اخلاص از دیدگاه ایات وروایات

 اخلاص از دیدگاه آیات و روایات

 

چکیده:

این پژوهش با هدف دستیابی به ارزش و اهمیت اخلاص و کاربرد آن در زندگی افراد از دیدگاه آیات و روایات به رشته تحریر در آمده است. این تحقیق با استفاده از روش اسنادی مورد بررسی قرار گرفته و تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها، براساس تحلیل محتوا انجام پذیرفته است. واژه اخلاص در لغت به معنای صاف، پاک و بی آلایش است. و در اصطلاح به معنای پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خداست به دلیل وسعت گسترده ی تاثیرات این مسئله بر زندگی افراد در جنبه های مختلف بر آن شدم تا با الهام از کلمات وحی و معصومین(ع) و با استفاده از کلام بزرگان و اهل فن به مسئله اخلاص بپردازم به طوری که به ؛ ادبیات تحقیق انواع و مراتب اخلاص: اسباب وصول به اخلاص و آفات آن؛ آثار اخلاص؛ اشاره شده است. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به تفکر و اندیشه ، خودشناسی، ایمان به خدا و ... به عنوان اسباب وصول به اخلاص و به مواردی چون ریا و عجب به عنوان موانع اخلاص نام برد. در این راستا اگر چه مواردی چون تقرب به خدا، آرامش خاطر، حکمت و بصیرت، اتحاد و یکپارچگی مردم جامعه و ... به عنوان آثار اخلاص مطرح است ولی عدم رعایت این مسئله پیامدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. که می توان با معرفی و پیروی از الگوهای نابی چون حضرت ابراهیم (ع)، امام علی(ع) و امام حسین(ع) بر تقویت هر چه بیشتر این پدیده پرداخت.

واژگان کلیدی: اخلاص، ،ریا

مقدمه:

هدف اصلی انبیا گرانقدر الهی، کامل کردن اخلاق بوده است، چنان چه پیامبر گرانقدر اسلام فرمودند: «انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق1: من برانگیخته شدم تا بزرگواری های اخلاق را کامل کنم.» و از میان مفاهیم نغز قرآنی که از امر مهم اخلاقی سخن می گویند اخلاص از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اخلاص حالت و ملکه ای در دل است که در سایه ی تنزیه قلب از علایق غیر خدایی و مقاصد شرک آلود، پدیدار می شود و با مداومت بر طاعت و پافشاری در فکر و ذکر، شدّت می یابد.

بنابراین یکی از مسائل با اهمیّتی که باید برای همه مسلمانان از توجّه ویژه ای برخوردار باشد، این است که در پی تحصیل اخلاص و پاک سازی و تصفیه نیت خود باشند که برای پیدایش و تقویت آن عوامل مختلفی همچون تفکر و اندیشه ، خودشناسی و ایمان به خدا و خود را در همه جا در محضر او دانستن متصور می باشد و در صورت ظهور آن در وجود هر فرد، آثار بسیاری همچون تقرب به خدا، آرامش خاطر را به جا خواهد گذاشت. انسان مسلمان، هرگز نباید قصد خود را رسیدن به اهداف دنیوی، هم چون مسند یابی، جاه طلبی، نام جویی و کسب مقام و شهرت و ... قرار دهد، بلکه باید بکوشد فقط برای رضای خداوند سبحان گام بردارد. به جرأت می توان گفت که ریشه ی بیش تر گرفتاری ها و نابسامانی های جامعه ی ما بی اخلاصی است و اختلافات و رقابت های نابه جا که در بین اقشار مختلف و اصناف گوناگون دیده می شود منشأش همین موضوع است. لذا ضرورت ایجاب می کند که مساله اخلاص بیشتر مورد بررسی قرار گیرد .

با توجه به تاثیر عمیقی که اخلاص در پیمودن راه حق و وصول به مقامات عالیه قرب الی الله می تواند داشته باشد این مسأله از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده تا آن جا که در این زمینه کارهای علمی و تحقیقی گسترده ای انجام گرفته است. اما از آن جایی که نگاه ما به این موضوع از منظر متفاوتی بوده است اگر خداوند سبحان به ما توفیق دهد بر آنیم تا به بررسی جایگاه و اهمیت اخلاص از دیدگاه آیات و روایات بپردازیم.

و در پایان ، خدای بزرگ را سپاسگزام، که لحظه هایی از عمر گذرای این بنده را با برقراری پیوندی مبارک با فرهنگ مبتنی بر فطرت و برخاسته از وحی و سنت، برکت بخشیده و نتیجه ی این پیوند را در ارائه ی مکتوبی که پیش روی دارید، بر منصّه ی ظهور نشانید به امید این که این نوشتار راهی روشن برای جویندگان اخلاص ایجاد نموده و موجب پاک شدن زنگار شرک و ریا از لوح دل آنان گردد.

1. حسین،رودسری،اخلاص، تهران،دارالکتب الاسلامیه،1386.ص13؛به نقل از مستدرک الوسائل، ج11، ص187.

اخلاص در لغت

واژه اخلاص مصدر باب افعال از ریشه خلوص و خلاص به معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است.1

خلوص به معنای صاف شدن و بی خلط شدن است. 2 طبرسی ذیل آیه 94 سوره بقره خلوص را به معنای صاف، پاک، و بی آلایش می داند.3

واژه اخلاص در قرآن به کار نرفته؛ ولی در آیات بسیاری به صورت های گوناگون به موضوع آن پرداخته شده است. این آیات در تقسیم بندی جامعی ، سه دسته اند:

1. آیاتی که با استفاده از مشتقات خلوص، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می کنند. مشتقات خلوص31 بار در قرآن آمده که بیش تر آن ها به موضوع اخلاص مربوط است. 4

*خَلَص-ُ:پاک شد، دور شد(ماضی ثلاثی مجرد)

تکرار در قرآن ، 1 مرتبه .« فَلَمَّا اسْتَيْأَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِيًّا»5

« هنگامی که]برادران حضرت یوسف(ع)[از او مایوس شدند، راز گویان به یک سو شدند.»

*اَخلَصَ:برگزید، خالص کرد(ماضی باب افعال) « إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَه ذِكْرَى الدَّارِ »6

«ما آنان را با موهبت ويژه‏اى كه يادآورى آن سراى بود خالص گردانيديم»تکرار در قرآن، 2 مرتبه.

. آیاتی که با واژه ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می پردازند؛ 7مانند آیه 5 سوره حمد که عبادت را در خداوند منحصر می کند:« ایاک نعبد ،تنها تو را پرستش می کنیم.» و یا آیه 162 سوره انعام که انجام طاعات و عبادت را برای خدا می داند: «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگو ای پیغمبر همانا نماز و طاعات و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهان هاست.»

3. آیاتی که با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره می کند؛8 مانند آیه 142 سوره نسا که می فرماید: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يخَُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلىَ الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالىَ‏ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلا؛ همانا منافقان با خدا مکر و حیله می کنند و خدا نیز با آن ها مکر می کند و چون به نماز آیند از روی بی میلی و به حال کسالت نماز کنند برای ریاکاری و ذکر خدا را جز اندک نکنند.» و یا آیه 110 سوره کهف که می فرماید:« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكمُ‏ْ يُوحَى إِلىَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُكُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ  فَمَن كاَنَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا؛ بگو: جز اين نيست كه من مانند شما بشرى هستم (دعوى احاطه به جهان‏هاى نامتناهى و كليه كلمات الهى نكنم، تنها فرق من با شما اين است) كه به من وحى مى‏رسد كه خداى شما خداى يكتاست، پس هر كس به لقاى (رحمت) پروردگارش اميدوار است بايد نيكوكار شود و هرگز در پرستش خدايش احدى را با او شريك نگرداند»

اخلاص در اصطلاح

مقصود از اخلاص در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خداست.

در شان نزول آیه 110 سوره کهف ، از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است که: شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد یا رسول الله! من در راه خدا انفاق می کنم و صله رحم به جا می آورم و این اعمال را فقط به خاطر خدا انجام می دهم. اما هنگامی که مردم از این عمل من سخن می گویند و ستایش می کنند مسرور و خوشحال می شدم، این اعمال من چگونه است؟ پیامبر اکرم(ص) سکوت کردند و سخنی نفرمودند تا اینکه آیه110 سوره کهف نازل شد و به این سوال پاسخ داد که: تنها عملی مقبول درگاه خداست که با اخلاص کامل همراه باشد.9

بنابراین اخلاص چیزی جز رعایت توحید در عمل نیست، بدین معنی هنگامی که  می گوئیم مسلمانیم و اصول عقاید را پذیرفته ایم، اولین اصل عبارت از توحید است که با اعتقاد به آن عقیده مند می شویم که خداوند واحدی بر موجودات احاطه داشته و از فیض وجود اوست که موجودات دیگر«وجود» پیدا کرده اند و هیچ کس و هیچ چیز دیگری جر او در جهان نقشی ندارد و موثر نمی افتد.(لاموثر فی الوجود الا الله) اینطور نیست که به صرف دانستن این مسائل و اعتقاد زبانی داشتن به آن تمام باشد، بلکه مهم آن است که این مفاهیم بر قلب انسان اثر بگذارد و فرد «موحّد» شود، یعنی اینکه توحید را در عمل پیاده نماید و تنها فرمان های او را اجرا نماید و سر تعظیم بر آستان ربوبی او فرود آورد.

این جاست که نقش اصول عقاید در زندگی انسان روشن می شود و متوجه می شویم که این همه تاکیدی که در فرهنگ اسلامی برای یافتن توحید و نبوت و عدل و امامت و معاد شده است، به چه اعتباری است. زیرا انسانی که توحید را فهمید و موحد گشت، همه اعمالش خدائی خواهد شد، و کلیه کارهایش در جهت رضای خدا خواهد گشت. حتی خوردن و خوابیدن و ... و یا کسی که معاد را یافت، به هنگام مبادرت ورزیدن به هر عملی این مسئله به ذهنش متبادر خواهد شد که روز دیگری وجود دارد و خداوند او را بازخواست خواهد کرد و ... به هر تقدیر مسئله این است که یک انسان مکتبی بایستی همه اعمالش ناشی از اصول عقاید مکتبش باشد لذا در مکتب اسلام اگر یک شخص در عمل توحید و اخلاص نداشته باشد کلیه اعمالش در نزد پروردگار حبط شده و از هیچ ارزشی برخوردار نخواهد بود.10

خداوند تبارک و تعالی در سوره فرقان آیه 23 می فرماید: « وَ قَدِمْنَا إِلىَ‏ مَا عَمِلُواْ مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُورًا: ما به اعمال کسانی که عمل بدون خلوص انجام داده اند توجه می نمائیم و همه آنها را باطل و نابود خواهیم کرد.»

خداوند متعال در این جا سرنوشت اعمال کسانی که اخلاص در کارشان نیست را بیان می نماید، که در هنگامی که بررسی اعمال و اعطای پاداش و جزا انجام می شود به خود    می آیند و همه را نابود شده و از بین رفته می یابند.

این مسئله مهمی است که انسان در دنیا اعمال فراوانی انجام می دهد و در آخرت که توقع قبول شدن اعمالش را داشته است، ناگهان متوجه می شود که به علت اخلاص نداشتن در     آن ها و عدم انگیزه الهی در کارهایش همه محو و نابود شده است و گویی که هیچ عملی انجام نداده است.11 خداوند تبارک و تعالی در سوره کهف آیات 103و104 می فرماید: « قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً*الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُُمْ فىِ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يحَْسَبُونَ أَنهَُّمْ يحُْسِنُونَ صُنْعًا: ای رسول ما به امت بگو آیا می خواهید شما را به زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ زیانکارترین مردم کسانی هستند که اعمالشان را در راه حیات مادی دنیا تباه کردند و خیال می کردند که بهترین عمل را انجام می دهند.»

در این آیه خداوند تبارک و تعالی فرموده است: آیا می خواهید شما را به زیانبارترین «اعمال» آگاه سازم . و سپس این اعمال زیانبار را از آن کسانی می داند که سعی شان در راه مظاهر مادی دنیا بوده است. با توجه به معنی«سعی» که عبارت است از تلاش همراه قصد، متوجه می شویم که این ها کسانی هستند که عمل با نیت انجام می دهند، و چه بسا نیتشان نیز، دارای ظاهری خیر و مفید باشد، منتهی جهت گیری ها و هدف های آنان الهی نیست بلکه نیت هایشان «فی الحیوه الدنیا» یعنی در راه مظاهر مادی دنیاست لذا اینان گمراه شده اند و عمل هایشان تباه خواهد شد، در حالی که خیال می کردند بهترین عمل را انجام داده اند.12

اهمیت و جایگاه اخلاص

منظور از اخلاص همان خلوص نیت است و منظور از خلوص نیت این است که انگیزه تصمیم گیری تنها خدا باشد و بس. ممکن است کسانی دارای اراده های محکم برای انجام مقاصدی باشند ، ولی انگیزه ی آن ها رسیدن به اهداف مادی باشد ، اما سالکان راه خدا کسانی هستند که اراده ی نیرومند آنان آمیخته با خلوص نیت و برخاسته از انگیزه های الهی است.

در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی ، به کمتر چیزی به اندازه اخلاص در نیت اهمیت داده شده است. در جای جای قرآن مجید و کلام معصومین(ع) و علما و بزرگان سخن از اخلاص به میان آمده و عامل اصلی پیروزی در دنیا و آخرت شمرده شده است و اصولاً از نظر اسلام هر عملی بدون اخلاص نیت بی ارزش است. این از یک سو و از سوی دیگر مساله اخلاص از مشکل ترین کارها شمرده شده به گونه ای که تنها اولیاء الله و بندگان خدا به اخلاص کامل می رسند ، هر چند اخلاص در هر مرحله ای محبوب و مطلوب است.13

اهمیت و جایگاه اخلاص از منظر آیات

در آیات متعددی از قرآن، سخن از مخلِصین (خالصان) یا مخلَصین (خالص شدگان!) به میان آمده و آن ها را با تعبیرات گوناگون و پر معنی توصیف و تمجید می کند، از جمله : 14

1. در آیه 5 سوره بینه می خوانیم :

« وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُواْ الصَّلَوهُ وَ يُؤْتُواْ الزَّكَوهُ  وَ ذَالِكَ دِينُ الْقَيِّمَه: به آن ها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید باز گردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازندو این است آیین مستقیم و پایدار ! »

با توجه به این که دین مفهوم گسترده ای دارد که عقاید و اعمال و درون و برون را همگی شامل می شود و با توجه به این که ضمیر در « ما امروا » به همه ی پیروان مذاهب آسمانی بر می گردد و با توجه به این که : اخلاص و نماز و زکات در آیه به عنوان تنها دستورهای الهی به همه ی آن هاست ، اهمیت این موضوع کاملاً روشن می شود ، این تعبیر نشان می دهد که     همه ی دستورهای الهی از حقیقت توحید و اخلاص سرچشمه می گیرد . 15

2. در جای دیگر همه مسلمان ها را مخاطب ساخته و می فرماید : « فَادْعُواْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُون16:خداوند ( یگانه ) را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید ، هر چند کافران ناخشنود باشند. »

3. در جای دیگر، شخص پیامبر اسلام (ص) را مخاطب ساخته و به طور قاطع به او دستور می دهد : « قُلْ إِنىّ‏ِ أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مخُْلِصًا لَّهُ الدِّين17: بگو من مأمورم خدا را پرستش کنم،در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم. »

از این آیات و آیات متعدد دیگر که همین معنی را می رساند به خوبی استفاده می شود که اخلاص اساس دین و شالوده ی محکم و رکن رکین آن است .

درباره مخلَصان ( خالص شدگان ) تعبیراتی از این مهمتر دیده می شود :

1. در آیه ی 39 و 40 سوره حجر می خوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا از سر لجاجت و خیره سری عرض می کند : «وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِينَ*إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِين‏: من همه ی آن ها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را ! »

این تعبیر نشان می دهد که موقعیت بندگان مخلص آن چنان تثبیت شده است که حتی شیطان افسون گر و  لجوج طمع خود را از آن ها بریده است . 18

بندگان خالص خداوند که جان و روحشان را از توجه به اغیار خالص گردانیده اند و غیر از خداوند سبحان در وجودشان هیچ تصرفی نمی توانند بکند و قلب هایشان به چیزی غیر از یاد او اشتغال ندارد و به هر جا که می نگرند وجه و چهره الهی را مشاهده می کنند و شیطان را نیز به عنوان موجود مستقلی ندیده و او را مظهری از مظاهر جلال الهی می نگرند. لذا دام ها و فریب های او نه فقط برای ایشان گمراه کننده نیست بلکه موجب توجهات توحیدی و سبب قرب آنان می گردد و این خصوصیت معرفت والایی است که بر وجود ایشان سایه افکنده و به هر چیزی که می نگرند خدا را می بینند لذا شیطان بسیار ضعیف تر و ناتوان تر از آن است که به آنان دست یابد. 19

. در آیه 39-41 سوره صافات ، وعده پاداش فوق العاده ای که جز خدا از آن آگاه نیست به آنان داده شده ، به گونه ای که برای آن ها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است،  می فرماید : « وَ مَا تجُْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ-إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ-أُوْلَئكَ لهَُمْ رِزْقٌ مَّعْلُوم: شما جز به آن چه انجام می دادید جزا داده نمی شوید ، مگر بندگان مخلص خدا برای آنان رزقی معلوم است. »

خداوند متعال وعده داده است که تمامی مردم در برابر اعمال خود پاداش ببینند و مطابق کرده های خود از نعمت های آخرتی بهره مند گردند اما مخلصین در مراتب عبودیت به جایگاهی ویژه دست یافته اند زیرا خواسته ی آن ها همان خواسته ی خداست و فقط برای خشنودی او عمل کرده اند و از بند تعلقات دنیایی و حتی از وابستگی به نعمت های اخروی نیز رهایی یافته اند. لذا مطابق با خواسته ها و تمایلاتشان از نعمت های بهشتی بهره مند می گردند. 20 « لهَُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيد21: آن چه بخواهند در بهشت برای آنان می باشد و نزد ما زیادتر از ان موجود است.»

این افراد که از تمام وابستگی ها به غیر ازالله رهیده اند نعمت ها و لذت هایشان با دیگر مردم که به لذت های دنیایی و آخرتی وابسته هستند کاملا متفاوت بوده و از روزی های ویژه و ارزاق خاص الهی بهره مند می گردند. حقیقت این رزق معلوم، بهره مندی از تجلیات ذاتی، اسمائی و صفاتی الهی است. در حالی که دیگران در بهشت به نعمت های ظاهری مشغول بوده و به آن ها دلخوش هستند ایشان به صاحب آن نعمت ها که در بهشت با نعمت هایش جلوه کرده است مشغولند که این بهره مندی بسی شیرین تر و لذت بخش تر از مشغولیت به نعمت های ظاهری است. 22

خداوند تبارک و تعالی در توصیف ایشان چنین فرموده است:«یا احمد ان فی الجنه قصرا من لولوه فوق لولوه و دره فوق دره لیس فیها نظم و لا وصل فیها الخواص انظر الیهم فی کل یوم سبعین مره و اکلمهم کلما نظرت الیهم ازید فی ملکهم سبعین ضعفا و اذا تلذذ اهل الجنه بالطعام و الشراب تلذذوا اولئک بذکری و کلامی و حدیثی23: ای احمد ، به راستی که در بهشت قصری از لولو بالای لولو و دری بالای دری است و در آن نظم و اتصال نمی باشد، در آن بهشت، خواص موجودند، هر روز هفتاد بار به ایشان نظر می کنیم و در هر مرتبه با آن ها سخن گفته، هفتاد برابر در ملک و حاکمیت ایشان زیاد می کنیم و هنگامی که اهل بهشت از خوردنی و نوشیدنی لذت می برند، ایشان از یاد و سخن و گفتگوی من لذت می برند.»

این جمع همان چهره های شادمانی هستند که قرآن کریم در خصوص آنان فرموده است:« وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ-إِلىَ‏ رَبهَِّا نَاظِرَة24: چهره هایی در آن روز(قیامت) برافراخته هستند، به سوی پروردگارشان نظر می کنند.»

زیرا در جایی که محبوب حجاب از رخسار بردارد دیگر جلوه گری برای هیچ مخلوقی نمی ماند اگر چه بهشتیان باشند25: « ثم ارفع الحجب بینی و بینه فانعمه بکلامی و الذذه بالنظر الی26: سپس پرده ها را از بین خود و بین او بالا می زنم و او را به سخنم متنعم کرده و با نگاه به خویش بهره مندش می کنم.»

انواع اخلاص

اگر چه ممکن است در مباحث دینی انواع مختلفی از اخلاص وجود داشته باشد اما آن چه در این بخش برای ما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به آن پرداخته خواهد شد. اخلاص در بحث توحید و خداشناسی است که اساس و محور دینداری هر مومنی است.

1. اخلاص در توحید نظری

توحید نظری از مقوله شناخت بوده و اندیشه و تفکرات انسان را مستقیم می نماید و بینش صحیحی از مبدأ به او اعطا می کند.27

مراتب اخلاص در توحید نظری

اخلاص در توحید نظری دارای مراتب متعددی است:

الف) اخلاص در توحید ذاتی

اخلاص در توحید ذاتی یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی، اولین شناختی که هر کس از ذات حق دارد، غنا و بی نیازی اوست؛ یعنی ذاتی که در هیچ جهتی به هیچ موجودی نیازمند نیست و به تعبیر قرآن«غنی» است؛ همه چیز به او نیازمند است و از او مدد می گیرد و او از همه غنی است (یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی)28و دیگر «اولیت» یعنی مبدئیّت و منشئیت و آفرینندگی اوست. او مبدا و خالق موجودات دیگر است؛ موجودات همه « از او» هستند.29 و این اولین شناخت و تصوری است که هر کس از خداوند تبارک و تعالی داشته و ناموس خلقت ، این شناخت را به صورت فطری در نهاد او به ودیعه نهاده است؛ و به گونه ای است که هر کس با هر عقیده و مذهبی به حقیقت ازعان دارد و می داند که خود او و جهان از نظر مبدأ و منشا یگانه است و از اصل های متعدد پدیدار نگشته است.30قرآن کریم در مواضع متعدد به وجود این اخلاص در مشرکان به ربوبیت الهی متذکر شده است: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُون31 : و اگر از ایشان سئوال کنی که چه کسی ایشان را آفرید حتما می گویند : خدا ، پس چگونه از عبادت او منحرف می شوند. »

از بالاترین مقامات انسان این است که برای خدا دینش را خالص کند و خدا را از غیر خالص ببیند و از نقص و حسد و دروغ منزه بداند. ذات بی زوالش را از اینکه مثلی داشته باشد و  صفاتش را از اینکه نقصی داشته باشد منزه بداند تا برسد به جایی که زائد بر ذات نداند که اگر دانست در این صورت شرک می شود. تسبیح و تحمید معمولا با هم ذکر شده است « فسبح بحمد ربک » و « سبحان الله و بحمده» حمد و تسبیح ملازم هم هستند . موحد باید همان طوری که اثبات حمد و کمال برای خدا می کند او را از هر نقصی نیز منزه بداند همان طور که بر حسب اعتقاد انسان هیچ موثری جز خدا نیست دلش نیز نباید برای هیچ آفریده ای علقه و ایمان و خضوع و محبت استقلالی داشته باشد. کمال اخلاص در بنده آن است که در بندگی خدا خالص شود تعلق و تذلل و خشوع برای غیر خدا نداشته باشد در بندگیش تکیه اش فقط خدا باشد و هر چه دوست دارد به اعتبار خدا دوست داشته باشد. آدمی باید اولاد یا مال را به اعتبار عطای خدا و آفریده خدا دوست بدارد حتی اعضا و جوارحش را نیز از نظر این که نسبت به خدا دارد دوست بدارد بلکه تمام اجزاء عالم وجود را دوست بدارد اما نه به استقلال بلکه به اعتبار اینکه پدیده اویند.32

ب) اخلاص در توحید صفاتی

اخلاص در توحید صفاتی یعنی درک و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر . توحید ذاتی به معنای نفی ثانی داشتن و نفی مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتی به معنی نفی هر گونه کثرت و ترکیب از خود ذات است.33

انحراف و عدم اخلاص در این مرتبه از توحید ، موجب به وجود آمدن ادیان شرک آلود متفاوتی گردیده است زیرا مردم پس از اقرار به خالقیت خداوند تبارک و تعالی به جهت شبهاتی در ربوبیّت و تدبیر و رازقیّت و پرستش، به دیگر موجودات گرایش یافته و معتقد شده اند که خدا پس از آفرینش عالم زمام تدبیر جهان را به خورشید ، ماه ، بت و...سپرده است و در نتیجه این موجودات را شایسته پرستش می دانند .

آیات فراوانی از قرآن با چنین عقاید شرک آلودی مبارزه کرده و با برهان به ابطال آن ها پرداخته است خداوند با استناد به اصل مسلم توحید در خالقیّت با مشرکین مواجه شده و ضعف خدایان دروغین را به ایشان تذکر داده34 و می فرماید: « وَ لَئنِ سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ  قُلْ أَ فَرَءَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنىِ‏َ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنىِ بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ 35: و اگر از ایشان سوال کنی که چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید ،به یقین می گویند : خداوند، بگو:  آیا می بینید آن چه را که غیر خداست می خوانید اگر خداوند ضرری بخواهد آیا آن ها می توانند آن را بر طرف کنند یا اگر خداوند رحمتی را برایم بخواهد آیا می توانند از آن مانع گردند. »

البته اخلاص در توحید صفاتی دو بعد دیگر نیز دارد که به آن اشاره می شود یکی اخلاص در ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند تبارک و تعالی است که عدم اخلاص در ربوبیت تشریعی حق تعالی موجب پیدایش فرقه هایی در اسلام گردیده زیرا امامت مانند نبوت بر اساس برهان عقلی از لوازم ربوبیت تشریعی خداوند سبحان می باشد، غفلت از این حقیقت موجب نادیده انگاشتن انتصاب امام از جانب خداوند و انتخاب مردم در این امر هم شده است .

بعد دیگر توحید صفاتی در اعتقاد به عینیت صفات کمالیه حق تعالی با ذاتش می باشد یعنی با وجود این که خداوند متعال ذاتا دارای صفات کمالی می باشد لکن این صفات زاید بر ذات مقدسش نبوده بلکه عین آن می باشد و عدم چنین اعتقادی موجب پیدایش فرقه های اعتقادی در اسلام شده و ائمه (ع) با تمامی آن ها مبارزه می کردند36و حضرت امیرالمومنین علی (ع) این واقعیت را چنین بیان فرموده است : « ... لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود و لا وقت معدود و لا اجل ممدود ... اول الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به و کمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف انه غیر الصفه37 : برای صفت خداوند اندازه معین و صفت موجودی و وقت شمارش شده و نهایت وجود ندارد ... اول دین شناخت اوست و کمال شناخت او تصدیق (قلبی ) به او است و کمال تصدیق به او یگانه دانستن او است و کمال اخلاص برای او نفی صفات از او می باشند زیرا هر صفتی گواهی می دهد که غیر از موصوف است و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است .»

در این خطبه ابتدا حضرت به بیان صفات نامحدود الهی پرداخته اند و سپس کمال اخلاص در توحیدش را نفی صفات از او بیان نموده است .

مجموعه این تعبیرات اثبات می کند صفاتی که خداوند تبارک و تعالی به آن متصف است نامحدود به نامحدودیت ذات اوست و عین ذات او می باشد و متصف بودن ذات به آن ها موجب کثرت و ترکیب در ذات احدیّت نمی گردد. 38

ج) اخلاص در توحید افعالی

از مسائلی که در بحث خداشناسی مطرح است توحید افعالی است یعنی در ملک وجود  نمی تواند شریکی برای پروردگار باشد و تحت عنوان « لا موثر فی الوجود الا لله »  همه چیز مستند به اراده پروردگار است. 39

توحید افعالی یعنی درک و شناخت این که جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسببات ، فعل او و کار او و ناشی از اراده ی اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه ی حول ها و قوه ها به اوست(لا حول و لا قوه الا بالله)40

اخلاص آن وقت مصداق خارجی پیدا می کند که ما اعتقاد پیدا کنیم که خدای واحد مؤثر در همه کائنات و حوادث روزگار است و این اعتقاد باید در رفتار و کردار ما معلوم شود و خود را نشان دهد به صرف اینکه مدعی توحید و وحدانیت باری تعالی شویم اما در مقام عمل دل به غیر او بندیم کافی نیست.

خداشناس و موحد  راستین هرگز دو دلبر ندارد ، ذکر و فکر و عملش را به غیر رضای دوست نمی دهد و خشنود است به آن چه که خدا برایش  می خواهد .

بنابراین یک انسان معتقد به توحید، غیر رضای خدا را طلب نمی کند زیرا که رضای خدا را خواستن بالاترین مرتبه دین و شریف ترین منازل سیر و سلوک الی الله است.41

2. اخلاص در توحید عملی 

مراتب و ابعاد مختلف توحید و اخلاص که تاکنون به آن پرداخته شد مربوط به درک و شناخت مبدأ جهان و انسان بود و با خالص شدن اعتقادات و اندیشه های انسانی و مبانی فکری او برنامه های عملی و راهکارهای زندگی او نیز باید بر اساس آن اعتقادهای صحیح شکل گیرد تا از شرک عملی با مراتب مختلفش رهایی یافته و سپس در عالم خلوص یعنی پیرایش جانش از شرک قدم گذارد . 42

اخلاص در عمل آنست که شخص نیت را از افکار نا پاک خالص سازد . عالی ترین درجه اخلاص آن است که آدمی در انجام اعمال خود ذات خدا را در نظر داشته باشد و در صفات و افعال او تفکر نماید و به مناجات او قیام کند پس از آن به نفع آخرت کار کند و از این راه به حفد نفس خود نائل گردد.43

خالص بودن عمل از آلودگی ها و از اهداف غیر الهی در استحکام عمل و ماندگاری آن نقش مهمی دارد.

مولای متقیان علی(ع) می فرمایند:« تصفیه العمل خیر من العمل44: خالص سازی عمل از خود عمل بهتر است.»

و باز مولای متقیان علی(ع) فرمودند:« تصفیه العمل اشد من العمل و تخلیص النیه عن الفساد اشد علی العاملین من طول الجهاد45: خالص گردانیدن عمل سخت تر از خود عمل است و پاک کردن نیت از فساد و ناخالصی برای انسان ا زجهاد طولانی دشوارتر است.»

عمل سرمایه ی انسان است. ودر حفظ آن باید مراقبت لازم را انجام داد و باید دانست که حفظ عمل بسیار دشوارتر از انجام آن است زیرا شیطان درونی و بیرونی دائم در صدد وسوسه اند تا اعمال انسان را نابود کرده و از بین ببرند. 46

مراتب اخلاص

اخلاص دارای مراتب و درجات متفاوتی است :

1. مرتبه شاکرین

شاکرین کسانی هستند که خدا را می پرستند و عبادت می کنند تا شکر نعمت های نامنتهایش را ادا کرده باشند. 47 همان نعمت هایی که خدای متعال درباره ی آن ها می فرماید:« و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها48 : اگر بخواهید نعمت های خدا را شماره کنید هرگز نمی توانید.»

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید:  ان قوما عبدو الله رغبه فتلک عباده التجّار و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عباده العبید و انّ قوما عبدو الله شکراً فتلک عباده الاحرار49: گروهی به شوق پاداش، خدا را می پرستند، این عبادت تاجران است . قومی از ترس عذاب، عبادتش می کنند این، عبادت بزرگان است.گروهی برای ادای شکر ، خدا را می پرستند این، عبادت آزاد مردان است.

2. مرتبه مقربین

مقربین گروهی هستند که برای نزدیکی به خدا ، او را می پرستند . هر گاه بنده حقارت و ناتوانی و نیازمندی خود را ببیند و در مقابل، عظمت و توانایی بی نهایت و بزرگواری و کرامت پروردگار را بفهمد ، در دلش آرزوی قرب به او پیدا می شود که به برکت قرب او ، عجزها و نقص ها و نیازمندی هایش برطرف شود یعنی همه ی آن ها به توانایی و کاملی و بی نیازی بدل شود، پس خواسته ی قلبیش که قرب به خدا است او را به عبادت و اطاعت وا دارد چون تنها وسیله ی قرب به خدا همان عبادت و اطاعت است و کسی که داعی او به عبادت قرب به خدا شود پس علاوه بر ثواب و مزدی که برای آن عبادتست و به او  خواهند داد از برکات قرب آفریدگار که به وصف در نمی گنجد بهره های بزرگ نصیبش می شود. 50

منظور از نزدیکی به خدا ممکن است نزدیکی به حسب مرتبه و کمال باشد به این معنی که چون واجب الوجود از جمیع جهات کامل و ممکن الوجود از جمیع جهات ناقص است هنگامی که بنده ای در رفع نقایص خود سعی کند از نظر معنوی به خدا نزدیک می شود و ممکن است منظور ، نزدیکی از نظر محبت و ارتباط باشد ، مثل این که اگر شخصی در شرق عالم باشد و دیگری در غرب عالم ، ولی نسبت به هم محبت و ارتباط داشته و هیچ گاه از یاد هم غافل نبوده و در نشر کمالات و مدائح اخلاقی هم کوشا باشند گفته می شود : بین آنها کمال بعد وجود دارد ، منظور از این قرب و بعد ، قرب و بعد معنوی است. 51

3. مرتبه کامجویان (متلذذین)

عبادت گروهی است که لذّت عبادت را یافته اند و کمال بندگی را فهمیده اند و عقل ایشان مصفّا شده و نفس ایشان نور یافته ؛ با عقل موافق گردیده و شهوات نفسانی منکسر و شکسته گردیده ؛ هیچ لذّتی را بر طاعت و فرمانبرداری ترجیح نمی دهند و هیچ گناهی نزد ایشان بدتر از ارتکاب معصیت نیست ، زیرا قباحت گناه را چنان که باید دانسته اند . در اصل عبادت ، مزد خود را می یابند و لذّت خود را می برند و سختی ها و مشقت های عبادت بر ایشان گواراست ؛ بهشت خود را عبادت می دانند و جهنم خویش را معصیت ؛ از هر عبادت ، لذّتی می برند که فوق لذات عالمیان است و در هر قطره ای از قطرات آب دیده ، بهره ای می برند ؛ از یک قطره لذّت خوف می یابند ، از یک قطره لذّت شوق ، از قطره ی  دیگر لذّت امید بی انتها. 52

4. مرتبه محبّین

محبین کسانی هستند که به وسیله ی مجاهدات نفسانی و تفکر زیاد در فنای دنیا، دوستی شهوات حیوانی و آرزوهای نفسانی را از دل بیرون کرده و از بیماری خودخواهی و خودپرستی خلاص شده اند و به برکت کثرت عبادت با سعی در اخلاص مورد لطف و محبت خداوند قرار گرفته و خداوند دلشان را محل تابش نور محبت خود قرار داده است.53 قرآن کریم   می فرماید:« يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ 54: خداوند ایشان را دوست دار د و ایشان نیز خدا را .»

5. مرتبه ی عارفین

عارفین کسانی هستند که انگیزه ی عبادتشان این است که پروردگار کمال مطلق است و شایسته ی پرستش. آن ها  اسماء و صفات جمال و جلال او را آن طوری که سزاوار است شناخته و در جهت محبّت و علاقه مندی به خدا به درجه ی اعلی که از آن به عشق تعبیر می شود رسیده اند از این رو تنها خداوند را سزاوار پرستش و فرمانبرداری از او می دانند و همیشه آماده ی پرستش و فرمانبرداری هستند و این مقامی است بس بلند که عقول جزئی از درک آن ناتوان و زبان و قلم از شرح آن عاجز است و جز صاحب عقل کلّی مانند سرور عارفین امیرالمومنین (ع) که خود صاحب این مقام است ، دیگران را از آن مقام خبری نیست . 55در فرازی از دعای امیرالمؤمنین (ع) آمده است:« الهی  ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنتک و لکن وجدتک اهلاً للعباده فعبدتک 56: معبود من ! تو را از ترس آتشت  و به طمع بهشتت عبادت نمی کنم ، بلکه تو را شایسته ی بندگی یافتم ، از این رو به بندگی ات پرداختم .»

اینان همان طبقه علمای بالله هستند اینان خدا را نه از ترس عبادت می کنند و نه از روی طمع به ثواب، بلکه او را عبادت می کنند برای اینکه اهل و سزاوار عبادت است، چون خدا را دارای اسماء حسنی و صفات علیائی که لایق شأن اوست شناخته اند و در نتیجه فهمیده اند که خداوند پروردگار و مالک سود و اراده و رضای ایشان و مالک هر چیز دیگری غیر ایشان است و اوست که به تنهایی تمامی امور را تدبیر می کند . خدا را این چنین شناختند و خود را هم فقط بنده ی او دیدند و چون بنده شأنی جز این ندارد که پروردگارش را بندگی نموده، رضای او را به رضای خود و خواست او را برخواست خود مقدم بدارد، لذا اولًا به عبادت خدا می پردازد و ثانیا از آنچه که می کند و آنچه که نمی کند جز روی خدا و توجه به او چیز دیگر در نظر نداشته، نه التفاتی به عذاب دارد تا از ترس آن به وظیفه خود قیام نماید و نه توجهی به ثواب دارد تا امیدوار شود. گو اینکه از عذاب خدا ترسناک و به ثواب او امیدوار هست، ولیکن محرکش برای عبادت و اطاعت خوف و رجاء نیست.

این دسته از آن جایی که تمامی رغبت ها و امیال مختلف خود را متوجه یک سو کرده اند و آن هم رضای خدا است و تنها غایت و نتیجه ای که در نظر گرفته اند خداست، لذا محبت به خدا در دلهایشان جای گیر شده است. آری، این دسته خدای تعالی را به همان نحوی شناخته اند که خود خدای تعالی خود را به داشتن آن اسماء و صفات معرفی کرده. و چون او خود را به بهترین اسماء و عالیترین صفات معرفی و توصیف کرده، و نیز از آن جایی که یکی از خصایص دل آدمی مجذوب شدن در برابر زیبایی ها و کمالات است، در نتیجه ، محبت خدا که جمیل علی الاطلاق است در دل هایشان جایگزین می شود.57 و این بالاترین مرتبه اخلاص است.

اسباب وصول به اخلاص

خداوند اخلاص را در قلب بندگان محبوب خویش جای می دهد برای مخلص شدن باید محبوب خدا شد و محبوب خدا شدن ریشه در محب خدا بودن دارد . کسی که محب پروردگار است، خود را به گونه ای که خدا دوست دارد می سازد و عمل خود را عملی قرار می دهد که مورد رضایت محبوب حقیقی است . 58در دلش برای محبت های دنیایی جایی نبوده و اگر از خوراک ، پوشاک ، مسکن و سایر امور مادی استفاده می کند به خاطر لذت بردن از آن ها نباشد بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا به دست آورد .

حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم . از این رو به گوشه ای از راه های نزدیک شدن به اخلاص اشاره می کنیم : 59

1. تفکر و اندیشه

قبل از هر چیز اندیشه و اندیشیدن مایه حرکت مثبت و سازنده انسان می باشد. فکر در هر موضوعی راه گشای مشکلات و روشن کننده تاریکی ها و برطرف کننده ابهامات می باشد . در آغاز هر کاری به سرانجام آن اندیشیدن و قبل از بیان کلامی به عاقبت آن فکر کردن موجب سلامت طی مسیر و کم کردن خسارات وارده است . 60

مولا (ع) می فرماید : «الفکر مرآه صافیه:61 نیروی تفکر آئینه شفاف ( حقیقت نما ) است.»پیدا است که در آینه شفاف و صاف ، انسان عیوب صورت خود را می بیند و شناخت عیب و نقص اولین گام در اصلاح امور است تفکر هم آینه ای است که علاوه بر صورت امر ، توجه به سیرت و درون انسان می کند و از اعماق ذهنیت فرد هم به وضوح ، خطوط غبار گرفته انحراف را نشان می دهد. و این تفکر است که با جاروب عقل زنگار زدایی می کند و خانه دل را غبار روبی می نماید و به بهترین و کوتاه ترین راه ممکن قلب انسان را آماده پذیرایی از مهمان جاودانش   می کند . دلی که حرم اوست ، خانه اوست به غیر او راه دادن خطاست و در خدمت محرم دل بودن ، صواب است . 62

2. خودشناسی

انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خداوند بر روی زمین و مسجود فرشتگان می باشد .

پروردگار همه چیز را برای او آفریده و تحت تسخیر او قرار داده است ، حرمت و احترام انسان به حدی است که خداوند به همه فرشتگان امر به سجده در مقابل او می کند و به جز ابلیس ، همه از این فرمان اطاعت می کنند .63

قرآن کریم در سوره اسراء آیه 70 می فرماید « ولقد کرمنا بنی آدم ... :ما انسان ها را گرامی داشتیم،» سپس می افزاید : ما آنها را بر مرکب دریا و خشکی سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه ، آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدیم«...و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا »

در این آیه ، قرآن به بیان شخصیت والای نوع بشر و مواهب الهی نسبت به او می پردازد تا با توجه به این ارزش فوق العاده به آسانی گوهر خود را نیالاید و خویش را به بهای ناچیزی نفروشد . 64  

3. ایمان به خدا و خود را همه جا در محضر او دانستن

ایمان به خدا و یاد او در همه حال و همه جا و اعتقاد به این که همه ما در محضر خدا هستیم و عالم نیز محضر خداست، او شاهد و ناظر علیم و خبیر می باشد. از اساسی ترین اهرم های باز دارنده از گناه و ظهور انوار لطیف اخلاص می باشد ، نقشی که این عقیده در کنترل انسان و سرکوب طغیان غرائز حیوانی دارد هیچ چیز چنین اثر و نقش مهمی را ندارد و قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشه کن نمودن گناه از همه قدرت ها نیرومندتر است. انسان خاطی تا زمانی که غرق درامواج گناه می باشد از حضور ناظری قوی غافل است؛ اما اعتقاد به آگاهی خدا بر همه چیز و حضور او درهمه جا در انسان آن چنان نیرویی در برابر گناه به وجود می آورد که او را همچون سپری فولادین و نفوذ ناپذیر در برابر گناهان می کند . 65

آری ، آیات به روشنی بیان می کند که همه در محضر خدای بزرگ هستیم ، درهر جا ( در خلوت و جلوت ) هر کاری بکنیم حتی اگر در مویرگ های مغزمان مطلبی بیاوریم خداوند به آن آگاه است و در کمین انسان گنهکار می باشد. 66امام علی (ع) نیز می فرماید :

« اتقوا معاصی الله فی الخلوات فإن الشاهد هو الحاکم  67: از معصیت خدا درخلوتگاه بپرهیزید ! چرا که همان خدا شاهد و دادرس است . »

حضور و شاهد بودن خداوند یک طرف ، دادرسی و قضاوت او از طرف دیگر قضیه خواهد بود ؛ چرا که قاضی عادل علم به وقوع جرم پیدا کرده و شخصا شاهد وقوع هم بوده است انسان خاطی چگونه در برابر این دادرس و حاکم می تواند دفاع کند ، یا توجیه نماید.68

4. یاد مرگ

توجه به مرگ و باور این معنی که این انسان بالنده ، شاداب ، پرتحرک ، دیری نمی پاید که در سراشیب زندگی قرار گرفته و به ملاقات فرشته موت خواهد رفت ، یک عامل روح بخش و متعالی کننده سکنات انسانی خواهد بود . در جهان بینی هر فرد دو نگرش بیشتر جای ندار د ، یا پوچی و هیچی که نتیجه ای جز سرگردانی و اضطراب و بی اعتقادی ندارد و یا اعتقاد به مرگ و حیات بعد از مرگ که انسان با عبور از پل مرگ به دنیای دیگری که ادامه سیر تکاملی همین دنیا می باشد ، می رسد ؛ یعنی اگر در این دنیا در صراط مستقیم بوده در آن دنیا نیز در همان راه به نتیجه و پاداش مربوط خواهد رسید ، این اعتقاد موجب نترسیدن از مرگ و مهیا شدن و آماده کردن خود برای رسیدن به آن و عبور سهل و آسان ازمعبر آن می باشد. 69در آیه 94 و 95  سوره بقره ، قرآن کریم با ظرافت خاصی یاد مرگ و نترسیدن از مرگ را جزو راه های کسب اخلاص می داند. «قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ-وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمينَ: بگو : اگر سرای دیگر در نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم ، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید ، ولی آن ها هرگز به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستاده اند آرزوی مردن نخواهند کرد و خداوند از ستمگران آگاه است . »

اگر به سرای آخرت و مرگ ایمان داشته باشند هرگز این همه دل به دنیای فریبنده نخواهند بست  و برای زندگی این جهان و رسیدن به آرزوهای دراز و طولانی خود مرتکب هزاران خیانت نمی شوند . در این آیه ملاک دلبندی به دنیا را عدم پذیرش مرگ دانسته و امتحان عدم تعلق به دنیا و زخارف آن و ایمان به خداوند بزرگ را در پذیرش و استقبال از مرگ می داند.70

5. ذکر و دعا

در فرهنگ اسلامی ارتباط با خدا ( ذکر و دعا ) جایگاه بس رفیعی دارد ، در بحث خلوص نیز توسل به حضرت حق و استمداد از وجود مبارک و اقدس الله بدون شک در حفظ نفس از لغزش ها و پاکی و طهارت روح و عمل نقش مهمی دارد. یاد خدا و ذکر او باعث قوت قلب و اطمینان خاطر و آرامش دل می شود و در سخت ترین شرایط روحی و یا خطرناک ترین موقعیت های گناه و در لبه پرتگاه سقوط ، توسل به خدا داشتن و ذکر خدا را بر لب آوردن عاملی است که موجب قدرت و نجات می شود . 71

قرآن در این زمینه اشارات متعددی دارد :  الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 72:آن ها که ایمان آورده اند و دل ها یشان به یاد خدا آرام می گیرد ، آگاه باشید ! که به ذکر و یاد خدا دل ها آرامش پیدا می کند .»

آری مومنان مخلص فقط اتکایشان به خداست و دل مضطرب هر مومنی با یاد آن قادری که تکیه گاه مورد اعتماد است ، تسکین پیدا می کند و توجه به ذات نامتناهی اوست که اطمینان ، اراده و حرکت برای خودسازی ایجاد می کند. 73قرآن کریم در جای دیگر می فرماید : «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ 74 : و پند بده که اندرز مومنان را سود دهد.»

6. دوری از دنیا طلبی

دنیا به خودی خود اگر به نظام شگفت انگیز موجودات ارضی و سمائی اعم از جمادات و نباتات و آنچه که هست ، بدون رابطه انسان با آن ، رنگ خاصی برای تصدیق و یا تکذیب ندارد ، ولی اگر بر اساس رابطه انسان به آن بنگریم ، به دو صورت قابل ترسیم است :

1. رابطه بر مبنای قواعد الهی و استفاده به وصف نعم خدایی در جهت تکامل و ترقی معنوی و وسیله ای برای تجهیز سیر در مقامات و سلوک الی الله و تأمین آخرت ، که این صورت خیر است .

. اگر رابطه انسان با دنیا بر اساس خواسته ها و امیال و غرائز و شهوات و هوای نفس باشد و دنیا را آخرین مرز آفرینش ببیند که همه وجود و ماهیتش و حیثیتش را خرج آن بکند ، این دنیا شر محض و موجب تباهی و ظلمت و مخرب آخرت است . این دنیا مذموم قرآن و سنت است .75

قرآن در این خصوص می فرماید :

« اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ 76: بدانید که زندگی دنیا به حقیقت بازیچه ای است طفلانه و سرگرمی و آرایش (زنانه) و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان ، این حقیقت کار دنیاست و در مثل مانند بارانی است که به موقع ببارد و گیاهی در پی آن از زمین بروید که کفار دنیا پرست را به شگفت آورد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و در آخرت عذاب شدید و آمرزش و خشنودی حق نصیب است . به هر حال ، بدانید که زندگی دنیا جزمتاع فریب و غرور ، چیزی نیست . »

7. افزودن بر علم و یقین

امام علی (ع) در این باره می فرماید: «ثمره العلم اخلاص العمل77: اخلاص عمل ثمره و میوه علم است.»یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند ، اخلاص او بیشتر می شود و نیز فرمود : « اخلاص العمل من قوه الیقین وصلاح النیه78: اخلاص عمل از قوت یقین و نیک اندیشی است.»

8. کم کردن آرزوها

امیر مومنان در این زمینه فرمود : «قلل الامال تخلص لک الاعمال 79: آرزوها را کم کن تا اعمالت خالص گردد . »

9. پرهیز از گناه و هوای نفس

پیامبر اکرم (ص) فرمود : « تمام الاخلاص تجنب المعاصی80 : دوری کردن از گناهان، کمال اخلاص است .

10. توجه به ناتوانی مخلوقات

قدرت مطلق از آن خداست و همه ی کارها به دست اوست. بنابراین کسی غیر از خدا شایسته ی آن نیست که مورد توجه قرار گیرد و عبادت ها برای جلب نظر غیر خدا انجام شود . 81

به تعبیر قرآن، معبودهای باطل، حتی از آفریدن یک مگس ناتوانند82. و نیز در ناتوانی بشر می گوید : اگر روزی آب ها خشک شود و زمین را هر چه حفر کنید به آن نرسید، کیست که برای شما آب گوارا آورد ؟83 و اگر خدا شب را برای شما همیشگی بسازد، کیست که برایتان نور و روشنایی آورد ؟ یا اگر روز را برای شما همیشگی کند، کیست که برایتان شب آرام بخش آورد ؟ 85 حتی شریکانی که برای خدا قرار داده شده، نه در دنیا و نه در آخرت . کاری از آنان ساخته نیست و کسانی که غیر خدا را پرستیده اند، در قیامت به حسرت گرفتار خواهند شد، چرا که به راضی ساختن کسانی پرداخته اند که ناتوان و بی تأثیر بوده اند . به علاوه راضی ساختن خدای یکتایی که «سریع الرضا » است، بسی آسان تر از راضی ساختن خدایان متعدد و معبودهای بی شمار است و هر کس غیر از خدای یکتا را در نظر داشته باشد، گرفتار دشورای های بسیار است . 86

 آفات اخلاص

اصولاً چیزهای قیمتی همواره در معرض خطرند و اخلاص نیز که گوهر گران بهایی است بیش از هر چیزی در معرض خطرست. اگر انسان در خانه ، چیزهایی بی ارزش داشته باشد، اولاً اگر دزدی وارد خانه اش شود به آن ها اعتنا نمی کند و ثانیاً خود او هم هیچ انگیزه ای برای حفاظت و صیانت از آن ها ندارد، اما اگر دری گرانبها، طلایی نایاب یا کیمیا و اکسیری در اختیار داشته باشد آن را در جایی مطمئن پنهان کرده، حتی وسایل و ابزاری را برای نگهبانی از آن به کار می گیرد . بنابراین اخلاص گوهر ارزشمندی است که در معرض انواع و اقسام آفت ها قرار دارد . مهم ترین و خطرناک ترین تهدید کننده این کیمیای ارزشمند دو چیز است. یکی ریا و دیگری عجب.87

1. ریا

از جمله بیماری های روانی و قلبی، ریا است که فکر و دل و عمل را تحت تاثیر قرار داده و شرک آلوده می نماید. فکر نه به یک سو بلکه به اربابان مختلف توجه و دل ، خانه ای تقسیم شده برای صاحبان مختلف و عمل نه برای خدا فقط، بلکه برای خود و دیگران می باشد. 88

هنگامی که انسان ، اعمال خویش را برای جلب قلوب مردم قرار دهد ، به مرز ریا قدم گذارده است . چنین کسی به قصد دیدن مردم و یافتن مقام و منزلت در دل آنها عبادت می نماید. در واقع ریا کار ، اعمال و کردار خویش را به نمایش می گذارد. 89

یکی از اقسام ریا که نامی مستقل به خود گرفته، سمعه است. سمعه همان ریا است، بااین تفاوت که ریا، نشان دادن اعمال خیر به حاضران است و سمعه به گوش غایبان رساندن.

ریا از اقسام جاه طلبی است؛ بنابراین هم ممکن است از قوه غضب ناشی شود و هم از قوه شهوت.90

2. عجب و خودخواهی

مفهوم عجب

از آفات دیگر اخلاص و از صفات بسیار خطرناکی که متاسفانه بیشتر در انسان های به ظاهر وارسته ، ظاهر می شود، عجب و خودخواهی است.

عجب یا خود پسندی به مفهوم صفتی که به موجب آن انسان خود را مستحق مقامی می داند که شایسته آن نیست .

عجب در اخلاق به مفهوم کمالی است خیالی، که انسان در خود می بیند و به این سبب خود را بزرگ می شمارد خواه آن کمال را داشته باشد و  خواه نداشته باشد. در عجب این شرط معتبر نیست که کسی خود را در این کمال و نعمت، فوق دیگری ببیند. عجب از کبر متمایز است؛ کبر یعنی آدمی برای خود مزیتی در صفت کمال بر غیر خود ببیند و مرتبه خود را برتر شمارد . ولی در عجب غیری در میان نیست . 91

مرحوم مجلسی معتقد است که عجب بزرگ شمردن عمل خود است در حالی که از خود و عملش راضی بوده به نحوی که خود را مقصر نداند بلکه به خاطر ایمان و عمل صالحی که دارد بر خدای بزرگ منت گذارد . 92

آثار و پیامدهای اخلاص

آثار و ثمرات بی بدیل فضایل اخلاقی بر هیچ سالک و عارفی پوشیده نیست. گر چه پیمودن راه های ناهموار مبارزه با خواهش های نفسانی و رذایل اخلاقی سخت است و تنها مددهای الهی می تواند این راه را هموار نماید، اما امید به نتایج نهایی این امر الهی که در آیات و روایات اسلامی به آن اشاره گردیده می تواند راهگشا بوده و رسیدن به سر منزل مقصود را آسان تر و سریع تر نماید.

1. شکوفایی فطرت

اخلاص کامل همان جوشش و شکوفایی جوهر اصیل روح آدمی است. این اخلاص به هر چیزی غیر خدای قادر متعال تعلق پیدا کند، خسارت جبران ناپذیری دارد و همه رنج ها و تلاش ها و صرف انرژی های مغزی و روانی که در اخلاص به غیر الله صرف شود بیهوده و بی نتیجه خواهد بود.

این خداوند است که اخلاص او موجب اخلاص به همه حقایق با ارزش انسانی است؛ زیرا همه آن حقایق به جهت وابستگی به مشیت یا صفات خداوند جنبه قداست و عظمت پیدا کرده اند و فطرت پاک و سرشت بی زنگار آدمی فقط رو به سوی آن کمال مطلوب دارد و روح حقیقت خواهی انسان به دنبال جذب اخلاص به او می گردد که اگر این بود، بقیه امور کامل می شود.93

2. تقرب به خدا

حضرت علی(ع) در این باره فرمودند:« تقرب  العبد الی الله سبحانه بالاخلاص نیته94:  نزدیک شدن بنده به خدای سبحان به سبب خالص کردن نیت اوست.»

نیت همان، تقرب الی الله است، انسان سالک با نیت خالص متقرب الی الله می شود و چون تقرب به سوی خداوند، همان تقرب به کمال محض است، سالک متقرب ، بسیاری از اسرار هستی را مشاهده می کند و نیز هر چه را بخواهد، انجام می دهد؛ زیرا خواست او فانی درخواست خداست. لذا فقط خیر و حق می خواهد، چنان که خدا فقط خیر و حق انجام می دهد و چون اراده انسان متقرب ، مظهر اراده فعلی حق است، فقط به اراده خدا کار می کند و انسانی که به اراده خدا کار کند به سعادت خواهد رسید.95

3. امدادهای الهی

اثر دیگر رعایت اخلاص، به دست آوردن یاری و پشتیبانی خداوند تبارک و تعالی است ، بدین معنی که خداوند کسی را که فقط در جهت رضایت او قدم بردارد و به فکر « انجام وظیفه شرعی» باشد، اگر چه به ظاهر عده ای از مردم نیز از عمل او راضی نباشند، لیکن خداوند از چنین کسی پشتیبانی خواهد کرد و در جمیع جهات یاور او خواهد بود. والا کسانی که برای «خلق» اصالت قائل می شوند و یا برای« انسان» ارزش ذاتی قائل شود، و به گونه ای که « انسان» را به جای «خدا» می گذارند و به جای کار برای خدا کـار بـرای خلـق و انسـان شعارشـان قـرار می گیرد، خداوند هیچ گاه چنین کسانی را یاری نخواهد کرد، بلکه آن ها را به حال خود وا خواهد گذاشت.96

4. حکمت و بصیرت

از دیگر آثار رعایت اخلاص، اعطای روشن بینی، بصیرت ، حکمت و معیار شناسایی حق و باطل از جانب خدا به فرد مخلص است، به گونه ای که این اثر در تمام برخوردهای او به روشنی دیده می شود.97چنان چه رسول خدا(ص) فرمود:« ما اخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحا الاجرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه98: هیچ بنده ای برای خدا چهل روز اخلاص نورزید، مگر این که چشمه های حکمت از قلب او، بر زبانش جاری گردید.» کسی که چهل شبانه روز در مراتب چهل گانه خلوص قدم بردارد، فیض علمی حق که دائمی است، از قلب او خواهد جوشید. که ذات اقدس خداوند می فرماید:« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ »99 خداوند آب را در زیرزمین با راهنمایی های خاص خود، جاری می کند و هر جای مناسبی از زمین شکافته شود، آب به صورت چشمه و چاه از آن می جوشد. علومی که مربوط به ارواح و نفوس است ، نیز چنین است. رگه ها و راه های تشخیص فجور و تقوا در زمینه دل های آدمی با هدایت خدای سبحان حرکت می کند و این چشمه ها جوشان است؛ اما اگر کسی با خیال های باطل یا کارهای ناروا یا رین و چرک، مجاری و روزنه ها را ببندد:« كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ »100، در آن صورت این علوم فطری دفن می شود و جوششی ندارد. ولی اگر کندوکاو کند و نگذارد در زمینه دل او تیرگی راه پیدا کند آن گاه دست و زبان او همانند چشمه خواهد بود و از آن ها علوم فطری خواهد جوشید.

5. لقاء الله

از مواهب اخلاص لقاء الله است همان طور که قرآن به آن اشاره دارد:« فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا 101: هر کس امید دارد که به لقاء پروردگارش برسد باید عمل شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.»

اهل لغت «لقاء» را به معنی روبرو شدن بیان کرده اند؛ ملاقات بنده با خدا، ملاقات معنوی و همان چیزی می باشد که در دعاها به وصول و زیارت و نظر به وجه و دیدن قلب و تعلق روح تعبیر شده و از ضد آن به فراق و حرمان تعبیر گردیده است.102

شیرین ترین حالات مخلص، زمانی است که دل در گرو او داده و مشغول مناجات و معاشقه با اوست و اگر لحظه ای را به غفلت بگذراند از غصه و اندوه، آرامش نخواهد داشت.103

6. هیبت و خشوع موجودات

پیوستن به آفریدگار هستی و بنده او شدن آن چنان به انسان عظمت می بخشد که موجودات در مقابل عظمتش خشوع کرده و از او حساب می برند. حیوانات و نباتات و جمادات و سایرین او را وابسته به خالق هستی دانسته و فرمانبر او می گرداند.104

7. دوام کار

اثر دیگر اخلاص، استمرار بخشیدن به حرکت است. آن کس که به خاطر ریا یا آرزوهای شهوانی و شکم، کار می کند چنان چه به آن نرسد دست از کار، بر می دارد . آن کس که جهت کسب مقام و منصب و شهرت کار می کند به محض این که احساس کند که رسیدن به آن ها دشوار است، سستی، سنگینی و تنبلی در کار او را فرا می گیرد. آن کس که به خاطر امیر یا رئیس کار می کند، در غیاب رئیس ، یا کار را انجام نمی دهد یا آن را همراه با بی توجهی و سهل انگاری انجام می دهد.

اما آن کس که برای خدا کار می کند پیوسته به کار ادامه می دهد و سستی و تنبلی و راحت طلبی در سرای عزم و اراده او آشیانه نمی سازد، زیرا مراقب و صاحب کار او خداست و خدا هرگز غایب نمی شود و آن گاه که نظر مردم، غایب است و مخلوقات هلاک گردند خداوند هم چنان ناظر و باقی است.105 « كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ106: همه چیز جز ذات او فانی و نابود می شود ، فرماندهی از آن اوست و بس و همگی شما به سوی او بر گردانده می شوید.»

8. محبوبیت

امام علی(ع) فرمودند:« ان من احب عباد الله... قد اخلص لله فاستخلصه فهو من معادن دینه و اوتاد ارضه107: البته بدون تردید محبوب ترین بنده خدا کسی است که:... کردار خود را خالصانه برای خدا انجام داد و حق تعالی او را بدین صفت برگزید، پس او از جمله معدن های دین و اوتاد زمین است.»

امام در این خطبه به روش بسیار زیبا و ارزشمندی یک سری از خصوصیات بندگان خوب و محبوب خداوند را بر می شمارند، که هر کدام به تنهایی از اوصاف عالیه مخلصان است؛ یعنی آن جا که می فرماید: محبوب ترین بندگان خدا نزد او کسی است که خداوند او را در پیکار با نفس یاری می دهد . در حقیقت انسان وارسته و به خدا پیوسته اگر برای او شریکی نگیرد و کمال مطلوب او خدا باشد در تهذیب نفس و تزکیه درون از او استمداد بطلبد، این انسان همان سالک طریق مخلصان است.

همین انسان است که دل را از هوس دور نگه داشته، به یاد خدا بوده و در پیمودن راه راست کوشیده، جامه ی آرزوهای بلند دنیوی را برون کرده و دل از همه چیز پرداخته و به یک چیز روی آورده، چون راه خود را به چشم دل دیده و نشانه ی راهش را شناخته ، لذا به استوارترین دستاویز و سخت ترین ریسمان ها چنگ انداخته ، چون در خلوص خویش مداومت دارد، چنان به حقیقت مطلوب می رسد، که گویی پرتو خورشید  بر او دمیده، خود را در فرمان خدا می گذارد و در انجام سخت ترین وظیفه ها همت می گمارد، این انسان صدیق و صالح خدایی آن چنان در دریای خلوص غوص و غور دارد که به لطف خداوند، چراغ تاریکی ها و راه گشای تیرگی ها و راهنمای گمراهان و حلال مشکلات گردیده است.108

9. مشکل گشایی و اصلاح امور

اگر این حقیقت در درون آدمی شکل بگیرد که پرونده هستی من« الله» است و این اعتقاد در جوهر روح او در آمیزد و بداند که هیچ حرکت و تغییر و قوه ای نیست، مگر اینکه مستند به فیض عام خداوندی است«لا حول و لا قوه الا بالله» هیچ معمایی درباره دستگاه خلقت و آغاز و انجام آن مغز او را رنج نخواهد داد و هیچ مشکلی در زندگی وی و شئون آن پیش نخواهد آمد، نه این که معماها و مشکلات برای انسان مخلص قابل حل و فصل می باشد، بلکه پس از حرکت جوهر روح به الله، همه آن پیچیدگی ها و مشکلات و معماها از اصل منتفی خواهند گشت.

« مخلص لوجه الله» خداوند را موثر عالی و تام همه چیز می داند. لذا در اتکای به او هیچ دغدغه به خود راه نمی دهد و خداوند امور او را نیز کفایت می کند و خداوند هم وعده یاری و نصرت داده و سوال و درخواست خاضعانه را اجابت می فرماید.109

امام علی(ع) فرمودند:« و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم، فزعوا الی ربهم بصدق من نیاتهم و وله من قلوبهم ، لرد علیهم کل شارد و اصلح لهم کل

فاسد110: اگر مردم آن گاه که بلاها نازل می شود و نعمت ها را از آن ها سلب می کند، با صدق نیت در پیشگاه خدا تضرع کنند و با قلب های پر محبت نسبت به پروردگار از او درخواست نمایند، مسلما آن چه از دستشان رفته باز خواهد گشت و هر گونه مفسده ای را برایشان اصلاح خواهد کرد.»

و پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« ثلاث لا یغل علیهن111: سه گروه از اشخاص هستند که زنجیری به گردن آنان پیچیده نمی شود، یا سه گروه اشخاص هستند که در زندگی دست و پای آنان بسته نمی شود... از آن سه گروه یکی مرد مسلمانی است که در عمل به خدا اخلاص ورزد.»

معنای این روایت بسیار با اهمیت است؛ زیرا می گوید: انسان هایی که از اخلاص برخوردار هستند، هرگز گره و پیچیدگی در زندگی آن ها به وجود نمی آید و هرگز به بن بست نمی رسند و زندگانی برای آنها، مانند بار سنگینی بر دوششان شکنجه نمی دهد. 112

10. ایجاد خداترسی در قلب

امام صادق(ع) می فرمایند:« قال فی التوراه مکتوب یا بن آدم تفرغ لعبادتی املا قلبک غنی و لا اکلک الی طلبک و علی ان اسد فاقتک و املا قلبک خوفا منی و ان لا تفرغ لعبادتی املا قلبک شغلا بالدنیا ثم لا اسد فاقتک و اکلک الی طلبک113: در تورات آمده است که: ای پسر آدم، تو قصد عبادت من کن، من هم قلب تو را از غنا پر می کنم، بر من است که حاجت مادی تو را بر آورده نمایم و دل تو را از ترس نسبت به خودم لبریز نمایم و اگر قصـد عبادت من نکنی، دلت را با مشغول شدن به امور دنیایی لبریز از محبت به دنیا می کنم و نیازمندی را بر تو غالب می گردانم و تو را به خودت وا می گذارم.»

14. سعادت و کامیابی

امام علی(ع) می فرمایند:«السعید من اخلص الطاعه114: سعادتمند کسی است که طاعت خود را برای خدا خالص گرداند.»

انسان ، در طول زندگی خود، الزاما به کارهای مختلفی مشغول است که بعضی از آن ها جنبه ی عبادی داشته و بعضی دیگر جنبه ی عادی و غیر عبادی دارد.

ممکن است انسان، در انجام اعمال عبادی و حسنات، فقط وجه الله و رضایت او را در نظر داشته باشد، که در این صورت، از عمل خود بهترین بهره برداری را نموده است. زیرا ارزش هر عملی به میزان خلوص نیت آن عمل است. و اعمال و نیتهای خالص است که منشا آثار و برکات در زندگی مادی و معنوی انسان می شود. از طرفی، ممکن است انسان، در انجام امور عبادی دچار ریا شده و موجب شود که موارد غیر الهی را مورد نظر قرار دهد. به عنوان مثال: عملی را انجام می دهد که مردم او را اهل خیر و صلاح بدانند.

خداوند متعال ، در این گونه موارد، اجر و پاداش بنده را به همان مردم واگذار می کند، تا بنده اش بداند، اگر در عمل خلوص نیت نداشته و برای ریا عملی را انجام داده اگر چه آن عمل بر حسب ظاهر، نیک و خداپسندانه باشد، در عین حال، خداوند متعال اجر و پاداشی برای آن عمل، مقرر نمی فرماید، و آن کمالات و پیشرفت های معنوی که به واسطه ی اعمال و نیت های خالص برای او حاصل می شد با این عمل ریائی تحصیل نمی شود. چرا که ارزش عمل هر انسانی به نیت آن است

آری ! این خلوص در نیت و عمل است که دارای بالاترین درجه ی سعادتمندی و کامیابی است، نه اعمال زیادی که فاقد خلوص نیت است. و در یـک کـلام : سعادتمنـد واقعـی، شخصی است که خلوص در نیت را سرلوحه ی اعمال و کردار خود قرار دهد.115

15. مقبولیت عمل

حضرت علی(ع) فرمودند: « صفتان لا یقبل الله الاعمال الا بهما التقی و الاخلاص116: اعمال انسان(در پیشگاه خدا) پذیرفته نمی شود مگر با وجود دو صفت، و آن دو عبارتند از: تقوی و اخلاص.»

16. آزادگی

حضرت علی(ع) فرمودند:« بالاخلاص یکون الخلاص117: به وسیله اخلاص است که آدمی از اسارت ها آزاد و رهائی می یابد.»

17. اتحاد و یکپارچگی مردم جامعه

اخلاص معنایی است که در عمق رفتارهای انسانی در جریان است و از همین رو در چگونگی و نتایج اعمال او در ابعاد فردی و اجتماعی اثر مستقیم دارد.

اگر انسان های جامعه ای هر کدام برای چیزی غیر خداوند کار کنند که عمده آن چیز همان« من» و همان« شیطان درونی» خواهد بود. در تمامی جامعه به تعداد انسان ها هدف و غایت و مقصد متفاوت وجود دارد و از آن جا که همیشه امکانات و وسایل مادی محدود است و هر کس سعی دارد آن امکانات را به سمت خود بکشد، در این جاست که در میان این برخوردها و تعارض ها، جنگ و ستیزها و دشمنی ها و تفرقه ها بوجود می آید و می شود آن چیزی که اکنون بر جهان ما حاکم است. اما اگر انسان های جامعه ای خالص بودند، یعنی همه برای رضای خدا کار کنند و هر چه می خواهند برای او بخواهند، دیگر جز یک هدف و یک غایت و یک مقصد، چیز دیگری وجود نخواهد داشت. آن وقت تمام جهت ها همسو شده و دیگر هیچ گونه تعارض و برخوردی در بین نخواهد بود. این همان معنایی است که امام خمینی(ره) در یکی از سخنان فرمودند که اگر در جامعه ای انبیاء و اولیاء الهی زندگی کنند، هیچ گونه برخورد و تعارضی پیش نمی آید. زیرا هیچ کدام در جهت منافع شخصی یا گروهی خود کار نمی کنند.118

نتیجه و جمع بندی

اساس و شالوده و زیربنای سعادت انسان، بندگی خالصانه و مخلصانه است و اصولاً روح عمل، نیت و خلوص در آن است و اگر کسی عملی را انجام می دهد که بوی ریا و تظاهر از آن به مشام برسد، آن عمل در پیشگاه خداوند، پذیرفته نمی شود و نمی تواند در سعادت و تکامل فرد، نقش چندانی داشته باشد. زندگی زمانی در مسیر واقعی خود قرار دارد که انسان فکر و نیت و عمل خود را از غیر خدا خالی کند و هرگونه شرک خفی و جلی را از صحنه ی قلب و جان خود بزداید و دل را که حریم پاک خداوند است فقط برای او اختصاص دهد و تنها پروردگار یگانه ی خویش را عبادت و پرستش نماید که در این صورت اخلاص برای او ثمرات بسیاری همچون رسیدن به مقام قرب، راه یافتن به بهشت و باز شدن چشمه های حکمت از قلب بر زبان را به همراه خواهد داشت. برای تحقق این امر انسان باید مواظب باشد که صفات رذیله ای همچون ریا و عجب در زندگی او راه پیدا نکند زیرا که این صفات، همانند موریانه صفات خوب و اعمال صالح را خراب می کند و رنگ خدایی را از آن ها می زداید و عملی را که رنگ خدایی نداشته باشد، ارزشی ندارد.

این نکته مهم را باید تاکید کرد که اخلاص ، نه تنها در عرصه ی عبادات خالص، از قبیل نماز و روزه و حج، بلکه در همه ی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی ما می تواند حضور و نقش عمده، داشته باشد و طبعاً هنگامی از فرصت و امکانات مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و ... به خوبی استفاده می شود که همه ی این موارد به نور اخلاص، مزیّن و روشن شده باشد. هر کدام از ما با توجه به شغل و شان و موقعیت و شرایط خود، می توانیم در جهت ارتقاء اخلاص اعمال و عملکردمان تلاش کنیم که تلاش بدون همت و عزم راسخ، میسر نخواهد بود و اگر در برخی از موارد دچار سستی یا عدم اخلاص شدیم، به هیچ وجه، نباید دچار یاس و ناامیدی شویم بلکه مطمئن باشیم، خداوند ارحم الراحمین است و از کمک های ویژه خود، ما را بهره مند خواهد نمود.

فهرست پی نوشت:

1. جمال الدین،محمدبن مکرم،ابن منظورالافریقی المصری،لسان العرب،قم،نشر ادب حوزه،1363،ج3،ص173.

2. علی اکبر، قرشی،قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1386، ج2و1،ص280.

3. ابوعلی فضل بن حسن،طبرسی،تفسیرمجمع البیان،ترجمه علی کرمی، تهران، انتشارات فراهانی،1380، ج1،ص360.

4. مرکز فرهنگ و معارف قرآن ، دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب،1383، ج2، ص347.

5. سوره یوسف،آیه 80.

 6 . سوره ص، آیه 46

7. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایره المعارف قرآن کریم، ج2، ص348.

8  همان

9 . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران،دارالکتب الاسلامیه،1371، ج12، ص579

10. اداره کل امور تربیتی، اخلاق اسلامی، تهران، وزارت آموزش و پرورش،1363، ص61.

11. همان، ص62.

12. همان.

13. ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، اخلاق در قرآن، قم، موسسه امام علی بن ابی طالب،1379،ج1،ص270.

14. همان

.15 همان.

16. سوره غافر ،آیه 14 .

17. سوره زمر ،آیه 11 .

18. ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، اخلاق در قرآن، ج1، ص271.

19. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، تهران، دارالمعارف، 1384، ج1، ص489.

20همان، ص491.

21. سوره ق، آیه35.

22. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، ج1، ص491.

23. همان، ص492؛ به نقل از وافی،ج3، ص38

24. سوره قیامت، آیه23و22.

25. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، ج1، ص492.

 26    همان؛ به نقل از وافی، ج3، ص40

27. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، ج1، ص462.

28. سوره فاطر، آیه15.

29 مرتضی، مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، تهران، صص100و99.

30. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی،ج1،ص463.

31 سوره لقمان ،آیه 87.

32. عبدالحسین ، دستغیب،اخلاص و انفاق،بی جا،کانون تربیت شیرازی،1363،صص73-71.

33 مرتضی ، مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص101.

34. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، ج1، ص463.

35. سوره زمر ، آیه38 .

36محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی، ج1، صص464و 463.

37. محمد، دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه1.

38. محمدباقر، تحریری، جلوه های لاهوتی،ج1،ص464.

39کاظم، ارفع، اخلاق در قرآن:حالات خوب نفس، بی جا،موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی، 1373، ص110.

40. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص103.

41. کاظم، ارفع، اخلاق در قرآن:حالات خوب نفس،ص111.

42. محمدباقر ،تحریری، جلوه های لاهوتی،ج1،ص465

43محسن، فیض کاشانی، حقایق،ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی،بی جا،انتشارات کتابخانه شمس،بی تا،ص420.

44. محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، ج78، ص90.

45. همان، ج77،ص288.

46. رضا، دهقانی، آیینه فضیلت، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی شاکر، 1384،ج1،ص388.

.47 عبدالله، شبر، اخلاق: ترجمه ی کتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، قم،موسسه انتشارات هجرت،1382،ص 45 .

48. سوره ابراهیم ،آیه 34 .

49. ابو محمد ، حرّانی ، تحت العقول ، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی(ع)،ص 246.

50. عبدالحسین، دستغیب شیرازی،قلب سلیم،ص403

51عبدالله ، شبر ، اخلاق: ترجمه ی کتاب الاخلاق ، ص 45

52. محمد باقر ، مجلسی، عین الحیات، ص 36

53. عبدالحسین ، دستغیب شیرازی ، قلب سلیم ، ص 405 .

 54  سوره مائده ،آیه  54

55عبدالحسین ، دستغیب شیرازی ، قلب سلیم ، صص412و411 .

56. محمدباقر، مجلسی،بحارالانوار،ج67،ص186.

57 . محمدحسین ،طباطبایی،تفسیر المیزان،ج17،ص21

58محمد ، فتحعلی خانی ، آموزه های بنیادین علم اخلاق ، قم ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1379،ص 158.

59  . علی اصغر، الهامی نیا و غلامعباس طاهرزاده،اخلاق عبادی،قم،افق فردا،1379،ص46

60. علی، میرزا رضایی،اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه،قم،ص129.

61. محمد، دشتی، ترجمه نهج البلاغه، حکمت365.

 62  . علی، میرزا رضایی، اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه، ص129

63 علی، میرزا رضایی،اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه،ص132

64  همان

65 .همان ص 134

66 همان ص 136

 67.  محمد دشتی،ترجمه نهج البلاغه،حکمت324

68. علی ، میرزا رضایی، اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه، ص137.

69 . همان ص 137

70 .همان ص 149

71همان، صص156و 155.

72 سوره رعد، آیه28.

73. علی، میرزا رضایی، اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه، ص156.

74. سوره ذاریات، آیه55.

75همان، صص161و160.

76 . سوره حدید،آیه20

78عبدالواحد ، آمدی ، غررالحکم و دررالکلم ،ص 375.

79. همان، ص78.

80. محمد،محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج3، ص380.

81. همان ، ص376.

82. محسن ، قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، ص130.

83. سوره حج، آیه73.« يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ»

84 سوره ملک، آیه30.« قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ

85سوره قصص، آیه72و71.« قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ »

86. محسن قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، ص131

87علی محمد، حیدری نراقی، رساله حقوق امام سجاد، قم،انتشارات مهدی رزاقی ، 1387،ص 31.

88 . خلیل، حسینی، بهشت اخلاق، ص149.

89 . عبدالله، شبراخلاق: ترجمه کتاب الاخلاق، ص264.

90. محمدرضا ، جباران، درسنامه علم اخلاق،ج2،ص160

91احمد، صدر حاج سیدجوادی، بهاء الدین خرمشاهی و کارمان خانی، دایره المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1384،ج11،ص166.

92 . محمد باقر،مجلسی، بحارالانوار،ج 72، ص 306

93  محمدتقی، جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه،قم،انتشارات دفتر نشر فرهنک اسلامی، 1383،          ج10، ص189

94عبدالواحد، آمدی،غررالحکم و دررالکلم، ص361.

95 . عبدالله ، جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج12، ص383

96 . اداره کل امور تربیتی، اخلاق اسلامی، صص71و70

97. علی اصغر، الهامی نیا و غلام عباس طاهرزاده، اخلاق عبادی،ص48.

98. محمدباقر ،مجلسی،بحارالانوار، ج70، ص243.

99. سوره زمر، آیه21.

100. سوره مطففین، آیه14.

101. سوره کهف، آیه110.

102. کاظم، ارفع، اخلاق در قرآن:حالات خوب نفس ، ص130.

103. حسین، رودسری،اخلاص،ص99؛به نقل از شرح دعای مکارم الاخلاق،ص46.

104. خلیل، حسینی، بهشت اخلاق، صص162و161.

105. حسین،رودسری،اخلاص،ص113.

106. سوره قصص، آیه88.

107محمد، دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه87

108 علی، میرزا رضایی، اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه، صص172و171.

109. همان،ص177و176.

110. محمد، دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خ178.

111. علی، میرزا رضایی،اخلاص و ریا در قرآن و نهج البلاغه،ص178؛به نقل از جامع السعاده، ج2، ص400.

112 . همان

113محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج4، ص252.

114. عبدالواحد،آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص78      

115علی، کرباسی زاده، راه رستگاری، قم، نشر مولود کعبه، 1379، صص89-87.

116. محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه،ج13، ص385.

117. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج4، ص20

118.اداره کل امور تربیتی، اخلاق اسلامی، صص73و72.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت