پرسش:
با سلام خدمت شما. چطور با مادر شوهرم ارتباط صمیمانه ای برقرار کنم با توجه به اینکه عروس بزرگ ایشان با آنها رفت و آمد ندارند؟
پاسخ:
با سلام و اهدای امید
پاسخ شما از چند منظر قابل بررسی است:
روابط بین عروس و داماد با خانواده همسر، از دیرباز در فرهنگ ایرانى و حتى در فرهنگ هاى دیگر، مساله اى قابل اهمیت بوده است اگر بگوییم رابطه عروس و مادرشوهر، جزء پیچیده ترین ، معنادارترین و پرفراز و نشیب ترین رابطه ها در گستره روابط اجتماعى فرد پس از ازدواج است، بیراه نگفته ایم زن و مرد، حتى با بیشترین تناسب، پس از ازدواج با اختلاف نظرها و سلیقه هاى مختلفى روبه رو مى شوند كه میان آنها و یا بستگان مرتبط با آنان وجود دارد؛ از جمله، بسیارى از مشکلات ارتباطى بین مادرشوهر و عروس، ناشى از نگرش هاى نادرست، سوء تعبیرها، دمخورى هاى مداوم، حساسیت ها، توقعات بیجا، خودخواهى ها، نداشتن شناخت كافى از یکدیگر و پیش زمینه هاى غرض ورزانه است. معمولاً عروس خانم ها از بى احترامى مادرشوهر و به رسمیت نشناختن هویت آنها و دخالت هاى نابجا در زندگى زن و شوهر گله دارند و مادرشوهرها نیز از بى تجربگى و غرور عروس و بى توجهى به شوهر و آشفتگى خانه و گوش سپردن مدام به حرف هاى مادر و خواهرش شکایت مى كنند این مشکل،در واقع، چالشى فرهنگى است در این نوشتار، به بررسى روابط عروس و مادرشوهر مى پرازیم
علل اختلاف عروس و مادرشوهر
دلایل را مى تواند موارد زیر برشمرد:
1- پیش داوری
خیلى وقت ها رابطه مادرشوهر و عروس، آغشته به پیش داورى و سوء تعبیرهاست كه از حرف هاى اطرافیان و گفتن تجربه هاى منفى آنان و دیدن رفتارهاى ناپسند مادرشوهر، ناشى شده است متأسفانه، آن چنان فضاى موجو تیره وتار جلوه داده شده كه گویى هرگز بنای سازش و انعطافى بین عروس و مادرشوهر حاصل شود.در بسیارى از گفتگو ها ، مادرشوهر، تیغ هاى كنار گل و دخالت كننده و فضول زندگى تلقى شده، عروس نیز غریبه اى غاصب و غالب بر فرزندى كه بزرگش كرده و و دستى تقدیم هووى خود كرده است! گاهى اطرافیان ناآگاه، حتى پیش از واردشدن عروس به خانه جدید، مادرشوهر ساده لوح را تحریک مى كنند كه عروس را از همان روز اول، تحت امر و سلطه خود در آورد و به اصطلاح، گربه را د م حجله بکشد، یا به دخترانمان به طور ناخودآگاه یاد مى دهیم كه وقتى به خانه بخت رفتند، مواظب خواهر و مادرشوهر خود باشند و كم نیاورند! به این ترتیب، آنان را با سپر دفاعى به خانه
بخت مى فرستیم كم نیستند دختران جوانى كه از ترس گرفتار نشدن در دام و دامن مادرشوهر ازدواج نمى كنند و یا با ذهنیتى غلط، وارد زندگى زناشویى شده، از اوان زندگى، با دیدى منفى و جهت دار به چالش هاى تلخ و فرساینده با مادرشوهر مى پردازند، گویى مجبور است در مقابل خانواده همسر همواره جبهه گیرى كند بر اساس این واقعیت كه "از كوزه همان برون تراود كه در اوست" وقتى ذهن ، منفى باشد، زبان هم تلخ و گزنده و زندگى آزاردهنده و پرتنش خواهد بود اگر این ذهنیت غیرواقعى و نادرست دوسویه باشد، آسیب ها و چالش هاى عروس و مادرشوهر همچون سیل و زمزمه اى مرگبار، ذهن و زندگی هر دو سو را نابود خواهد ساخت.
2- اختلاف دو نسل
نتایج برخى بررسى ها نشان مى دهد كه حتى اگر عروس و مادرشوهر براى هم احترام بالایى قائل باشند و بین آنها كمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز از نظر روان شناختى، نوعى گسست بین آنان وجود خواهد داشت بعضى روان شناسان اجتماعى، نوعى تعارضی بین نسلى را در این زمینه دخیل مى دانند افکار و رفتار نسل ها با یکدیگر متفاوت است و اختلاف سلیقه ها و خواسته ها، به تعارض مادرشوهر و عروس مى انجامد
3- ترس از کم رنگ شدن موقعیت
علت اصلى وجود مشکل و اختلاف بین عروس و مادرشوهر، این است كه پسر براى مادر ثمره تلاش ها و درگیرى هاى عاطفى اوست بدیهى است كه مادر، فرزند خویش را دوست دارد و او را جگرگوشه خود مى داند مادر، خود را تنها حامى و دلسوز پسر مى داند و با ازدواج فرزندش، خویش را در كنار پسر نمى بیند او در خانه اى كه خود در ساخت و برپایى اش نقش داشته، هویت خویش را مى یابد طبیعى است كه هر فردى یا وضعى كه این نقش را با مخاطره روبه رو كند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگرى بازگرداند، نوعى تهدید محسوب مى شود از سوى دیگر، عروس با دنیایى از آرزوها پاى به زندگى جدیدى گذاشته و مى خواهد به دور از دخالت دیگران، زندگى اش را اداره كند او همه توجه، محبت و فکدر همسرش را براى خود مى خواهد و نمى تواند جایگاه اول محبت همسرش را به جاى خویش، به مادرشوهرش بدهد او مایل نیست كه كس دیگرى جز وى به شوهرش چیزى بگوید، از او چیزى بخواهد، نیز این فکر و اندیشه را نمى پذیرد كه: پیش از اینکه شوهر تو باشد، پسر من است
4- نیاز به احترام و اثبات هویت
با نگاهى اجمامى به علل ایجادكننده تعارضها، مى توان دریافت كه نیاز اولیه مادرشوهر، كسب احترام و حرمت در روابط و درک عواطف و دلسوزى اوست نیاز اولیه عروس ، دارا بودن عرصه براى تجربه ، آزمون و خطا، یادگیرى مدیریت زندگى تازه تشکیل شده و اثبات هویت و توانایى خویش است دعوا و اختلاف از اینجا شروع مى شود كه عروس كلام یا رفتار مادرشوهر را نوعى دخالت در زندگى خود و اهانت به خویش تلقى مى كند و از طرف دیگر، مادرشوهر هم انتظار دارد كه عضو تازه خانواده ، احترام او را نگه دارد و جایگاهى خاص برایش در نظر بگیرد
5- حمایت های افراطی
مادر، فرزند خویش را بیش از حد دوست دارد و او را ، هنوز همان پسرخردسال، نوجوان و جوان سال هاى پیش مى پندارد كه در آغوشش پرورش یافته ؛ اما عروس خانم نمى خواهد شوهرش را آقا پسری همیشه مادر و یا "بچه ننه " ببیند! این گونه پندارها و حمایت هاى افراطى ناشى از آن ، زمینه ساز پدید آیى نگرش ها و رفتارهاى نه چندان مطلوب نسبت به شخصیت عروس خانواده مى شود.
راه حل ها
اختلاف داشتن در زندگى، امرى كاملاً طبیعى اسدت و مشکل محسوب نمى شود؛ بلکه شیوه حل اختلاف است كه همواره مى تواند مشکل ساز باشد.
اگرچه نمى توان براى همه عروس ها و مادرشوهرها، یک نسخه پیچید، اما توجه به برخى مهارت هاى ارتباطى مى تواند بخشى از مشکلات را تا حدى برطرف سازد:
1- اصلاح نگرش
رابطه میان عروس و مادرشوهر، در بسیارى اوقات آغشته به پیش داورى است گاهى مادرشوهر با عروس صحبتى مى كند كه عروس آن را كنایه مى پندارد و گاهى عروس حرفى به مادرشوهر مى زند كه مادرشوهر آن را مغرضانه قلمداد مى كند شاید اگر دختران جوان به گونه اى تربیت شوند كه ذهنیت بدى از مادرشوهر نداشته باشند، بسیارى از مشکلات میان آنها به وجود نخواهد آمد.
براى اصلاح عملکرد و تعامل نامطلوب بین عروس و مادرشوهر، باید نگاه معیوب آنان را كه محاول فرهنگ و عادت ها و تلقین هاى غلط جاهلان و بیماردلان است، اصلاح كرد در مواردى دیده شده كه عروس خانواده ، از صحبت هایى كه از مادرشوهر خود مى شنود، ناراحت مى شود؛ درحامى كه چه بسا همان حرف ها را از مادر خود مى شنود، ولى ناراحت نمى شود؛ زیرا در قبال مادرش حساسیت نشان نمى دهد و راحت از كنار آنها مى گذرد؛ در صورتى كه اگر همین روش در برابر مادرشوهر نیز به كار گرفته شود، مشکلى پیش نخواهد آمد همچنین مادرشوهر این ذهنیت غلط را باید به زباله دان زندگى بیندازد كه عروس جاى مادرشوهر را گرفته و دل و دیده پسرش را ازآ ن خود ساخته است همه مادرشوهرها بدانند هیچ زنى نمى تواند جاى مادر را اشغال كند.
2- شناخت
عموماً خانم ها و همین طور آقایان، با یک نگاه ایده آل وارد خانواده جدید مى شوند؛ درحالى كه باید بپذیرند همه انسان ها نقص هایى دارند تجربه نشان داده است بین خانواده ها و زوج هاى جوان در اوایل زندگى مشتركشان به دلیل عدم آشنایى از روحیه و خلق وخوى همدیگر و اختلاف نظرها و سلیقه ها، در مسائل جزئى دچار تنش مى شوند كمال خواهى، مطل نگرى و ایده آل گرایى آنها ، شیرینى زندگى را به تلخى تبدیل مى كند براى اینکه زوج ها در آغاز زندگى مشترک بتوانند ارتباط خوبى با خانواده همسر خویش برقرار كنند، ابتدا باید میزان آگاهى خود را از خصوصیت ها و روحیه هاى خانواده ها بالا ببرند پس از شناخت و درک، به راحتى مى توانند از برخى رفتارها كه موجب تحریک مادرشوهر و بروز اختلاف مى گردد، دورى كنند و بعضى رفتارهاى آنان را بدون اینکه ناراحت شوند، بپذیرند هركسى رگ خوابى دارد هوشمندى عروس، در پیداكردن رگ خواب همسر و خانواده اوست آگاهى پیداكردن نسبت به خلق وخوها، خواسته ها و نیازهاى مادر همسر، نه تنها از بروز بسیارى از مشکلات جلوگیرى مى كند، بلکه رعایت هركدام از این موارد، مى تواند به شکل گیرى رابطه مثبت بینجامد
3- احترام متقابل
با نگاهى اجمامى به علل ایجادكننده تعارض هاى بین عروس و مادرشوهر، مى توان دریافت كه نیاز اولیه مادرشوهر كسب احترام و حرمت در روابط و درک عواطف و دلسوزى اوست این مساله، خیلى براى والدین ارزشمند است كه حتى اگر مخالف نظرشان هستیم، با حوصله و احترام سخنانشان را بشنویم و به آنها بگوییم كه حتماً راهکار ها و تجربه هاى شما را مدنظر قرار مى دهیم و به آنها احترام مى گذاریم این مساله مهم نیست كه عروس ممکن است مادرشوهر خویش را دوست نداشته باشد؛ آنچه مهم است، احترام نهادن به تفکر و عواطف مادرشوهر است رابطه اى كه در آن احترام حاكم باشد، هرگز به تنش و دعوا و درگیرى متمایل نمى شود احترام به مادر و پدر همسر و تکریم شخصیت ایشان توسط عروس خانم، از اصول مهم زندگى مشترک و از معیارهاى اصلى حسن تدبیر در حیات زوج هاى جوان است احترام نسبت به خانواده همسر، نشانه پذیرش و درک همسرمان مى باشد.
احترام به بزرگ ترها ، از دستورعمل هاى اخلاقى اسلام است و كانون خانواده ها را گرم و باصفا مى سازد و این، توصیه امام صادق علیه السلام است: "لیس مِنَّا مَنْ یوَّقّرْ کبیرنا وَ لَمْ یرحم صغیرنا كسى كه بزرگ ما را احترام نکند و كوچک ما را مورد مهربانى و عطوفت قرار ندهد، از ما نیست."
البته احترام گذاشتن اصلاً به معناى منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست؛ اما كافى است كه عروس گاهى خود را جاى پدر یا مادر همسرش بگذارد از سوى دیگر، مادرشوهر نیز به منظور حفظ حرمت خود ، باید به عروس جوان خویش احترام بگذارد و او را همچون دختر عزیز خویش دوست داشته باشد و آرامش و راحتى او را آرزوى قلبى خود بداند به جاى زبان انتقاد و رفتار دخالت آمیز، باید رفتار حمایتى همراه با تکریم شخصیت زوج جوان داشته باشد گفتار و رفتارش به گونه اى باشد كه بقیه فرزندانش )خواهر و برادر شوهر( تأیید و تکریم را از او بیاموزند.
4. اظهار محبت
زن آگاه و دانا و بادرایت، رفتارى پسندیده و صمیمى با خویشان شوهر خود در پیش مى گیرد قرآن درباره روابط با دیگران مى فرمایداِ بدى را با شیوه اى كه نیکوتر است، دفع كن كه ناگاه خواهى دید همان كه میان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صمیمى گشته است.
» واكنش مثبت در برابر كنش و عمل منفى « سیره معصومان: است یکى از مهم ترین قوانین روابط انسانى مى گوید » ان الانساانُّ عبیادُُ الاحسان یعنى به هركسى كه محبت كنى، او را اسیر خود كرده اى.
گفته اند دخترى پس از ازدواج نمى توانست با مادرشوهرش كنار بیاید و هر روز با او جروبحث مى كرد
عاقبت دختر نزد داروسازى كه دوست صمیمى پدرش بود رفت و از او تقاضا كرد كه سمى به او بدهد تا بتواند مادرشوهرش را بکشد! داروساز گفت: اگر سمّ خطرناكى به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند كرد پس معجونى به دختر داد و گفت: هر روز مقدارى از آن را در غدذاى مادرشوهرت بریز تا سم معجون كم كم در او اثر كند و وى را بکشد او همچنین توصیه كرد: در این مدت، با مادرشوهرت مدارا كن تا كسى به تو شک نبرد دختر، معجون را گرفت و خوشحال بده خانه برگشت و هرروز، مقدارى از آن را در غذاى مادرشوهر مى ریخت و با مهربانى به او مى داد هفته ها گذشت و با مهرومحبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر و بهتر شد؛ تا آنجا كه یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمى خواهد كه بمیرد خواهش مى كنم داروى دیگرى به من بدهید تا سم را از بدنش خارج كند داروساز مبخندى زد و گفت: دخترم، نگران نباش! معجونى كه به تو دادم، سم نبود؛ بلکه سم در ذهن خود تو بود كه حالا با عشق به مادرشوهرت، از بین رفته است )( 1 محمدحسین قدیرى، ماهنامه خانه خوبان ویژه خانواده ها، اردیبهشت و خرداد 0۱۳2 ، ش ۵2
و ۵۱ ، ص ۴).
اسلام سفارش كرده است به محبت قلبى اكتفا نکنیدد؛ بلکه آن را اظهار نمایید امام صادق فرمود (2 محمدباقر مجلسى، بحار الأنوار ، ج ۴0 ، ص 0۴0 ): اگر به كسى علاقه و محبت داشتى، او را آگاه كن" إذ اَ احبَبْتَ رَجُلاً فَاأخْبرْهُ"
در روایت است كه مردى از مسجد گذر كرد، درحالى كه امام باقر و امام صادق در مسجد نشسته بودند یکى از اصحاب گفت: به خدا قسم! این شخص را دوست مى دارم امام فرمود: پس به او خبر بده؛ چراكه خبردادن، هم مودّت و دوستى را پایدارتر مى كند و هم در ایجاد الفت، خوب است اِذ اَ اَحبَّ احدکم صاحبَ أوْ أوْ اَخاهُ فَلّْیعْلِّمْ (4 همان، ص 0۴2)؛
از پیامبر خدا نیز روایت است هرگاه كسى از شما دوست یا برادر دینى اش را دوست بدارد، به او اعلام كند
شیوه هاى جلب محبت عبارت اند از: گذشت، صداقت، نقدپذیرى، توقعات مناسب نه بیجا، داشتن خوش بینى، خرج نتراشیدن براى شوهر، حفظ اموال شوهر، عدم توجه به دخالت هاى افراد بیگانه، مقایسه نکردن، انتقاد به سبک بسیار محترمانه و خیلى دقیق و ظریف، دستورندادن، تواضع، تبسم، پرهیز از احترام ریاكارانه، انصاف، وفادارى، هدیه، نرمى در گفتار، دعا و صله رحم
از محبت خارها گل مى شود
از محبت سركه مل مى شود
5. مدارا
یکى از عناصرى كه در تحقق سازگارى و آرامش زندگى، به خصوص ایجاد آرامش در زندگى مشترک، نقش بسزایى دارد، مداراست كمتر عاملى را مى توان یافت كه در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت آرامش نقش ایفا كند اساساً بدون رفق و مدارا نمى توان از زندگى بهره برد خودروهاى شخصى كه میلیون ها انسان را از جایى به جاى دیگر انتقال مى دهند، قطعاً بدون وجود انعطاف در لاستیک هاى چرخ، نمى توانند تحركى داشته باشند زندگى انسان نیز محتاج مداراكردن و رفق و انعطاف است؛ در یک مثال ساده، مى توان گفت: هراندازه فنرهاى خودرو، قوى تر و سامم تر باشد، بهتر و راحت تر، از ناهموارى ها عبور
مى كند؛ ولى اگر فنرهاى خودرو، حالت فنرى خود را از دست داده باشند، در برخورد با دست انداز كوچک هم دچار مشکل مى شود در روابط اجتماعى و خانوادگى نیز اگر روحیه مداراگرى حاكم نباشد، برخوردها، تند و شکننده خواهد بود بسیارى از تنش ها، قهرها، دورى ها و جبهه گرفتن ها، با اتخاذ روش مدارا، رخت مى بندد و بذر عطوفت و مهربانى در جامعه كاشته شده، شبنم هاى مهر در گلبرگ دل ها مى نشیند
مدارا، در لغت به معناى ملاطفت و نرمى و ملایمت و احتیاط كردن آمده
است (1 .فخرالدین طریحى ، مجمع البحرین، ماده دری) در كتاب هاى اخلاقى مى خوانیم: رفق ، صفتى است پسندیده كه در برابر عنف و شدت است و عنف، نتیجه خشم و غضب است رف و لینت، از آثار خوش خلقى و سلامت جان مى باشد (2 ملامحسن فیض كاشانى ، المحجّة البیضاء، ج ۵، ص ۱22) ریشه بسیارى از كشمکش ها ودرگیرى ها را مى توان در حساسیت هاى نابجا و عدم وجود روحیه رفق و مدارا جست قوام بقاى خانواده، به عواملى مانند میزان مداراى افراد در برابر خطاهاى دیگران و روحیه همکارى، وابسته است امام على مى فرماید:
دار النَّاسَ تَأْمَنْ غَوَّائِلَّهُمْ وَ تَسْلَّمْ مِنْ مَکایدُ ِهِمْ ؛ (1 عبدالواحد آمدى ، غرر الحکم ودرر الکلم، ج ۷، ص 0۵) "با مردم مدارا كن تا از مکر و تزویر آنها در امان مانی" پس مى توان گفت: مدارا، نوعى سیاست مصلحت جویانه است كه در
تحکیم پایه هاى حکومت اسلامى نقش مؤثرى ایفا مى كند ازاین رو، امام على به كارگیرى اصل مهم، مدارا را، در رأس سیاست مى داند (2 همان، ص ۵۷)
ناراحتى در مقابل رفتارهاى ناشایست دیگران، مشکلى را حل نمى كند؛ بلکه اوضاع را وخیم تر مى سازد خشم و خشونت، عصابانیت و لجاجت طرف مقابل را برمى انگیزاند كه قطعاً پایان خوبى نخواهد داشت؛ اما احسان و مدارا با دیگران، به خشونت پایان مى دهد اگر با هر اتفاق ساده اى، بیهوده خود را ناراحت كنیم، وقت و انرژى خویش را كه مى تواند صرف تجربه اندوزى شود، از دست داده ایم؛ بدون آنکه نتیجه اى گرفته باشیم؛ اما با روش صحیحی مدارا، مى توانیم شخصیت خود را در آیینه رفتا ی ناموزون دیگران، بازیابیم با حلم و مدارا و مدیریت اخلاقى، برخوردهاى تلخ و گزنده دیگران را خنثى كرده و فضاى عصابیت، انتقام جویى و مجادمه را تلطیف نموده، نرمش و آرامش را در فضاى موجود حاكم كنیم.
6. تغافل
بهترین راه حل براى خروج از عصبانیت و تنش، عمل كردن به شیوه اى است كه اسلام آن را پیشنهاد كرده و آن، تغافل و چشم پوشى است تغافل، یعنى خود را به غفلت زدن و نادیده گرفت یعنی برخى كارها و حرف ها آنچه آدمى را از پا در مى آورد، ادامه و استمرار فشارهاى روانى و عصبى پس از وقوع حوادث است كه
حالت خودخورى و غصه خوردن به وجود مى آورد و مى توان آن را شکنجه روانى نامید مرور و كش دار كردن این مسائلى، حاصلى جز افسردگى و اضطراب ندارد در امور زندگى و برخوردهاى اجتماعى و مسائل كه در خانواده به وجود مى آید، نباید كور باشیم؛ ومى در برخى مواقع، بهتر اسدت چشم هاى خود را ببندیم و برخى كارها را نادیده بگیریم كسانى كه تغافل نمى كنند و دنبال حرف را مى گیرند و نمى خواهند حوادث گذشته را فراموش كنند، همواره در رنج و عذاب به سر مى برند زندگى خانوادگى، پر است از فرصت هایى كه مى توان در آنها، از كاه كوه ساخت و یا از كوه ، كاه ساخت افراد هوشمند و خردمند، راه دوم را انتخاب
مى كنند و زحمتى طاقت فرسا براى خویش و دیگران ایجاد نمى كنند امیر مؤمنان درباره ارزش تغافل، نادیده انگاشتن و چشم پوشى در خانواده مى فرماید :" هركس در زندگانى خویش تغافل نکند و از بسیارى از امور جزئى چشم پوشى نکند، عیش و زندگانى او ناگوار مى شود".( تمیمى آمدى، غرر الحکم ودرر الکلم، ج ۵، ص ۷۵۵)
همچنین مى فرماید :" تدبیرى، مانند خود را به بى خبرى زدن و صبرى، همچون خود را به فراموشى زدن نیست".(2 همان، ج 6، ص ۱۵6)
7. عفو و گذشت
در دیدگاه اسلامى، گذشت به عنوان یکى از روش هاى درمانى در اصلاح رفتار فرد با دیگران به كار مى رود و شرو پایدارى زندگى و ایجاد فضایى سالم و مسالمت آمیز در خانواده و جامعه قلمداد مى شود افرادى كه نمى توانند خطاهاى دیگران را ببخشند، نه تنها خطاهاى كوچک را بزرگ مى كنند، بلکه به علت كینه توزى، كارهاى مثبت دیگران از قبیل: محبت، صفا و صمیمیت را نیز نادیده مى گیرند و مى پندارند اشخاص با نیرنگ مى خواهند آنها را فریب دهند
این گونه افراد، حتى به دیگران بدبین مى شوند؛ زیرا خطاى اتفاق افتاده را به آنان نیز سرایت مى دهند عفو، یک نوع نرمش قهرمانانه و روش بزرگوارانه و برخورد مهربانانه است كه از بلندنظرى، شرح صدر، بردبارى و متانت اخلاقى فرد حکایت مى كندد عفو و گذشدت، در رأس ارزش ها قرار دارد امام على مى فرماید : عفو و گذشت، زینت فضیلت هاى اخلاقى است" اَلْعَفْوُّ تااُج المکارم " (همان، ج 0، ص 0۷1)
در مقابل، نداشتن روحیه گذشت، بدترین عیب محسوب مى شود آن حضرت فرموده:" كمی عفو و گذشت، زشت ترین عیب هاست و شتاب كردن براى انتقام، بزرگ ترین گناه است".(همان، ج ۷، ص ۵1۵)
دیل كارنگى مى گوید:"ما صاحب آن خلق سلیم و روح ملکوتى نیستیم كه بتوانیم دشمن خود را دوست بداریم؛ ولى براى سلامت و خوشى خود، باید آنها را ببخشیم و فراموششان كنیم"
كنفوسیوس نیز در این باره گفته:" اگر كسى بدى بکند یا مال شما را برباید، اهمیتى ندارد؛ بلکه فراموش نکردن و پیوسته به خاطرآوردن آن است كه شما را ناراحت مى كند (دیل كارنگى، آیین زندگی، ص 0۱)
8. استفاده از مهارت های خاص
عروس و مادرشوهر مى توانند با استفاده از مهارت هاى ارتباطى، از بروز ناراحتى و تنش پیشگیرى كنند برخى از مهارت ها عبارت اند از:
• عروس، نزد مادرشوهر خود، نسبت به همسرش رفتار و گفتار تند وغیراخلاقى نشان ندهد و او را با صداى بلند صدا نزند.
• عروس، نقش و جایگاه راهبردى مادرشوهررا ندیده نگیرد در عین صمیمیت ، باید رابطه شان را به گونه اى بسازد كه حریم ها باقى بماند این، بهترین راه براى جلوگیرى از تنش است.
• عروس، بزرگوارانه براى سهیم كردن زنى دیگر در قلب شوهرش پیش قدم شود؛ مثلاً از او بخواهد گاهى تنها به خانه مادرش برود و یا هدیه هایى تهیه كند كه به مادرش بدهد.بى اهمیتى به والدین همسر ، قطع رابطه با آنها، كاستن علاقه فرزندان به خانواده طرف مقابل، جبهه گیرى در بیشتر موارد ، توجه بیش از حد به والدین خود ، فقط در طول زمان به جدایى بیشتر زوج از یکدیگر مى انجامد و زمینه اختلاف هاى بعدى را فراهم مى كند.براى تصمیم گیرى هاى بزرگ خانه، نظر مادرشوهر را جویا شود بدین ترتیب، هم از به وجودآمدن درگیرى هاى احتمالى پیشگیرى شده و هم احترام او محفوظ مانده است.
• در بحث ها و جدال هاى خانوادگى، بهتر است عروس حرفى نزند و اجازه دهد همسر كه مادرش را بهتر مى شناسد، با برعهده گرفتن نقش میانجى، مشکل را حل كند جنگیدن شما با مادرشوهر، هیچ فایده اى جز به لرزه درآوردن پایه هاى زندگى مشترک نخواهد داشت واقعیت این است كه در این رابطه،عروس باید در حاشیه حضور داشته باشد و همسر، نقش جاده صاف كن را برعهده بگیرد.
• گاهى عروس اجازه دهد مادرشوهر، مادرى نماید عروس وانمود كند كه به او محتاج است و بخش هایى از زندگى اش بدون حضور او لنگ مى ماند؛ مثلاً مادرشوهر پیشنهاد خریدن سبزى را مى دهد یا اینکه دوست دارد گاهى غذا درست كند هیچ كدام از این رفتارها و مشابه آن ، به استقلال عروس صدمه اى نمى زند.
• عروس نباید نزد خانواده شوهرش از همسر خود بدگویى كند پدر ومادرها عیوب فرزندانشان را خوب مى دانند و نیازى به یادآورى آنها نیسدت انجام این كار، مشکلات عدیده اى را سبب مى شود.
• مادرشوهر، براى خوشبختى، آرامش و سعادت فرزندانش ، اجازه دهدعروس و داماد افتان وخیزان در مسیر پرفراز و فرود زندگى، گلیم خود را از آب بیرون بکشند و شیوه و شکل زندگى و تعامل خویش را خود انتخاب كنند.دخالت پیوسته مادرشوهر در برنامه زندگى زوج هاى جوان و احضار پى درپى پسر و در اختیارگرفتن بخش قابل توجهى از اوقات او، زمینه بدبینى و پیش فرض هاى نادرستى را در ذهن عروس ایجاد مى كند.
مادرشوهر باید بداند كه دخترش به زودى عروس خانواده دیگرى مى شود و اگر امروز عروس خود را برنجاند، فردا دخترش به وسیله مادرشوهرش در رنج و عذاب گرفتار خواهد شد؛ چراكه از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جو ز جو
• آقاداماد مى تواند نقش مهمى در بهبود روابط مادر و همسرش داشته باشد؛مثلاً با توجه به حساسیت احتمالى مادر نسبت به زندگى تازه و شخصیت عروس خانم، كاستى ها و نارسایى هاى زندگى مشترک و ضعف ها و كوتاهى هاى همسر خویش را به خانواده مادرى خدود انتقال ندهد از سوى دیگر، گله هاى احتمالى مادر و خواهر خود را به خانمش منتقل نسازد و در عو ض، از تعریف وتمجید آنان نسبت به شخصیت خوب عروسشان سخن بگوید و این خود، زمینه پدیدآیى نگرش هاى مثبت و رفتارهاى خوشایند نسبت به خانواده همسر در اندیشه و عمل عروس خانم خواهد بود.
پی نوشت:
برگرفته از کتاب توشه راهیان نور