پرسش:
سوال در حوزه قرآن شرح من يک سوال در حوزه قرآن دارم در مورد آفرينش آسمان ها و زمين از ديدگاه قرآن. خداوند در آيات27 تا 30 سوره مبارکه نازعات مي فرمايد: آيا آفرينش شما سختتر است يا آسمانى كه او بنا كرده؟ سقفش را برافراشت و آن را استوار ساخت. شبش را تيره و روزش را روشن گرداند.بعد از آن، زمين را گسترش داد. از آن آب و چراگاه بيرون آورد. كوه ها را استوار و پابرجا گردانيد.تا وسيله برخوردارى شما و چارپايان شما باشد.در اين جا اشاره ميشود که خداوند ابتدا آسمان را آفريده و سپس زمين را خلق کرد, در حالي که در آيه 29 سوره بقره آمده است که: اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است. يعني در اين جا اشاره شده که خداوند ابتدا زمين و پس از آن آسمان را خلق کرد! آيا اين يک تناقض به حساب نميآيد؟ در تفاسير مختلف جستجو و تحقيق کردم. چيزي دستگيرم نشد. خوشحال ميشوم توضيحي در اين باره بدهيد.
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباطتان
آنچه در سوره نازعات آمده، خلقت زمين نيست، بلکه گستردن زمين است (دحاها).
حتي کلمه «استوي» در سوره بقره به معناي خلقت نيست، بلکه به معناي استيلا و تسلط يا پرداختن به آن است. در اين صورت معناي آيه چنين است: او خدايي است که براي شما آنچه در زمين است بيافريد، سپس به کار آسمان پرداخت و آن را در هفت آسمان استوار ساخت.
حال با توجه به معناي آيه چه اشکالي دارد که آفرينش آسمان، پيش از خلق زمين باشد، اما استوار ساختن آن به هفت آسمان، پس از خلقت زمين صورت گرفته باشد؟!
اگر اين کلمه را به معناي خلقت بدانيم و همين طور کلمه (دحاها) در سوره نازعات به معناي خلقت باشد، چندين پاسخ از طرف قرآن پژوهان ارائه شده، يکي از پاسخها چنين است:
کلمه «ثم» نه به معناي «ترتيب واقعي» بلکه به معناي «ترتيب ذکري» باشد.(1) به اين معنا که در مقام گزارش از آفرينش آسمان و زمين، ابتدا به خلقت زمين اشاره کرده، سپس به خلقت (پرداختِ) آسمان، پس آيه سوره بقره اصولاً در مقام گزارش به حسب وجود واقعي و تحقق خارجي نيست، بلکه در جهت بيان گزارش از واقعياتي است که صورت گرفته، در مقام گزارش ابتدا آن را بيان کرده که براي مردم اهميت دارد، که خلقت زمين است، يعني اگر چه به حسب آيات سوره نازعات، خلقت آسمانها پيش از زمين است اما چون روي زمين، روزي انسانها و منابع آن وجود دارد که مورد توجه و نياز مردم است، خداوند آن را در ابتدا ذکر کرده، سپس به گزارش خلقت آسمانها (که پيش از آن آفريده شده بود) پرداخته است.
برخي از مفسران کلمه «بعد ذلک» را در سوره نازعات به معناي «مع ذلک» ميدانند، همان گونه که در آيه «عتلّ بعد ذلک» به معناي «مع ذلک» است. در اين صورت، معناي آيه مورد نظر در سوره نازعات اين است: زمين را با اين حال (آفرينش آسمان) بگسترد، يعني به همراه آفرينش آسمان، گسترش زمين نيز صورت گرفت.
بر اساس اين معنا، ميتوان گفت که آفرينش آسمانها و زمين کاملاً تفکيک شده از هم نيستند . آيات صريحاً از آفرينش نام نبرده، بلکه به استوار ساختن آسمان يا گستردن زمين اشاره کرده است.
اما پاسخ سوال دوم :آيه 11سوره فصلت با آيه 21سوره انبيا با کمي دقت هيچ تنافي با يکديگر ندارند، زيرا آيه اولي فقط سخن از آسمان ها است و در باره آنها توضيح مي دهد. هرگز در باره زمين و جدا کردن آن از آسمان نيست ، با اين توضيح که کلمه "قضا" در آيه به معناي جدا کردن چند چيز از يکديگر است . ضمير "هن" به آسمان ها بر مي گردد. جمله " سبع سموات " حال از ضمير است.
کلمه "يومين " ظرف است که متعلق است به جمله "فقضاهن" در نتيجه آز آيه چنين فهميده مي شود آسمان ابتد به صورت دود بود . امر آن از نظر فعليت يافتن مبهم و غير مشخص بود . خدا آن را متمايز کرد و آن را در دو روز هفت آسمان قرار داد.(2)
اين آيه فقط درباره آسمان و نحوه فعليت آن بحث مي کند. از سخن گفتن زمين ساکت است . براي اطلاع بيشتر مي توانيد به ترجمه تفسيرالميزان ،ج17 ،ص556 مراجعه کنيد . اما آيه 21 سوره انبيا درباره زمين و آسمان و جدا کردن آن دو بحث مي کند.(3)
آيه 37 سوره احزاب با آيات 4و 5 آن تنافي ندارد، زيرا اين آيات مسلمانان را از داشتن پسرخواندگي نهي نمي کند تا بگوييد با آيه 37 تنافي دارد، بلکه به يک خرافه جاهلي پرداخته، آن را توضيح مي دهد و مي گويد :" خداوند فرزند خوانده هاي شما را فرزند حقيقي شما قرار نداده است. اين سخناني است که شما از پيش خود مي تراشيد ، ولي خدا حق مي گويد و به سوي راه هدايت مي کند .
در آيه بعد مي فرمايد : پسرخوانده ها را به نام پدران خودشان صدا بزنيد، نه به نام خودتان که اين نزد خدا به عدالت نزديک تر است ،حال درصورتي که پدرانشان را نمي شناسيد، برادر ديني خطابشان کنيد و يا به عنوان دوست صدايشان بزنيد . (4)
از معناي آيه روشن شد که خدا از داشتن پسر خواندگي مسلمانان نهي نفرموده ،پس با آيه 37 تنافي ندارد 0براي اطلاع بيشتر به ترجمه تفسيرالميزان ،ج 16و تفسيرنمونه ،ج17ذيل آيه مراجعه نماييد.
ضمناً برخي از سوالات و شبهات از اين نوع كه غالباً در سايت هاي مخالف اسلام نيز آمده ، در سايت اين مركز پاسخ داده شده است كه مي توانيد بهانها مراجعه نماييد.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/7587
پي نوشت ها:
1.آيه الله جوادي آملي ،تفسير تسنيم ،ج2،ص 606؛
تفسير الميزان ،ج 20 ،ص 308.
2. همان ،ج 17،ص556.
3. همان ،ج 14،ص390.
4. همان ،ج16 ،ص408؛تفسير نمونه ،ج17 ،ص214 به بعد.