پرسش:
چرا موسیقی در اسلام منع شده است؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
پاسخ: موسیقی به طور کلی حرام نیست. موسيقي بر دو قسم است:
1 ـ موسيقى مطرب و مناسب با مجالس لهو و لعب و عياشي.
2 ـ موسيقى غير مطرب و معمولى كه انسان را به هيجان شهوى وادار نميكند .
در اسلام قسم اول موسیقی حرام شده است. اما قسم اول و هم چنین موسیقیهای مشکوک( مواردی است که حرمت و حلیت آن مشکوک است) گوش دادن به آنها از نظر فقهی اشکال ندارد، مگر این که کسی بخواهد احتیاط کند.
فلسفه تحریم موسیقی نوع اول :
قبل از بیان نظر اسلام ، ابتدا اين نكته را يادآوري كنیم كه در آيات قرآن كريم و همچنين در روايات، كلمه موسيقي يا موزيك يا معادل آن از كلمات عربي سراغ نداریم .
فقهاي ما وقتي می خواستند درباره حكم موسيقي در اسلام صحبت كنند مطلب را تحت عنوان حكم "غنا" در اسلام از يك طرف و همچنين حكم آلات لهو از طرف ديگر مطرح كردند، در كتابهاي فقهي، يك جا بحث درباره غنا و در كنار آن بحث درباره آلات لهو ديده ميشود.
كلمه لهو در قرآن كريم در چند جا آمده است (1) که عده ای از فقها از آنها، حرمت برخی از انواع موسیقی و غنا را استنباط کرده اند.
در چند آيه ديگر از قرآن كلمه "اللغو" آمده و بعضي از فقها "لغو" را همان "لهو" معنا كردند و در آن آيات هم از لغو نكوهش شده است.
در سوره مؤمنون آیه 3 در صفات مؤمنان گفته مي شود:« والذين هم عن اللغو معرضون» آنها یی که از لغو يعني از لهو اعراض ميكنند « لغو يعني بيهوده، لهو يعني سرگرمي»
نیز در صفات بندگان پاك گفته ميشود « والذين لا يشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراماً»( 2) آنها كه به باطل شهادت نميدهند و يا درمجالس باطل شركت نميكنند و وقتي كه از كنار لغو ميگذرند با بزرگواري از كنار آن ميگذرند.
از آیات قرآن به طور صریح و روشن نمی توان حرمت موسیقی را استنباط کرد ، اگر چه از لغو و لهو و کارهای بیهوده نکوهش شده است ، اما روايات درباره ساز زدن تنبور زدن و اينجور چيزها هست كه به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته ميشود.
اين روايات هم كم و بيش بر حرام بودن استفاده از اين وسايل دلالت ميكند و اين روايات هم در ميان كتب شيعه هست و هم در كتب اهل سنت . اين روايات ميخواهد بگويد غنا و همچنين استفاده از آلات طرب از قبيل ويولن ساز، انواع ديگر سازها مانند تار، تنبک حرام است.
فقها از روایات چنین استنباط کرده اند که اين بساط مجالس لهو و لعب اين بساط مجالس خوشگذراني كه در زمان امامان( ع) و در زمان پيشوايان اسلامي در خانههاي ثروتمندان، حكام، فرمانداران، صاحبان ثروت و قدرت معمول بوده، مجموعاً حرام است. در حقيقت اين روايات در صدد بيان حرمت آن سبك موسيقي و آن سبك مجالس عياشي كه در زمان پيشوايان ديني ما در خانهها و در محلهاي زندگي بسياري از اشراف و ثروتمندان معمول بوده و ميباشد.
بنابراين درباره موسيقي در اسلام می توان اين طور گفت كه هر نوع آوازه خواني و هر نوع موسيقي كه شنونده را به شهوتراني مخصوصاً به بي پروايي در گنه كاري ميكشاند، شنونده را براي ارتكاب فسق و فجور و كارهاي خلاف عصمت و پاكي و تقوي بيپروا ميكند، انگيزههاي شهوت در او چنان برميانگيزد، تا در ارتكاب گناه، خدا، قانون خدا، تعاليم پيغمبران، رعايت پاكي و تقوي و رعايت ارزشهاي عالي انساني را فراموش كند (ولو موقتاً فراموش كند) در اسلام حرام است، اين قدر مسلم است. اما آوازه خوانيهاي ديگر و موسيقيهاي ديگر را نميشود گفت به طور مسلم در اسلام حرام شده است.
در اسلام توجه به خدا در زندگی انسان بسیار مهم است و چیزی که انسان را از خدا غافل نماید ، مورد مذمت و نکوهش اسلام است.
يكي از مهمترين ارزشهاي ايمان اين است كه ايمان، پليس باطن است. وقتي انسان تك و تنها هم نشسته با گناهي روبرو ميشود. ايمان دروني و وجدان الهي بر او نهيب ميزند كه خدا ناظر اعمال توست! نكن! اين توجه به خدا، از مهمترين ارزشهاي تربيتهاي ديني است .
بنابراين خود به خود آن نوع از موسيقي و آن نوع از آوازهخواني كه در آدمي اين توجه را ضعيف كند تا آن حد ضعيف كند كه انسان وقتي با گناه روبرو ميشود اصلا ديگر يادش نباشد كه خدايي هست و بيپروا گناه بكند حتي با شوق و رغبت به گناه آلوده بشود ، البته حرام است. حتی اگر هيچ آيهاي و هيچ روايتي هم در اينباره نبود و فقط ما بوديم و تعاليم اسلام و بلكه تعاليم اديان درباره ارزش ايمان استنباط ميكرديم كه اين نوع موسيقي حرام است.
پينوشت ها :
1. جمعه (62) آيه 11 .
2. فرقان(25) آيه 72.