحت اين مسئله بيان شده است. حتى در انجيل موجود فعلى به رغم برخى تحريفات، از تسلى دهنده بعد از مسيح ياد شده است، اما پيروان حضرت موسى (ع) و عيسى (ع) هر كدام به توجيهات مختلف دست مىزنند و به پيامبر بعد ايمان نمىآورند. اين مشكل در اديان آسمانى و پيامبران نيست، زيرا آنها به طور كامل اين هدف را به انجام رساندهاند، بلكه در كسانى است كه خود را پيرو پيامبران مىدانند، اما در حقيقت از آنها پيروى نمىكنند.
1 - مرتضى مطهرى، وحى و نبوت، ص 165.
2 - آل عمران، (3) آيه 19.
3 - همان، آيه 67.
4 - آل عمران (13) آيه 19.
5 - تفسير نمونه، ج 2، ص 351.